اصلی شرکت مخابرات رضایت مندی مشتری ازطریق ارتباطات وباتوجه اینکه امروزه این رقابت شدیداست وازمنابع انسانی این شرکت خواسته می شوددرتامین اهداف شرکت تاثیربیشتری داشته باشندونقش شایستگی و شناسایی شایستگی منابع انسانی با اهمیت بیشتری میباشد و شایستگی همانند چتری است که هر چیزی را که به گونهای مستقیم و غیرمستقیم روی عملکرد شغلی و توسعه سازمانی تاثیر داشته و در برمیگیرد و بعلاوه شرکت مخابرات اصفهان دومین استان بزرگ کشور بعد ازتهران میباشد و بدیهی است منابع انسانی نقش مهمی در پیشرفت توسعه این شرکت را دارا میباشند.
باتدوین مدل شایستگی الگویی برای یک پارچه سازی عملکرد سامانه منابع انسانی بدست می آید . به گونه ای که منجر به عملکرد موثر و موفقیت سازمانی شود. از طرفی مدیران می خواهند در سازمان توسعه و تغییر ایجاد نمایند تا حداکثر بهره وری را داشته باشند . در این پژوهش به طور موردی در شرکت مخابرات اصفهان برای انجام تحقیق در نظر گرفته شده و سعی بر این است که پس از معرفی اجمالی شرکت مخابرات اهداف و رسالتی که بر عهده دارد و اهمیت آن در جذب و حفظ مشتری ایفاد می نمائید . ابعاد شایستگی منابع انسانی بررسی و رابطه آن با توسعه سازمانی مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد و در این بررسی ابعاد شایستگی منابع انسانی بر اساس مدل شایستگی متخصصان منابع انسانی به شش مولفه قابلیت رهبری ، راهبردی ، تخصصی ، میان فردی ، فردی ، مشتری مداری تعریف شده است و از این جهت اینکه توسعه سازمانی جزء عوامل ضروری در سازمان می باشد . در این پژوهش سعی شده است که رابطه میان شایستگی منابع انسانی و توسعه سازمانی مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار دهد . و نتیجه گیری کلی از ارتباط میان این دو مقوله بدست می آید .
امروزه ارتباطات نقش مهمی درتوسعه وانتقال دانش ویادگیری دارد بدیهی است که شرکت مخابرات ازطریق تلفن همراه و اینترنت ودیتا نقش مهمی دراین راستا ایفا می نماید وگسترش روز افزون وتوسعه سازمانی شرکت بدون ارتقای شایستگی منابع انسانی وشناخت و پرورش آن امکان پذیرنمی باشدومنابع انسانی مهمترین سرمایه اصل هرشرکت می باشدبه گونه ای که دراختیارداشتن منابع انسانی کیفی وحائزتوانمندی ومهارت های متناسب با نیازمندهای سازمان تنها مزیت رقابتی آن محسوب می شود درهنگام که بیدارمی باشیم 30% ازمان به ارتباطات می پردازیم ونیمی از طریق تلفن همراه وثابت ودیتا واینترنت و نیم دیگر از ارتباطات کلامی و غیرکلامی می باشد که نقش مهمی درتوسعه دارندومی توان بیان کرد درطول روز مره از تمامی وسایل ارتباطی جهت انتقال پیام استفاده می گردد.چالش عمده صاحبان سرمایه ارتباطات استفاده بهینه ازمنابع انسانی موجوداست وچگونگی استفاده ازتوانائی بالقوه این سرمایه درتوسعه اهداف سامانی و رسیدن به این هدف بیانیه سازمان می باشد.
وبرای رسیدن به این اهداف بالابردن حداکثرتوانایی منابع انسانی نقش بسزایی درتوسعه سازمان دارد (روشن دل 1385 :218) درپیشینه پژوهش های مدیریت منابع انسانی شایستگی چنین تعریف کرده است .مجموعه دانش و مهارت ویژگی های شخصیتی علائق تجربه ها وتوانمندهای مرتبط با شغل که دارندبه آنها قادرمی سازد درسحطی بالاترازحدمتوسط به انجام مسئولیت بپردازند. در واقعه شایستگی ها الگوئی را ارائه می کنند که نشان دهنده فردباعملکردبرتردرشغل محوله است. استفاده ازمدل شایستگی منابع انسانی به مدیران منابع انسانی یاری می دهد تا ازطریق ارزیابی مستمرراهبردها و فرایندها ونتایج آن نقاط قوت و فرصت های قابل توسعه بهبود خود را شناسائی کرده و برای ارتقای شایستگی نیروی انسانی ودرنهایت بهره وری سازمان برنامه ریزی کنند و این ارتقا شایستگی منابع انسانی باعث افزایش بهره وری وتوسعه سازمانی و در نهایت بالارفتن رضایت مشتری وعملکرد بهترسازمان می گردد.
منابع انسانی مهمترین رکن اساسی هر شرکت می باشد و بدیهی است که شایستگی و پرورش این منابع در کاهش یا افزایش هزینه نقش بسزایی دارد و انتخاب مدیران و منابع انسانی شایسته می تواند باعث ارتقاء بهره وری در سازمان گردد .
تقسیمبندی کرد و میتوان شاخصهای اصلی رتبهبندی مشتریان بر اساس پژوهشی از آرمسترانگ و سنگ (آرمسترانگ و سنگ 2000) اینگونه بیان نمود:
الف) توان مالی
ب) وفاداری به بانک
ج) اهلیت
د) جایگاه مشتری در جامعه
حال در این پژوهش به تعیین درجه اهمیت هر یک در قیاس با سایرین پرداخته خواهد شد که متعاقباً این معیارها میتوانند در رتبهبندی مشتریان به کار گرفته شوند؛ بنابراین مسئله به معیارهای رتبهبندی مشتریان و امتیازات نهایی آنها در صنعت بانکداری با تأکید بر مطالعه موردی بانک قوامین محدود است. در این پژوهش با در نظر گرفتن دیدگاههای هر دو طرف مشتری و بانک نسبت تعریف شاخصهای رتبهبندی اقدام گردیده است. پژوهش فوق از نوع کاربردی و پژوهشی است که با استفاده از نتایج تحقیقات بنیادی بهمنظور بهبود و به کمال رساندن رفتارها و روشها، ابزارها، وسایل به کار گرفته میشود.
بررسی معیارهای اصلی رتبهبندی مشتریان جهت ارائه خدمات بهتر به مشتریانی که در رتبههای بالاتری قرار میگیرند؛ که در این پژوهش شامل اهداف علمی و کاربردی زیر است:
اهداف فرعی این پژوهش عبارتاند از:
با توجه به اعلام نیاز بانک قوامین به انجام پژوهش در این زمینه ضرورت انجام تحقیق قابل توجیه است. بخش خدمات مالی دستخوش تغییراتی است که پیشتر در تاریخ خود تجربه نکرده است. هم بر ساختار صنعت و هم ماهیت رقابت تأثیر شگرف داشته است جای تعجب نیست که در این محیط متلاطم با تغییرات شتابنده، مؤسسات مالی مجبور شدهاند شیوه واکنش خود را نسبت به بازار تغییر دهند بهطوریکه کمتر روی محصولات و بیشتر به مشتریان و روابط متمرکز شوند و جای دیدی کوتاهمدت دیدی بلندمدت را در پیش(گیلانی و حائری 1387). بازاریابی از ابزارهایی است که میتواند رشد درآمدهای بانک را افزایش دهد. بنا به گفته مدیران بزرگ بانکهای معروف دنیا فقط 5 درصد از مشتریان بیش از 85 درصد سودآوری بانکها را تشکیل میدهند. همچنین تحقیقات محققان امور اقتصادی نشان داده که بانکها با افزایش مشتریان ارزنده و تراز اول خویش و ایجاد رضایت مؤثر در مشتریان بهطور بیسابقهای به سودآوری خود میافزایند (جلالی 1388).
اهمیت و ضرورت موضوع فوق از دو جهت قابلطرح و بررسی میباشد یکی از جهت رضایت مشتریآنکه امروز ضروری است که در بازار رقابت تنگاتنگ کنونی بانکها ملزم و متعهد باشد هرچه سریعتر برای حفظ مشتریان خویش چارهاندیشی نمایند و چاره آن تنها در بازاریابی رابطه مند و مشتری مداری مؤثر تجلی مییابد و دیگر کیفیت خدمات بانکداری میباشد که ارزیابی کیفیت خدمات امروزه برای بانکها پیش از پیش اهمیت یافته است؛ بنابراین سازمانهای مالی اغلب باید به دنبال یافتن راهکارهایی باشند که بتواند هرچه بهتر کیفیت خدمات خود را بسنجند و در جهت ارتقای آن برآیند و بانکها برای جذب منابع بیشتر باید با یک رتبهبندی دقیق برای مشتریان زمینه را جهت ارائه خدمات بهتر به مشتریان پیادهسازی نموده تا بتوانند مشتریان بیشتری جذب نمایند.
Armstrong
Seng
شهروندی سازمانی، رفتاری است که براساس صلاحدید شخصی انجام میشود و جزو نیازمندیهای شغلی کارکنان نمیباشد، رفتاری است که میتواند باعث افزایش اثربخشی سازمان در جهت ارضای منافع ذینفعان گردد. (رابینز، جاج، 2007) این رفتارها اگر چه ذاتی بوده و پاداش آن به طور مستقیم در مجموعه ساختار پاداش رسمیسازمان نمیگنجد لکن در ارتقاء اثربخشی و کارکرد موفقیت آمیز سازمانها از اهمیت وافری برخوردار میباشند. (کیم، 2006).
چگونگی جلب رضایت مشتریان و افزایش میزان وفاداری آنان و البته ارتقا عملکرد سازمان از جمله مواردی است که همه سازمانها از بدو فعالیت خود همواره به عنوان یک موضوع اساسی و تأثیرگذار با آن روبرو بودهاند لکن در شرایط کنونی به نظر میرسد که با توجه به جابجاییهای ایجادشده در سطح انتظارات مشتریان، شرایط و چگونگی انجام آن تغییر یافته است. یعنی سازمانها برای افزایش رضایتمندی و وفاداری مشتریان خود باید بتوانند ضمن بهرهگیری از شیوههای کارآمدتر، سطح بالاتری از خواستهها و انتظارات آنان را برآورده سازند. به بیان دیگر، مدیران سازمانها باید افزایش رضایتمندی مشتریان و ارتقاء میزان وفاداری آنها و همچنین بهبود عملکرد سازمان تحت امر خود را در راهکارهای عملیتری همچون رفتارهای شهروندی سازمانی جستجو نمایند.
رفتارهای شهروندی سازمانی، مجموعهای از رفتارهای سازنده و همکارانهای است که نه تنها به وسیله شرح شغل، تصریح نشده بلکه به طور مستقیم و یا قراردادی نیز توسط سیستم رسمیسازمان، پاداش داده نمیشود. (الن و همکاران ، 2000)
این گونه رفتارها با تأثیر بر گروههای مجازی، تلطیف فضای حاکم بر سازمان، بهبود کیفیت خدمات و نحوه ارائه آن، اشاعه نوع دوستی، افزایش تعهد، نوآوری و ابتکار، ارتقاء سطح روابط و افزایش رضایت مشتریان، میتواند زمینه را برای کارآیی و اثربخشی سازمانها مهیا سازد. در واقع رفتارهای شهروندی سازمانی با تأثیر بر بهبود عوامل درون (جو سازمانی، بهبود روحیه، افزایش تعهد، کاهش غیبت و …. ) و برونسازمانی (کیفیت خدمات، رضایت و وفاداری مشتریان و ….) و با تشویق اقدامات سازمانی کارا و اثربخش، عملکرد سازمانها را ارتقاء میبخشند. این وضعیت برای تمامیسازمانها و مؤسسات به ویژه نهادها و مؤسسات مالی همچون بانکها که ارتباط تنگاتنگی با مشتریان خود دارند از اهمیت بالاتری برخوردار میباشد که طبعاً باید مورد توجه مدیران این گونه مؤسسات نیز قرار گیرد. البته در خصوص رفتارهای شهروندی سازمانی باید در نظر داشت که بروز و اشاعه این نوع رفتارها مستلزم صرف زمان، هزینه، فرهنگسازی و تأمین ساختاری است که بتواند به نهادینه شدن این نوع رفتارها و شاخصهای مربوط به آن همچون جوانمردی، کمککردن، وفاداری، اطاعت، ابتکار و نوآوری، فضیلت مدنی و توسعه شخصی کمک نماید. انجام مطالعات و تحقیقات میدانی نیز میتواند در آسیبشناسی سازمانها از نظر رفتارهای مذکور نقش مهمیایفا نماید. بدون شک، بررسی تأثیر رفتارهای شهروندی سازمانی بر عملکرد بانک صادرات (اداره امور شعب شمال تهران) در همین راستا انجام خواهد شد.
1-2- اهداف تحقیق
هدف کلی: بررسی تأثیر رفتارهای شهروندی سازمانی کارکنان بانک صادرات بر عملکرد مالی آن (اداره امور شعب شمال تهران).
اهداف جزئی:
رفتارهای شهروندی سازمانی با اثرگذاری درونسازمانی از قبیل؛ جوسازمانی، حفظ کارکنان شایسته، بهبود روحیه، افزایش تعهد سازمانی، رضایت شغلی، کاهش نیات ترک شغل، کاهش غیبت و کاهش رفتارهای سازمانی همچون رضایت مشتری، کیفیت خدمات وفاداری مشتریان موجب ارتقای کیفیت عملکرد کارکنان در سطح عالیتر خواهد شد. (کاسترو، 2004، 27)
رو، در پیگیری جریانهای پژوهشی،نقش عوامل راهبردی در کارآفرینی به ویژه در شرکتهای کوچک و متوسط میتواند نتایج ارزشمندی به همراه آورد و خطرهای ناکامی عملیاتی این شرکتها راکاهش دهد. (امیریونائیجی، 1389)
ماهیت رقابت در یک صنعت وچگونگی تدوین استراتژیهای رقابتی توسط شرکت بستگی به نیروهای رقابتی موجود در مبادلات بازاری شرکت دارد. (Porter, 1981) انتظار میرود مدیران شرکتهای کارآفرین، راهبردهایی متفاوت از شرکت هایی که بر اهداف مالی و سودآوری تأکید دارند، در پیش بگیرند. ازاین رو، راهبرد رقابتی ،متغیری است که میتواند روی کار آفرینی اثرگذار باشد. (امیریونائیجی، 1389)
تاکنون چندین طبقه بندی برای انواع راهبردهای رقابتی بیان شده که راهبردهای عمومی مایکل پورتر و طبقه بندی مایلز و اسنوا از مهمترین آنهاهستند. (Porter, 1981; Miles & Snow, 1978) که دراین تحقیق ازطبقه بندی پورتر استفاده میکنیم ، به عقیده پورتر در مواجه با نیروهای رقابتی، اصولاً سه نوع استراتژی عمومی برای پیشی گرفتن بر دیگر رقبایی شرکت در صنعت وجود دارد که شامل رهبری در هزینه ، استراتژی تمرکز، استراتژی تمایز ، می باشد. هر چند اتخاذ نوع استراتژی برای دستیابی به مزیت رقابتی بستگی به اهداف و وضعیت شرکتها دارد. (Allen and Helms, 2006)
در این دسته از راهبردها، رهبری هزینه بر کارآیی و کنترل هزینه ها به منظور دستیابی به هزینه هایی کمتر از رقبا تأکید می شود. در نتیجه، در اجرای اثر بخش راهبرد رهبری هزینه، کمتر به نوآوری و خطرپذیری توجه می شود. ازطرف دیگر، لازمه ی راهبرد متمایز سازی محصولات، ارائه محصولاتی منحصر به فرد به مشتریان است به نظرمیرسد راهبرد متمایز سازی بیشتر با بافت کارآفرینی منطبق باشد. (امیری ونائیجی، 1389)
همچنین شرکتهای بزرگ استراتژی تمرکز را به همراه استراتژی تمایز و رهبری هزینه استفاده می کنند، در حالی که استراتژی تمرکز میتواند به تنهایی به منظور تأمین نیاز گروههای کوچکی از مصرف کنندگان که توسط رقیب برآورده نشده ،توجه به ارائه محصولات و خدمات خاص توسط شرکتهای متوسط وکوچک نماید. (David, 2000)
همچنین کارآفرینی شرکتی علاوه بر نقشی که در گسترش فعالیتهای اقتصادی بخش خصوصی ، کاهش بیکاری ، افزایش مهارتهای تولیدی وبازرگانی و نیز سودآوری اقتصادی دارد ، در سطح اجتماعی نیز یک عامل متحول کننده و پویاست.
لذا در این تحقیق سعی برآن است که به بررسی تأثیرگذاری هریک از مؤلفه های استراتژی رقابتی پورتر برکارآفرینی شرکتی پرداخته شود.
1-3)ضرورت و اهمیت تحقیق
توسعه بنگاه های اقتصادی در کشورهای توسعه یافته، مستنداتی برای حمایت از این واقعیت را فراهم می آورد که اقتصاد تحت تأثیر کارآفرینی است،(احمدپور داریانی،مقیمی،1388) یکی از زیر شاخه های کارآفرینی، کارآفرینی شرکتی می باشد که در حقیقت دریچه ای به سوی بهره برداری از مزایای رقابتی ماندگار،نوآوری، و پیشگامی برای سازمان ها قلمداد می شود.(Kuratko et al, 2005) با توجه به پویایی و عدم اطمینان محیطی،مسلما محیط کسب وکار با سرعت بیشتری به چالش کشیده شده است، از این رو شرکت های متوسط و کوچک جهت بدست آوردن مزیت رقابتی نیازمند اتخاذ روش های مناسب استراتژیک می باشند. (O’Regan and Ghobadian,2005)لذا با توجه به اهمیت شناخت و اتخاذ استراتژی های رقابتی جهت ارتقا سطح کارآفرینی شرکتها، پی گیری جریان پژوهشی تأثیر استراتژی رقابتی پورتر بر کارآفرینی به ویژه در شرکت های متوسط و کوچک بخش صنایع غذایی ،جهت کاهش خطر ناکامی عملیاتی این شرکت ها در استان گیلان ضروری به نظر می رسد.
1-4)اهداف تحقیق
1-4-1) هدف اصلی تحقیق
بررسی تأثیر استراتژی رقابتی پورتر بر کارآفرینی شرکتی می باشد.
1-4-2) اهداف فرعی:
الف: بررسی تأثیر استراتژی رهبری هزینه بر کارآفرینی شرکتی
ب: بررسی تأثیر استراتژی تمرکز بر کارآفرینی شرکتی
. بیانمسأله
سازمانها در عصر جدید، با محیطهایی روبرو هستند که دارای ویژگیهایی همچون تغییر و تحولات سریع فناوری، رقابت پیچیده، رشد سریع تعداد رقبای جدید و تنوع نیازها و خواسته های مشتریان، میباشند. در این میان، سازمانهایی میتوانند قدرت رقابت داشته باشند که علاوه بر نوآوربودن و کارآفرین بودن، نسبت به رقبایشان در شناسایی فرصتهای کارآفرینانه، پیشگامتر عمل کنند (کتسیکا و همکاران، 2011). کارآفرینی پدیدهای است که در محیطهای مختلف روی میدهد و سبب رشد اقتصادی از طریق نوآوریهایی که افراد در پاسخ به موقعیتهای اقتصادی ایجاد کردهاند، میشود (شپرد و همکاران، 2008). کارآفرینی در واقع عامل اصلی ایجاد خلاقیت و نوآوری است. به عبارت دیگر، کارآفرینی فعالیتی است که شامل کشف ،ارزیابی و بهره برداری از فرصت ها به منظور معرفی محصولات و خدمات، روشهای سازماندهی، بازارها، فرایندها و مواداولیه جدید ، ازطریق تلاشهای سازمان یافتهای که قبلا صورت نگرفته است، میباشد (شین و ونکاترمن، 2000). بنابراین همانطور که بیان گردید نوآوری و کارآفرینی به عنوان نیازی اساسی برای پیشرفت و توسعه هر سازمان همواره مد نظر بوده است، به طوری که بسیاری از سازمانها شدیداً به دنبال روشها و رویکردهای نوآورانه و کارآفرینانه به منظور بهبود اثربخش و کارآمدی و انعطافپذیری و حرکت در راستای تبدیل شدن به یک سازمان یادگیرنده هستند. بانکها به عنوان یکی از بزرگترین سازمانهای کشور با الگوی توسعه مبتنی بر توسعه منابع و سرمایههای انسانی نیز از این قاعده مستثنی نیستند. تحقق اهداف کلان سازمان از منظر نگاه داخلی در گرو توسعه منابع انسانی و ایجاد فضای رقابت بیشتر جهت ایجاد قصد و جهتگیری کارآفرینانه و وارد ساختن این جهتگیریها به درون فرهنگ و فعالیتهای سازمان است. از طرفی ضرورت دارد تا بخشهایی که به پشتیبانی فعالیتهای کارآفرینانۀ درون سازمان معطوفاند با درکی صحیح سازماندهی شوند تا به شکلی کارآمد بتوانند سطح کارآفرینی را افزایش دهند و در پی آن دستیابی به اهداف بلندمدت سازمان یعنی تبدیل شدن به سازمان یادگیرنده، نوآور و کارآفرین را تسهیل کنند. از اینرو جهت ایجاد فعالیتهای کارآفرینانه و به تبع آن ایجاد سازمان کارآفرین لازم است ابتدا به شناسایی عواملی که در ارتباط با فعالیتهای کارآفرینانه در صنعت بانکداری میباشند، پرداخته شود تا در نهایت بتوان با پیگیری فرصتها با توجه به امکاناتی که در حال حاضر در اختیار سازمان است، ضمن خلق کسب و کارهای نوین، خلاقیت و نوآوری افراد سازمان را بهبود بخشیده و دستیابی به اهداف سازمانی را فراهم کرد.
در پژوهشهای مختلفی سعی شده است تا به بررسی عواملی که به توسعه کارآفرینی و فعالیتهای کارآفرینانه در سازمانها کمک مینمایند، پرداخته شود. با این حال کوشش واحدی برای شناسایی عوامل تاثیرگذار بر فعالیتهای کارآفرینانه درون سازمانی که در تمامی سطوح قابل اجرا باشد، وجود ندارد. این عوامل که در برخی از پژوهشها به صورت جزئی و موردی بررسی شده است عبارتند از: ساختار سازمانی (یائو و همکاران، 2009)؛ فرهنگ سازمانی (مبینیدهکردی و همکاران، 1391)؛ سبک رهبری (رنکو و همکاران، 2014)؛ سرمایههای فکری سازمانی (طالبی و همکاران، 1392)؛ سرمایه اجتماعی افراد درون سازمان (لارسن و همکاران، 2012)؛ سرمایه انسانی (طالبی و دهقان نجمآبادی، 1392؛ الپکان و همکارانش، 2010)؛ مدیریت دانش (مدهوشی و همکاران، 2011)؛ عوامل سیاسی و فناوری (انصاری و سلمانیزاده، 1388)؛ و … .
بنابراین با توجه به مباحث مطرح شده، میتوان بیان کرد که قبل از شروع عمل فعالیتهای کارآفرینانه درون سازمان، نیاز است تا عوامل موثر بر این نوع فعالیتها شناسایی و اهمیت هر یک از آنها نیز تعیین گردد تا شانس دستیابی سازمان به اهدافش را مبتنی بر اینگونه فعالیتها افزایش دهد. بنابراین در پژوهش حاضر سعی بر آن است تا به این سوال پاسخ داده شود که عوامل موثر بر فعالیتهای کارآفرینانه در صنعت بانکداری کدامند؟
1-2.اهمیت و ضرورت پژوهش
امروزه شرایط محیطی و قواعد بازی رقابت به حدی بی رحم، پیچیده، پویا و نامطمئن است که سازمانها دیگر نمی توانند تنها با تغییرات روبنایی مثل تغییر روشها، سیستمها، ساختار، تکنولوژی و غیره حیات و بقای خود را تضمین کنند. اینجاست که اهمیت نیروی انسانی خلاق و نوآور در سازمانها برجستهتر میشود. بسیاری از سازمانها و بخشهای اقتصادی و اجتماعی به لزوم کارآفرینی (از نوع فردی یا سازمان) پی بردهاند. صنعت بانکداری از این قاعده مستثنی نیست و ضرورت های بسیاری وجود دارد که کاربرد کارآفرینی را در آن الزامی می سازد. در حالحاضر صنعت بانکداری بالاخص بانکهای دولتی مانند بسیاری از صنایع دیگر به دلایلی از قبیل رقابت با بانکهای خصوصی و شرایط سیاسی از جمله تحریمها از جایگاه خوبی در بازار رقابتی داخلی و بینالمللی برخوردار نیست. شرایط خاص این صنعت از قبیل تجاری بودن، خلاقیتپذیری و تنوع خدمات بانکی، ماهیت اشتغالزایی بودن آن، و ارتباط گسترده این صنعت و خدمات آن در جامعه امروزی، خود گویای این امر است که داشتن دید کارآفرینانه و گسترش فعالیتهای نوآورانه و کارآفرینانه در تمامی سطوح این صنعت، ضروری به نظر میرسد.
لذا تعیین عوامل مؤثر بر فعالیتهای کارآفرینانه سازمانی و تعیین ارتباط میان آن میتواند به شناسایی نقاط قوت و ضعف بانکها و ارائه راهکارهایی منجر شود که سبب افزایش خلاقیت کارکنان و نهایتاً فعالیتهای کارآفرینانه منجر گردد. بنابراین کارآفرینیسازمانی میتواند بعنوان رویکردی در جهت مزیت رقابتی در نظر گرفته شود و سبب شود تا بانکها در بازار رقابتی داخلی جایگاه مناسبی پیدا کند.
همچنین از آنجایی که پژوهش حاضر باعث افزایش سطح دانش کارکنان و مدیران در زمینه فعالیتهای کارآفرینانه در صنعت بانکداری کشور می شود و پهنه وسیعی از فرصتهای کارآفرینانه در صنعت بانکداری را پیش روی مسئولین مربوطه قرار می دهد، ضرورت پژوهش آشکار میگردد و با توجه به نبود چنین پژوهشهای مشابه، پژوهش حاضر نیز میتواند الگویی برای پژوهشهای بعدی باشد.
1-3.اهداف پژوهش
1-3-1. هدفکلی
شناسایی و تبیین عوامل موثر بر فعالیتهای کارآفرینانه بانک پارسیان در شهر تهران
Katsikea
Shephered et al
Shane & Venkataraman
Yao et al
Renko et al
Laursen et al