1 – 3 – اهمیت و ضرورت تحقیق
هدف صورت های مالی، ارایه اطلاعات تلخیص و طبقه بندی شده درباره وضیعت مالی، عملکردمالی و انعطاف پذیری مالی واحدهای تجاری است تادرتصمیم گیری های اقتصادی مفید واقع شود. چنین اطلاعاتی هم باعث کارایی و اثربخشی بازارسرمایه و هم موجب تخصیص موثر و مناسب منابع کمیاب اقتصادی به بخش ها و واحدهای اقتصادی می شود.
وجود کیفیت گزارشگری مالی یکی از ضرورتها در امر گزارشگری مالی است. وجود کیفیت گزارشگری مالی سبب پیش بینی بهتر از جریانات نقدی آتی شرکت برای سرمایه گذاران و دیگر استفاده کنندگان صورت های مالی می شود. لازم به ذکر است که با توجه به آنکه حسابداری و اقتصاد دارای اثرات متقابل بریکدیگر هستند، لذا سطح کیفیت گزارشگری مالی دارای اثرات اقتصادی می باشد.
با عنایت به ادبیات و پیشینه تحقیقاتی که تا کنون با محوریت کیفیت گزارشگری مالی انجام گرفته است، موید اهمیت نقش این مقوله در زمینه های مختلفی از قبیل بر طرف کردن مسائل بر خواسته از نمایندگی، بی اثر ساختن مسائل ناشی از عدم تقارن اطلاعاتی بین استفاده کنندگان آگاه و نا آگاه، احقاق حقوق ذینفعان عمده، تأثیر مثبت بر کاهش هزینه های استقراض و هزینه های سرمایه و افزایش اهرم های مالی، نقش باز دارندگی در قبال وقوع رسوایی های مالی و همچنین نقش انکار ناپذیر آن در مبحث راهبری شرکتی و … است .
ضرورت انجام تمام تحقیقاتی که در زمینه های فوق انجام شد حاکی از اهمیت موضوعی کیفیت گزارشگری مالی در میان محققان حسابداری در حوزه تحقیقات علمی این رشته است.
1 – 4 – اهداف تحقیق

با وجود اینکه در سال های اخیر تحقیقات زیادی با محوریت موضوع کیفیت گزارشگری مالی در سراسر جهان و ایران انجام شده است و این مقوله را از زوایا و جنبه های مختلفی مورد بررسی قرار داده اند. ولی با این حال علیرغم پتانسیل بالای این موضوع برای انجام تحقیقات علمی، تا کنون در کشور ما رابطه بین عملکرد حسابرسی داخلی با کیفیت هیئت مدیره و کیفیت گزارشگری مالی بررسی نشده است و جای خالی این موضوع در میان تحقیقات علمی رشته حسابداری در محافل دانشگاهی و حرفه ای محسوس می باشد.
-اهمیت و ضرورت تحقیق:
در سایر پژوهش های انجام شده در خصوص ساختار سرمایه و ریسک سیستماتیک بصورت کلی به این موضوع پرداخته شده اما با توجه به شرایط اقتصادی و بروز نرخ تورم بالا در بازه زمانی موردنظر و حساسیت دوصنعت غذایی و داروسازی در پژوهش حاضر به بررسی ساختار سرمایه بر روی ریسک سیستماتیک بصورت خاص در این دو صنعت پرداخته شده است تا در صورت وجود چنین رابطه ای , بتوان از نتیجه حاصل در تصمیات مهم اقتصادی و سرمایه گذاری و سیاسی استفاده نمود.
1-4-اهداف اصلی تحقیق :
هدف اصلی تحقیق حاضر , بررسی رابطه بین ساختار سرمایه و ریسک سیستماتیک شرکت های صنایع غذایی و داروسازی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد .
1-4-1-اهداف فرعی تحقیق :
1-5-سؤالات تحقیق :

6- آیا رابطه معنی داری بین ساختار سرمایه و ریسک سیستماتیک شرکت های داروسازی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار وجود دارد ؟
7- آیا رابطه معنی داری بین نسبت بدهی ها به دارایی ها و ریسک سیستماتیک شرکت های داروسازی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار وجود دارد ؟
8- آیا رابطه معنی داری بین نسبت بدهی های بلندمدت به دارایی ها و ریسک سیستماتیک شرکت های داروسازی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار وجود دارد ؟
9- آیا رابطه معنی داری بین نسبت بدهی ها به حقوق صاحبان سهام و ریسک سیستماتیک شرکت های داروسازی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار وجود دارد ؟
10- آیا رابطه معنی داری بین نسبت بدهی های بلندمدت به حقوق صاحبان سهام و ریسک سیستماتیک شرکت های داروسازی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار وجود دارد ؟
1-6-فرضیه های تحقیق :
1-بین ساختار سرمایه و ریسک سیتماتیک شرکت های صنایع غذایی رابطه معنی داری دارد .
2-رابطه معنی داری بین نسبت بدهی ها به دارایی ها و ریسک سیستماتیک شرکت های صنایع غذایی وجود دارد .
3-رابطه معنی داری بین نسبت بدهی های بلندمدت به دارایی ها و ریسک سیستماتیک شرکت های صنایع غذایی وجود دارد .
4-رابطه معنی داری بین نسبت بدهی ها به حقوق صاحبان سهام و ریسک سیستماتیک شرکت های صنایع غذایی وجود دارد .
5-رابطه معنی داری بین نسبت بدهی های بلندمدت به حقوق صاحبان سهام و ریسک سیستماتیک شرکت های صنایع غذایی وجود دارد .
6 -بین ساختار سرمایه و ریسک سیتماتیک شرکت های داروسازی رابطه معنی داری دارد.
7 -رابطه معنی داری بین نسبت بدهی ها به دارایی ها و ریسک سیستماتیک شرکت های داروسازی وجود دارد .
8-رابطه معنی داری بین نسبت بدهی های بلندمدت به دارایی ها و ریسک سیستماتیک شرکت های داروسازی وجوددارد .
9- رابطه معنی داری بین نسبت بدهی ها به حقوق صاحبان سهام وریسک سیستماتیک شرکت های داروسازی وجو دارد .
10-رابطه معنی داری بین نسبت بدهی های بلندمدت به حقوق صاحبان سهام و ریسک سیستماتیک شرکت های داروسازی وجود دارد .

یکی از مهمترین مسائل شرکتها که امروزه مورد توجه بسیاری از مدیران و همچنین سرمایهگذاران بوده است، دسترسی شرکت به منابع مالی و توانایی شرکت در انعطاف پذیری به موقع است. تأمین نقدینگی شرکت در زمان مناسب به طور قطع موجب بهبود عملکرد شرکت و افزایش کارایی سرمایه در گردش آن خواهد شد. به همین علت یکی از اصلی ترین موارد قابل توجه در تصمیمگیری اعتبار دهندگان غیربانکی به مشتریان، تأمین وجه نقد آن بوده است.
در این رابطه، بررسی این موضوع که آیا در واقعیت نیز حضور سهامدار بانکی در بین سهامداران شرکت به جهت ایجاد کانالهای احتمالی مناسب در تأمین نقدینگی به تسهیل شرایط فوق و در نهایت بهبود عملکرد شرکت کمک خواهد کرد یا خیر، مورد سئوال بوده است.
1-3- تشریح و بیان موضوع
یکی از روشهای مؤثر بر نظارت و کنترل اعتبار گیرندگان از بانکها که امروزه به عنوان روشی پذیرفته شده در دنیا مورد استقبال موسسات مالی و اعتباری قرار گرفته است، تملک سهام شرکتهایی است که اقدام به تأمین مالی از این موسسات نمودهاند(لین و دیگران 2009، بریس و همکاران 2006، گورتون و اشمید 2000، پترسن و راجان 1994 و سانتوس و رامبل 2006). تحقیقات انجام شده در این زمینه نیز اثر مثبت این موضوع را تأیید کرده و عمدتا معتقدند که در این شرایط، امکان دسترسی به منابع مالی تسهیل شده و نظارت بر شرکت نیز دقیقتر خواهد بود(دیاموند 1984، بارت و همکاران 2006).
نتایج برخی تحقیقات نشاندهندهی این موضوع بوده که بخش اعظمی از سهام شرکتهای بزرگ در اختیار بانکها بوده و علاوه بر این موضوع، جهت کنترل عملیات مهم شرکت، بانکها اقدام به انتخاب مدیرانی دارای تفکر همسو با سیاستهای خود در هیئت مدیرهی شرکت نمودهاند(لین و دیگران 2009). اینگونه شرکتها به دلیل دسترسی به منابع مالی کافی نسبت به سایر شرکتها دارای ساختار سرمایهای با بدهی بالاتر بودهاند.
نتایج تحقیقات انجام شده در بازارهای بززرگ دنیا نیز عمدتا نشان میدهد که حضور سهامداران بانکی در شرکت از اهمیت بالایی برخوردار بوده و منافع زیادی برای شرکتها ایجاد نمودهاند(بارت 2006)که این منافع از طریق ایجاد دسترسی آسان به وجوه نقد در بازارهای نامتوازن و آشفته دارای اهمیت ویژهای است(کانگ و شیوداسانی 1995).
علاوه بر موارد مطرح شده، یافتههای تحقیقات متعددی نشاندهندهی این موضوع بوده که سهامداران بانکی ساختار سرمایه شرکتها را سامان داده و عملکرد شرکت را بهبود میبخشند(کانگ و دیگران 2000، کروزنر و استراهان 2001، بریز و دیگران 2008). بنابراین این تحقیق به دنبال بررسی اثر حضور این سهامداران بر عملکرد شرکت و در نهایت ارزش آن بوده است.
دسترسی به منابع مالی برای رشد شرکت و سرمایهگذاری در طرحهای سود ده از اهمیت بالایی برخوردار است. وجود منبع قابل اتکا و دارای هزینهی متناسب با سرمایهگذاری انجام شده، علاوه بر رشد شرکت، اعتماد سرمایهگذاران را جلب نموده و موجب افزایش ارزش شرکت در بازار میشود.
یکی از مهمترین منابع مالی در دسترس شرکت، سهامداران شرکت هستند که به دلیل دسترسی سریع به این منبع، نسبت به سایر گزینهها مناسبتر به نظر میرسند. نظریهی سلسله مراتبی تأمین سرمایه نیز این موضوع را تأیید میکند.
با توجه به توضیحات بالا، ترکیب سهامداران شرکت میتواند برای پیشبینی آیندهی شرکت از اهمیت ویژهای برخوردار باشد. توجه به نوع سهامداران و ترکیب آنها، قابلیت شرکت در سرمایهگذاریها را نشان خواهد داد واین موضوع در برآورد بازده آتی شرکت و در نهایت ارزش آن اهمیت خود را نشان میدهد.
بدین ترتیب، وجود مبنایی منطقی برای بررسی اثر حضور برخی از سهامداران کلیدی مانند بانکها که به دلیل دسترسی به منابع مالی، میتوانند برای هر شرکت نقطهی عطف باشند، در پیشبینی ارزش شرکت کمک شایانی به سهامداران وتصمیمگیرندگان مالی خواهد داشت.
بانکها به عنوان یکی از مهمترین منابع تأمین مالی اثر قابل توجهی بر عملکرد شرکت دارند. این موضوع از آنجا نشأت گرفته که به دلیل دسترسی به منابع مالی، این موسسات قابلیت مدیریت سرمایه درگردش را داشتهاند و همچنین به مدیریت جهت برنامه ریزی صحیح اطمینان خاطر خواهند داد. بدینترتیب فرض بر این است که حضور بانک در بین سهامداران شرکت موجب تسهیل در دسترسی به منابع مالی و در نهایت کمک به بهبود عملکرد شرکت گردد. مبانی نظری مشروح در این ارتباط به همراه اطلاعات کامل در خصوص تدوین فرضیهها در فصل دوم این تحقیق ارائه شده است. بر اساس پیشینه موجود، مبانی نظری مطرح شد و همچنین اهداف تحقیق، فرضیههای مورد بررسی در این پژوهش به شرح زیر تعریف شده است.
فرضیه اول) حضور سهامداران عمده بانکی موجب بهبود عملکرد شرکت میشود.
فرضیه دوم) بانکها تمایل به سرمایهگذاری در شرکتهای با عملکرد بالاتر دارند.
فرضیه سوم) وجود سهامدارعمده بانکی موجب کاهش اهرم مالی میگردد.
بر اساس پیشینه ذکر شده در فصل دوم و همچنین مبانی نظری موجود، فرض بر این است که حضور سهامداران بانکی به بهبود عملکرد شرکت و مدیریت سرمایه در گردش و همچنین انعطاف پذیری آن کمک شایانی داشته باشد.
بدین ترتیب، انتظار میرود پس از انجام تحقیق و حصول نتیجه نهایی، ضمن تأیید این مبانی، امکان تعیین میزان اثرگذاری و همچنین نواحی متأثر از این متغیر نیز مشخص و صنایع جذاب بر اساس اطلاعات موجود برای بانکها معرفی گردد. ضمن اینکه در ادامه انتظار میرود، بر اساس نتایج این تحقیق مبنای مناسب تصمیمگیری فراهم گردد.
تحقیق حاضر از نوع همبستگی بوده و به دلیل استفاده از اطلاعات تاریخی شرکتها ، روش تحقیق، شبهآزمایشی است.
Lin
Brise
Gorton and schmid
Petersen and rajan
Santos and rumble
Diamond
Barth
Kanga and shindasani
Kang
Kroszner and strahan
ت نوین در عرصهی اقتصاد، جهانی شدن و پیامدهای آن موجب شده تا عملکرد شرکتها بیشتر از پیش مورد توجه قرار گیرد. سهامداران، سرمایهگذاران، مشتریان، مدیران، کارکنان، عرضهکنندگان مواد اولیه، توزیع کنندگان، مؤسسات و نهادهای دولتی، مؤسسات ارائه دهندهی تسهیلات و به نوعی، همه کسانی که با مؤسسات مختلف درگیر هستند همواره این مؤسسات را ارزیابی میکنند. در گذشته، بیشتر ارزیابیها به صورت ارزیابی عملکرد شرکتها با شاخصهای مالی و ارزیابی داراییهای مالی و ملموس یک موسسه صورت میگرفت.
اقتصاد امروزین، اقتصاد محصولات نامشهود است؛ از اینرو داراییهایی که این محصولات را ایجاد میکنند نیز عمدتاً داراییهای نامشهود است. سهم تولیداتی نظیر اطلاعات، خدمات مشاورهای، تحقیق و توسعه، خلاقیت و نوآوری و امثال آن در سازمانها رو به افزایش است. محرکههای اصلی تولید در اقتصاد نوین را عواملی نظیر فناوری اطلاعات، طراحی، نرمافزار، دانش و استعدادهای افراد و سرمایههای فکری تشکیل خواهد داد. علاوه بر این و به طور کلی در شرایط رقابت اقتصادی سنگین کنونی، عواملی مانند نام و شهرت شرکت، مشتریان وفادار، تأمینکنندگان قابل اعتماد، کارکنان خلاق و پردانش، برنامههای تحقیق و توسعه، سیستمهای اطلاعاتی مناسب، حق الامتیاز و علائم تجاری و مانند آنها، داراییهای عمدهی شرکتها را تشکیل میدهد. در چنین شرایط پیچیدهای، ارزشگذاری دقیق و قابل اعتماد شرکتها دشوار شده است و با توجه به اینکه روشهای متداول حسابداری، اینگونه داراییها را محاسبه و در ارزشیابی کل شرکت منظور نمیکند، فاصله بین ارزش بازار شرکتها و ارزش دفتری، روز به روز بیشتر میشود. این فاصله به ویژه در شرکتهای مبتنی بر دانش و شرکتهای متکی به فناوری پیشرفتهوسیعتر است (فخاریان، 1380).
امروزه، مدل جدیدی از داراییها مطرح شده است و بطور کلی داراییهای سازمان را به دو دستهی داراییهای مشهود و داراییهای نامشهود تقسیم میکنند که عموماً داراییهای نامشهود را سرمایهی فکری مینامند، و ارزیابیها به سمت ارزیابی داراییهای نامشهود (سرمایهی فکری) گرایش پیدا کرده است.
افزایش فاصلهی میان ارزش بازار و ارزش دفتری شرکتها منجر به توجه گستردهی تحقیقات به بررسی ارزش حذف شده از صورتهای مالی شده است (مثلاً لو و زاروین، 1999، لو، 2001، لو و رادهاکریشنان، 2003). لو (2001، صفحه 9) بطور مستند میگوید که طی سال های 1977 تا 2001، نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری 500 شرکت آمریکایی از 1 تا 5 برابر افزایش یافته است که در حدود 80% ارزش بازار آن شرکتها در گزارشگری مالی منعکس نشده است.
برای نمونه در سال 1997، ارزش بازار شرکت مایکروسافتمعادل 1488 میلیارد دلار تعیین شد. این مبلغ که برابر مجموع ارزش سهام شرکتهای بوئینگ، مکدونالد، شرکت نفتی تکزاکو و شرکت بوش بود، 4/13 برابر ارزش دفتری شرکت را نشان میداد. به بیان دیگر تنها 7 درصد ارزش واقعی شرکت مایکروسافت با استفاده از روشهای متعارف حسابداری اندازهگیری و به عنوان داراییهای فیزیکی در ترازنامه منعکس شده بود و 93 درصد بقیه عبارت بود از داراییهای نامشهود شرکت شامل دانش و سرمایههای فکری، تحقیق و توسعه و نام و اعتبار شرکت.
در سال 1994 تحقیق انجام یافته در 2000 شرکت آمریکایی نشان داد که داراییهای مشهود (فیزیکی) حدود یک سوم ارزش بازار را تشکیل میدهد. این تفاوت به هنگام ادغام و خرید شرکتها محاسبه و منعکس میشد. در سال 1995، شرکتآی بی ام برای خرید شرکت لوتوس مبلغ 3/2 میلیارد دلار پرداخت که 8/1 میلیارد دلار از این مبلغ برای تحقیقات در جریان پرداخت شد.
شرکتهای آمریکایی سالیانه 150 میلیارد دلار صرف تحقیق و توسعه میکنند و تحقیقات اخیر نشان داده است که در 375 مورد ادغام و خرید شرکتها، پروژههای تحقیق و توسعه در جریان، بالغ بر 75 درصد ارزش این شرکتها را تشکیل داده است. اینگونه مخارج در واقع سرمایههای عظیم فکری یک سازمان و نوعاً هزینهی سرمایهای محسوب میشود، در حالی که هنوز در بسیاری از موارد برمبنای روشهای متداول حسابداری به عنوان هزینهی جاری قلمداد میگردند.
محدودیتهای صورتهای مالی در توضیح ارزش شرکت ناشی از این امر است که منبع ارزش اقتصادی تنها تولید کالای مادی نیست، بلکه ایجاد سرمایهی فکری است. سرمایهی فکری شامل سرمایهی انسانی و سرمایهی ساختاری متشکل از مشتریان، فرایندها، پایگاهای اطلاعاتی، علائم تجاری و سیستمهاست (اوینسون و مالن، 1997) و نقش مهمی در ارزش آفرینی شرکت و مزیتهای رقابتی ایفا میکند (کاپلان و نرتن، 2004).
افزایش شناخت و بکارگیری سرمایهی فکری به شرکتها کمک میکند تا کاراتر، اثربخشتر، پربازدهتر و نوآورتر باشند. همچنین موفقیت شرکتها در رقابت، به میزان کمتری به تخصیص استراتژیک منابع فیزیکی و مالی، و به میزان بیشتری به مدیریت استراتژیک سرمایهی فکری بستگی دارد (نمازی و ابراهیمی، 1388).
با وجود افزایش شناخت سرمایهی فکری و تأثیر آن بر ارزش شرکت و مزیتهای رقابتی، معیار مناسب ارزیابی سرمایهی فکری شرکت هنوز در دوران طفولیت به سر میبرد. با این حال روش اندازهگیری سرمایهی فکری ارائه شده توسط پالیک (b، a2000) که در این تحقیق بکار رفته، به عنوان معیاری برای کارایی ارزش افزوده توانایی سرمایهی فکری شرکت پیشنهاد میگردد. مهمترین عنصر ضریب ارزش افزودهی فکری پالیک ناشی از منابع شرکت – سرمایهی فیزیکی، سرمایهی انسانی و سرمایهی ساختاری- است. ضریب ارزش افزودهی فکری بطور گسترده در تجارت و تحقیقات دانشگاهی استفاده میشود (مثلاً فیرر و ویلیامز، 2003).
1-3- اهمیت و اهداف تحقیق
در اقتصاد دانش محور، سرمایهی فکری در ایجاد ارزش در سازمانها نقش مهمی دارد و در دنیای امروز، موفقیت هر سازمان به توانایی مدیریت این داراییها بستگی دارد. امروزه شاهد رشد اهمیت سرمایههای فکری، به عنوان یک ابزار مؤثر برای افزایش رقابت شرکتها هستیم. اندازهگیری سرمایهی فکری به منظور مقایسهی شرکتهای مختلف، تعیین ارزش واقعی آنها و حتی بهبود کنترلهای آنها ضروری است.
با وقوع انقلاب فناوری اطلاعات، جامعهی اطلاعاتی و شبکهای و نیز پیشرفت سریع فناوری برتر، از دهه 1990 الگوی رشد اقتصاد جهانی تغییرات اساسی کرده است. در اقتصاد جهانی امروز دانش به عنوان مهمترین سرمایه جایگزین سرمایههای مالی و فیزیکی شده است (چن، زو و زی، 2004). در اقتصاد مبتنی بر دانش، میزان بهرهوری از سرمایهی فکری به منظور خلق موفقیت، به توانایی در مدیریت این منبع کمیاب بستگی دارد.
بیشتر منابع سازمانی در طول عمر خود، بازدهی کاهشی و یا افزایشی دارند. برای نمونه، یک دارایی فیزیکی در اثر استفاده مستهلک میشود اما ارزش سرمایهی فکری در اثر استفاده کاهش نمییابد. پپارد و ریلاندر (1995) بیان میکنند که منابع سرمایهی فکری همزمان میتواند توسط کاربران زیادی در جاهای مختلف به کار گرفته شود، بنابراین از لحاظ اقتصادی، غیررقابتی هستند. این بدین خاطر است که زمانی که سرمایهی فکری مورد شناسایی و چالش قرار میگیرد ممکن است دانش جدید توسعه داده شود. بنابراین سرمایهی فکری اغلب با بازدهی افزایشی شناخته میشود.
روس (1997)، بیان میکند که اگرچه سرمایهی فکری ممکن است به ظاهر در ارتباط با رشد فروش و ایجاد ارزش باشد، اما یک هدف عمیقتر دارد:
“هدف اصلی رویکرد سرمایهی فکری، تغییر رفتار افراد است“.
هدف این مطالعه، بررسی تجربی رابطهی میان سرمایهی فکری و نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری و عملکرد شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. همچنین ما در پیروی از فیرر و ویلیامز (2003)، از ضریب ارزش افزودهی فکری به عنوان معیار کلی توانایی فکری شرکت استفاده میکنیم. به علاوه شرایطی را که سرمایهی فکری به عملکرد مالی شرکت کمک کرده و میتواند به عنوان شاخصی برای عملکرد مالی آتی استفاده شود را بررسی میکنیم.

1- Intellectual Capital
1–Market Value
2– Book Value
3– High Tech
و وبر (2004 ) اعلام نمودند که ارایه گزارشات نادرست درخصوص تخلفات حرفه ای حسابداران سبب ایجاد عدم اطمینان درجامعه سرمایه گذاران به طور خاص و در کل اقتصاد جامعه به صورت عام شده است (رایو و وبر 2004).
با آنکه تحقیقات محدودی در رابطه با ارزیابی اخلاق حرفه ای توسط کولبرگ 1976، رست1970 و ویکتور 1989 به اجرا در آمده ولی تعداد تحقیقات انجام شده دررابطه با اخلاق حرفه ای در حسابداری چشمگیر نمی باشد.
1-3- اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
اخلاق حرفه ای از جمله عوامل مهمی است که امروزه مورد توجه برنامه ریزان و مدیران مسئول سازمانهای دولتی و خصوصی قرار گرفته است. از آنجایی که بنگاه های اقتصادی فعلی بدون حسابداری نمی تواند وجود داشته باشد، حسابداری در دنیای پیشرفتۀ اقتصادی امروز حرفه ای حیاتی است. برجستگی متمایز کننده حرفۀ حسابداری پذیرش مسؤولیت نسبت به عموم است. جامعه انتظارات فراوانی از اهل این حرفه دارد و مردم باید به کیفیت خدمات پیچیده ارائه شده توسط حرفه حسابداری اعتماد داشته باشند. از این رو اطلاعات ارائه شده توسط حسابداران باید به طور قابل توجهی کارآمد، قابل اتکا، واقعی و بدون سوگیری باشد و حسابداران نه تنها باید واجد شرایط و صلاحیت حرفه ای باشند، بلکه باید از درجه بالایی از صداقت و درستکاری حرفه ای نیز برخوردار و آبرو و حیثیت حرفه ای از مهم ترین داراییهای آنها باشد. در نتیجه اخلاق حسابداری برای حسابداران حرفه ای و افرادی که به خدمات حسابداری تکیه دارند اهمیت زیادی دارد. انجمن حسابداران رسمی امریکا به عنوان یکی ازمراکز مهم ارزشیابی کارحسابداران رسمی درایالت متحده، براین امر تأکید دارد که حسابداران نه تنها باید از اطلاعات علمی و حرفه ای استاندارد برخوردار باشند بلکه باید نمونه بارز اخلاق سالم حرفه ای را در محیط کار خود ارایه نمایند. لذا برخورداری از اعتبار و آبروی حرفه ای یکی از شاخص های مهم ارزشیابی حسابداران مطرح شده است.
اهمیت اخلاق حرفه ای در جامعه کنونی به این علت است که افراد جامعه نسبت به این امر بسیار حساس بوده و از متخصصین جامعه انتظار دارند که در کمال صداقت مسئولیتهای خود را به اجرا در آورند به همین دلیل متخصصین رشته های مختلف باید فعالیتهای خود را درزمینه های حرفه ای مطابق با قوانین و مقررات موجود به نحو احسن انجام دهند (انجمن حسابرسان داخلی). در حال حاضر درعرصه بین المللی سه مرکز مهم نظارت براخلاق حرفه ای به عنوان منبع اصلی ارزشیابی فعالیت حرفه ای حسابداران و حسابرسان درجهان به شمار می آیند. این سه مرکز شامل انجمن حسابداران رسمی امریکا، انجمن حسابرسان داخلی، انجمن حسابداران مدیریت بوده و مقررات آنها در رابطه با رعایت اخلاق حرفه ای در حسابداری کم و بیش مشابه یکدیگر و توسط اغلب سازمانهای خصوصی و دولتی حسابداری و حسابرسی جهان لازم الاجرا می باشند. به عبارت دیگر درمقررات مصوب توسط هرسه مرکز فوق التزام به صداقت حرفه ای، مسئولیت پذیری، توانمندی حرفه ای، احترام به قوانین و مقررات ، کار آمدی، اعتماد به نفس، التزام به سودآوری شرکت، اعتقاد به کار گروهی و رازداری توصیه شده اند و حسابداران براساس این شاخص ها در هر سازمان مورد ارزشیابی اخلاق حرفه ای قرار می گیرند(کومیبادیس و اوکپارا ، 2008 ).
از سوی دیگر شاخص های دیگری از قبیل استقلال حرفه ای توسط انجمن حسابداران رسمی امریکا مطرح شده است که به عنوان اصلی ترین شاخص در حرفه حسابداری تلقی شده و برجلوگیری از هرگونه جانبداری عمدی یا سهوی از طرفهای مختلف ذینفع درسود و زیان سازمان تأکید می نماید. به عنوان مثال زمانی که یک حسابدار رسمی در شرکتی که کار میکند دارای سهام باشد این مسئله به عنوان عامل نقض کننده استقلال حرفه ای او محسوب خواهد شد.
ازاین رو عدم برخورداری ازهریک از شاخص های فوق می تواند به عنوان نقاط منفی اخلاق حرفه ای برای حسابداران تلقی گردد. از سوی دیگر فدراسیون بین المللی حسابداران سازمان بین المللی مهمی است که در ورای همه این سازمانها بر امر نظارت بر اخلاق حرفه ای حسابداران فعالیت دارد و با تأکید بررعایت دقیق استانداردهای حرفه ای در حسابداری درصدد ایجاد یک جو سالم برای فعالیت حسابداران است. با وجود این به نظر میرسد در ایران، از لحاظ نظری و تجربی، به این مهم کمتر پرداخته شده است.
michell
duca

RAU
WEBER
CARMICHAL
KOHLBERG
VICTOR
Institute of internal auditors (IIA)
Institute of management accountants(IMA)
Morality
Respasibility
Professional competence
Laws and rules respect for
Efficiency
Self esteem
Profit
Team work
Secracy
Koumbiadis
okpara
Independence