به نیروی انسانی، آموزش و رشد کارکنان سازمان، کوشش در ایجاد روحیه و انگیزه، برانگیختن قوهی خلاقیت و ابتکار، کسب مشارکت افراد به منظور دستیابی به اهداف و مأموریتهای سازمان باعث رشد کارائی و افزایش بهرهوری در سازمان میشود. بنابراین بهرهوری در سازمان نیازمند توجه به خواستهها و نیازهای کارکنان و همسویی این نیازها با اهداف سازمانی است.
در تعیین عوامل مؤثر بر بهرهوری نظرات متفاوتی وجود دارد. هر یک از دانشمندان و صاحبنظران عواملی را به عنوان عامل مؤثر مشخص کردهاند و به طور اجمال، عواملی همچون آموزش شغلی مستمر مدیران و کارکنان، ارتقای انگیزش میان کارکنان برای کار بهتر و بیشتر، برقراری نظام مناسب پرداخت مبتنی بر عملکرد و برقراری نظام تنبیه و تشویق و وجدان کاری در بهرهوری مؤثر میباشند، با این حال محققان در این باب اتفاق نظر دارند که برای افزایش سطح بهرهوری تنها یک علت خاصی را نمیتوان ارائه نمود، بلکه ارتقای بهرهوری را باید معلول ترکیبی از عوامل گونان دانست (امیران، 1372).
تکریم ارباب رجوع، رضایت شغلی، آموزش و توانمندسازی منابع انسانی، کیفیت عملکرد و کاهش خطا و اشتباه و تکنولوژی، عوامل موثر بر بهرهوری هستند که در این تحقیق مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار میگیرند.
بحث تکریم و جلب ارباب رجوع، یکی از مباحث مهمی است که امروزه در دستگاههای دولتی مطرح است. تکریم ارباب رجوع به معنی احترام به ارباب رجوع، پاسخگویی مناسب به درخواستهای او و راهاندازی کارش در اسرع وقت میباشد. به عبارت دیگر تکریم ارباب رجوع، ارائه خدمات مناسب در کمترین زمان میباشد. امروزه سازمانها و موسسههای خدماتی در سطح جهان، در فضایی به رقابت میپردازند که توجه به خواست و انتظارات مشتریان را عاملی برای ادامه حیات حرفهای خود معرفی میکنند.تکریم ارباب رجوع میتواند منجربه افزایش اثربخشی و کارایی در نهادها و در نتیجه افزایش بهرهوری در سازمان گردد (اصلهاشمی، مولایی، 1391).
رضایت شغلی نوعی سازگاری عاطفی با شغل و شرایط شغلی است. رضایت شغلی افراد و آثار این رضایت در بازدهی کارشان، همواره مورد توجه روانشناسان و اندیشمندان علوم اجتماعی بوده است.
اگر فرد به شغل خود علاقهمند باشد، خلاقیت و استعداد وی در زمینه کارش شکوفا خواهد شد. به عبارت دیگر، رضایت شغلی یکی از عوامل بسیار مهم در موفقیت شغلی است و باعث افزایش کارایی و احساس رضایت فردی میشود. بنابراین، رضایت شغلی نسبتی مستقیم با بهرهوری دارد. مدیران به شیوههای مختلف در صدد افزایش رضایت شغلی کارکنان و در نتیجه افزایش بهرهوری و کارایی سازمان هستند (رزقیشیرسوار، موسوی، 1392).
یکی از عوامل مهمی که تأثیر قابل ملاحظهای بر بهرهوری دارد و میتواند نقش مؤثری در افزایش آن ایفا نماید، آموزش است. آموزش، کوشش در جهت تغییر آگاهیهای افراد است که فرد را برای کسب آگاهیهای تازه برانگیخته و در جهت تغییر عادات و رفتارها پرورانده و جهت فکری و سرنوشت انسانها را عوض میکند. به منظور ایجاد تغییرات نسبتاً پایدار فرد، فنون و طرحهای جدید ارتقاء بهرهوری نمیتواند بدون پرسنل آموزش دیده، ایجاد و به کار گرفته شود. نیروی انسانی بر اساس امکانات، مهارتها، دانش و نگرش خویش که از آموزش کسب کرده است، در طی مراحل مختلفی میتواند نقش بسزایی در بهبود و افزایش بهرهوری داشته باشد (جوکار، وثوقی، 1391).
مدیریت عملکرد به آن دسته از فعالیتهای سازمانی که با مدیریت امور و مسئولیتهای شغلی و رفتاری کارکنان سر و کار دارد، گفته میشود. مدیریت عملکرد راهی برای تسهیل برقراری ارتباط و ایجاد تفاهم بین کارکنان و سرپرستاران است و به پیدایش محیط مطلوبتر کاری و تعهد بیشتر نسبت به کیفیت خدمات منجر میشود (ابیلی، موفقی، 1382). مدیریت عملکرد فرآیندی است که هم ارزشیابی عملکرد و هم نظامهای انضباطی و خط مشیهای رسیدگی به شکایات را به عنوان ابزار مدیریتی خود در برمیگیرد. فنون و ابزار این مدیریت برای بالا بردن بهرهوری کارکنان و کسب مزیت رقابتی در سازمان به کار میرود.
تکنولوژی قادر است به نحو بارزی توانایی جسمی و قابلیتهای ذهنی انسان را در جهت ارتقای سطح زندگی و منافع اجتماعی و رفع نیازهای بشری گسترش دهد. به کارگیری تکنولوژی باعث میشود که کارکنان بتوانند سریعتر به مشتریان خود جواب دهند. مدیران باید بتوانند کارشناسان فنی را به تفکر وادارند، تا نوآوریهای فناوری در تغییر ماهیت مشاغل و امور سازمان، در جهت بهرهوری و اثربخشی بیشتر استفاده کنند. توسعه تکنولوژی بر ابعاد مختلف زندگی اثر میگذارد و بهرهوری نیروی کار و رفاه عمومی جامعه را افزایش میدهد (گوئلکهن، 1377).
به طور کلی میتوان گفت بهرهوری اساس و پایه تشکیل سازمانهااست و سازمان پزشکی قانونی نیز از این قاعده مستثنی نیست، لذا در این پژوهش به تعیین و ارزیابی وضعیت بهرهوری نیروی انسانی در ادارات پزشکی قانونی کل کشور پرداخته شده است که نتایج آن میتواند در ایجاد یک سازمان موفق و کارآمد بسیار راهگشا باشد.

1-3 اهمیت و ضرورت موضوع
از ابتدای خلقت، بشر همواره درصدد فرصتهایی بوده تا بهترین بهره را از منابع و امکانات خود ببرد.
بهرهوری ترکیبی از استفاده بهینه نیروی انسانی و منابع مادی میباشد. در سازمان منظور از بهرهوری، فرآیند سلسله اقدامها و فعالیتهای هماهنگ و برنامهریزی شده به منظور بهبود وضعیت موجود برنامهها و استفاده بهتر و اثربخشتر از استعدادها، امکانات و تجهیزات، فضاها و اماکن است. بهرهوری یکی از شاخصهای اندازهگیری عملکرد در سازمانها میباشد.آرزوی هر مدیر آن است که بهرهوری واحد محل کار خود را به حداکثر ممکن برساند، اما لازمه تحقق بخشیدن به این مهم آن است که نخست به همه عوامل موثر در بهرهوری آشنا باشد و آنها را در عمل به کار گیرد. بهرهوری در سازمان حاصل تعامل بسیار زیادی است(سرفرازی، معمارزاده، 1387).
از سوی دیگر لازم است که اداره کل پزشکی قانونی که به عنوان بازوی کارشناسی و تخصصی قوه قضائیه، پاسخگویی به استعلامات مراجع قضایی در حوزه های زیر را به عهده دارد، برای حفظ موقعیت و توان ادامه حیات خود باید عوامل موثر بر بهرهوری در این سازمان را مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار دهد، چرا که با توجه به اطلاعات به دست آمده این تحقیق برای نخستین بار در این سازمان اجرا میگردد. به علاوه انسان محور هر نوع بهرهوری فردی– اجتماعی و سازمانی است. بنابراین بیشترین توجه و برنامهریزی دقیق در بهرهوری سازمانی متوجه عوامل انسانی بوده و در این راستا پرورش منابع انسانی با دید جامعنگر نقش معجزهآسایی در ارتقاء بهرهوری سازمانهای مختلف دارند، لذا در این پژوهش به بررسی وضعیت بهرهوری نیروی انسانی در سازمان پزشکی قانونی کل کشور پرداخته شده است.
1-4 اهداف تحقیق
1-تعیین وضعیت رضایتمندی شغلی در اداره پزشکی قانونی کل کشور.
2- تعیین وضعیت تکریم ارباب رجوع(ارائه خدمات مطلوبتر به اربابان رجوع حقیقی و حقوقی) در اداره پزشکی قانونی کل کشور.
3- تعیین وضعیت آموزش و توانمندی پرسنل اداره پزشکی قانونی کل کشور.
4- تعیین وضعیت کیفیت عملکرد و کاهش میزان خطا و اشتباه پرسنل اداره پزشکی قانونی کل کشور.
5- تعیین وضعیت استفاده از تکنولوژی پرسنل اداره پزشکی قانونی کل کشور.
6- تعیین نقش متغیرهای جمعیت شناختی بر بهره وری پرسنل اداره پزشکی قانونی کل کشور.
1-5 فرضیات و سوالات تحقیق
با توجه به تحقیق حاضر در ادارات پزشکی قانونی کل کشور بهرهوری نیروی انسانی بر اساس پنج شاخص قابل بررسی است:
1- وضعیت رضایتمندی شغلی کارمندان پزشکی قانونی کل کشور در حدمطلوب است.
2- وضعیت تکریم ارباب رجوع(ارائه خدمات مطلوبتر به اربابان رجوع حقیقی و حقوقی) در اداره پزشکی قانونی کل کشور در حدمطلوب است.
3- وضعیت آموزش وتوانمندی پرسنل اداره پزشکی قانونی کل کشور در حدمطلوب است.
4- وضعیت کیفیت عملکرد و کاهش میزان خطا و اشتباه پرسنل اداره پزشکی قانونی کل کشور در حدمطلوب است.
5- وضعیت استفاده از تکنولوژی و افزایش بهرهوری در اداره پزشکی قانونی کل کشور در حدمطلوب است.
6- متغیرهای جمعیت شناختی نقش (معناداری) بر وضعیت بهره وری پرسنل اداره پزشکی قانونی کل کشور دارند.
1-6-تعریف اصطلاحات و واژگان پژوهش
1-6-1 تعاریف نظری
بهره وری
مؤسسه بهروری اروپا، بهرهوری را درجه و شدت استفاده مؤثر از هر یک از عوامل تولید تعریف میکند و مدعی است که «بهرهوری نوعی طرز تفکر و دیدگاه است که هر فرد میتواند میتواند کارها و وظایفش را هر روز بهتر از روز قبل انجام دهد» (طاهری، 1384).
عوامل موثر بر بهرهوری ( که در این پژوهش استفاده شده اند):
1-6-1-1 تکریم ارباب رجوع
تکریم ارباب رجوع به معنی احترام به ارباب رجوع، پاسخگویی مناسب به درخواستهای او و راهاندازی کارش در اسرع وقت میباشد. (اصلهاشمی، مولایی، 1391).
1-6-1-2 رضایت شغلی
رضایت شغلی نوعی سازگاری عاطفی با شغل و شرایط شغلی است (رزقیشیرسوار، موسوی، 1392).
1-6-1-3 آموزش و توانمندسازی منابع انسانی
آموزش، کوشش در جهت تغییر آگاهیهای افراد است که فرد را برای کسب آگاهیهای تازه برانگیخته و در جهت تغییر عادات و رفتارها پرورانده و جهت فکری و سرنوشت انسانها را عوض میکند. (جوکار، وثوقی، 1391).
1-6-1-4 کیفیت عملکرد و کاهش خطا و اشتباه
مدیریت عملکرد به آن دسته از فعالیتهای سازمانی که با مدیریت امور و مسئولیتهای شغلی و رفتاری کارکنان سر و کار دارد، گفته میشود (ابیلی، موفقی، 1382).
1-6-1-5 تکنولوژی
تکنولوژی به روشهایی که با استفاده از ابزارها و تجهیزات، فنون و دانش و مهارتهای ویژه نیروی انسانی برای انجام کار اتخاذ میشود، گفته میشود (ایرانزاده، 1382).
1-6-2 تعاریف عملیاتی
عوامل موثر بر بهرهوری که در این تحقیق مورد بررسی قرار میگیرند عبارتند از: تکریم ارباب رجوع، رضایت شغلی، آموزش و توانمندسازی منابع انسانی، کیفیت عملکرد و کاهش خطا و اشتباه و تکنولوژی که برای سنجش این عوامل از پرسشنامه خود ساخته محقق استفاده میشود.
1-6-2-1 تکریم ارباب رجوع
تکریم ارباب رجوع دارای ابعاد مختلفی از جمله خوشرفتاری با ارباب رجوع، برخورد توام با تواضع و احترام، رعایت عدل و انصاف، شناسایی نیازهای ارباب رجوع، اهتمام در راه اندازی سریع ارباب رجوع، راهنمایی لازم به ارباب رجوع، زمان مشخص برای رسیدگی به مشکلات ارباب رجوع، مهیا شدن شرایط جهت بیان نظرات و پیشنهادات و شکایات مردم، آشنا نمودن مردم با قوانین و مقررات سازمان مورد نظر، بهبود و اصلاح روشهای ارائه مطلوب، آشنا نمودن مردم از نحوه و فرآیند انجام کار در سازمان مورد نظر میباشد. برای سنجش این بعد از 11 سوال ابتدایی پرسشنامه خودساخته محقق استفاده شده است.
1-6-2-2 رضایت شغلی
ابعاد رضایت شغلی که در این تحقیق سنجیده میشوند عبارتند از: بهبود ارتباطات داخلی سازمان، حق همبستگی و وفاداری به سازمان، رابطه صمیمانه با همکاری، افزایش قدرت مالی، صرفهجویی در هزینههای سازمان، خوش سابقه از لحاظ حضور و غیاب، کاهش رفتارهای ناهنجار گروهی (نزاع، کشمکش، غیبت)، انجام گروهی و سازمانی، افزایش قدرت بیان، انگیزش در کارکنان، استقبال از قوانین و مسئولیتپذیری میباشد. از سوالات 12 تا 23 پرسشنامه خود ساخته محقق برای سنجش این بعد استفاده میشود.
1-6-2-3 آموزش و توانمندسازی منابع انسانی
ابعاد این عامل عبارتند از: ارتقاء سطح علمی دانش تخصصی و مهارت شغلی، مدیریت دانش و یکپارچهسازی اطلاعات، مستندسازی و انتقال دانش و مهارت، آموزشهای طی شده مرتبط با شغل، بهبود تصمیمگیری، رفع ابهامات شغلی، توسعه آگاهی، دانش ، مهارت و نگرش عمومی، آفرینش خلاقیت و نوآوری، ارتقاء شغلی و انجام خدمات برجسته در راستای شغل مورد تصدی میباشد. سوالات 24 تا 33 پرسشنامه محقق ساخته به این بعد اختصاص یافته است.
1-6-2-4 کیفیت عملکرد و کاهش خطا و اشتباه
انجام کارها در موقع مقرر، وحدت رویهها و روشها، وقتشناسی در انجام مسئولیتهای محوله، خوش سابقه از لحاظ حضور و غیاب، افزایش کمیت کارها، افزایش کیفیت کارها، تسهیل در عملکرد شغلی، کاهش ضایعات، کاهش خطا و اشتباه در امور محوله، آگاهی از قوانین و مقررات سازمانی، ابعاد کیفیت عملکرد و کاهش خطا و اشتباه را تشکیل میدهند. از سوالات 34 تا 43 پرسشنامه برای سنجش این عامل استفاده میشود.
1-6-2-5 تکنولوژی
چهار حالت را در دو دیدگاه میتوان تقسیم بندی کرد. دیدگاه اول، کسانی که به رابطه همسو بین رشد اقتصادی و توسعه مالی اعتقاد دارند (حالت های 1 تا 3). دیدگاه دوم، که معتقد به رابطه معنیدار بین این دو شاخص کلان اقتصادی نیستند. در این تحقیق، معنیداری ارتباط بین توسعه مالی و رشد اقتصادی در کشورهای عضو کنفرانس اسلامی بررسی شده است. یعنی تلاش بر این است که مشخص شود نظریات کدامیک از این دو دیدگاه، بر اساس دادههای کشورهای اسلامی برای رابطه بین توسعه مالی و رشد اقتصادی مصداق دارد، که بر اساس پاسخ به این سوال سیاستگذاریهای مناسب برای این کشورها پیشنهاد خواهد شد.
1-3- ضرورت و اهمیت موضوع
همانطور که میدانیم رشد اقتصادی یکی از مولفههای توسعه یافتگی کشورهاست. از اینرو تاکنون تحقیقات بسیاری به منظور بررسی عوامل اثرگذار بر رشد اقتصادی انجام شده است. یکی از مهمترین عوامل اثرگذار بر رشد اقتصادی تعمیق مالی است. اکثر تحقیقاتی که رابطه بین توسعه مالی و رشد اقتصادی را مورد کنکاش قرار دادهاند، رابطه معنیداری بین این دو یافتهاند. اما در مقابل اقتصاددانان برجستهای چون لوکاس (1988) و پاتریک (1966) تاثیر توسعه مالی روی رشد اقتصادی را رد کردهاند. اگر نظریه اقتصاددانانی که چنین دیدگاهی داشتهاند درست باشد، پس تلاشهایی که برای توسعه مالی صورت میگیرد تنها اتلاف منابع کمیاب خواهد بود. علاوه بر این تاکید بیمورد بر توسعه مالی ما را از سایر سیاستهای اثر گذار بر رشد اقتصادی باز میدارد. با توجه به این نکات هدف تحقیق این است که تشخیص دهد آیا توسعه بازار سهام و بانکها که مهمترین بخشهای سیستم مالی یک اقتصاد هستند بر رشد اقتصادی کشورهای عضو کنفرانس اسلامی اثرگذار میباشند؟
تاثیرتوسعه مالی بر روی رشد اقتصادی مطالعات فراوانی را به خود اختصاص داده است. با این وجود تمایز تحقیق حاضر با مطالعات پیشین در نظر گرفتن شاخص ترکیبی بازار سهام SMINDEX)) و بانکها (BINDEX) است. در این روش از متغیرهای ترکیبی استفاده میشود چرا که در نظر گرفتن متغیرهای بازار سهام (ارزش جاری بازار، ارزش معاملات، نسبت گردش معاملات) به شکل ترکیبی اطلاعات بیشتری را نسبت به بازار سهام یک کشور در مقایسه با استفاده از متغیرها به صورت جداگانه در اختیار قرار میدهد. به همین ترتیب در بررسی بازار پولی نیز از شاخص مرکب توسعه بانکی استفاده میشود. چراکه استفاده از شاخص اعتبار خصوصی (PCREDIT) و نسبت پول و شبه پول به تولید ناخالص داخلی (M2) دارای کاستیهایی در نشان دادن وضعیت بانکی هستند.
در این تحقیق از دادههای پانل استفاده شده است. به دلیل محدودیتهای آماری استفاده از تکنیک دادههای پانل ایستا باعث میشود با محدودیت زمانی اطلاعات مواجه باشیم. برای رفع این مشکل متخصصان اقتصاد سنجی روش دادههای پانل پویا را پیشنهاد مینمایند. از مزایای روش پانل تخمین دقیقتر و کاراتر همراه با همخطی کمتر است. برای تخمین الگوهای پانل پویا از روش گشتاورهای تعمیم یافته (GMM) استفاده شده است. در معادلاتی که در تخمین آنها اثرات غیر قابل مشاهده ی خاص هر کشور و وجود وقفهی متغیر وابسته در متغیرهای توضیحی مشکل اساسی است از تخمینزن گشتاورتعمیم یافته (GMM) که مبتنی بر مدل های پویای پانلی است استفاده می شود (بارو و لی، 1996).
1-4- سوال های تحقیق
1-5- فرضیه تحقیق
1-6- معرفی مدل و روش شناسی تحقیق
این نوع تحقیق از نوع تحقیقهای توصیفی– تحلیلی میباشد که از مدل اقتصاد سنجی پنل دیتای پویا با استفاده از تخمین زننده گشتاورهای تعمیم یافته (GMM) جهت تخمین و محاسبه اثرات بازار سهام و بانکها روی رشد اقتصادی استفاده شده است. کشورهای مورد بررسی هجده کشور عضو کنفرانس اسلامی طی دوره 2010-1996 میباشد. دادهها از بانک جهانی WDI 2012استخراج شدهاند و با نرم افزار 12stata تخمین زده شدهاند.

برای بررسی تاثیر بازار سهام و بانکها روی رشد اقتصادی کشورهای کنفرانس اسلامی از مدل بِک و همکاران ( 1999) به دلیل کامل بودن از لحاظ کاربرد متغیرهای کلیدی در مدلهای رشد، به صورت زیراستفاده شده است:
(1-1) yit=αyi,t-1+ ŋit +βZit+γFit+ℰit
که yit لگاریتم تولید ناخالص داخلی حقیقی سرانه کشور i در سال t را نشان میدهد. yi,t-1 متغیر با وقفه متغیر وابسته میباشد که مشخصه پویا بودن مدل است. Fit شامل متغیرهای اندازهگیری بازار سهام و توسعهی بانکی است. Zit نشانگر بردار سایر متغیرهای موثر بر رشد اقتصادی است. شاخصهای بازار سهام شامل اندازهگیری اندازه بازار سهام، نقدینگی بازار سهام و کارایی بازار سهام است.
اندازه بازار سهام، ارزش جاری بازار سهام به تولید ناخالص داخلی (MC) است که به وسیله جمع کردن ارزش لیست همه سهامها در بازار سهام به دست میآید. فرض میشود که اندازه بازار سهام رابطه مثبت با توانایی حرکت سرمایه و تنوع ریسک دارد. هرچند اندازه بازار سهام بر نقدینگی که در بازار سهام وجود دارد، دلالت نمیکند. به منظور اندازهگیری نقدینگی بازار سهام، از متغیر ارزش معاملات (VT)، که معادل است با ارزش داد و ستد سهامهای داخلی تقسیم بر GDPاستفاده شده است. نقدینگی در بازار سهام، بوسیله تخصیص کاراتر منابع و در نتیجه توسعه اقتصادی موانع سرمایهگذاری را کاهش میدهد. همچنین برای نشان دادن فعالیت بازار سهام از نسبت گردش معاملات (TR) استفاده میشود، که از تقسیم ارزش معاملات سهامهای ملی(VT) بر ارزش جاری بازار سهام (MC) به دست میآید.
وقتی این سه متغیر بازار سهام، با هم در نظر گرفته میشوند، اطلاعات بیشتری را نسبت به بازار سهام یک کشور نسبت به زمانی که تنها از یک شاخص استفاده میشود ارائه میدهند. به همین علت ما از یک شاخص مرکب توسعهی بازار سهام (SMINDEX) استفاده میکنیم.
SMINDEX از یک پروسه دو مرحلهای پیروی میکند. اول برای هرکشور i و هر زمان t، مقدار هرکدام از متغیرهای ارزش جاری بازار (MC)، ارزش معاملات (VT) و نسبت گردش معاملات (TR) را جداگانه از مقدار متوسطش کم کرده و بر مقدار متوسطش تقسیم میکنیم. یعنی متغیرهای مذکور را توسط فرمول زیر تبدیل میکنیم .
(1-2)
که مقدار تبدیل یافته هریک از متغیرهای مذکور (یعنیVT,MCوTR ) طی دورهی مورد بررسی است. در مرحله دوم، میانگین ساده سه متغیر تبدیل یافته مذبور حساب میشود که حاصل SMINDEX نامیده میشود. به منظور اندازهگیری توسعه بانکی نیز، برای اندازهگیری ابتدایی از اعتبار خصوصی (PCREDIT) میتوان استفاده کرد که از ارزش اعتباری واسطههای مالی بخش خصوصی تقسیم بر تولید ناخالص داخلی به دست میآید ( لِوین وزِروس(1998)، روسو و واچتل (2000) و بِک وهمکاران (2004)). این شاخص بهتنهایی برای بررسی توسعه بانکی کافی نمیباشد. به منظور ارزیابی بهتر نتایج، از سنجه دیگری برای توسعه بانکی کمک گرفته میشود. این سنجه عبارت است از شاخص پول و شبه پول (M2)، که از جمع پول و شبه پول تقسیم بر تولید ناخالص داخلی به دست میآید. از آنجا که دو شاخص مذکور در نمایندگی توسعه بانکی ناقص هستند، فلذا از یک شاخص مرکب توسعه بانکی (BINDEX) استفاده میشود که به وسیله روش مشابه با روش ذکر شده در مرحله اول به دست میآید. شاخص های مرکب توسعه بانکی و بازار سهام با استفاده از معادلهای که شبیه الگوریتم توسعه یافته توسط دمیرگوج- کانت و لوین (1996) میباشد ساخته شده است. با این تفاوت که در روش دمیر گوج، کانت و لوین هر شاخص مالی را جداگانه بر میانگینش تقسیم کرده و سپس از شاخصهای تبدیل یافته میانگین ساده میگیرد ولی در این روش هر شاخص مالی را از میانگینش کم کرده و بر میانگینش تقسیم کرده و سپس از شاخصهای تبدیل میانگین ساده میگیرند.
درکنار عوامل مذکور، به عنوان دیگر متغیرهای توضیحی تاثیرگذار بر رشد اقتصادی از نسبت جمع صادرات و واردات به تولید ناخالص داخلی (TRADE) و نسبت سرمایهگذاری مستقیم خارجی به تولید ناخالص داخلی (FDI) به منظور به دست آوردن درجه باز بودن اقتصاد استفاده شده است. برای میزان ثبات داخلی از نرخ تورم (IR) و نسبت مصرف دولت به تولید ناخالص داخلی (GC) استفاده شده است. متغیر توضیحی مورد استفاده دیگر نسبت سرمایهگذاری به تولید ناخالص داخلی (I/GDP) میباشد که یکی از مهمترین متغیرهای توضیحی مورد بررسی است.
زه موسسات بین المللی زیادی، شاخصهایی را در زمینه آزادی و سهولت مقررات فضای کسب و کار ارائه میدهند که در ادامه به برخی از این موسسات اشاره خواهد شد.
1.2 پیشینه تحقیق
در گذشته تصور بر این بود که بنگاهها اقتصادی برای فعالیت تنها نیاز به ثبات اقتصادی سیاسی دارند اما در دهه 1990 میلادی اهمیت فضای کسب و کار در ادبیات اقتصادی مطرح شد و از سال 2004 که بانک جهانی اقدام به انتشار وضعیت فضای کسب و کار کشورها نمود، این تلاش در دولتمردان بیشتر کشورها بوجود آمد که فضای کسب و کار کشورها را برای سرمایهگذاریها مساعد سازند.
پژوهشهای صورت گرفته در این موضوع را میتوان به سه دسته تقسیم کرد. دسته اول پژوهشهایی که به بررسی تاثیر مقررات بر اقتصاد میپردازد. دسته دیگر، پژوهشهایی است که به بررسی تاثیر سرمایهگذاری مستقیم خارجی(FDI) بر رشد اقتصادی میپردازد و در نهایت پژوهشهایی که به تاثیر همزمان سرمایه گذاری مستقیم خارجی و متغیر دیگری بر رشد اقتصاد را بررسی میکند.
از پژوهشهای دسته اول به مقالهای که توسط نورمن لویزا(2005) به همراه ماریا اویداو لوئیس سرون انجام شده است، میتوان اشاره کرد. این پژوهش تحت عنوان”بررسی تاثیر مقررات بر رشد اقتصادی و بخش غیررسمی” نهایتا به این نتیجه رسیده که مقررات زیاد به خصوص در بازار کار و تولید منجر به کاهش رشد اقتصادی و تحریک بخش غیررسمی میشود.
در ایران نیز پژوهشهایی در مورد تاثیر مقررات بر رشد اقتصادی صورت گرفته است اما متغیری که به عنوان پروکسی نقش قانون میباشد متفاوت است. در بعضی مقالات از شاخص فساد و در بعضی دیگر از شاخص آزادی اقتصادی استفاده گردیده است. در ادامه به چند مورد اشاره میشود.
در تحقیق شهرزاد برومندجزی (1387) با عنوان”فساد، سرمایهگذاری بخش خصوصی و رشد اقتصادی(مطالعه موردی ایران)” اثر فساد را بر رشد اقتصادی ایران از طریق اثرات آن بر سطح و ترکیب مخارج دولت و سرمایهگذاری بخش خصوصی تحلیل میکند. نتایج این پژوهش نشان میدهد که فساد اثرات منفی بر رشد اقتصادی کشور داشته است.
مرتضی سامتی و همکاران(1385) در مقاله خود با عنوان”تاثیر آزادی اقتصادی بر درآمد سرانه و رشد اقتصادی (با رهیافت Panel Data)”به بررسی اثر آزادی اقتصادی بر درآمد سرانه پرداخته و با استفاده از دو مدل که از ترکیب مدلهای کارلسون و لاند استروم و مدل دادههای تلفیقی پویای وینهلد به دست آمدهاند به بررسی اثر آزادی اقتصادی بر رشد اقتصادی طی سالهای 2003 – 1980در 87 کشور پرداخته است. نتایج حاکی از اثر مثبت آزادی اقتصادی بر سطح درآمد سرانه و رشد اقتصادی کل نمونه است. از بین اجزای آزادی اقتصادی استقلال قضایی و امنیت حقوق مالکیت، پول سالم و ضوابط و قوانین مربوط به بازارکار، اعتبار و کسب و کار بیشترین اثر را بر درآمد سرانه دارند.
در مقاله سید علی اکبر رزمی و همکاران(1388) باعنوان”تاثیر آزادی اقتصادی بر رشد اقتصادی با رویکرد مکتب نهادگرا: بررسی علی” نیز به تاثیر مثبت بین آزادی اقتصادی بر رشد اقتصادی تاکید شده است.
دسته دوم پژوهشها که به بررسی تاثیر سرمایهگذاری مستقیم خارجی(FDI) بر رشد اقتصادی میپردازد،
اسحاق تانسن (2003) در مقالهای با عنوان”آیا FDI ، رشد اقتصادی کشورهای کمتر توسعه یافته را شتاب میدهد؟” به این نتیجه رسید که FDI بر رشد اقتصادی کشورهای در حال توسعه اثر مثبت میگذارد ولی برای کشورهای کمتر توسعه یافته به نتیجه روشنی دست نیافت.
اسلاتر و فورد (2001)، در تحقیقی به بررسی اثرات FDI بر رشد اقتصادی کشورهای آسه ان طی سالهای1996-1970 میپردازند و در نهایت به این نتیجه میرسند که سرمایهگذاری مستقیم خارجی (FDI) نه تنها منجر به تحریک رشد اقتصادی این کشورها میگردد بلکه اثر آن از سرمایه انسانی و عوامل تکنولوژیک هم بیشتر میباشد.
سید صفدر حسینی(1385) با بررسی” تاثیر سرمایهگذاری مستقیم خارجی بر رشد اقتصادی ایران” نشان داد که سرمایهگذاری مستقیم خارجی اثر مثبتی بر رشد اقتصادی دارد و سرمایه انسانی اثر آنرا تقویت میکند. کریم اذربایجانی(1388) نیز نشان داد که سرمایهگذاری مستقیم خارجی تنها درکوتاه مدت بر رشد اثر میگذارد که این اثر هم منفی میباشد.
بهروز هادی زنوز و پروانه کمالی دهکردی (1388) در مقالهای با عنوان” اثر FDI بر رشد اقتصادی کشورهای میزبان منتخب” به این نتیجه رسیدند که سرمایهگذاری مستقیم خارجی بر رشد اقتصادی تاثیر مثبت میگذارد و همچنین درجه توسعهیافتگی کشورها بر جذب FDI اثر گذار میباشد.
در نهایت مطالعاتی که به بررسی تاثیر متغیر سرمایهگذاری مستقیم خارجی(FDI) به همراه متغیری دیگر بر رشد اقتصادی میپردازد.
ماتیاس بوس[10] و خوزه لوئیس گرویزارد در مطالعهای که در دو نوبت انجام دادند به این نتیجه رسیدند که مقررات بیش از اندازه در کشورهای با مقررات بالا، رشد اقتصادی ناشی از سرمایهگذاری مستقیم خارجی(FDI) را محدود میکند. این مطالعه نشان داد که نتایج براساس مدلهای اقتصاد سنجی مختلفی که استفاده میشود، متفاوت میباشد.
در پژوهشی که لایورا الفارو و همکاران (2000) تحت عنوان”سرمایه گذاری مستقیم خارجی (FDI) و رشد: نقش بازارهای مالی محلی ” انجام دادند نشان داد که سرمایهگذاری مستقیم خارجی (FDI) نقش مهمی در رشد اقتصادی دارد در حالی که توسعه بازارهای مالی محلی برای این اثرات مثبت نقش بسیار مهمی دارد.
در تحقیقی که کینگ و وارادی (2002)، بر روی 10 کشور اروپایی و 15 کشور مشترک المنافع در دوره 1996-1993 انجام دادند، دریافتند که افزایش سرمایهگذاری مستقیم خارجی و پیشرفت در آزادسازی قیمت، رشد اقتصادی را افزایش میدهد.
ماریا کارکویک و روزلوین در مقالهی”آیا FDI رشد اقتصادی را شتاب میبخشد؟”رشد اقتصادی را تابعی برونزا از سرمایهگذاری مستقیم خارجی و یک بردار شرایط در نظر گرفته و آن را برای 72 کشور براورد نمود. بردار شرایط در این پژوهش شامل متغیرهای سرمایه انسانی، بازبودن اقتصاد و توسعه مالی داخلی میباشد. این مقاله هم به تاثیر مثبت سرمایهگذاری مستقیم خارجی بر رشد اقتصادی میرسد ولی اثر توسعه مالی در جذب FDI را ضعیف میداند ولی در عوض محیط کسب و کار را هم در ترغیب رشد اقتصادی و هم در جذب FDI بسیار موثر میشمارد.
برنزتین و دیگران (1995)، در پژوهشی با عنوان ” FDI چگونه بر رشد اثر میگذارد؟” با استفاده از مدل رشد درونزا، رشد را تابعی از FDI و سرمایه انسانی در نظر میگیرد و به این نتیجه میرسد که FDI نسبت به سرمایه داخلی سهم بیشتری در رشد اقتصادی دارد و این اثر وقتی بر بهرهوری مشخص میگردد که کشور از یک حداقل سرمایه انسانی برخوردار باشد. به عبارت دیگر هر چه سرمایه انسانی بیشتر باشد، بهرهوری FDI بالاتر و تقویت اثر FDI بر رشد کشور میزبان بیشتر خواهد بود
درمقالهای مارتا بنگوا و بلانکا سانچز روبلز (2002) تحت عنوان”سرمایهگذاری مستقیم خارجی، آزادی اقتصادی و رشد”به بررسی اثر متقابل بین آزادی اقتصادی، سرمایهگذاری مستقیم خارجی (FDI) و رشد اقتصادی برای یک نمونه از 18 کشور آمریکای لاتین برای سال 1999-1970 میپردازد. در این مقاله به این نتیجه دست مییابند که آزادی اقتصادی در کشور میزبان تاثیر مثبتی در جذب سرمایهگذاری مستقیم خارجی دارد و همچنین سرمایهگذاری خارجی تاثیر مثبت بر رشد اقتصادی دارد. با این حال سرمایه انسانی کافی، ثبات اقتصادی و بازار آزاد در بهرهمندی بیشتر از منافع سرمایهگذاری مستقیم خارجی در بلند مدت موثر میباشد.
در ایران هم پژوهشهایی در این زمینه صورت گرفته است. سید عبدالحمید جلایی و مینا صباغ پور فرد(1388) در تحقیقی با عنوان”بررسی اثر سرمایهگذاری مستقیم خارجی بر رشد اقتصادی از مسیر بازارهای مالی” نتیجه گرفتند که توسعه بازارهای مالی موجب افزایش و ثبات اثر سرمایهگذاری مستقیم خارجی در ایران خواهد شد.
1.3 اهداف تحقیق
1.4 سوالات تحقیق
1.5 فرضیههای تحقیق
1.6 روش پژوهش
روشی که در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفته است به لحاظ هدف در دسته پژوهشهای کاربردی، و به لحاظ زمان، یک پژوهش پسرویدادی میباشد. پژوهش پسرویدادی، شکلی از پژوهش است، مترادف پژوهش علی – مقایسهای، که در آن احتمال روابط علی معلولی، از طریق مشاهده یک موقعیت، مورد پژوهش قرار میگیرد.
1.7 روش گرداوری و تحلیل دادهها
روش گرداوری دادهها در این پژوهش براساس روش اسنادی میباشد و از اطلاعات و آمار مربوط به رشد اقتصادی، سرمایهگذاری مستقیم خارجی (FDI) و شاخص سهولت فضای کسب و کار کشورها استفاده میگردد. جامعه مورد مطالعه نیز کل کشورها می باشد و نمونه نیز، به صورت غیر تصادفی انتخاب خواهد شد. نمونه مورد نظر تعدادی از کشورهاست که داده ها در آنها مشخص باشد.

برای تحلیل داده ها، از روش اقتصاد سنجی GMM استفاده میشود و با استفاده از نرم افزار eviews تخمینهای آن صورت گرفته است.
1.8 ساختار تحقیق
محتوای این تحقیق شامل پنج فصل به شرح زیر میباشد.
فصل اول شامل کلیات تحقیق بوده و به بیان اهداف و فرضیات تحقیق اختصاص دارد.
در فصل دوم ابتدا به بیان نظریات مربوط به رشد اقتصادی و سپس نظریات مربوط به سرمایهگذاری مستقیم خارجی بررسی میشود و در نهایت دیدگاههای مربوط به رابطه سرمایهگذاری مستقیم خارجی و رشد اقتصادی پرداخته خواهد شد.
در فصل سوم به تفصیل در مورد شاخص های فضای کسب و کار تشریح می شود.
فصل چهارم به بیان روش تخمین و برآورد اختصاص دارد.
امه این فصل به ترتیب مسئله تحقیق،تعاریف و اصطلاحات ، کاربردهای پژوهش،جنبههای نوآوری پژوهش،فرضیه های پژوهش،اهداف پژوهش ، روش تحقیق ،معرفی کارگاهها و خلاصه ای از سایر فصول مورد بررسی قرار خواهند گرفت.
1-2-تعریف مساله و بیان نکات اصلی:
بهرهوری نقش اساسی در کسب رقابت، تسریع در توسعه اقتصادی و ارتقای سطح کیفی زندگی دارد.بهبود بهرهوری عبارتست از استفاده مطلوب،موثر و بهینه از مجموعه امکانات،ظرفیت ها،پتانسیل ها،سرمایه ها،منابع و ظرفیتها.بهبود بهرهوری برای انرژیهای تجدیدناپذیر و تمامشدنی دارای اهمیت ویژهای است.بهرهوری نسبت ستانده به داده است و حداکثر کردن نسبت ستانده به داده کارایی است.بهرهوری انرژی عبارتست از بکارگیری اقتصادی از منابع انرژی در بهترین سطح ممکن با اتخاذ مطلوبترین استراتژی در جهت بکارگیری از انرژی برای مصارف مختلف.
اهمیت انرژی در طول تاریخ همیشه وابسته به چگونگی کاربردهای مختلف آن در بخشهای اقتصادی دارد و انرژی در صورتی بهعنوان عامل توسعه قلمداد میشود که نقش آن بهعنوان نهاده تولید بیشتر از نقش مصرفی آن باشد.چگونگی بکارگیری انرژی در اقتصاد،سبب هدایت اقتصاد کشور به مسیر پرتلاطم یا هموار توسعه می شود.بنابراین با توجه به جایگاه مهم انرژی در رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی،لزوم وجود الگوهای درست مصرف در بخشهای مختلف اقتصاد کاملا احساس میشود.در مبحث بهرهوری این اعتقاد وجود دارد که هر روز میتوان کارها را بهتر از روز قبل انجام داد ودر نتیجه امکان افزایش مستمر بهرهوری وجود دارد.از اهداف مهم بهرهوری میتوان به کاهش هزینه،افزایش تولید وخدمات،افزایش کیفیت و استفاده بهینه از زمان اشاره کرد.
راههای متنوعی برای بهبود بهرهوری انرژی در صنعت وجود دارد که از مهمترین آنها میتوان به افزایش دستمزد واقعی نیرویکار،پیشرفت تکنولوژی و صادرات انرژی اشاره کرد.افزایش دستمزد واقعی نیروی کار سبب تلاش و ایجاد انگیزه بیشتر در نیروی کار میشود.استفاده از تجهیزات و دستگاههای پیشرفته و افزایش مهندسان به کل شاغلان تولیدی پیشرفت تکنولوژی را افزایش می دهد. صادرات انرژی با فرض اینکه تقاضا ثابت است باعث میشود که قیمت انرژی در داخل کشور افزایش یابد زیرا بخش کمتری از انرژی در داخل کشور عرضه میشود و با اینکار بهرهوری انرژی افزایش مییابد.
توسعه صادرات کارگاهها سبب تغییر تخصیص منابع از بخشها وصنایع با بهره وری پایین به صنایع با بهرهوری بالا میشود و منابع را به فعالیتهایی که بیش ترین عملکرد را دارند،هدایت می کند.از این طریق،بهره وری انرژی و رشد اقتصادی افزایش مییابد.با گسترش صادرات کارگاه ها،تشکیلات تجاری و نیز اقتصاد،به کشفهای جدید در مدیریت اقتصادی و بهبود تکنولوژی و شیوه های بهتر تولید تشویق میشوند،بنابراین فرصتهایی که پیش از آن نادیده گرفته میشدند،به منابع اصلی برای بهرهوری انرژی و رشد اقتصادی تبدیل میشوند.گسترش صادرات کارگاهها امکان استفاده از امکانات جهانی برای رشد تولیدات داخلی را مهیا کرده و از این طریق،از محدویتهای بازار داخلی رهایی یافته و با توسعه مقیاس تولید به منظور صادرات بیشتر به بازارهای خارجی،زمینهی رسیدن به رشد و بهره وری را فراهم میآورد.در سالهای اخیر متنوعسازی صادرات در کشورهای در حال توسعه که عمدتا بر صادرات تکمحصولی متکی بودهاند در اولویت سیاستگذاری قرار گرفته است.
لذا این تحقیق به دنبال پاسخ این سوال است که آیا صادرات کارگاههای بزرگ صنعتی در ایران باعث افزایش بهره وری انرژی در این کارگاهها میشود یا خیر .
1-3-تعاریف و اصطلاحات:
1-3-1-بهره وری و کارایی:
بهرهوری، ترجمه لغت Productivity است که به معنای قدرت تولید، بارور و مولد بودن است (بهشتی، 1384) یک درک کلی از علم اقتصاد استفاده بهینه از منابع کمیاب است و بهرهوری نیز بر همین مفهوم تاکید دارد. مفاهیم اولیه بهرهوری ساده است، اما مشکلی که بر سر راه بحثهای بهرهوری میباشد، فقدان یک شیوه کار مشخص و معین برای بهبود بهرهوری است و از ملزومات بهبود بهرهوری شناسایی اصلیترین عوامل تاثیرگذار بر آن میباشد.در ادبیات اقتصادی برای بهرهوری توسط اقتصاددانان، موسسات و سازمانهای بینالمللی مفاهیم متعددی ارائه شده است، به طوری که واژه بهرهوری برای اولین بار در سال 1776 توسط کنه به کار رفته است. (خاکی، 1376)بیش از یک قرن بعد از وی لیتر (1833) بهرهوری را به مفهوم استعداد تولید کردن یا میل به تولید تعریف کرد. (ابطحی و کاظمی، 1375) در اوایل دهه 1900 بهرهوری را «رابطه بین ستانده و عوامل به کار گرفته شده در تولید» تعریف کردند (شاکری، 1385)، در سال 1950 سازمان همکاری اقتصادی اروپا تعریف دقیقتری از بهرهوری ارائه کرده و آن را نسبت ستانده بهکسری از عوامل تولید معرفی کرد، سازمان بینالمللی کار بهرهوری را رابطه بازده تولید با یکی از عوامل مشخصکننده تولید از بین سرمایه، کار و مدیریت میداند (وزارت صنایع سنگین، 1375) و سازمان بهرهوری اروپا آن را «درجه استفاده موثر از هر یک از عوامل تولید» معرفی میکند و معتقد است که بهرهوری قبل از هر چیز یک دیدگاه وشیوه نگاه به مسائل است.
دیویس، بهرهوری را تغییر در محصول به دست آمده ناشی از منابع صرف شده تعریف کرده است و فابری کنت آن را «نسبت ستانده به نهاده» میداند.باولز و گوردن و وسیکات مفهوم جدید و تحول یافتهای از بهرهوری ارائه دادهاند. از دید آنها تولید صرفا یک فرآیند مکانیکی ترکیب ماشینآلات، نیروی کار و تکنولوژی نیست. عامل کلیدی درک فرآیند تولید و بهرهوری، درک این مطلب است که مردم چگونه با ماشین و تکنولوژی تعامل میکنند. عواملی مثل حمیت ملی و میهنپرستی، کار و تلاش زیاد، ابداع و نوآوری کسب و کار، روشهای مدیریت نظام انگیزشی عناصر تشکیلدهنده بهرهوری به مفهوم جدید آن هستند.تعریف مشترکی که میتوان از میان این تعاریف برای بهرهوری استخراج کرد، عبارت است از «استفاده بهینه از منابع تولیدی (نیروی کار، سرمایه، تجهیزات و تسهیلات، انرژی، مواد) و مدیریت علمی، کاهش هزینههای تولید، از بین بردن ضایعات، گسترش بازارها و غیره، جهت بهبود سطح کیفیت زندگی و توسعه اقتصادی» که به طور کلی از نسبت تولید کالا و خدمات یا مجموعهای از کالاها و خدمات به یک یا چند عامل موثر در تولید آن کالا و خدمات به دست میآید.آنچه که از کارآیی در اقتصاد مد نظر داریم، موقعیتی است که در آن منابع به صورت بهینه اختصاص یافته باشد و موقعیتی را در اقتصاد میتوان بهینه نامید یا حکم کرد که کارآیی دارد که سطح هیچکدام از فعالیتهای اقتصادی را نتوان افزایش داد مگر با کاهش سطح فعالیتهای دیگر. (عبادی،1370)این امر مستلزم آن است که کارگران، ماشینآلات و زمین بیکار نماند و به شکل مناسبی تخصیص داده شوند و به عبارت دیگر شرط لازم برای کارآیی اقتصادی تولید این است که عوامل تولید به طور کامل مورد استفاده قرارگیرند.
1-3-2- بهرهوری و کارآیی در اندیشههای اقتصادی:
بهرهوری در مکاتب کلاسیکها، نئوکلاسیکها، تاریخی، نهادگرا و اقتصاددانان طرف عرضه جایگاه با اهمیتی داشته و هر کدام از این مکاتب به گونهای در نظریات خود از این مفهوم استفاده کردهاند و بنابراین با بررسی این مکاتب میتوانیم نظریاتشان را در ارتباط با بهرهوری و عوامل تاثیرگذار بر آن به دست آوریم.در مکتب کلاسیکها و در دیدگاه آدام اسمیت با پیدایش تجارت و گسترش بازار تولید، تقسیم کار بهعنوان اصلیترین متغیر رشد اقتصادی با سرعت بیشتری وقوع مییابد و از طریق صرفهجویی در زمان، بهبود تکنولوژی و افزایش مهارت به ارتقای بهرهوری و سپس رشد اقتصادی میانجامد.بنابراین در اندیشه اسمیت، تجارت، بهبود تکنولوژی و آموزش نیروی انسانی که نتیجه تقسیم کار است، سه عامل تاثیرگذار بر بهرهوری هستند.در دیدگاه ریکاردو، اقتصاددان بدبین کلاسیکها، افزایش جمعیت و محدودیت زمین و عوامل تولید به کاهش بهرهوری زمین و رکود اقتصادی میانجامد که با گسترش تجارت و بهبود شیوههای تکنولوژی بهرهوری افزایش یافته و از رکود خارج میشویم.بنابراین در اندیشه ریکاردو تجارت و بهبود تکنولوژی دو عامل تاثیرگذار بر بهرهوری هستند.در دیدگاه مارکس علت اساسی حرکت جامعه از سرمایهداری به سوسیالیسم تغییرات تکنولوژیکی میباشد که با افزایش بهرهوری سرمایه به جانشین شدن سرمایه به جای نیروی کار توسط سرمایهدار و پیدایش لشگر بیکاران میانجامد و در نهایت سرمایهداری توسط آنها واژگون میشود.بنابراین در اندیشه مارکس میتوان تحولات تکنولوژیکی را موثر بر بهرهوری دانست.در دیدگاه روستو در ابتدا تحولات فکری و فرهنگی حاکم بر جامعه، جامعه را از جمود فکری خارج میکند و پس از آن با خلق و ایجاد شدن تکنولوژی، بهرهوری در بخشهای پیشگام بهبود مییابد و اجتماع حرکت از جامعه سنتی به مرحله آغاز تحول و سپس مرحله خیز اقتصادی را تجربه خواهد کرد.بنابراین در اندیشه روستو تحولات فکری و فرهنگی مقدمات لازم را برای ارتقای بهرهوری از مجرای بهبود تکنولوژی فراهم میکند.
در مکتب نهادی و در دیدگاه گالبرایت پیشرفت تکنولوژی، ضرورت یافتن برنامهریزی و پیدایش نهاد فنی به ارتقای بهرهوری در نظام صنعتی جدید در مقایسه با نظام بازار میانجامد و تفاوت در بهرهوری اصلیترین وجه تمایز این دو نظام است.بنابراین در اندیشه گالبرایت پیشرفت تکنولوژی، برنامهریزی و نهاد فنی به ارتقای بهرهوری میانجامند.در دیدگاه اقتصاددانان مکتب طرف عرضه از یک سو کاهش نرخ مالیاتها با ایجاد انگیزه در افراد مقدمات لازم برای ارتقای بهرهوری از طریق افزایش اشتغال و سرمایهگذاری را فراهم میکند و از سوی دیگر کارآفرینان خلاق و مبدع با ارتقای تکنولوژی بهرهوری را بهبود میبخشند.بنابراین در اندیشه این اقتصاددانان نظام انگیزشی مقدمات لازم برای ارتقای بهرهوری را از مجرای افزایش اشتغال و سرمایهگذاری فراهم میکند و تکنولوژی نیز بر بهرهوری تاثیرگذار است.در تئوری دور تسلسل توسعه نیافتگی درآمد کم در کشور به کاهش پسانداز و کاهش سرمایهگذاری ناشی از آن منجر میشود و به علت مکمل بودن سرمایه و نیروی کار با کاهش سرمایهگذاری، بهرهوری نیروی کار کاهش مییابد و سهم نیروی کار در تولید کم میشود و این مجددا به کاهش درآمد منجر میشود و دور تسلسل ادامه مییابد. بنابراین در این تئوری سرمایهگذاری اثر مستقیم بر بهرهوری نیروی کار دارد.بر اساس نظریات مطرح شده، برای بهبود بهرهوری ابتدا نیازمند ملزومات و مقدماتی مانند تحولات فکری و فرهنگی و انگیزشی هستیم که با فراهم شدن آنها، بهبود برخی مولفههای اقتصادی مانند سرمایهگذاری، تکنولوژی، آموزش و تجارت به ارتقای بهرهوری و رشد اقتصادی میانجامد.
1-3-3-تجارت خارجی:
برخی اقتصاددانان بر اساس فرضیههای تجارت- رشد درونزا معتقدند که گسترش تجارت خارجی و آزادسازی تجاری نه تنها سطح بهرهوری، بلکه نرخ رشد بلندمدت بهرهوری را نیز در کشورهای در حال توسعه افزایش میدهد.در طی دهههای اخیر استراتژی توسعه صادرات طرفداران زیادی پیدا کرده و یکی از علل آن کمبودهای استراتژی جایگزینی واردات و توسل به سیاستهای صنعتی و نگرشهایی که دولت را کارگزار توسعه معرفی میکردند در تحقق انتظارات طرفدارانشان بوده است.
اقتصاددانان طرفدار استراتژی توسعه صادرات معتقدند که آزادسازی تجاری نه تنها منجر به افزایش سطح تولید، بلکه باعث رشد اقتصادی بالاتر میشود. در حقیقت تجارت با افزایش تنوع و کیفیت نهادههای واسطهای، انتقال و گسترش دانش، افزایش اندازه بازارها، رشد اقتصادی را تحریک میکند.
الگوهای مختلفی که در این زمینه توسط تئوریسینهای رشد درونزا ارائه شده، پیشبینی میکند که آزادسازی تجاری از طریق افزایش رشد بهرهوری، آثار مثبتی بر رشد اقتصادی دارد. در حقیقت افزایش صادرات به ارزآوری بالاتر منجر میشود و صنایع قادر خواهند بود تا فنآوری و تکنولوژی خود را ارتقا دهند و به تبع این امر سطح بهرهوری خود را بالا ببرند.(بالاسا،1979)افزایش واردات نیز از طریق باز شدن اقتصاد به روی تجارت خارجی منجر به رقابت بیشتر میشود و آثار مثبتی بر سطح بهرهوری کشورها و کیفیت و تنوع محصولات آنها میگذارد؛ به دلیل اینکه با گسترش رقابت، بنگاههای داخلی ترغیب میشوند با کارآیی بیشتری از منابع موجود استفاده کنند و بهرهوری خود را بهبود میبخشند.با آزادسازی تجاری هزینههای متوسط در اکثر صنایع بهویژه در صنایع تولید کالاهای قابل مبادله کاهش یافته است، در مورد کالاهای قابل ورود کاهش هزینهها عمدتا ناشی از بهبود بهرهوری نسبی و در مورد کالاهای قابل صدور بهدلیل نهادههای وارداتی ارزانتر بوده است.
1-4-کاربردهای پژوهش:
با توجه به اهمیت انرژی در کشور ما و همچنین با توجه به پایان پذیری انرژیهای تجدید ناپذیر میتواند الگویی برای بهتر استفاده کردن انرژی در کشور و قدرت رقابتپذیری و نفوذ در بازارهای جهانی باشد.این پژوهش میتواند قابل استفاده برای 1) وزارت نیرو،2)وزارت صنعت،معدن و تجارت باشد.
1-5- جنبههای نوآوری پژوهش:
در رابطه با بهره وری انرژی مطالعات مختلفی در داخل و خارج کشور انجام شده است. در اکثر این مطالعات تاثیر دستمزد واقعی نیروی کار،قیمت های انرژی،پیشرفت تکنولوژی و…بر بهرهوری انرژی اندازهگیری شده است ولی این پژوهش تاثیر صادرات کارگاههای بزرگ صنعتی در ایران را بر بهرهوری انرژی در این کارگاهها اندازهگیری میکند.بهعبارت دیگر مطالعات گذشته فقط به تاثیر عوامل داخلی موثر بر بهرهوری انرژی توجه کرده ولی در این مطالعه با بررسی صادرات بهرهوری انرژی در فضای گستردهتری مطالعه میشود.
1-6-فرضیه پژوهش:
صادرات تاثیر مثبت و معناداری بر بهره وری انرژی در کارگاههای بزرگ صنعتی با کد دورقمی ISIC در ایران دارد.
1-7-اهداف پژوهش:
هدف اصلی پژوهش بررسی تاثیر صادرات بر بهرهوری انرژی در کارگاههای بزرگ صنعتی است. هدف فرعی هم اندازهگیری بهرهوری انرژی در کارگاههای صنعتی است.
1-8-روش تحقیق:
روش تحقیق، تحلیلی و توصیفی است. این تحقیق به تاثیر صادرات بر بهرهوری انرژی در کارگاه های بزرگ صنعتی با استفاده از مدل اقتصاد سنجی،بهوسیله بهرهگیری توﺃم از دادههای مقطعی و سری زمانی که به روش پانلدیتا معروف است میپردازد. تخمینهای آماری با استفاده از نرم افزار ایویوز صورت میگیرد. استفاده از روش پانلدیتا نسبت به دادههای سریزمانی و مقطعی دارای مزایا زیادی میباشد که از مهمترین آنها افزایش حجم نمونه و بالابردن درجه آزادی میباشد. برای تهیه اطلاعات از منابع آماری مرکز آمار ایران بر حسب کد دو رقمی ISIC استفاده خواهد شد. از قسمت آمارهای مالی بینالمللی مربوط به سایت صندوق بینالمللی پول آمار نرخ ارز گرفته شده است. نمونه مورد بررسی کارگاههای بزرگ صنعتی در ایران طی دوره زمانی 1388-1380 میباشد.
متغیر وابسته مورد استفاده در مدل، بهرهوری انرژی میباشد.ضمن اینکه مهمترین متغیرهای مستقل مورد استفاده در مدل نیز،صادرات کارگاهها، نسبت سرمایه به نیرویکار ساده، نیروی کار ماهر، نرخ موثر واقعی ارز، آزادسازی تجاری و واردات کالاهای سرمایهای میباشد. نسبت ارزش افزوده به انرژی مصرفشده شاخصی برای بهرهوری انرژی می باشد. نسبت مجموع صادرات و واردات بر ارزش افزوده زیربخشهای صنعتی(درجه باز بودن)بهعنوان شاخصی برای آزادسازی تجاری در نظر گرفته شده است. منظور از نیروی کار کلیه افرادی هستند که در کارگاه کار میکنند، اعم از اینکه تماموقت یا پارهوقت باشند که همان شاغلان کارگاهها می باشند.
1-9-کارگاهها:
اسامی کارگاههای صنعتی نهگانه بر حسب کد دورقمی ISIC به شرح زیر میباشد:
1)صنایع مواد غذایی،آشامیدنی و دخانیات
الف)ساخت محصولات غذایی و انوع آشامیدنی
ب)ساخت محصولات از توتون و تنباکو
2)صنایع نساجی،پوشاک و چرم
الف)ساخت منسوجات
ب)ساخت پوشاک،عملآوری و رنگ کردن پوست خز
پ)دباغی و پرداخت چرم وسایر محصولات چرمی
3)صنایع چوب و محصولات چوبی
الف)صنایع چوب و محصولات چوبی
4)صنایع کاغذ،مقوا،چاپ و انتشار
الف)ساخت کاغذ و محصولات کاغذی

ب)انتشار،چاپ،وتکثیر رسانههای ضبط شده
5)صنایع شیمیایی،نفت،زغالسنگ،لاستیک و پلاستیک
الف)ساخت کک،فرآوردههای حاصل از تصفیه و سوختهای هستهای
ب)ساخت مواد شیمیایی و محصولات شیمیایی
پ)ساخت محصولات از لاستیک و پلاستیک
6)صنایع کانی غیرفلزی بهجز نفت و زغالسنگ
الف)ساخت سایر محصولات کانی غیر فلزی
7)صنایع تولید فلزات اساسی
الف)ساخت فلزات اساسی
8)صنایع ماشنآلات و تجهیزات و ابزار و محصولات فلزات
الف)ساخت محصولات فلزی فابریکی بهجزماشینآلات و تجهیزات
ب)ساخت ماشینآلات و تجهیزات طبقهبندی نشده در جای دیگر
پ)ساخت ماشینآلات دفتری،حسابداری و محاسباتی
ت)ساخت ماشینآلات و دستگاههای برقی طبقهبندی نشده در جای دیگر
ث)ساخت رادیو و تلویزیون،دستگاهها و وسایل ارتباطی
ج)ساخت ابزار پزشکی،ابزار اپتپکی،ابزار دقیق و انواع ساعت
چ)ساخت وسایل نقلیه موتوری،تریلر و نیمتریلر
ح)ساخت سایر تجهیزات حمل و نقل
9)صنایع متفرقه(سایر)
الف)ساخت مبلمان و مصنوعات طبقهبندی نشده در جای دیگر
ب)بازیافت صنایع فلزی و غیرفلزی
1 .Panel Data
2.Eviews
3.International Financial Statistics(IFS)
ش، به عنوان یکی از مفاهیم سرمایه انسانی، تواناییهای متعددی را به نیرویکار انتقال میدهد و موجب افزایش قدرت تولید و بازدهی کار میشود. آموزش از یک سو قابلیتهای نیروی انسانی را ارتقاء میبخشد و در شکوفا ساختن استعدادها نقش مؤثری دارد و از سوی دیگر نیروی کار را برای استفاده بهتر از تکنولوژی برتر تولید آماده و مهیا میسازد. این دو نقش آموزش هر دو در رشد و توسعه اقتصادی سهم مهمی دارد. دسترسی عادلانه و برابر به آموزش، تحرک اجتماعی و اقتصادی فقرا را ممکن میسازد و سهمبری آنان را از تولید افزایش میدهد. فواید آموزش از سطح فردی فراتر میرود. شرکتها، صنایع و به طورکلّی اقتصاد از بهبود کیفیت سرمایه انسانی که از طریق آموزش به دست میآید بهرهمند میشوند. آگاهی از میزان نابرابری آموزش و ریشههای آن در کشور مهم است؛ زیرا توزیع نابرابر فرصتهای آموزشی، زیانهای رفاهی قابل ملاحظهای برای جامعه دارد. آموزش ناکافی یا نامطلوب، انسان را از شکوفا شدن استعدادها و قابلیتها محروم میسازد، درحالی که بهبود در توزیع فرصتهای آموزش، بهرهوری و خلاقیت را افزایش میدهد، دسترسی نابرابر به فرصتهای تحصیلی میتواند به نابرابریهای بیشتر منتهی شود (ایرن، 2007).
تاکنون، تمرکز اصلی بحث روی اندازهگیری سطح متوسط آموزش بوده است و توجه زیادی به ابعاد توزیعی آن نشده است. بررسی چگونگی توزیع آموزش درک ما از پویاییهای جمعیت و مکانیزمها و کانالهای ارتباطی میان آموزش و متغیرهای اقتصادی، نه فقط رشد اقتصادی بلکه کاهش نابرابری، کاهش فقر، دموکراسی و بیثباتی سیاسی را بهبود میبخشد. از این رو مسئله اصلی پیش روی تحقیق حاضر این است که نابرابری آموزشی به عنوان یکی از عوامل موثر بر سرمایه انسانی چه ارتباطی با بهرهوری کل عوامل تولید دارد؟

1-3- اهمیت و ضرورت مطالعه
برای معرفی سرمایه انسانی به عنوان یک عامل مهم بهرهوری در هر دو سطح فردی و اجتماعی دلایل خوبی وجود دارد. همچنین دلایل کافی وجود دارد تا نقش سرمایه انسانی در اقتصاد جهانی شده امروزی، بسیار تعیین کننده و حیاتی قلمداد شود. کارگرانی که دارای قابلیت حل مسئله و توانمندیهای ارتباطی هستند در مقایسه با کسانی که این تواناییها را ندارند، در انجام وظایف و کارهایی که نیاز به مهارت دارد بهتر عمل مینمایند و علاوه بر این، سریعتر یاد میگیرند و خود را با تغییر شرایط بهتر وفق داده و سازگار میکنند. از این رو، میتوان انتظار داشت که کارگران ماهر نسبت به کارگران غیرماهر دارای بهرهوری بیشتری در هر فرآیند تولید هستند و باید قادر باشند تا تکنولوژیهای پیچیدهتری را به کار بگیرند. اگر مهارت با قابلیت یادگیری بیشتر همراه باشد، دانش جدید به وجود آورده و قابلیت تطبیق با شرایط را فراهم میکند. به علاوه، یک نیروی کار با آموزش بیشتر، قادر خواهد بود تا هم از طریق بهبود تدریجی در فرآیندهای تولیدی موجود و هم از طریق به کارگیری تکنولوژیهای پیشرفتهتر به نرخ رشد و بهرهوری بالاتری دست یابد و در عرصهی رقابت رو به رشد جهانی به طور انعطافپذیرتری واکنش نشان دهد. این ملاحظات نشان میدهد که چون فرایند تولید به طور فزایندهای دانش محور شده است به همین خاطر اهمیت سرمایه انسانی به عنوان یک عامل تولید با گذر زمان افزایش یافته است (فونته، 2006).
اگر تنها گروهها و اقشار خاصی از افراد به آموزش دسترسی داشته باشند، کسانی که از بهبود بهرهوری و ارتقاء مهارتهای خود محروم هستند تخصص و صلاحیت لازم برای تصدّی مشاغل پردرآمد را به دست نخواهند آورد و به احتمال زیاد از لحاظ اقتصادی در وضعیت نامساعدی قرار خواهند گرفت. از این رو بررسی رابطه تجربی نابرابری آموزشی و بهرهوری کل عوامل تولید مهم به نظر میرسد. در صورتی که نتایج تحقیق نشان دهنده رابطه مثبت بین ارتقاء سطح آموزشی و بهرهوریکل عوامل تولید باشد، سیاستگذاران میتوانند با اتخاذ سیاستهای درست افزایش بهرهوری و در نتیجه افزایش رشد اقتصادی را موجب شوند (عمادزاده، 1388).
اگر چه بهبود بهرهوری بر اساس اصل عقلانیت اقتصادی همواره باید مورد توجه قرار گیرد، لیکن امروزه با کمرنگ شدن مرزهای اقتصادی، رقابت در صحنه جهانی، ابعاد تازهای یافته و تلاش برای بهبود بهرهوری، پایه اصلی این رقابت را تشکیل میدهد. این مسأله به ویژه در اقتصاد ایران که از پایین بودن سطح بهرهوری به صورت مزمن رنج میبرد حائز اهمیت فراوان است. از سوی دیگر اصلاح در توزیع فرصتهای آموزشی و برنامهریزی برای حرکت به سوی برابری این فرصتها علاوه بر تقویت اقتصاد کلان کشور، در اصلاح توزیع درآمد و بهبود معیشت و رفاه نیروی کار جامعه از طریق ارتقاء بهرهوری آن مؤثر و حائز اهمیت میباشد.
1-4- اهداف تحقیق
اهداف اصلی تحقیق عبارتند از:
اهداف فرعی تحقیق عبارتند از:
1-5- فرضیهها
فرضیه اصلی
فرضیههای فرعی
1-6- روش تحقیق
مطالعه حاضر به لحاظ هدف از نوع کاربردی و به لحاظ روش تجزیه و تحلیل از نوع تحقیقات توصیفی- تحلیلی میباشد. آمار و اطلاعات لازم با استفاده از روش کتابخانهای جمعآوری شده است. در این مطالعه ضریب جینی آموزش به عنوان شاخصی برای بیان نابرابری آموزشی، برای افراد 15 سال به بالا، با استفاده از مطالعه توماس و همکاران(2001)، محاسبه شده است. در ادامه، با بهرهگیری از داده های سری زمانی ایران طی دوره 1390-1349 و رهیافت اقتصاد سنجی ARDL، میزان نابرابری آموزشی و رابطه تجربی آن با بهرهوری کل عوامل تولید مورد آزمون قرار گرفته است. در این بررسی از نرمافزارهای Eviews 6 و Microfit 4.0 و Matlab 6.5 استفاده شده است.
دلیل انتخاب رهیافت ARDL این است که متغیرهای مؤثر بر بهرهوری کل عوامل تولید معمولاً با تأخیر عمل میکنند؛ بنابراین باید مدلی برای برآورد استفاده شود که پویاییهای کوتاهمدت را به بلندمدت مرتبط سازد. همچنین سریهای زمانی مورد بررسی ایستا ( انباشته از صفر) نبوده و مرتبه انباشتگی آنها نیز مختلف میباشد، لذا استفاده از روشهای حداقل مربعات معمولی ، خود رگرسیون برداری و همانباشتگی کاربرد نخواهد داشت؛ بنابراین استفاده از رهیافت ARDL به لحاظ عدم در نظر گرفتن مرتبه انباشتگی متغیرها و قابلیت تحلیل نتایج آن در کوتاهمدت و بلندمدت، میتواند بهترین الگو جهت تخمین ضرایب مدلهای کوتاهمدت و بلندمدت باشد (بیژنی، 1386).
1-7- تعریف مفاهیم
متغیرهای اصلی در مطالعه حاضر بهرهوری کل عوامل تولید و ضریب جینی آموزشی است که در ادامه تعریف مفهومی این متغیرها بیان شده است. شایان ذکر است که تعریف عملیاتی این متغیرها در کنار سایر متغیرهای مورد استفاده، در فصل چهارم این مطالعه ذکر شده است.
1-7-1- بهرهوری کل عوامل تولید
در ادبیات اقتصادی برای بهرهوری مفاهیم متعددی توسط اقتصاددانان، مؤسسات و سازمانهای بینالمللی ارایه شده است. در اوایل دههی 1900 بهرهوری را رابطه بین ستانده و عوامل به کار گرفته شده در تولید تعریف کردند. در سال 1950 سازمان همکاری اقتصادی اروپا (OECD)، تعریف دقیقتری از بهرهوری ارایه نمود و آن را نسبت ستانده به یکی از عوامل تولید معرفی کرد. عوامل تولید ممکن است سرمایه، کار، موادخام، انرژی و مواد دیگر باشد. سازمان بهرهوری اروپا (EPA) آن را درجه استفاده مؤثر از هر یک از عوامل تولید معرفی میکند و معتقد است که بهرهوری قبل از هر چیز یک دیدگاه فکری است.
در یک نگاه کلی، بهرهوری استفاده بهینه از منابع تولیدی، نیرویکار، سرمایه، تجهیزات و تسهیلات، انرژی، مواد و مدیریت به طور علمی، کاهش هزینههای تولید، از بین بردن ضایعات، گسترش بازارها و غیره جهت بهبود سطح کیفیت زندگی و توسعه اقتصادی است که به طور کلی از نسبت تولید کالاها و خدمات و یا مجموعهای از کالاها و خدمات به یک یا چند عامل مؤثر در تولید آن کالاها و خدمات به دست میآید (عسگری و همکاران، 1388،ص 7-5).
بهرهوری را میتوان ترکیبی از کارایی و اثربخشی دانست. کارایی به مفهوم صحیح انجام دادن کار است و با استفاده مفید از منابع ارتباط دارد، یعنی این که از حداقل نهادهها حداکثر محصول برداشت شود. اثربخشی به مفهوم کار صحیح میباشد. یعنی ممکن است با مصرف کمتر نهادهها محصول بیشتری تولید کرد ولی این محصول کیفیت مطلوب مورد نظر مصرفکننده را نداشته باشد. در این حالت کارایی واقع شده، اما چون محصول فاقد کیفیت لازم است، از این رو اثربخش نبوده و نمیتواند رضایت مصرفکننده را جلب نماید. به این ترتیب تحقق کارایی و اثربخشی هر کدام به تنهایی موجب افزایش بهرهوری نخواهند شد.
با افزایش بهرهوری در فرایند تولید میتوان با استفاده سطح معینی از نهادهها به تولید بیشتری دست یافت. از نهادههای مهم تولید، عامل نیروی کار و عامل سرمایه هستند، به همین جهت دو مفهوم بهرهوری نیروی کار و بهرهوری سرمایه در حقیقت استفاده بهینه از عوامل نیرویکار و سرمایه را نشان میدهد. همچنین بهرهوری کل عوامل تولید (TFP) استفاده بهینه از ترکیب عوامل مذکور را نشان میدهد. رشد بهرهوریکلعوامل، علاوه بر رشد کمی نهادههای تولید، یکی از منابع مهم تامینکننده رشد اقتصادی در سطح کلان میباشد و در واقع به نوعی مدیریت استفاده از منابع تولید را نشان میدهد (مقدم تبریزی، ولیزاده، 1385).
بهرهوری کل عوامل تولید، تغییرات تولید را در ارتباط با تغییرات مجموعهای از عوامل تولید یا نهادهها بررسی میکند. در واقع این رویکرد، تغییرات آن دسته از عواملی را که بیشترین نقش را در فرایند تولید دارند در نظر میگیرد و میتواند چگونگی استفاده مفید و مولد از عوامل تولید را به درستی تشریح کند (عسگری و همکاران، 1383، ص 7-5).
1-7-2- ضریب جینی آموزش
ضریب جینی، توزیع نسبی آموزش میان یک جامعه را اندازه میگیرد. معیار ضریب جینی آموزش تابعی از سالهای تحصیل و سطوح مختلف تحصیلات، درصد جمعیت مربوط به هر یک از سطوح پیشرفت تحصیلی و متوسط پیشرفت آموزشی جامعه است. مقدار ضریب جینی آموزش بین صفر و یک میباشد. مقدار صفر نشان میدهد که همه افراد جامعه دارای میزان تحصیلات یکسانی هستند که این به معنای برابری کامل در توزیع آموزش است. مقدار یک نشان میدهد که آموزش تماماً به یک نفر اختصاص یافته است و سایر افراد جامعه از آموزش محروم هستند که این بیانگر نابرابری کامل در توزیع آموزش است. صفر و یک دو مقدار حدّی هستند و تنها به لحاظ تئوری امکان پذیر میباشند و در دنیای واقعی رخ نمیدهند.
1-8- محدودیتهای تحقیق
یکی از مهمترین محدودیتهای این تحقیق در کشور، عدم دسترسی به دادههای سالانه متغیرهای میانگین سالهای تحصیل و نسبت جمعیت با سطح خاصی از تحصیلات میباشد و این آمار در سایت بارو و لی به صورت پنج ساله گزارش شده است به همین دلیل بعد از محاسبه شاخص جینی آموزش، برای به دست آوردن دادههای سالانه، از درونیابی استفاده شده است. همچنین به علت نبود آمار، دوره ابتدایی و راهنمایی با هم آورده شده است.
1-9- سازماندهی تحقیق
این مطالعه در قالب شش فصل به شرح زیر تنظیم شده است:
ابتدا در فصل اول کلیات تحقیق ارائه شده است. فصل دوم مروری بر ادبیات تحقیق (مبانی نظری و پیشینه تحقیق) دارد. فصل سوم به بررسی توصیفی متغیرها اختصاص دارد. در فصل چهارم مدل مورد استفاده و جامعه آماری تحقیق معرفی شده است. در فصل پنجم یافتههای تحقیق ارائه و تحلیل شده است و در فصل پایانی نیز نتایج و پیشنهادها ارائه شده است.
Productivity
Total Factor Productivity