وآلوارز و همکاران در سال 2005 برای اولین بار آزمونFIET را به منظور ارزیابی توان هوازی بازیکنان فوتسال و توانایی آن ها در اجرای تمرینات منقطع با شدت بالا طراحی کردند(44). بدنبال آن در سال 2010 کاستگنا و همکارانآزمونFIET را با آزمون بیشینه نوارگردان از لحاظ vo2max، لاکتات، ضربان قلب اوج ومسافت طی شده مقایسه کردند.vo2peak بدست آمده از آزمون FIET بطور معناداری از VO2max بدست آمده از آزمون نوارگردان کمتر بود، اما بین ضربان قلب اوج تفاوتی وجود نداشت(54).
به هر حال آزمون FIET ترکیبی از آزمون شاتل ران و یو-یو بوده و در آن از حرکات فوتسال و کار با توپ استفاده نشده است، بنابراین به نظر می رسد با طراحی آزمونی که از نظر فیزیولوژیکی (حداکثر اکسیژن مصرفی، وضربان قلب و لاکتات) شبیه آزمون فزاینده آزمایشگاه ( گاز آنالایزر ) واز نظر الگوی حرکتی و زمانی شبیه به بازی فوتسال باشد، بتوان، توان هوازی بازیکنان فوتسال را بصورت کاربردی ترسنجید، لذا این تحقیق در نظر دارد آزمونی میدانی را برای اندازه گیری توان هوازی طراحی وروایی و پایایی آن را مورد بررسی قرار دهد.
2-1. ضرورت و اهمیت تحقیق
فوتسال، ورزش هیجان انگیز و با تحرکی است که امروزه از جایگاه ویژه ای برخوردار است. بازیکنان فوتسال با توجه به ماهیت این ورزش و محیطی که بازی در آن انجام می شود، از شرایط جسمانی ویژه ای برخوردار هستند، بنابراین تمرین باید با توجه به شرایط انفرادی، سطح توانایی های هر یک از شرکت کنندگان ونیازهای ضروری در مسابقه طراحی شود(33،43).
ورزشکاران برای دستیابی به اوج اجرای ورزشی مجبور به بالا بردن سطح هماهنگی، استقامت، قدرت، توان، چابکی و سرعت هستند(32، 14). بیشتر دانشمندان علوم ورزشی و مربیان اعتقاد دارند که سطح بالای آمادگی هوازی، پیش نیازی برای عملکرد بی هوازی بالا هنگام فعالیت های متناوب طولانی به شمار می رود(14،26) علاوه بر این، ورزشکاران ورزش های تناوبی، معمولا هنگام تمرین های پیش از فصل مسابقه، از دوهای استقامت طولانی مدت برای بهبود توان هوازی استفاده می کنند (76، 14). در فوتسال نیز داشتن سطح مناسبی از توان هوازی می تواند در بازگشت به حالت اولیه بازیکنان در فاصله های استراحت موثرباشد. ماهیت تناوبی فعالیت های بازی فوتسال ایجاب می کند که بازیکنان، آمادگی هوازی بالایی داشته باشند. داشتن این ویژگی اگر با راهبرد های مناسب بازی همراه شود، می تواند خستگی را به تاخیر بیاندازد.
در رابطه با توان هوازی، تحقیقات بسیاری انجام شده و روش های آزمایشگاهی فراوانی برای اندازه گیری آن ارایه شده است، از طر فی در قلمرو علوم ورزشی، علم ارزیابی دستخوش تغییر رو به رشد بوده است. در حقیقت امروزه، آزمون های میدانی، جایگزین روش های پیچیده و پر هزینه آزمایشگاهی شده است و از این رو روایی و پایایی آزمون ها به ویژه آزمون های میدانی اهمیت ویژه داشته است و همواره تلاش می شود، آزمون هایی ابداع شود که علاوه بر جنبه علمی و کاربردی آن، روایی وپایایی لازم را نیز داشته باشد(29،49).
به هرحال تا کنون آزمون توپی که از لحاظ الگوهای حرکتی شبیه به فوتسال باشد برای اندازه گیری توان هوازی ویژه این رشته مورد مطالعه و آزمایش قرار نگرفته است. با طراحی چنین آزمونی که اعتبار وپایایی آن نیزتـأیید شود، مربیان این رشته ورزشی خواهند توانست ارزیابی خوبی از میزان آمادگی هوازی ورزشکاران خود به عمل آورند.
3-1. اهداف تحقیق
1-3-1. هدف کلی:
طراحی و تعیین روایی و پایایی آزمون ویژه توان هوازی بازیکنان زن فوتسال
2-3-1. اهداف اختصاصی:
1)تعیین میزان همبستگی شاخص توان هوازی در آزمون طراحی شده و تجزیه وتحلیل گازهای تنفسی
2)تعیین میزان همبستگی بین نتایج آزمون طراحی شده وتجزیه تحلیل گازهای تنفسی در اندازه گیری متغیرفیزیولوژیکی ضربان قلب بازیکنان فوتسال
3)تعیین میزان همبستگی بین نتایج آزمون طراحی شده و تجزیه تحلیل گازهای تنفسی در اندازه گیری متغیرفیزیولوژیکی لاکتات بازیکنان فوتسال
4)بررسی اختلاف بین نتایج آزمون طراحی شده و تجزیه تحلیل گازهای تنفسی دراندازه گیری متغیرفیزیولوژیکی ضربان قلب بازیکنان فوتسال
5)بررسی اختلاف بین نتایج آزمون طراحی شده و تجزیه تحلیل گازهای تنفسی دراندازه گیری متغیرفیزیولوژیکی لاکتات بازیکنان فوتسال
6) تعیین میزان ICC بین نتایج آزمون طراحی شده در اندازه گیری شاخص توان هوازی بعد از دو مرتبه اجرای آزمون توسط محقق دربازیکنان فوتسال(پایایی)
4-1. فرضیه های تحقیق
1-4-1. فرض کلی تحقیق
آزمون طرح شده برای سنجش توان هوازی بازیکنان فوتسال معتبر است.

2-4-1. فرضیه های جزئی
2) بین نتایج آزمون طراحی شده و تجزیه تحلیل گازهای تنفسی در اندازه گیری متغیر فیزیولوژیکی ضربان قلب بازیکنان فوتسال همبستگی وجود دارد.
3) بین نتایج آزمون طراحی شده و تجزیه تحلیل گازهای تنفسی در اندازه گیری متغیر فیزیولوژیکی لاکتات بازیکنان فوتسال همبستگی وجود دارد.
4) بین نتایج آزمون طراحی شده و تجزیه تحلیل گازهای تنفسی دراندازه گیری متغیرفیزیولوژیکی ضربان قلب در بازیکنان فوتسال تفاوت وجود ندارد.
5) بین نتایج آزمون طراحی شده و تجزیه تحلیل گازهای تنفسی دراندازه گیری متغیرفیزیولوژیکی لاکتات در بازیکنان فوتسال تفاوت وجود ندارد.
6)بین نتایج آزمون طراحی شده در اندازه گیری شاخص توان هوازی بعد از دو مرتبه اجرای آزمون توسط محقق دربازیکنان فوتسالICC وجود دارد.
-Bruse
-kartus
-Balke-ware
-Ellestade
-Usafsam
-Mchenry
-Stanford
5-Progressive Aerobic cardiovascular Endurance Run(PACER)
-Graded Exercise Tests
-Barbero Alvarez
-Futsal Intermittent Endurance Test
-Castagna and et al
مین دلیل هدف تحقیق حاضر تعیین « عوامل روانی، اجتماعی و محیطی اثرگذار بر فعالیت جسمانی دانشآموزان دختر مقطع متوسطه شهر ارومیه» میباشد.
ورزش و اوقات فراغت از نهادهای اجتماعی ثانویه محسوب می شود و در کنار نهادهای اولیه مانند خانواده و آموزش و پرورش دارای کارکردهای بسیاری است تا جائی که برخی تمدن فعلی را تمدن فراغت نامیده اند. بنابراین امروزه ورزش، به حدی از گسترش و توسعه رسیده است که از سوی کارشناسان به عنوان« جهان کوچک در جامعه» قلمداد می شود. به اعتقاد صاحب نظران ورزش، ارزش ها، ساختار و نیروی محرکه جامعه را نشان می دهد و ویژگی های اجتماعی را منعکس می سازد(عبدلی،1386). به همین دلیل برخی از پژوهش گران بر این عقیده اند که ورزش آیینه جامعه است و ساختار های ورزشی ، ساختار های دیگر جامعه مانند ساختار اقتصادی و سیاسی را که مردان از آن سودی می برند، منعکس می کنند. زنان و مردان در فرآیند جامعه پذیری از طریق ورزش با نوعی دنیای مردانه و زنانه در این زمینه مواجه می شوند(هولند و اوگلزبی، 1979). همچنین از طریق ورزش می توان درباره سطح پیشرفت اجتماعی و اقتصادی یک جامعه قضاوت کرد، زیرا پیشرفت و توسعهی ورزش به عوامل اجتماعی- فرهنگی حاکم بر جامعه وابسته است(عبدلی،1386). ورزش به عنوان یکی از نهادهای ثانویه جامعه یمدرن، کارکردهایی چون سلامت، تفریح، هویت یابی، رفاه اقتصادی و… به همراه دارد. جوامع جدید بیش از هر زمانی به ورزش نیاز دارند زیرا جامعهی سالم نیازمند نیروهای سالم و با نشاط است. ورزش مانند سایر پدیده ها در جامعه تحت تأثیر عوامل اجتماعی و فرهنگی قرار دارد و برخی محققان ورزش را یک امر فرهنگی و زبان مشترکی برای برقراری ارتباطات جهانی می دانند(لیکر،2002). فرصت های زنان در حوزه ورزش قابل مقایسه با مردان نیست، به همین دلیل یکی از اساسی ترین موضوعات مطرح در جامعه شناسی ورزش شناخت علل مشارکت پائین بانوان در فعالیت های ورزشی و عوامل تأثیر گذار بر آن است: به دلایل فراوانی که اغلب آن ها فرهنگی- اجتماعی هستند، زن در طول تاریخ فرصت کافی پیدا نکرده است تا شایستگی خود را برای مشارکت فعال در ورزش به اثبات رساند، زیرا مرزهایی در برابر زن نهاده شده که این مرزها را نقش های اجتماعی او، به عنوان موجود مؤنث ترسیم کرده است(انور الخولی،1381). در اکثر جوامع فعالیت های ورزشی به صورت سنتی مختص مردان تعریف شده و امکانات ورزشی بیشتر به آنها اختصاص می یابد؛ و ورزش اساساً یک فعالیت مبتنی بر جنسیت است، فعالیتی که نه تنها برای مردان و پسران روی خوشی نشان میدهد، بلکه ارزش ها و مهارت هایی را که به روشنی مردانه تعریف می شوند ترویج می نمایند(برل، 2000). به منظور بهرهگیری بیشتر دختران از فوائد متعدد مشارکت در فعالیتهای جسمانی شناخت عوامل اثرگذار بر فعالیت بدنی بسیار حائز اهیمت است. همچنین مشارکت در فعالیتهای بدنی در سنین کودکی و نوجوانی، احتمال تداوم ورزش در سنین بزرگسالی را افزایش میدهد بنابراین شناخت این عوامل اثرگذار در دوره نوجوانی بسیار مهم است. بنابراین تحقیق حاضر درپی شناخت عوامل روانی، اجتماعی و محیطی اثرگذار بر فعالیت ورزشی در میان دختران دانشآموز دبیرستانی است.

تعیین عوامل روانی، اجتماعی و محیطی مرتبط با فعالیت جسمانی دانشآموزان دختر مقطع متوسطه شهر ارومیه
.Warburton
.Puskar
.Kirkcaldy
.United States Department of Health and Human Services
.Levers
.Mahon
.Sallis
.Wallace
.Kann et al.
. U.S. Department of Health and Human Services
.Brown
.van der Horst et al.
.Holland & Oglesby
.Laker
ایت با توجه به مطالب بیان و ضرورت بررسی موضوع برون سپاری خصوصاً در محیط ورزشی و با توجه به جدید بودن کاربرد موضوع برون سپاری در حوزه ورزش، محقق در این پژوهش به دنبال مطالعه موانع برون سپاری آموزش در ورزش از دیدگاه کارشناسان و مدیران ورزشی استان کردستان به منظور دست یابی به اهداف مورد نظر است.
تأمین منابع از خارج از سازمان می تواند باعث کاهش هزینه ها شود و به سازمان این امکان را دهد تا توجه بیشتری را صرف فعالیت های کسب و کار اصلی خود معطوف کند. سازمان های بسیاری برای حفظ مزیت رقابتی خود از این روش استفاده می کنند (کیولان و همکاران، 2003). در واقع برون سپاری عبارتست از واگذاری فعالیت های تکراری و متناوب داخلی و نیز اختیارات تصمیم گیری سازمان به نیروی های خارج از آن در قالب یک قرارداد یا تفاهم نامه (گریور، 1999). امروزه برون سپاری طیف گسترده ای از تأمین کالاها و خدمات مشاوره ای، علمی و فناورانه را شامل می شود که سازمان ها بنابر ملاک های فنی و استانداردهای عملیاتی به تأمین و یا خرید آنها از بیرون از سازمان اقدام می کنند. در چنین موقعیتی است که مدیران و تصمیم گیران سازمانی به مسائل کلیدی سازمان و تدوین اهداف و چشم اندازهای متعالی خواهد پرداخت و آن دسته از فعالیت هایی را که از طریق ارائه دهندگان خارجی متخصص با اثربخشی و کارآمدی بیشتر قابل واگذاری است، به تأمین کنندگان خارج از سازمان می سپارند (وودی، 2004).
مطالعه ادبیات و سوابق موضوع نشان می دهد که برون سپاری طی دو دهۀ اخیر از حوزه امور و فعالیت های فنی و تولیدی به حوزه اداری، مشاوره ای و در جدیدترین شکل خود به امور آموزش سازمانی گسترش یافته است (نوردین، 2007). تأمین منابع از خارج از سازمان می تواند باعث کاهش هزینه ها شود و به سازمان این امکان را دهد تا توجه بیشتری را صرف فعالیت های کسب و کار اصلی خود معطوف کند. سازمان های بسیاری برای حفظ مزیت رقابتی خود از این زوش استفاده می کنند. تیم های خدمات و اطلاعات مدیریت اولین حوزه های عملیاتی بودند که به شدت برای تأمین نیازهای خودشان، از منابع خارج سازمان استفاده می کنند (کیولین، 2003). سازمان ها برای دست یابی به بهره وری نیاز دارند تعدادی از فرآیندهای خود را برون سپاری نمایند. بهره وری از دو جزء اصلی کارآیی و اثربخشی تشکیل می شود که بخش کارآیی مربوط به تعیین نیازها و خواسته های مشتریان و بخش اثربخشی شامل منابع مورد استفاده می باشد. سنجش هر یک از این دو عنصر میزا بهره وری سازمان را مشخص می کند (اسپینو و همکاران، 2004). یکی از اهمیت های برون سپاری فرآیندهای تجاری آزاد شدن وقت مدیران اجرایی از مسئولیت های روزانه می باشد. هنگامی که فرآیندهای تجاری به طور موفقیت آمیز برون سپاری شوند، مدیران از زمان آزاد کافی برای جستجوی حوزه های درآمدی جدید، تسریع پروژه های دیگر و تمرکز روی مشتریان برخوردار خواهند بود که این در نهایت به بهبود در بهره وری منجر خواهد شد (هود و همکاران، 2003).
دلایل اصلی و عمده برای واگذاری فعالیت ها به بیرون از سازمان را که مدیریت شبکه و زنجیره تأمین شکل می دهد می توان شامل منابع آزاد برای سرمایه گذاری، بهبود تمرکز سازمان، بالا بردن امکان دسترسی به وجوه سرمایه، کاهش هزینه های عملیاتی، کاهش مخاطره و رهایی از کمبود منابع داخلی و غیر قابل دسترسی (محمدکریمی و همکاران، 1391). انتخاب راهبرد برون سپاری در امر آموزش، امروزه مورد استقبال بسیاری از سازمان ها قرار گرفته است و هر یک به فراخور موقعیت خاص خود به دلایلی از قبیل کاهش هزینه های ثابت آموزش، بهره گیری از خدمات کیفی و تخصصی تر، آزاد سازی منابع و شناسایی و دست یابی به مناب برون سازمانی به این امر اقدام می کنند (برون، 2004).
محقق در این پژوهش به مطالعه موانع برون سپاری آموزش در ورزش از دیدگاه کارشناسان و مدیران ورزشی استان کردستان می پردازند تا ضمن دست یابی به اهداف تعیین شده بتواند کمک شایانی در بحث برون سپاری آموزش و مدیران و مسئولان ورزش به منظور انجام برنامه ریزی های ضروری ارائه نماید.
هدف کلی:
مطالعه موانع برون سپاری آموزش در ورزش از دیدگاه کارشناسان و مدیران ورزشی استان کردستان.
اهداف جزئی:

پژوهشها چیویاکفسکی و ولف (2005) این فرضیه را به چالش کشید. آنها وقتی اثر بازخورد خودکنترل (بازخوردی که بر حسب نیاز و درخواست یادگیرنده ارائه میشود) و آزمونگر کنترل (بازخورد براساس تشخیص مربی مبنی بر نیاز شاگرد ارائه میشود) را بر یادگیری مقایسه کردند، دریافتند گروه خودکنترل که بعد از انجام تکلیف تصمیم به دریافت بازخورد میگرفتند نسبت به گروه دیگر در وقت اجرا برتر بودند و بنابراین ایجاد فرصت برای یادگیرنده به منظور اینکه بعد از اجرا تصمیم به دریافت بازخورد بگیرد نسبت به شرایطی که این فرصت داده نشود، منتهی به یادگیری بهتری میشود.
بازخورد خودکنترل، بازخوردی است که طی آن امکان مشارکت فعالانه آزمودنی در تعیین ویژگیهای تمرین میسر میگردد (مگیل، 2004). معمولاً پژوهشها انجام شده به صورت خودکنترل به این منوال انجام میشود که گروه خودکنترل را به یک گروه دیگر که به صورت جفتشده با آنها هستند، مقایسه میکنند. گروه دریافتکننده بازخورد خودکنترل دارای مزیتهای یادگیری بیشتری نسبت به گروه بازخورد جفتشده آنها بودند. به این دلیل که گروه جفتشده دقیقاً در همان کوششهای قرینهای بازخورد دریافت میکردند که گروه خودکنترل درخواست داده بودند، لذا هیچگونه اختیاری نسبت به دریافت بازخورد نداشتند. چیویاکفسکی و ولف (2005) نیز به صورت غیرمنتظره متوجه شدند که آزمودنیها بعد از کوششهای موفق درخواست بازخورد میکنند. براساس این یافته، آنها مطالعات دیگری برای مقایسه اثر بازخورد به کوششهای موفق و ناموفق بر یادگیری حرکتی انجام دادند، به طوری که یک گروه روی بهترین کوششها و گروه دیگر روی ضعیفترین کوششها بازخورد دریافت کردند. سپس مشاهده کردند که اجرای هر دو گروه در مرحله اکتساب تفاوت معناداری نداشت، ولی در آزمون یادداری گروه بازخورد به کوششهای موفق به مراتب بهتر از گروه بازخورد پس از کوششهای ضعیف بود و این تفاوت معنادار بود. ضمن اینکه حمایتطلب (2014) نیز در پژوهشی اثرات بازخورد خودکنترل و بازخورد آزمونگر کنترل بر یادگیری حرکتی در افراد مبتلا به فلج مغزی را مورد بررسی قرار داد، مشخص شد که بازخورد خودکنترل مؤثرتر از بازخورد آزمونگر کنترل بر یادگیری حرکتی در افراد مبتلا به فلج مغزی میباشد. چیویاکفسکی و ولف (2007) نشان دادند ارائه بازخورد به آزمودنیها پس از کوششهای خوب در مقابل ارائه بازخورد پس از کوششهای ضعیف، یادگیری بیشتری را ایجاد میکند. این یافتهها با این دیدگاه که بازخورد پس از خطاهای بزرگ دارای اهمیت است، مغایرت داشت. آنها در توجیه نتایج خود اظهار داشتند، برای یادگیرنده دریافت بازخورد مثبت نسبت به بازخورد منفی انگیزانندهتر است و موجب یادگیری مؤثرتری میشود.
بدنبال پژوهشها چیویاکفسکی و ولف (2002 و 2007)، نتیجه پژوهش چیویاکفسکی، ولف، والی و برگز (2009) و پترسون و کارتر، (2010) نشان داد که آزمودنیها اغلب تمایل دارند پس از کوششهای خوب خود تقاضای بازخورد نمایند. این بدین معنی است که افراد در تعیین نسبی تلاشهای خوب و بد خود کارآ هستند و میتوانند کوششهای خوب خود را از کوششهای ضعیف خود تشخیص دهند و این یافتهها پیشنهاد میکنند که ممکن است یکی از دلایل اثربخشی بازخورد خودکنترل این باشد که این روش پتانسیل افزایش احساس شایستگی یادگیرنده را دارد. اما در این میان باقرلی و همکاران (1385) نیز در پژوهش خود تفاوتی بین دو گروه بازخورد پس از کوششهای موفق وکوششهای ناموفق مشاهده نکردند. همچنین برخی پژوهشها دیگر نیز به نتایج متفاوتی دست یافتند. به عنوان مثال درنکیده و همکاران (1384) به بررسی تأثیر سه نوع بازخورد حذفی، حذفی معکوس و خودکنترل بر اجرا و یادگیری شنای کرال پرداخت. در گروههای حذفی و حذفی معکوس به ترتیب فروانی نسبی بازخوردها در طول مرحله اکتساب کاهش و افزایش یافت و گروه باخورد خودکنترل در کوششهایی که خودشان درخواست میکردند، بازخورد دریافت نمودند. نتایج اختلاف معناداری را بین انتقال بلافاصه و تأخیری سه نوع بازخورد نشان نداد.
مطالعهای توسط موراتیدیس و همکاران در سال (2008) انجام گرفت، که به بررسی نقش انگیزشی بازخورد مثبت در ورزش و تربیتبدنی پرداختند. نتایج نشان میدهد که ارتباط مثبتی بین بازخورد مثبت و عملکرد وجود دارد، در حالی که بازخورد بدون انگیزش ارتباط منفی با عملکرد را دارا میباشد. به نظر میرسد مزایای روش خودکنترل پدیدهای نسبتاً پایدار باشد، هرچند هنوز دلایل زیربنایی وجود مزایای یادگیری در روش خودکنترل به خوبی روشن نشده است. تاکنون پژوهشی انجام نشده است تا بصورت مستقیم اثر دو وضعیت خودکنترل و آزمونگر کنترل را بر نیازهای روانشناختی یادگیرنده مورد بررسی قرار دهد. تشریحات ارائه شده تاکنون نسبتاً مبهم بوده و غالباً از مفاهیم مرتبط با حیطه یادگیری شناختی مانند درگیری فعال یادگیرنده و یادگیری عمیقتر، برگرفته شده است. از این دیدگاه آزمونهای تجربی مرتبط با مباحث روانشناسی ارائه بازخورد با کمبود مواجه است و هنوز این سؤال بدون جواب باقی است که نوع برتر بازخورد در آموزش تکالیف و مهارتهای پیچیدهای مانند سرویس کوتاه بدمینتون چیست؟ به طور کلی سؤالی که محقق قصد ارائه پاسخی منطقی و علمی به آن دارد این است که آیا بازخورد خودکنترل و آزمونگر کنترل بر میزان انگیزش و سپس یادگیری ورزشکاران اثرگذار است یا خیر؟
در اکثر پژوهشها قبلی گروه خودکنترل با گروه جفتشده مقایسه میشد، گروهی که بدون توجه به عملکردشان و براساس گروه خودکنترل به آنها بازخورد داده میشد، برای مثال آزمودنی گروه جفتشده در همان کوششی بازخورد دریافت خواهد کرد که همتای او در گروه خودکنترل بازخورد درخواست کرده باشد هدف از رویکرد جفت کردن، کنترل مقدار و زمانبندی بازخورد (یا عواملی که توسط یادگیرنده کنترل میشود) است. به دلیل اینکه تعداد میانگین و زمان دریافت بازخورد در گروه خودکنترل و جفتشده یکسان است، بروز هر تفاوتی در آزمون یادداری یا انتقال گروهها میتواند به این واقعیت نسبت داده شود که یک گروه، کنترل بیش از یک متغیر خاص را بر عهده داشته است، در حالی که گروه دیگر (جفتشده) نسبت به این متغیرها آزادی عمل نداشت. مزایایی از برنامه بازخورد خودکنترل در تکالیف حرکتی مختلف دیده شده است. برای مثال برخی پژوهشها از تکالیف پرتابی استفاده کردهاند که در آن بازخورد درباره شکل حرکت (جانل، باربا، فرلیک، تینانت و کاراف، 1995) یا دقت پرتاب (چیویاکفسکی، ولف، لاراگ، کفر و تانی، 2008) ارائه شده است. همچنین نشان داده شده است که بازخورد همزمان خودکنترل یادگیری ویژگیهای ادراکی (مانند تنظیم سرعت راه رفتن در حین راه رفتن از بین درهایی که بصورت مجازی باز و بسته میشوند: هات، کاماچون، فرناندز، جکوبز و منتاگنه، 2009) و یادگیری فرود هواپیمای مجازی (هات، جاکوبس، کاماچون، گالن و منتاگنه، 2009) را افزایش میدهد. محققین دیگری مزایایی از بازخورد خودکنترل در یادگیری تکالیف زمانبندی گزارش کردهاند (چن، هندریک و لیدور، 2002؛ چیویاکفسکی و ولف، 2002؛ پیترسون و کارتر، 2010). پس طبیعی به نظر میرسد که گروه خودکنترل نسبت به گروه جفتشده دارای برتری باشد. این یافتهها نشان میدهند که نیاز یادگیرنده به استقلال نقش مهمی در این موقعیتها ایفا میکند. یافتههای ارائه شده اهمیت اثرات انگیزشی بر یادگیری حرکتی را نشان داده و پیشنهاد میکند ممکن است حداقل بخشی از اثرات برخی از متغیرها که نقش اطلاعاتی برای آنها فرض شده است، بصورت بالقوه به ویژگی انگیزشی آنها مربوط شود. نیازهای روانشناختی پایه مرتبط با احساس «شایستگی» و «استقلال» ممکن است بسیاری از این اثرات انگیزشی را تحت تأثیر قرار دهد. ویژگی انگیزش و بازخورد از عوامل مهم و تأثیر گذار بر عملکرد ورزشکاران میباشد.
ما در پژوهش حاضر ضمن کنترل تواتر بازخورد که موضوعی مهم در این زمینه میباشد، اثرات بازخورد را در شرایط خودکنترل و آزمونگر کنترل و همچنین بازخورد جفتشده با خودکنترل و بدون بازخورد بر انگیزش و یادگیری مهارت سرویس کوتاه بدمینتون را در جوانان مورد مقایسه قرار دادهایم. به نظر میرسد، مطالعۀ میزان انگیزش که به وسیلۀ بازخورد ایجاد میشود، واجد ارزش پژوهشی قابل ملاحظهای باشد. تا از این رهگذر اطلاعاتی را در خصوص اثرگذاری انواع بازخورد به خصوص بازخورد خودکنترل بر انگیزش و یادگیری مهارتهای حرکتی در اختیار مربیان قرار دهیم. بدیهی است کاربرد مناسب بازخورد در امر تسریع یادگیری، موجب صرفه جویی در هزینه و زمان میشود.
هدف از اجرای پژوهش حاضر مقایسه اثرات بازخورد خودکنترل و آزمونگر کنترل بر انگیزش، اجرا و یادگیری سرویس بدمینتون در دانشجویان پسر دانشگاه سمنان میباشد.

.Feedback
.Schmidt
.le
.Knowledge of result
.Magill
.Richardson & le
.Augmented Feedback
.Schmidt & risberg
.Sanli, Patterson, Bray, & Lee
.Adams
.salmoni
.Ghidance Hypothesis
[13].Salmoni , Schmidt & Walter
[14].Wulf & Shea
[15].Pashler, Cepeda, Wixted & Rohrer
.Wright
.Barney and Lee
.Ilies & Judg
.Positive feed
.Chiviacowsky&Wulf
.Self-controled feedback
.Feedback after good trial
.Feedback after poor trial
.Chiviacowsky, wulf, wally & Borges
.Patterson & cater
.Mouratadis et al
.Yoked group
.Janelle, Barba, Frehlich, Tennant & Caraugh
.Chiviacowsky, Wulf, LA Roque, Kaefer & Tani
.Huet, Camachon, Fernandez, Jacobs & Montage
.Huet, Jacobs, Camachon, Fernandez, & Montagne
زیکن در طی یک مسابقه فوتبال تقریبا چیزی در حدود 10 کیلومتر میدود، به طور متوسط در هر90 ثانیه یک دویدن حداکثری را تجربه میکند (11 درصد از فعالیت کلی) و با هر انجام وظیفه که 2 تا 4 ثانیه به طول میانجامد، 15 متر را میدود (استالن و همکاران، 2005). ضمنا بیان شده گرچه سرعت جزء مهمی از آمادگی یک بازیکن به حساب میآید، لیکن توان و شتاب در اولین گامها بسیار مهمتر به نظر میرسد، چون در فوتبال سرعت در مسافتهای کوتاه و با شدت بالاست که اهمیت پیدا میکند (جوانوویچ و همکاران، 2011). قدرت، توان و مشتقات آن مانند شتاب، سرعت و پرش سهم مهمی در عملکرد بازیکنان فوتبال دارد (هاف و همکاران، 2004). در طول یک بازی و در هر90 ثانیه، یک بار دویدن با حداکثر سرعت 2 تا 4 ثانیهای اتفاق میافتد. در مجموع دویدن با حداکثر سرعت، چیزی در حدود 3 درصد از زمان کلی و 11-1 درصد مسافت یک مسابقه را تشکیل میدهد (بنگسبو، 1991). حدود 96 درصد سرعت هم در مسافتهای زیر30 متر و 49 درصد این مقدار هم در مسافتهای زیر10متر انجام میشود (استالن و همکاران، 2005). بنابراین عملکرد در مسافتهای بالای 10 متر و کمتر از آن و سرعت در گامهای اولیه به عنوان شاخصهای کلیدی و بالقوه یک بازیکن فوتبال به حساب میآیند (چیلی و همکاران، 2010). هر مسابقه، همچنین نیازمند حرکات انفجاری (نظیر 15 تکل،10 ضربه سر، حرکت با توپ و تغییر مسیر) است (بنگسبو، 2006؛ استالن و همکاران، 2005). البته توانایی پریدن و عملکرد بیهوازی نیز برای یک بازیکن فوتبال حیاتی است (استالن و همکاران، 2005).
تمرین مقاومتی بالستیک به عنوان یک روش ویژه سرعت بهینه نسبت به تمرین مقاومتی انفجاری استاندارد در بعضی ورزشها بیان شده است (فلیک و کرامر، 2004؛ گرابر و همکاران، 2007؛ مانجین و همکاران، 2008). از جهت دیگر تمرین مقاومتی بالستیک، با پرتاب هندبال قابل مقایسه است چون یک پرتابه در پایان دامنه حرکتی رها میشود (ساندن، 2009). تمرین بالستیک، روشی است که بین تمرین پلایومتریک و وزن ورزشکار ارتباط برقرار میکند اما تا حدی شامل وزنههای سبک و با سرعتهای بالا میباشد. تمرین بالستیک یکی از روشهای استفاده شده برای غلبه بر کمبود سرعت در تمرین سنتی از طریق دامنه حرکتی کامل میباشد (امام، 2010).
از آن جایی که برای داشتن بهترین عملکرد در فوتبال بایستی به شیوههای تمرینی و متغیرهای مربوط به آن شیوهها توجه خاصی شود، بنابراین بررسی تأثیر تمرینهای مختلف بر توسعه و بهبود توان انفجاری و بیهوازی و سرانجام شناسایی و معرفی روش برتر و بهتر، میتواند مناسبترین ابزار را در اختیار مربیان و بازیکنان قرار دهد تا بتوان به اهداف فوق دست یافت. لذا این سؤال در ذهن محقق وجود دارد که آیا بین اثر یک دوره تمرینات مقاومتی و مقاومتی بالستیک بر برخی شاخصهای آمادگی جسمانی در بازیکنان فوتبال تفاوت وجود دارد؟
در ورزش فوتبال، قدرت عضله و انعطافپذیری مفصل، دو عامل ایمنی به شمار میروند. چنانچه بین سطوح قدرت اعضای بدن بیتوازنی به وجود آید، احتمال آسیبپذیری افزایش خواهد یافت. اطلاعات موجود نشان میدهد که مقایسه قدرت پاهای چپ و راست، در پیشبینی احتمال آسیب سودمند است. توماس به نقل از دانینگ در تجزیه و تحلیل شماری از آزمونهای قدرت و توان عضلانی بازیکنان حرفهای انگلیس دریافت که در سرتاسر فصل مسابقات فوتبال، در ورزشکاران قویتر، میزان آسیبدیدگی کمتر بوده است (دانینگ و همکاران، 1995). در طی بازی فوتبال، بازیکنان حدود 50 چرخش و انقباضات مؤثر را برای حفظ تعادل و کنترل توپ در مقابل فشار مدافع انجام میدهند (ویسلاف و همکاران، 2004؛ استالن و همکاران، 2005). بنابراین قدرت و توان، اهمیت زیادی در بازیکنان فوتبال دارد. توان، یک چرخش سریع است که به قدرت بیشینه وابسته است. یک ارتباط معنادار بین یک تکرار بیشینه و شتاب و سرعت حرکت مشاهده شده است. رکوردهای دو آزمون پرش و 30 متر دوی نشان داد که بین عملکرد توان و قدرت بیشینه ارتباط وجود دارد (ویسلاف و همکاران، 2004).

بهبودهایی در عملکرد بعد از تمرینات مقاومتی بالستیک در تمام ادبیات تحقیق مشاهده شده است و معمولا شامل افزایش در حداکثر برونده توانی (کورمی و همکاران، 2010؛ هریس و همکاران، 2009؛ مک براید و همکاران، 2002؛ وینچستر و همکاران، 2008)، میزان افزایش نیرو (وینچستر و همکاران، 2008)، سرعت حرکت (وینچستر و همکاران، 2008؛ مک براید و همکاران، 2002؛ کورمی و همکاران، 2010)، پرش ارتفاع (مک براید و همکاران 2002؛ کورمی و همکاران، 2010) و عملکرد در دوی سرعت میباشد (هریس و همکاران، 2009؛ مک براید و همکاران، 2002). تمرینات مقاومتی با وزنههای سنگین (برای مثال 80 درصد یک تکرار بیشینه) معمولا برای افزایش عملکرد ورزشکار به وسیله بهبود قابلیت عضله برای اعمال حداکثر نیرو در هر سرعتی از حرکت استفاده شده است (کانکو و همکاران، 1983). افزایش قدرت حداکثر از طریق بعضی تمرینات، نشان داده است که اثر معناداری بر عملکرد ورزشکاران دارد (ویلسون و همکاران، 1997). بعد از دورههایی از تمرینات قدرتی سنگین در افراد ورزشکار هم بهبودهایی در برونده توان (ویلسون و همکاران، 1993)، سرعت حرکت (کانکو و همکاران، 1983) و پرش ارتفاع (ویلسون و همکاران، 1997)، مشاهده شده است. مطالعات گذشته، تأثیر تمرینات مقاومتی بالستیک و تمرینات مقاومتی سنگین را در بهبود عملکرد ورزشکاران مقایسه کردهاند (ویلسون و همکاران، 1993؛ کورمی و همکاران، 2010). ویلسون و همکاران (1993) در پژوهشی گزارش کردند که تمرینات مقاومتی بالستیک ]پرش اسکات(SJ) در 30 درصد حداکثر نیروی ایزومتریک[ بهبودهایی را در پرش عمودی با کمک دستها (CMJ) و ارتفاع پرش ایستا، گشتاور ایزوکنتیک، اوج توان در طی یک آزمون دوچرخه 6 ثانیهای نشان میدهد. تمرینات وزنه سنگین منجر به بهبود در CMJ و SJ و همچنین اوج توان در طی یک آزمون دوچرخه 6 ثانیهای شد. درصد تغییرات در پرش ارتفاع هم در CMJ و هم SJ به طور معناداری برای گروه تمرینات مقاومتی بالستیک بیشتر بود (ویلسون و همکاران، 1993). به طور مشابهی، هریس و همکاران (2000) بهبودهایی را در ارتفاع CMJ و تست پله مارگاریا کالامن بعد از تمرینی با تمرکز بر نیروی بالا (برای مثال تمرینات مقاومتی) مشاهده کردند، درحالی که تمرین با تأکید بر توان بالا، بهبودهایی را در ارتفاع CMJ، پرش طول ایستاده و تست توانی پله مارگاریا کالامن در مردهایی که قبلا تمرین قدرتی داشتهاند، نشان داد. با این حال تفاوت معنیداری در اندازه و بزرگی بهبود عملکرد بین دو گروه مشاهده نشد(هریس و همکاران، 2000). نتایج هردو روش تمرینی، عملکرد ورزشی پویا را بعد از مداخله کوتاه مدت (9 تا 10 هفته) در مردان نسبتا تمرین کرده نشان داد و اینکه تمرینات مقاومتی بالستیک ممکن است بهبود بیشتری در عملکرد ورزشکاران در طی این دوره کوتاه نشان دهد. اگرچه این مطالعات بینش مهمی را نسبت به انتقال اثر تمرین ارائه میدهند، اما هنوز هیچ مطالعهای از تمرینات متنوع در برنامه تمرین مقاومتی بالستیک استفاده نکرده است و مطالعات پیشین بر اجرای یک حرکت (به طور مثال پرش اسکات) تمرکز داشتهاند. تا جایی که ما مطالعه کردیم هیچ تحقیقی به مقایسه تمرینات مقاومتی و مقاومتی بالستیک در بازیکنان فوتبال نپرداخته است. با توجه به مطالب فوق، هدف از پژوهش حاضر این است تا به مقایسه تمرینات مقاومتی و مقاومتی بالستیک بر برخی شاخصهای آمادگی جسمانی بازیکنان فوتبال بپردازد.
مقایسه اثر تمرینات مقاومتی و مقاومتی بالستیک بر برخی شاخصهای آمادگی جسمانی بازیکنان فوتبال
1-3-2-1. مقایسه اثر شش هفته تمرینات مقاومتی و مقاومتی بالستیک بر توان بیهوازی بازیکنان فوتبال
1-3-2-2. مقایسه اثر شش هفته تمرینات مقاومتی و مقاومتی بالستیک بر قدرت پای بازیکنان فوتبال
1-3-2-3. مقایسه اثر شش هفته تمرینات مقاومتی و مقاومتی بالستیک بر سرعت دویدن بازیکنان فوتبال
1-3-2-4. مقایسه اثر شش هفته تمرینات مقاومتی و مقاومتی بالستیک بر چابکی بازیکنان فوتبال
1-3-2-5. مقایسه اثر شش هفته تمرینات مقاومتی و مقاومتی بالستیک بر مهارت (چابکی با توپ) بازیکنان فوتبال
1-3-2-6. مقایسه اثر شش هفته تمرینات مقاومتی و مقاومتی بالستیک بر توان عضلانی پایینتنه بازیکنان فوتبال
1-3-2-7. مقایسه اثر شش هفته تمرینات مقاومتی و مقاومتی بالستیک بر توان عضلانی بالاتنه بازیکنان فوتبال
1-4-1. بین اثر شش هفته تمرینات مقاومتی و مقاومتی بالستیک بر توان بیهوازی بازیکنان فوتبال تفاوت معناداری وجود دارد.
1-4-2. بین اثر شش هفته تمرینات مقاومتی و مقاومتی بالستیک بر قدرت پای بازیکنان فوتبال تفاوت معناداری وجود دارد.
1-4-3. بین اثر شش هفته تمرینات مقاومتی و مقاومتی بالستیک بر سرعت دویدن بازیکنان فوتبال تفاوت معناداری وجود دارد.
1-4-4. بین اثر شش هفته تمرینات مقاومتی و مقاومتی بالستیک بر چابکی بازیکنان فوتبال تفاوت معناداری وجود دارد.
1-4-5. بین اثر شش هفته تمرینات مقاومتی و مقاومتی بالستیک بر مهارت (چابکی با توپ) بازیکنان فوتبال تفاوت معناداری وجود دارد.
1-4-6. بین اثر شش هفته تمرینات مقاومتی و مقاومتی بالستیک بر توان عضلانی پایینتنه بازیکنان فوتبال تفاوت معناداری وجود دارد.
1-4-7. بین اثر شش هفته تمرینات مقاومتی و مقاومتی بالستیک بر توان عضلانی بالاتنه بازیکنان فوتبال تفاوت معناداری وجود دارد.
.Kollath
.Ekblom
.Pereira
.Stolen
.Jovanovic
.Hoff
.Bangsbo
.Chelly
. Ballistic resistance training
.Fleack
.Kraemer
.Gruber
.Mangine
.Sundan
.Emam
. Thomas
.Dawning
.Wisloff
.Cormie
.Harris
.Mc bride
.Winchester
.Kaneko
. Squat jump
. Counter movement jump