می که ما دربارهً اصول اخلاقی حرف می زنیم ممکن است منظور خود را ندانیم؛ اینکه مشکلات اخلاقی،اصول اخلاقی، قضاوت های اخلاقی چیست،موضوعی چندان روشن نیست که به عنوان یک موضوع ساده بتوان آن را نادیده گرفت.ما باید کشف کنیم که چه زمانی می گوئیم یک مساله اخلاقی است تا اگر با موارد اخلاقی زیادی برخورد داشتیم بتوانیم آن را از یکدیگر تفکیک کرده و بررسی نماییم که کدامیک عاقلانه و قابل دفاع هستند.(عباسی، و دیگران،1389: 132)
وجود مسائل اخلاقی بیشمار که مدیران و مراجعین (مشتریان و دیگر ذینفعان سازمانی) در سازمانهای ایران با آن روبرو هستند و نیز عدم وجود کدهای مدون اخلاقی بومی، ما را بر آن داشت تا با یک پژوهشی بنیادین و کمک گرفتن از متخصصان اخلاق حرفه ای و نیز ذینفعان به شناسایی، طراحی و تبیین کدهای بومی اخلاقی در بعد مدیران سازمانی ( بیمارستانها) به عنوان یک سازمان که در کانون توجه تمام اقشار جامعه است بپردازیم.باشد تا دریچه ای برای پژوهشهای بعدی در دیگر سازمان ها گشوده شود.
بحث از ابعاد و زمینه های سازمان اخلاقی و مناسبات آن با محیط در گرو تحلیل مفهوم اخلاقی بودن یک سازمان است، غالبا در جامعه مفهوم سازی افراد از اخلاق حرفه ای، اخلاقی بودن صاحبان حرف: پزشکان، پرستاران، مدیران، مهندسان، مشاوران، حسابداران و وکلا است. (قراملکی، 1388: 60)
و از آنجا که در مبحث حرف و مشاغل، مدیریت از اثر گذارترین بخش ها در حیطه اخلاق فردی در سازمان می باشد، بالطبع طراحی کدهای اخلاقی متناسب با مدیران هر سازمان می تواند کمک شایانی در اخلاقی شدن عملکرد مجموعه سازمانی تابع مدیران اخلاقی و در نهایت کمک به اخلاقیتر شدن سازمان نماید. (قراملکی،1388: 65)
با طراحی، شناسایی و بومی سازی کدهای اخلاقی در مدیریت وانجام پژوهشهای با روایی و پایایی زمینه برای کسب استانداردهای اخلاقی توسط سازمان ها فراهم خواهد گردید و کمک شایانی به رفع مشکلات و مسائل بیشمار اخلاقی که با آن ها دست به گریبانند فراهم خواهد شد.(جان آر،ماریو،2002: 106)
توجه به مسائل بیشمار و متناوب اخلاقی در دنیای سازمانهای کنونی ونیز ایجاد سازمان ها و تشکل ها و تحقیقات گسترده جهت اخلاقی ساختن دنیای کنونی و درک اهمیت اخلاق در زیباتر زیستن و درک منافع اخلاقی شدن سازمان ها،محرکی گردید تا گامی جهت ایجاد زمینه برای اخلاقی تر ساختن سازمان ها برداشته و در پی آن باشیم تا با کمک گرفتن از خبرگان و ذینفعان به این پرسش اساسی پاسخ گوییم.
کدهای بومی اخلاقی و اهمیت هر یک از آنها برای مدیران بیمارستانی تهران بزرگ در سطوح مختلف مدیریتی کدامند ؟
1-3-1) از دیدگاه نظری: از آنجا که مسائل اخلاقی در بیمارستان ها در حیطه اخلاق پزشکی در سه بعد آموزش ،پژوهش و درمان مورد بررسی و مد نظر قرار می گیرد توجه به بعد اداری این دسته از سازمانها کم رنگ بوده و کمتر مورد توجه قرار گرفته است شاید بتوان گفت که پرداختن به این بعد در زمینه اخلاق در بیمارستان ها، تا بحال در ایران کمتر مورد توجه بوده است.
از آنجا که ذینفعان(بیماران، همراهان بیمار و کارکنان بیمارستانی و …) در بیمارستان ها علاوه بر مواجه با مسائل اخلاق پزشکی با مسائل گسترده اخلاق اداری در بیمارستانها نیز مواجه اند و با وجود بی توجهی به این بعد در بیمارستان ها،پزداختن به این بعد از اهمیت ویژهای بر خوردار است.
1-3-2) از دیدگاه عملی: از آنجا که ابعاد اخلاق اداری و اخلاق پزشکی در سازمان ها مورد توجه قرار گرفته و کدهایی نیز در سطح دنیا و ایران برای آن شناسایی و طراحی گردیده است در این میان بعد اخلاق اداری در بیمارستان ها با وجود گستردگی بسیار زیاد، تحت الشعاع اخلاق پزشکی قرار گرفته است و از دیگر سو بحث مدیریت چه در نظام اخلاق پزشکی (در شاخه های آموزش و پژوهش ونیز بخش های اداری) و چه در دیگر نهاد ها وسازمان ها با مبحث اخلاق فردی در یک راستا قرار گرفته است و از نگاه تخصصی به این بعد حیاتی و تاثیر گذار در اخلاقی شدن سازمان ها در حد زیادی دریغ گردیده است.
ما برآنیم که با کمک گرفتن از خبرگان اخلاق حرفه ای به طراحی و تبیین کدهای بومی اخلاقی برای مدیران بیمارستانی بپردازیم تا از این طریق با دست یافتن به شاخص های بومی اخلاقی برای مدیران و تشویق آنها در بکارگیری این کدهای اخلاقی،زمینه را برای اخلاقیتر شدن رفتار مدیران،(متناسب با شاخص های بومی) فراهم آوریم.
با موفقیت در این امر ،زمینه را برای تحقیقات گسترده آتی برای بومی ساختن کدهای اخلاقی برای مدیران در دیگر سازمان ها و نهادها را فراهم آوریم. و مبنا و منبعی قابل قبول را در اختیار محققین آتی ونیز سازمان ها قرار دهیم. تا با پرداختن به مبحث اخلاق مدیریت در سطح شناسایی، طراحی و تبیین کدهای اخلاقی دستورالعملی الزام آور را جهت رویکرد متحدالشکل اخلاقی و بدون ورود دیدگاه ها و سلایق شخصی که مورد پذیرش همه افراد در سازمان ها و نیز مرتبط با سازمان هاست در اختیار آنها قرار دهیم و سازمان ها را به سمت اخلاقی شدن،اخلاقی اندیشیدن،و داشتن دیدگاه اخلاقی در بعد مدیران سازمانی سوق دهیم.
1.تبیین تمایز بین کدهای اخلاق حرفه ای مدیران بیمارستانی با اخلاق فردی آنان.
2.تخصصی کردن کدهای اخلاقی مدیریت بیمارستانی.
3.وزن دهی به نقش مدیریت در رشته ها و سطوح مختلف به عنوان عاملی در میزان اخلاقی ساختن سازمان مورد نظر.
4.کمک به تهیه کدهای بومی اخلاقی تخصصی مدیریت بیمارستانی با ارائه یک نمونه کار.
2.کدام کدها مختص مدیران بیمارستانی می باشند؟
3.وزن نقش مدیریت در اخلاقی ساختن سازمان مورد نظر با توجه به رشته ها و سطوح مختلف مدیریت چقدر است؟
4.چه نمونه ای را می توان برای کمک به تهیه کدهای اخلاقی تخصصی مدیریت بیمارستانی ارائه داد؟
جه به افزایش نیاز بازارهای داخلی و جهانی و بخصوص کشورهای همسایه ایران، به محصولات بهداشتی و شوینده و نیز اهمیتی که امر صادرات برای توسعه تجارت بین المللی کشور ما دارد، بررسی و تحقیق در رابطه با شناسایی موانع و مشکلات یا بطور کلی عوامل اثر گذار بر صادرات این صنعت دارای اهمیت به سزایی است.
از دیدگاه صاحبنظران، صنایع بهداشتی و شوینده ایران از جنبه ی توان و ظرفیت های تولیدی، یکی از قطب های مطرح در زمینه تولید محصولات بهداشتی و شوینده است که دارای توانایی بالقوهای درامر تولید و صادرات محصولات مختلف به کشورهای جهان است. در سال های اخیر از عمده مسائل قابل بحث این صنایع در امر صادرات، یافتن راهکارهایی برای تعدیل یا تغییر عوامل اثر گذار بر صادرات می باشد. از این رو بررسی و شناسایی عوامل داخلی و خارجی اثر گذار بر صادرات در بخش صنایع بهداشتی یک نیاز مهمی است. در این تحقیق سعی می شود تا به این موضوعات پرداخته شود و عوامل مهم تأثیر گذار شناسایی گردیده و مورد تحلیل عمیق تری قرار گیرند(فصلنمامه انجمن صنایع شوینده و بهداشتی، 1391).
مسأله اصلی تحقیق حاضر عبارت از شناسایی و رتبه بندی عوامل کلیدی تأثیر گذار بر صادرات صنایع بهداشتی و شوینده است. در این تحقیق به این مسأله پرداخته می شود که از نظر دست اندرکاران صنایع بهداشتی و شوینده و نیز صاحبنظران امر صادرات چه عواملی بر صادرات در این صنایع اثر گذار هستند. پس از شناسایی این عوامل با استفاده از روش رتبه بندی AHP عوامل بر حسب اهمیت و کلیدی بودن رتبه بندی میشوند و سپس 5 عامل کلیدی به بعنوان مهمترین عوامل مورد تحلیل قرار خواهد گرفت و راهکارها و پیشنهادات در رابطه با آنها ارائه خواهد شد.
در این تحقیق سعی شده است تا با مراجعه به صاحبنظران دادهها گردآوری شود و مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. نتیجهی این تحقیق برای شرکتهایی که در بخش صنایع بهداشتی و شوینده مشغول به کار هستند و نیز برای وزارت بازرگانی و دیگر سازمانهای مربوطه قابل توجه است.
سؤالات تحقیق حاضر به شرح زیر است:
از نظر صاحبنظران صنایع بهداشتی و شوینده و دست اندرکاران امر صادرات چه عواملی بر صادرات در این بخش اثر می گذارند؛
معیارهای رتبه بندی عوامل اثرگذار بر صادرات کدام است؟
رتبه بندی ابعاد اثرگذار بر صادرات براساس مدل الماس ملی پورتر چگونه است؟
رتبه بندی مؤلفه های هر کدام از ابعاد اثرگذار بر صادرات به چه صورت است؟
مهمترین عامل های اثر گذار کدامند و چگونه می توان آنها را مورد تعدیل و تغییر قرار داد و
راهکارهای مناسب برای بهبود وضعیت موجود عوامل اثرگذار بر صادرات کدامند؟
فرضیه های تحقیق به صورت زیر است:
فرضیه اصلی اول: متغیر عوامل تولید بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه 1-1- عدم سهولت دسترسی به مواد اولیه باکیفیت و به صرفه بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه 1-2- عدم سهولت دسترسی به منابع مالی(ارزی-ریالی) بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه 1-3- عدم دسترسی به منابع سرمایه ای با هزینه کم بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه اصلی دوم: متغیر استراتژی، ساختار و رقابت پذیری بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه 2-1- افزایش واردات محصولات مشابه بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه 2-2- عدم وجود دیدگاه راهبردی برای حضور در بازار جهانی بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه 2-3- عدم استفاده از شیوه های گوناگون تبلیغاتی در بازار خارجی بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه 2-4- عدم استفاده از بازاریابی برای شناخت مشتریان و رقبای خارجی بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه 2-5- عدم آگاهی نسبت به نوع و روش تبلیغات در کشور مقصد بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه اصلی سوم: متغیر شرایط تقاضای داخلی بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه 3-1- حساسیت بالای مصرف کننده داخلی نسبت به کیفیت بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه 3-2- عدم توانایی شرکت ها در فروش اعتباری در بازار داخل بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه اصلی چهارم: متغیر صنایع مرتبط و پشتیبان بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه 4-1- عدم سهولت تأمین مواد و قطعات بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه 4-2- عدم همکاری مراکز و نهادهای رسمی توسعه صادرات جهت تأمین مالی بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه 4-3- عدم برخورداری از صنایع مرتبط رقابتی در بازار داخلی بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه اصلی پنجم: متغیر اقدامات دولت بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه 5-1- کنترل قیمت توسط دولت بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه 5-2- سیاست های تعرفه ای دولت در واردات مواد اولیه بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه 5-3- سیاست های مالیاتی دولت بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه اصلی ششم: متغیر رویدادهای شانسی بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه 6-1- تغییرات ناگهانی در هزینه های عوامل تولید بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه 6-2- نوسانات نرخ بهره و نرخ ارز بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
در طول دو دهه پیش، صادرات همگام با رشد اقتصاد جهانی بعنوان یکی از فعالیتهای اقتصادی که نسبت به دیگر فعالیتها رشد بیشتری دارد، مورد توجه قرار گرفته است. در حقیقت صادرات بعنوان یک فعالیت تجاری ضروری برای اقتصاد ملی به شمار می رود. صادرات در سطح شرکت نیز بعنوان امکانی برای فروش بیشتر، سودآوری بیشتر، استفاده از اقتصاد مقیاس برای کاهش هزینه های توسعه محصول، افزایش استاندارد زندگی برای مشتریان وبهبود کیفیت زندگی کاری کارکنان تلقی می شود(لی،2004).
با توجه به اینکه نتایج تحقیق حاضر می تواند در زمینه گسترش بازار های جهانی در بخش صنایع بهداشتی و شوینده توسط تولید کنندههای ایرانی مورد استفاده قرار گیرد دارای اهمیت است. از سوی دیگر مدیران شرکت های تولید و بازرگانی را از وضعیت موجود صادرات و موانع موجود آگاه می سازد و عوامل کلیدی و مهم اثر گذار را شناسایی و رتبه بندی می کند قابل توجه است.
پس از شناسایی و رتبه بندی عوامل، تحلیل محتوایی عوامل راهکارهای موجود را نمایان خواهد نمود و قابل استفاده در تصمیم گیری دست اندرکاران می باشد.
هدف اصلی تحقیق شناسایی و رتبه بندی عوامل کلیدی اثر گذار بر صادرات در صنایع بهداشتی و شوینده است.
برای دست یابی به هدف اصلی اهداف فرعی به شرح زیر است:
مطالعه مبانی نظری تحقیق و مرور مدلهای صادرات.
شناسایی عوامل اثر گذار بر صادرات در صنایع بهداشتی و شوینده بر اساس تحقیقات پیشین.
طراحی پرسشنامه و گردآوری دادههای مربوط به شناسایی عوامل کلیدی از نظر صاحبنظران.
شناسایی معیارهای رتبه بندی موانع صادرات.
تعیین رتبه های ابعاد مختلف موانع صادرات بر اساس مدل الماس ملی پورتر.
شناسایی مهمترین مؤلفه های هر کدام از ابعاد موانع صادراتی در مدل.
تعیین رتبه بندی مؤلفه های هرکدام از ابعاد موانع صادراتی.
ارائه راهکارها و پیشنهادات مرتبط با نتایج.
ی مفاهیم نظری موجود نشان می دهند که علی رغم اهمیت هوش معنوی و تاثیر آن بر محیط کار، این عامل هنوز به خوبی مفهوم سازی نشده است.در واقع به لحاظ اینکه هوش معنوی که جنبه کاربردی معنویت است، از دیدگاه های مختلف نگریسته شده است، دارای مفهوم سازی ها و بنابراین معیارهای سنجش متفاوتی می باشد. با توجه به مطالب ارائه شده، تحقیق حاضر به دنبال شناسایی مولفه های هوش معنوی بر اساس متون موجود و ارائه راهکارهایی در جهت بهبود وضعیت مولفه های هوش معنوی کارکنان می باشد.
سازمانها نیاز دارند که به طور پیوسته محیط کار کارکنان خود را بازنگری کنند بطوریکه کارایی، اثربخشی و عملکرد آنان را بهبود بخشند. هر سازمانی باید بتواند عوامل دارای تاثیر مشخص بر محیط کار را شناسایی و تقویت نمایند. امروزه هوش معنوی بخش زیادی از این عوامل را در بر دارد. برای رسیدن به تعریف مشخص و قابل سنجشی از این عوامل باید هوش معنوی در محیط کار مورد شناسایی و بررسی قرار گیرد. تا بتوان پس از شناسایی و بررسی، در جهت تقویت آنها گام برداشت.
در موارد بسیاری، سازمانها به افرادی نیاز دارند که به نفع سازمان و فراتر از وظایف مقررشان تلاش کنند. این امر به ویژه در سازمانی همچون مراکز فرهنگی آموزشی به دلیل پیچیدگیهای امر آموزش، اهمیت به سزایی دارد. داشتن مدیران و کارکنانی که ارزشها و اهداف مراکز فرهنگی و آموزشی در آنها درونی شده باشد بطوریکه این ارزشها را متعلق به خود بدانند، روی بهبود حضور و فعالیت آنها در محیط کار اثر میگذارد. اگر این یکسویی ارزشها و اهداف و به طور کلی برقراری ارتباط معنایی و ارزشی در کارکنان مراکز آموزشی وجود نداشته باشد، هیچگاه نمی تواند کارائی بالایی از چنین محیطهایی انتظارداشت.
از طرفی در محیط پر تلاطم امروزی کارکنان به هوشی عمیقتر، به منظور معنادار شدن کار و حل مسائل پیچیده و هدفشان در زندگی و تلاش هرچه بیشتر برای انجام کارشان نیاز دارندکه حل مشکلات و مسائل پیش روی سازمان از طریق هوشمعنوی میتواند به تلاش هر چه بیشتر فرد در سازمان کمک کند. خلاقیت، معنا و هدف، عمیقترین انگیزانندهها برای هر انسانی است.آنها فرایندهای روانشناختی و احساسی نیستند. و در منطقه روحی انسان قرار دارند ( جورج، 2006: 3).
در این پژوهش معنا، که یکی از مولفههای هوشمعنوی است مورد توجه مستقیم قرار گرفته است. دستهبندی سه هوش منطقی، هیجانی، معنوی را میتوان اینگونه بیان کرد که:
هوشمنطقی (چیستی) حقایق و اطلاعات، و استفاده منطقی و تجزیه و تحلیل در تصمیمگیری را اداره میکند. هوشعاطفی (چگونگی) برای درک و کنترل احساسات و عواطف خود، وقتیکه در مورد احساسات دیگران حساس میشویم است. هوشمعنوی(چرائی) برای:
بدین منظور در این تحقیق شناسایی مولفههای هوشمعنوی به عنوان عوامل موثر بر محیط کار مورد بررسی قرار گرفته است.
هدف اصلی: شناسایی مولفه های هوش معنوی کارکنان در مراکز فرهنگی آموزشی منتخب استان قم
اهداف فرعی:
. Van der walt
. Doostar et al
. George
ال حاضر در کشور ما متولیان فرهنگی متفاوت و بسیاری وجود دارند که هدف اصلی همه آنها تعمیق و گسترش فرهنگ اسلامی است. بهعنوانمثال میتوان به مراکز ذیل اشاره کرد: شورای انقلاب فرهنگی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان تبلیغات اسلامی، بسیج و پایگاههای مقاومت مساجد، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها و در درون دانشگاهها میتوان به کانونهای قرآنی و هیآت های دانشجویی و گروه معارف دانشگاه نام برد. در زمینه فرهنگ اسلامی، نکات ذیل قابلذکر است:
با توجه به موارد فوق، بهینهسازی فعالیتها در جهت بهرهبرداری حداکثری از امکانات داخلی، جزء ضروریترین و اساسیترین نیازهای مراکز فرهنگی است و جهت نیل به این هدف، تقویت فرهنگ اسلامی از مهمترین اولویتها و مقدمات است ( دارایی و اسماعیلی، 1388،)
در این راستا، تحقیق حاضر به دنبال پاسخ به این سوال اساسی است که عوامل موثر بر تقویت فرهنگ سازمانی مبتنی بر ارزش های اسلامی از دیدگاه کارکنان دانشگاه سیستان و بلوچستان کدامند و ترتیب اثر آن ها چگونه است؟
با توجه به اینکه فرهنگ مقولهای است که بر تمام جوانب زندگی انسان تأثیر دارد و سرنوشت و تربیت افراد جامعه را رقم میزند ( فیاض، 1390) و ازآنجاکه مقوله فرهنگ، امری پویا و مستمر است، به همین دلیل، تعمق به هویت فرهنگی، نه برای تفاخر و تجلیل بیهوده از باورهای کهن و درجا زدن و توقف در آن، بلکه برای ریشهیابی عناصر سازنده فرهنگ امروزی ما ضروری است. همچنین سخن از فرهنگ اسلامی نه باهدف بهرهبرداریهای سیاسی بهمنظور تقویت هویت ملی( که در جای خود لازم است) و نه صرفاً برای تعیین سهم در تمدن بشری( که البته آنهم امری ضروری است) و نیز نه برای خودشیفتگی و واپسگرایی است، بلکه بدان جهت است که چالش تمدن مدرن، هیچ جامعهای را به حال خود رها نکرده است. در روزگار ما فرهنگ اسلامی ازجمله در حوزه ایران در مواجهه و تصادم بافرهنگ جدید جهانی قرارگرفته و درنتیجه این مواجهه و مقایسه، امروزه خودآگاهی نسبت به هویت فرهنگیمان بیش از هر زمان دیگری ضرورت یافته است تا از سویی در همساز گری آن با پیشرفتهای سریع جامعه بشری مددکارمان باشد و از سوی دیگر، به استعدادهای ذاتی خود بیشتر پی برده و بر اعتمادبهنفسمان در طی این طریق بیفزاید. فرهنگ ایرانی بدون اسلام جستن ، به همان اندازه محال است و غیرقابلتصور، که فرهنگ اسلامی را بدون ایران دیدن. و همچنین پیشرفت یا پسرفت زندگی انسان بهصورت ناگهانی اتفاق نمیافتد، بلکه تدریجی و با تغییر ارزشها و مبانی فکری و بهطورکلی با تغییر شناسههای فرهنگ روی میدهد. ازاینرو، فرد برای داشتن فرهنگی سالم و متعالی نیازمند هدایت فکری و راهبری اندیشه است که این راهبری مهم، بر عهده دانشمندان و نخبگان هر جامعه است( فیاض، 1390)
خلاصه اینکه یکی از عناصر اصلی و سازنده فرهنگ امروز ما اسلام است بهگونهای که وقتی صحبت از فرهنگ اسلامی – ایرانی میکنیم منظورمان آن نظام فرهنگی است که عناصر دیگر را نیز پوشش میدهد و در خود میگنجاند، زیرا ملاک خودی بودن در این فرهنگ انطباقپذیری آن باارزشهای توحیدی و یا لااقل عدم مباینت با آن است. سرشت ایرانیان بهگونهای بوده است که ملاک پذیرش عناصر جدید را حق و باطل و سنخیت امر با فطرت انسانی قرار داده است، نه خودی یا بیگانه بودن آن. درست به همین جهت بود که اسلام در این دیار پذیرفته شد و عنصری بیگانه به شمار نیامد. (فیاض، 1390)
دستیابی به هدفهای علم یا شناخت علمی میسر نخواهد بود، مگر زمانی که با روششناسی درست صورت پذیرد. بهعبارتدیگر تحقیق از حیث روش، اعتبار میگیرد نه موضوع تحقیق. پژوهشگر باید توجه داشته باشد که اعتبار دستاوردهای تحقیق بهشدت تحت تأثیر اعتبار روشی است که برای تحقیق خود برگزیده است(خاکی،1386). این تحقیق بر اساس تقسیمبندی بنیادی و کاربردی، جزء تحقیقات کاربردی محسوب میگردد. و ازنظر تجزیهوتحلیل دادهها یک تحقیق توصیفی میباشد و به دلیل اینکه جمعآوری دادهها از طریق پرسشنامه میباشد یک تحقیق پیمایشی نیز است.
ذکر است که شناسایی عوامل مؤثر در شکل گیری و توسعه دانشگاه کارآفرین از مشارکت های اساسی این تحقیق بوده و محقق می کوشد تا به این سؤال پاسخ دهد که عوامل پیش برنده و بازدارنده در شکل گیری دانشگاههای کارآفرین در ایران چه چیزهایی هستند؟ و دانشگاههای مورد مطالعه چه تفاوتهایی از نظر این عوامل با یکدیگر دارند؟
شناسایی عوامل پیش برنده و بازدارنده در شکل گیری دانشگاه کارآفرین، می تواند به علاقه مندان حوزه دانشگاه کارآفرین کمک کند تا عوامل مختلف را سنجیده و سناریوهای مناسبی برای آینده و نزدیک تر شدن به این نسل از دانشگاه ها انتخاب کنند و برای پژوهشگران این حوزه نیز حائز اهمیت خواهد بود، زیرا راه را برای تحقیقات آتی باز خواهد کرد و زمینه شناخت بیشتر را فراهم خواهد کرد.
شناسایی، اولویت بندی و ارزیابی عوامل پیش برنده و بازدارنده در شکل گیری دانشگاه کارآفرین در دانشگاههای ایران
در این تحقیق متغیرهایی از پیشینه تحقیق مرتبط با موضوع استخراج شده است و سپس از طریق طراحی پرسشنامه و توزیع بین نمونه آماری، میزان اهمیت هر کدام سنجیده شده است.
دانشگاه کارآفرین: نسل سوم دانشگاه ها (اتزکویتز، 2003) یعنی دانشگاه کارآفرین، دانشگاهی پویاست که در مقابل تقاضاهای داخلی و خارجی، ساختار خود را تغییر می دهد (کلارک، 2003). این دانشگاه دارای پنج رکن اساسی است : هسته هدایتگر تقویت شده، یک محیط پیرامونی توسعه ای بسط یافته، یک پایه مالی متنوع، یک فرهنگ کارآفرینانه یکپارچه، و یک هسته آکادمیک با انگیزه (کلارک، 1998).
عوامل پیش برنده: عواملی که ایجاد تغییرات سازمانی را تسهیل نموده و وجود آن ها در سازمان باعث گرایش افراد به پذیرش سریع تغییرات و تحولات می گردد.
عوامل بازدارنده: عواملی که باعث جلوگیری در ایجاد تغییرات در درون سازمان می شوند.
مأموریت دانشگاه کارآفرین: مأموریت، بیانگر علت وجودی یک سازمان است و جایگاه آن سازمان را از این جهت که به چه کاری اشتغال دارد، نشان میدهد. دانشگاه کارآفرین به عنوان نسل سوم دانشگاه دارای سه مأموریت آموزش، پژوهش و مشارکت در توسعه اقتصادی و اجتماعی می باشد (اتزکویتز، 2003). مأموریت دانشگاه کارآفرین شامل خصیصه های تولید کارآفرینان و جویندگان کار، انتشار مقالات با مضامین عملی، انتقال دانش ( پتنت ها، لیسانس ها، شرکت های انشعابی)، مشارکت در توسعه منطقه ای و اجتماعی، ارتقاء یک فرهنگ کارآفرینانه، می شود (گوررو و اوربانو، 2010).
منابع دانشگاه: شامل منابع انسانی، منابع مالی، منابع فیزیکی، منابع تجاری، و … . منابع، یکی از دو جزء عوامل داخلی دانشگاه ها می باشد (همان منبع، 2010).
قابلیت های دانشگاه: قابلیت های دانشگاه یعنی آموزش چگونگی تشخیص فرصتها، ایده پردازی، ارزیابی و انتخاب ایده ها برای بهره گیری از فرصتها، مهارت های راه اندازی کسب و کار و سپس اداره ، حفظ و توسعه آن(یداللهی، 2008). قابلیت های دانشگاه شامل پیشینه دانشگاه، جایگاه دانش، شرکای دانشگاه، محلیت دانشگاه می شود. قابلیت ها بعد از منابع، جزء دیگر عوامل داخلی دانشگاه ها می باشد (گوررو و اوربانو، 2010).
عوامل محیطی رسمی: شامل ساختار سازمانی دانشگاه و اداره دانشگاه، معیارهای حمایتی از شرکت های نوپای دانشگاهی، و برنامه های آموزش کارآفرینی دانشگاهی (گوررو و همکاران، 2006).
عوامل محیطی غیررسمی: شامل گرایش دانشگاهیان به کارآفرینی، موضوع کارآفرینی در دانشگاه و مدل های نقش، موارد نمونه و سیستم های پاداش دانشگاهی (همان منبع، 2006).
Rothaeramel et al
Fragmented
Guerrero and Urbano
Etzkowitz & Viale
Clark
Etzkowitz & Mello
Entrepreneurial University
Strengthened steering core
Expanded developmental periphery
Diversified funding base
Integrated entrepreneurial culture
Stimulated academic heartland
Yadollahi
Cases