قات معاصر در مورد شیوه های فرزندپروری از مطالعات بامریند بر روی کودکان و خانواده های آنان نشأت گرفته است. بامریند با رویکردی تیپ شناختی بر ترکیب اعمال فرزندپروری متفاوت تأکید می کند. تفاوت در ترکیب عناصر اصلی فرزندپروری (مانند گرم بودن، درگیر بودن، درخواست های بالغانه، نظارت و سرپرستی) تغییراتی در چگونگی پاسخ های کودک به تأثیر والدین ایجاد می کند (دارلینگ،2007). شیفر بر اساس مشاهدات تعاملات کودکان 1 تا 3 ساله با مادران آنها یک طبقه بندی مبتنی بر دو جنبه رفتار والدینی یعنی آزادی- کنترل (سهل گیری در مقابل سخت گیری) و سردی- گرمی (پذیرش در مقابل طرد شدن) را ارائه کرده و نتیجه گرفته که مادران پذیرنده یا طرد کننده می توانند سخت گیر یا آسان گیر باشند (لایبل،2002).
یکی از ناتوانیهای عمده کودکان که استرس زیادی برای والدین ایجاد می کند، وجود کودک آهسته گام است. طبق تعریف، آهسته گام، عبارت است از رشد ناقص ذهن که شخص را در تطابق یا سازش با محیط خود ناتوان می کند؛ به طوری که بدون نظارت و کمک دیگری، قادر به زندگی نیست، (تردگلد، 2000). براساس تحقیقات، در هر جامعه حدود 1 تا 3 درصد جمعیت را افراد کم توان ذهنی تشکیل می دهند (سادوک،2003؛ نقل از رستمی، 1388). تولد چنین کودکانی در خانواده، همراه با استرس است. والدین این کودکان، با مسائل زیادی همچون مشکل پذیرش ناتوانی فرزند، خستگی ناشی از پرستاری و مراقبت، مسائل مربوط به اوقات فراغت، مشکلات مالی، مسائل پزشکی، آموزشی و توانبخشی مواجه هستند (وایتر،2003).
مسأله کودکان استثنایی و رسیدگی بیشتر به وضعیت بهداشت روانی آنان و خانواده هایشان، در سالهای اخیر به عنوان یکی از موضوعات مهم، اذهان جهانیان را به خود معطوف کرده است و چندین روز به عنوان روز جهانی بزرگداشت این افراد نامگذاری شده است تا اهمیت آنان در اجتماع مشخص تر شده و به رفع مشکلاتشان کمک شود (یکتاخواه، 1388). هر چند والدین در مواجهه با تولد فرزندان براساس ویژگیهای خاص خود و نیز محیط پیرامون خود، واکنشهای گوناگونی نشان می دهند و به ندرت، می توان این واکنشها را پیش بینی کرد، اما واکنش والدین کودکان آهسته گام، پیش بینی پذیر است که شامل احساس گناه، احساس خشم، حمایت افراطی، مشکلات بین فردی و مسائل زناشویی می شود (وایتر، 2003). ممکن است شیوه های تربیت فرزندان در این خانواده ها متفاوت باشد و والدین کودکان استثنایی از روش های متفاوتی نسبت به والدین کودکان عادی استفاده نمایند ولی در نهایت اتخاذ هر نوع سبک و شیوه ی فرزند پروری، نه تنها تأثیری بر سلامت روانی کودکان، بلکه بر والدین نیز خواهد گذاشت (گرجی و محمودی، 1391).
. Maccoby & Martin
. Simons & Conger
. Hrgenhan & Alson
. Hardy
. Webster
. authoritative
. authoritarian
. harmonious
. Teodoro
. Slomoswski & Dann
. Parker & Slobby
. Matson
. Ray &Elliott
.Mrial & Gimpel

. Randy & Michelle
. Eva
. Hyatt &Filler
. Levine &Barringer
Gresham.
. Parenting
.Bamriand
. Lewis & Lamb
. Renk & Roberts
. Darlying
.Shifer
. Laible
.Terdgold
. Sadock
ویی به نظر میرسد که افراد افسرده به دلیل وضعیت روانشناختی ویژه از منابع سرمایه روانشناختی از قبیل خودکارآمدی، تابآوری، امید، خوشبینی برخوردار نیستند. در این راستا کارور وگینز،(1978) نشان دادند که خودکارآمدی و خوشبینی بهعنوان مؤلفههای سرمایه روانشناختی به طور معکوس با افسردگی رابطه دارند.
هدف کلی
تعیین نقش سرمایه اجتماعی و روانشناختی در پیشبینی وقوع و عدم وقوع افسردگی غیربالینی
هدف جزئی
تعیین نقش مؤلفههای سرمایه اجتماعی در پیشبینی وقوع و عدم وقوع افسردگی غیربالینی
تعیین نقش مؤلفههای سرمایه روانشناختی در پیشبینی وقوع و عدم وقوع افسردگی غیربالینی
تعیین تفاوت سرمایه اجتماعی و مؤلفههای آن در افراد افسرده غیربالینی و افراد عادی
تعیین تفاوت سرمایه روانشناختی و مؤلفههای آن در افراد افسرده غیربالینی و افراد عادی
سرمایه اجتماعی و روانشناختی قادرند وقوع یا عدم وقوع افسردگی غیربالینی را پیشبینی کنند.
مؤلفههای سرمایه اجتماعی قادرند وقوع یا عدم وقوع افسردگی غیربالینی را پیشبینی کنند.
مؤلفههای سرمایه روانشناختی قادرند وقوع یا عدم وقوع افسردگی غیربالینی را پیشبینی کنند.
بین افراد افسرده غیربالینی و افراد عادی از نظر سرمایه اجتماعی و مؤلفههای آن تفاوت وجود دارد.
بین افراد افسرده غیربالینی و افراد عادی از نظر سرمایه روانشناختی و مؤلفههای آن تفاوت وجود دارد.
متغیر ملاک: سرمایه اجتماعی، سرمایه روانشناختی
متغیر پیشبینی: افسردگی غیربالینی و وضعیت عدم بیماری
تعریف مفهوم افسردگی
افسردگی حالت روانی ناخوشایندی است که با دلزدگی، یأس و خستگیناپذیری، مشخص میشود و در بیشتر مواقع با اضطراب کم و بیش شدید همراه است (بنا به تعریف پیهرون،1973؛ به نقل از دادستان، 1376). افراد مبتلا به این اختلال چنانچه نشانههای مذکور را در حد شدید و عمیق نداشته باشند ولی از داشتن این نشانهها در رنج باشند به عنوان افسرده غیر بالینی تلقی میشوند.
تعریف عملیاتی افسردگی
در این پژوهش برای تعیین افراد افسرده غیربالینی از پرسشنامه افسردگی بک(BDI.11) استفاده شد و نمرهای که افراد در این پرسشنامه بدست خواهند آورد، مبتنی بر خط برش نمره(30 تا 18 )به عنوان ملاک افسردگی غیربالینی در نظر گرفته شد.
تعریف مفهومی سرمایه روانشناختی
سرمایه روانشناختی یک وضعیت مثبت روانشناختی است که بیانگر تلاش فرد در جهت پیشرفت خود و آینده میباشد (لوتانز و همکاران، 2007).
تعریف عملیاتی سرمایهروانشناختی

منظور از سرمایه روانشناختی نمرهای است که آزمودنیها در پرسشنامهی سرمایه روانشناختی لوتانز و همکاران (2007) بدست میآورند.
مؤلفه های سرمایه روانشناختی
تعریف مفهومی خودکارآمدی
باورها و قضاوتهای فرد به تواناییهای خود در انجام وظایف و مسئولیتها(بندورا، 1986،1997).
تعریف عملیاتی خودکارآمدی
در این پژوهش منظور از خودکارآمدی نمرهای است که فرد در سؤالات مربوط به خرده مقیاس سؤالهای آزمون سرمایه روانشناختی PCQ بدست میآورد.
تعریف مفهومی امیدواری
اسنایدر و همکاران(1991) امید را مجموعهای شناختی میدانند که مبتنی بر احساس موفقیت ناشی از منابع گوناگون و مسیرها و شیوههای انتخاب شده برای نیل به اهداف است.
تعریف عملیاتی امیدواری
در این پژوهش منظور از امیدواری نمرهای است که آزمودنی در پاسخ به خرده مقیاس سؤالهای آزمون سرمایه روانشناختی، PCQ بدست می آورد.
تعریف مفهومی خوشبینی
خوشبینی به جهتگزینی اشاره دارد که در آن معمولاً پیامدهای مثبت مورد انتظارند و این پیامدها به عنوان نتایج عوامل ثابت، کلی، درونی، در نظر گرفته میشود (بویری، 1386).
تعریف عملیاتی خوشبینی
در این پژوهش منظور از خوشبینی نمرهای است که فرد در سؤالات مربوط به خرده مقیاس سؤالهای آزمون سرمایه روانشناختی PCQ بدست می آورد.
تعریف مفهومی تابآوری
گارمزی و ماستن (1991) تابآوری را یک فرآیند، توانایی، پیامد سازگاری موفقیتآمیز با شرایط تهدید کننده تعریف نمودهاند.
تعریف عملیاتی تابآوری
در این پژوهش منظور از تابآوری نمرهای است که فرد در سؤالات مربوط به خرده مقیاس سؤالهای آزمون سرمایه روانشناختی، PCQ بدست میآورد.
. Depression
.self-efficacy
2.Bandura
.Hope
optimism
Resiliense
ر می رسد تاب آوری می تواند بین تنظیم هیجانی و نشانه های افسردگی در زنان مبتلا به سرطان سینه نقش واسطه ای ایفا کند. تاب آوری به زبان ساده عبارت است از تطابق مثبت در واکنش به شرایط ناگوار (والر،2001 به نقل از ریچاردسون، 2002)، بطور عمده شرایط ناگوار بوسیله دو گروه از عوامل خطرزا مشخص میشود. (ماستن، 1998) شرایط چالش برانگیز زندگی (مانند نژادپرستی، جنگ، و…) و ضربه (تجربه خشونت در خانواده یا جامعه، بیماری، مرگ عزیزان).
آلورد و همکاران (2005) تاب آوری را به معنای مهارت ها، خصوصیات و توانمندیهایی تعریف میکنند که فرد را قادر میسازد با سختی ها، مشکلات و چالش ها سازگار شود. هر چند برخی از ویژگیهای مرتبط با تاب آوری بصورت زیستی و ژنتیکی تعیین میشوند، اما مهارتهای مربوط به تاب آوری را میتوان یاد داد و تقویت نمود. تاب آوری از جمله عوامل تأثیر گذار بر خوشبینی است. گارمزی و ماستن، تاب آوری را یک فرآیند، توانایی یا پیامد سازگاری موفقیت آمیز با شرایط تهدید کننده تعریف کردهاند، تاب آوری صرفاً پایداری در برابر آـسیب ها یا شرایط تهدید آمیز نیست (حالت انفعالی در رویارویی با شرایط خطرناک نیست) بلکه شرکت فعال و سازنده فرد در محیط است و میتوان گفت که تاب آوری، توانمندی فرد در برقراری تعادل زیستی – روانی در شرایط خطرناک میباشد. (کارنر، 2003). فردی که تاب آوری است چاره ساز و انعطاف پذیر بوده، مطابق تغییرات محیطی خود را وفق میدهد و بعد از برطرف شدن عوامل فشارزا به سرعت به حالت بهبود باز میگردد. افرادی که در انتهای سطح پایین تاب آوری هستند (بر روی پیوستار تاب آوری بالا و تاب آوری پایین) به مقدار ناچیزی خودشان را با موقعیتهای جدید وفق میدهد، این افراد به کندی از موقعیتهای فشار زا به حالت عادی و طبیعی بهبود مییابد. (سیبرت، 2007). با توجه به موارد مطرح شده سؤال اصلی پژوهش حاضر این است آیا تاب آوری در رابطه با راهبردهای تنظیم هیجان و نشانگان افسرده وار زنان مبتلا به سرطان سینه نقش واسطه ای ایفا میکند؟
۱-۳- اهمیت و ضرورت پژوهش
در تبیین چرایی این موضوع میتوان بیان داشت، تشخیص و درمان سرطان سینه، تجربه ای همراه با استرس و اضطراب است. زنانی که این بیماری در آنها تشخیص داده میشود با درمان دارویی و عمل جراحی به همراه تاثیرات جانبی منفی بالقوه ای مثل ریزش مو، حالت تهوع، آدم لنفاوی و مشکلات جنسی مواجه میشوند. درمانی طولانی، توانایی زنان را در برقراری نقش اجتماعی به عنوان محوریت زن خانه دار یا شاغل، وضعیت آینده و امکان بازگشت به کار، دچار شک وتردید میسازد. سطح بالای استرس، تأثیر منفی طولانی مدت بر خودباوری زنان دارد که تأثیر بسیار بد و مهمی در عملکرد خانواده، زناشویی و پایین آمدن سطح کیفیت زندگی میگذارد. (لوکین، 2002)
شاید تمایل زیاد به پژوهشهای تاب آوری به این دلیل باشد که عوامل محافظت کننده نقش پر اهمیتی را در زندگی فرد ایفا میکنند. از سوی دیگر بخشی از محبوبیت مفهوم تاب آوری و پزوهش های مرتبط با آن به این دلیل است که این دیدگاه بر توانمندی ها، ظرفیت ها، امید و قدرت فرد تمرکز دارد.
پژوهش پیشنهادی امید آرد تا با رویکردی مثبت نگر در شیوه زندگی و کنترل هیجان و افسردگی و شیوه زندگی بتواند در موارد زیر اثر گذار باشد:
– ارائه خدمات درمانی به بیماران در قالب گروه درمانی و مداخله آموزشی مبتنی بر ارتقاء تاب آوری
– سنجش زیستی، روانی، معنوی بیماران و تدوین و کاربرد مدلی مبتنی بر متغیرهای مذکور
– ایجاد ادبیات پژوهشی که میتواند راه گشای پژوهشهای بعدی در این زمینه باشد.
– چنین تحقیقی که قرار است براساس رویکرد مثبت نگر به ماهیت انسان و روان شناسی شناختی که مؤثر در ارتقای تاب آوری هستند، تدوین شود میتواند درمانگر را در تشخیص و ارزیابی، آموزش، نظارت، مشاوره، ارزیابی عوامل خطر و محافظت کننده و در نهایت فرمول بندی زیستی- روانی – معنوی آماده سازد.
به عبارتی، امید است، آگاهیهای بدست آمده از چنین پژوهشی، درمانگران را برای مداخلات آموزشی و درمانی برای گروههای هدف، آماده نماید. در ضمن بنابر عقیده کونور (2003)، از آن روی که تاب آوری به عنوان معیاری برای توانایی مقابله با استرس و افسردگی قلمداد میشود، میتواند هدف مهمی در روان درمانی باشد.
[1]. Bennett & Wells
[2]. Bounds
[3]. WHITAKER

[4]. Thapa
[5]. Rawal
[6]. Bista
[7]. Badger
[8]. Goedendorp
[9]. Speck
[10]. Courneya
[11]. Masse
[12]. Duval
[13]. Schmitz
[14]. Fossa
[15]. Dahl
[16]. Loge
[17]. Cancer
[18].Breast cancer
[19]. Godfrin & Van Heeringen
[20]. Murray & Lopez
[21]. Kuyken, Byford, Byng, Danglish & lewis
[22]. Hasin
[23]. Kessler
[24]. Serrano, Palao, Luciano, Meza & Lujan
[25]. Rabbinz
[26].Richardson
[27]. Matsen
- اهمیت ضرورت پژوهش
مشخصه گروههای نخستین حاکمیت روابط چهره به چهره شخصی و غیررسمی در آنهاست و در میان انواع گروههای نخستین خانواده جهانشمولترین و مشخصترین آنهاست. حیات خانوادگی هر فرد، با عمیقترین لایههای وجودی درداد و ستد است. ازاینروست که خانواده – بهویژه در جهان امروز پناهگاهی عاطفی تلقی میشود. پناهگاهی امن یا ناامن. «چهاردیواری» خانوادگی محدودهای است که آدمیان، خواسته یا ناخواسته، «خود» را حداقل نشانههای اساسی خود را صریحتر از هر جای دیگر بروز میدهند؛ و میتوان گفت نهاد خانواده، همچون لرزهنگاری است که از ظریفترین و ناپیداترین تا عمیقترین و آشکارترین تحولات فرهنگی و اجتماعی را کمابیش ثبت میکند. بدین گونه تفحصی در جنبههای آسیبشناختی نهاد خانواده، هم ما را به کم و کیف تزلزل احتمالی در واحدهای بنیانی جامعه واقف میگرداند و هم آگاهی ما را نسبت به ویژگیهای ظریف و دگرگونیهای احتمالی پیدا و ناپیدای ساختار اجتماعی، ژرفتر و گستردهتر میکند. جدایی، اصطلاحی نسبتاً کلی است که حکایت از انواع سستیها و یا گسستهای ممکن در روابط درون خانوادگی دارد. در بین انواع عمده پیوندها و وابستگیهای خانوادگی، پیوندزن و شوهر است که بنیان قانونی و حقوقی آشکاری نیز دارد، هم ازآنروست که انواع ممکن «جدایی»ها در روابط خانوادگی، عمدتاً جدایی بین زن و شوهر است که ممکن است نهایتاً شکلی حقوقی و قانونی یافته و به «طلاق» منجر شود. هم به لحاظ عرفی و هم به لحاظ حقوقی «طلاق» حادترین و نهاییترین شکل انفصال روابط دو فرد بهعنوان زن و شوهر و آشکارترین تصویر از تلاشی بنیان یک خانواده معین است.
تقریباً در تمامی جوامع معاصر، حدی از میزان وقوع طلاق در جامعه، طبیعی و اجتنابناپذیر شمرده میشود. این حد و «آستانه» بسته به هنجارهای عرفی، باورهای عرفی، باورهای عامی، ویژگیهای فرهنگی و نظام حقوقی هر جامعه، نسبی است و تنها با مسامحهای غیرمنطقی میتوان یک نسبت آماری مشخص را بهعنوان آستانه آسیبشناختی جهانشمول طلاق عرضه داشت. البته شایان به ذکر است که پرهیز از ارائه چنین نسبت آماری، متضمن بیمعنا بودن مقایسه نسبت طلاق به ازدواج در جوامع مختلف نیست. مسلم است، به همان سیاق که آستانه طلاق با توجه به نسبیت جوامع و شرایط تاریخی- اجتماعی قائل است، مقایسه نسبت طلاق به ازدواج در جوامع یا دورههای مختلف، آبستن معانی ژرف جامعهشناختی است و چنین مقایسهای میتواند به تبیین برخی تفاوتهای ساختاری و غیر ساختاری جوامع و دورههای مختلف منجر شود. بالا رفتن میزان وقوع طلاق از آستانه آن در یک جامعه یا ناحیهای، ممکن است قبل از هر چیز مقولهای کیفی باشد و بهنوعی در سطح جامعه احساس شود؛ احساسی که معمولاً وجوه و چگونگی آن چندان روشن و دقیق نیست. با تطبیق آماری و با مقایسه نسبت ازدواج به طلاق در نواحی مختلف یک جامعه در قالب زمانی واحد و یا مقایسه نسبت طلاق به ازدواج در دورههای زمانی متوالی در یک جامعه معین، میزان واقعیت نمایی احساس احتمالی مذکور، مورد وارسی کمی قرار میگیرد و ابعاد و کیفیت- نسبتاً مبهم آن در مقابله با اسناد آماری، روشن و احیاناً تصحیح میشود.
. Amato
. Myers, J. E. Madathil, J. & Tingle,L. R.
. Srivastav
. Singh
. Nigama
. Morgan

. Rindfush
. Bombas
. Brown
ه ی فعال برای پردازش شناختی آگاهانه ضروری است به دلیل این که این فرصت را برای یک بازنمایی درونی از اطلاعات را می دهدو به عنوان راهنمایی برای تصمیم گیری و رفتار آگاهانه به طور کلی حافظه ی فعال از ترکیب آگاهی نسبت به لحظه به لحظه تلاش برای نگهداری اطلاعات در حافظه ی کوتاه مدت و تلاش برای بازیابی اطلاعات بایگانی شده تشکیل می شود که در یادگیری نقش اساسی دارد(دن، 2008).کودکان نارساخوان در نگهداری اطلاعات مشکل دارندکه این مشکل می تواند ناشی از کاربرد حافظه فعال باشد که می تواند در فراخوان آموزش های کلامی اثر داشته باشد، کودکان دارای مشکلات یادگری در خواندن نسبت به کودکان عادی نمره پایین تری کسب می کنند (گترکل و آلوی ، 2007) . با توجه به کارکردهای حافظه ی فعال و ارتباط آن با یادگیری به این دلیل اهمیت وضرورت دارد که اطلاعات پژوهشی مفیدی برای آگاهی دانش آموزان از توان و نقش حافظه ی خود در به انجام رسانیدن تکالیف فراهم می آورد . حدود 50 درصد آن ها به کودکان نارساخوان دچار اضطراب ، پیش فعالی و مشکل در نوشتن و اختلالات هیجانی هستند (باعزت ، سال هشتم ، 1387) . بهترین اقدام برای این دانش آموزان شناسایی و اقدامات درمانی و آموزشی می باشد(صداقتی و همکاران ،1389 ) . حافظه فعال یک مؤلفه کارکرد اجرای است که با کنترل تکانه ها ، متوقف کردن رفتار در زمان مناسب موجب موفقیت اجتماعی و تحصیلی می شوند (آردیلا، 2008 ؛ زینگرویچولاوس 2009) . از آن جایی که خواندن کلید اصلی اکثر یادگیری ها است و مشکل در خواندن موجب بروز مشکلات زیادی در تحصیل ، عملکرد اجتماعی ، روانی و شغلی فرد می گذارد و با توجه به این مطلب که نارساخوانی درصد بالایی در مقایسه با سایر ناتوانایی یادگیری دارد ضعف دانش آموزان در روخوانی بیشترمربوط به زمینه هایی نظیر بازشناسی ، تشخیص لغت ، و نیز درک مطالب در خواندن است . همیشه این سؤال مطرح بوده است که با چه روش هایی می توان به آموزش ، اصلاح خواندن این دسته از دانش آموزان پرداخت ؟ همچنین آموزش و درمان های ارائه شده به دانش آموزان دارای نارساخوانی چه جنبه های از خواندن (دقت ، سرعت و درک مطلب) آن ها اثر می گذارد؟
1-4- اهداف پژوهش
1-4-1- اهداف اصلی پژوهش
– اثر بخشی آموزش راهبردهای حافظه ی فعال بر بهبود عملکرد مهارت خواندن دانش آموزان نارسا خوان پسردوره ابتدایی شهر صحنه
1-4-2-اهداف جزیی
-تعیین اثربخشی آموزش راهبردهای حافظه فعال در دقت خواندن دانش آموزان نارسا خوان
-تعیین اثربخشی آموزش راهبردهای حافظه فعال در سرعت خواندن دانش آموزان نارسا خوان
-تعیین اثربخشی آموزش راهبردهای حافظه فعال در درک مطلب دانش آموزان نارسا خوان
-Numminen
-Gathercole
-Alloway
-Willis
-Adamz
– Masou
-Swanson
– Nevo
– Breznitz
– Dyslexia
-wajuihian
– Nado0
-siegel
-Kuta
-Brosnan
-Seyn
-Harrison

– PhyllisMc
– Harvl
– Norman
-Dehn
-Gathercole & Alloway