رو، در پیگیری جریانهای پژوهشی،نقش عوامل راهبردی در کارآفرینی به ویژه در شرکتهای کوچک و متوسط میتواند نتایج ارزشمندی به همراه آورد و خطرهای ناکامی عملیاتی این شرکتها راکاهش دهد. (امیریونائیجی، 1389)

ماهیت رقابت در یک صنعت وچگونگی تدوین استراتژیهای رقابتی توسط شرکت بستگی به نیروهای رقابتی موجود در مبادلات بازاری شرکت دارد. (Porter, 1981) انتظار میرود مدیران شرکتهای کارآفرین، راهبردهایی متفاوت از شرکت هایی که بر اهداف مالی و سودآوری تأکید دارند، در پیش بگیرند. ازاین رو، راهبرد رقابتی ،متغیری است که میتواند روی کار آفرینی اثرگذار باشد. (امیریونائیجی، 1389)
تاکنون چندین طبقه بندی برای انواع راهبردهای رقابتی بیان شده که راهبردهای عمومی مایکل پورتر و طبقه بندی مایلز و اسنوا از مهمترین آنهاهستند. (Porter, 1981; Miles & Snow, 1978) که دراین تحقیق ازطبقه بندی پورتر استفاده میکنیم ، به عقیده پورتر در مواجه با نیروهای رقابتی، اصولاً سه نوع استراتژی عمومی برای پیشی گرفتن بر دیگر رقبایی شرکت در صنعت وجود دارد که شامل رهبری در هزینه ، استراتژی تمرکز، استراتژی تمایز ، می باشد. هر چند اتخاذ نوع استراتژی برای دستیابی به مزیت رقابتی بستگی به اهداف و وضعیت شرکتها دارد. (Allen and Helms, 2006)
در این دسته از راهبردها، رهبری هزینه بر کارآیی و کنترل هزینه ها به منظور دستیابی به هزینه هایی کمتر از رقبا تأکید می شود. در نتیجه، در اجرای اثر بخش راهبرد رهبری هزینه، کمتر به نوآوری و خطرپذیری توجه می شود. ازطرف دیگر، لازمه ی راهبرد متمایز سازی محصولات، ارائه محصولاتی منحصر به فرد به مشتریان است به نظرمیرسد راهبرد متمایز سازی بیشتر با بافت کارآفرینی منطبق باشد. (امیری ونائیجی، 1389)
همچنین شرکتهای بزرگ استراتژی تمرکز را به همراه استراتژی تمایز و رهبری هزینه استفاده می کنند، در حالی که استراتژی تمرکز میتواند به تنهایی به منظور تأمین نیاز گروههای کوچکی از مصرف کنندگان که توسط رقیب برآورده نشده ،توجه به ارائه محصولات و خدمات خاص توسط شرکتهای متوسط وکوچک نماید. (David, 2000)
همچنین کارآفرینی شرکتی علاوه بر نقشی که در گسترش فعالیتهای اقتصادی بخش خصوصی ، کاهش بیکاری ، افزایش مهارتهای تولیدی وبازرگانی و نیز سودآوری اقتصادی دارد ، در سطح اجتماعی نیز یک عامل متحول کننده و پویاست.
لذا در این تحقیق سعی برآن است که به بررسی تأثیرگذاری هریک از مؤلفه های استراتژی رقابتی پورتر برکارآفرینی شرکتی پرداخته شود.
1-3)ضرورت و اهمیت تحقیق
توسعه بنگاه های اقتصادی در کشورهای توسعه یافته، مستنداتی برای حمایت از این واقعیت را فراهم می آورد که اقتصاد تحت تأثیر کارآفرینی است،(احمدپور داریانی،مقیمی،1388) یکی از زیر شاخه های کارآفرینی، کارآفرینی شرکتی می باشد که در حقیقت دریچه ای به سوی بهره برداری از مزایای رقابتی ماندگار،نوآوری، و پیشگامی برای سازمان ها قلمداد می شود.(Kuratko et al, 2005) با توجه به پویایی و عدم اطمینان محیطی،مسلما محیط کسب وکار با سرعت بیشتری به چالش کشیده شده است، از این رو شرکت های متوسط و کوچک جهت بدست آوردن مزیت رقابتی نیازمند اتخاذ روش های مناسب استراتژیک می باشند. (O’Regan and Ghobadian,2005)لذا با توجه به اهمیت شناخت و اتخاذ استراتژی های رقابتی جهت ارتقا سطح کارآفرینی شرکتها، پی گیری جریان پژوهشی تأثیر استراتژی رقابتی پورتر بر کارآفرینی به ویژه در شرکت های متوسط و کوچک بخش صنایع غذایی ،جهت کاهش خطر ناکامی عملیاتی این شرکت ها در استان گیلان ضروری به نظر می رسد.
1-4)اهداف تحقیق
1-4-1) هدف اصلی تحقیق
بررسی تأثیر استراتژی رقابتی پورتر بر کارآفرینی شرکتی می باشد.
1-4-2) اهداف فرعی:
الف: بررسی تأثیر استراتژی رهبری هزینه بر کارآفرینی شرکتی
ب: بررسی تأثیر استراتژی تمرکز بر کارآفرینی شرکتی
. بیانمسأله
سازمانها در عصر جدید، با محیطهایی روبرو هستند که دارای ویژگیهایی همچون تغییر و تحولات سریع فناوری، رقابت پیچیده، رشد سریع تعداد رقبای جدید و تنوع نیازها و خواسته های مشتریان، میباشند. در این میان، سازمانهایی میتوانند قدرت رقابت داشته باشند که علاوه بر نوآوربودن و کارآفرین بودن، نسبت به رقبایشان در شناسایی فرصتهای کارآفرینانه، پیشگامتر عمل کنند (کتسیکا و همکاران، 2011). کارآفرینی پدیدهای است که در محیطهای مختلف روی میدهد و سبب رشد اقتصادی از طریق نوآوریهایی که افراد در پاسخ به موقعیتهای اقتصادی ایجاد کردهاند، میشود (شپرد و همکاران، 2008). کارآفرینی در واقع عامل اصلی ایجاد خلاقیت و نوآوری است. به عبارت دیگر، کارآفرینی فعالیتی است که شامل کشف ،ارزیابی و بهره برداری از فرصت ها به منظور معرفی محصولات و خدمات، روشهای سازماندهی، بازارها، فرایندها و مواداولیه جدید ، ازطریق تلاشهای سازمان یافتهای که قبلا صورت نگرفته است، میباشد (شین و ونکاترمن، 2000). بنابراین همانطور که بیان گردید نوآوری و کارآفرینی به عنوان نیازی اساسی برای پیشرفت و توسعه هر سازمان همواره مد نظر بوده است، به طوری که بسیاری از سازمانها شدیداً به دنبال روشها و رویکردهای نوآورانه و کارآفرینانه به منظور بهبود اثربخش و کارآمدی و انعطافپذیری و حرکت در راستای تبدیل شدن به یک سازمان یادگیرنده هستند. بانکها به عنوان یکی از بزرگترین سازمانهای کشور با الگوی توسعه مبتنی بر توسعه منابع و سرمایههای انسانی نیز از این قاعده مستثنی نیستند. تحقق اهداف کلان سازمان از منظر نگاه داخلی در گرو توسعه منابع انسانی و ایجاد فضای رقابت بیشتر جهت ایجاد قصد و جهتگیری کارآفرینانه و وارد ساختن این جهتگیریها به درون فرهنگ و فعالیتهای سازمان است. از طرفی ضرورت دارد تا بخشهایی که به پشتیبانی فعالیتهای کارآفرینانۀ درون سازمان معطوفاند با درکی صحیح سازماندهی شوند تا به شکلی کارآمد بتوانند سطح کارآفرینی را افزایش دهند و در پی آن دستیابی به اهداف بلندمدت سازمان یعنی تبدیل شدن به سازمان یادگیرنده، نوآور و کارآفرین را تسهیل کنند. از اینرو جهت ایجاد فعالیتهای کارآفرینانه و به تبع آن ایجاد سازمان کارآفرین لازم است ابتدا به شناسایی عواملی که در ارتباط با فعالیتهای کارآفرینانه در صنعت بانکداری میباشند، پرداخته شود تا در نهایت بتوان با پیگیری فرصتها با توجه به امکاناتی که در حال حاضر در اختیار سازمان است، ضمن خلق کسب و کارهای نوین، خلاقیت و نوآوری افراد سازمان را بهبود بخشیده و دستیابی به اهداف سازمانی را فراهم کرد.
در پژوهشهای مختلفی سعی شده است تا به بررسی عواملی که به توسعه کارآفرینی و فعالیتهای کارآفرینانه در سازمانها کمک مینمایند، پرداخته شود. با این حال کوشش واحدی برای شناسایی عوامل تاثیرگذار بر فعالیتهای کارآفرینانه درون سازمانی که در تمامی سطوح قابل اجرا باشد، وجود ندارد. این عوامل که در برخی از پژوهشها به صورت جزئی و موردی بررسی شده است عبارتند از: ساختار سازمانی (یائو و همکاران، 2009)؛ فرهنگ سازمانی (مبینیدهکردی و همکاران، 1391)؛ سبک رهبری (رنکو و همکاران، 2014)؛ سرمایههای فکری سازمانی (طالبی و همکاران، 1392)؛ سرمایه اجتماعی افراد درون سازمان (لارسن و همکاران، 2012)؛ سرمایه انسانی (طالبی و دهقان نجمآبادی، 1392؛ الپکان و همکارانش، 2010)؛ مدیریت دانش (مدهوشی و همکاران، 2011)؛ عوامل سیاسی و فناوری (انصاری و سلمانیزاده، 1388)؛ و … .
بنابراین با توجه به مباحث مطرح شده، میتوان بیان کرد که قبل از شروع عمل فعالیتهای کارآفرینانه درون سازمان، نیاز است تا عوامل موثر بر این نوع فعالیتها شناسایی و اهمیت هر یک از آنها نیز تعیین گردد تا شانس دستیابی سازمان به اهدافش را مبتنی بر اینگونه فعالیتها افزایش دهد. بنابراین در پژوهش حاضر سعی بر آن است تا به این سوال پاسخ داده شود که عوامل موثر بر فعالیتهای کارآفرینانه در صنعت بانکداری کدامند؟
1-2.اهمیت و ضرورت پژوهش
امروزه شرایط محیطی و قواعد بازی رقابت به حدی بی رحم، پیچیده، پویا و نامطمئن است که سازمانها دیگر نمی توانند تنها با تغییرات روبنایی مثل تغییر روشها، سیستمها، ساختار، تکنولوژی و غیره حیات و بقای خود را تضمین کنند. اینجاست که اهمیت نیروی انسانی خلاق و نوآور در سازمانها برجستهتر میشود. بسیاری از سازمانها و بخشهای اقتصادی و اجتماعی به لزوم کارآفرینی (از نوع فردی یا سازمان) پی بردهاند. صنعت بانکداری از این قاعده مستثنی نیست و ضرورت های بسیاری وجود دارد که کاربرد کارآفرینی را در آن الزامی می سازد. در حالحاضر صنعت بانکداری بالاخص بانکهای دولتی مانند بسیاری از صنایع دیگر به دلایلی از قبیل رقابت با بانکهای خصوصی و شرایط سیاسی از جمله تحریمها از جایگاه خوبی در بازار رقابتی داخلی و بینالمللی برخوردار نیست. شرایط خاص این صنعت از قبیل تجاری بودن، خلاقیتپذیری و تنوع خدمات بانکی، ماهیت اشتغالزایی بودن آن، و ارتباط گسترده این صنعت و خدمات آن در جامعه امروزی، خود گویای این امر است که داشتن دید کارآفرینانه و گسترش فعالیتهای نوآورانه و کارآفرینانه در تمامی سطوح این صنعت، ضروری به نظر میرسد.
لذا تعیین عوامل مؤثر بر فعالیتهای کارآفرینانه سازمانی و تعیین ارتباط میان آن میتواند به شناسایی نقاط قوت و ضعف بانکها و ارائه راهکارهایی منجر شود که سبب افزایش خلاقیت کارکنان و نهایتاً فعالیتهای کارآفرینانه منجر گردد. بنابراین کارآفرینیسازمانی میتواند بعنوان رویکردی در جهت مزیت رقابتی در نظر گرفته شود و سبب شود تا بانکها در بازار رقابتی داخلی جایگاه مناسبی پیدا کند.
همچنین از آنجایی که پژوهش حاضر باعث افزایش سطح دانش کارکنان و مدیران در زمینه فعالیتهای کارآفرینانه در صنعت بانکداری کشور می شود و پهنه وسیعی از فرصتهای کارآفرینانه در صنعت بانکداری را پیش روی مسئولین مربوطه قرار می دهد، ضرورت پژوهش آشکار میگردد و با توجه به نبود چنین پژوهشهای مشابه، پژوهش حاضر نیز میتواند الگویی برای پژوهشهای بعدی باشد.
1-3.اهداف پژوهش
1-3-1. هدفکلی
شناسایی و تبیین عوامل موثر بر فعالیتهای کارآفرینانه بانک پارسیان در شهر تهران
Katsikea

Shephered et al
Shane & Venkataraman
Yao et al
Renko et al
Laursen et al
ق کاری قبلی نشان میدهد توجه به انتظارات ذینفعان و برقراری تعامل مناسب با آنان، نقش بسیار مهمی در کاهش سطح ریسک عملیاتی سازمان، جلب حمایت و رضایت ذینفعان و سودآوری سازمان بهدنبال دارد لذا پژوهشگر در نظر دارد بهمنظور مشارکت شرکت کارون در توسعه پایدار، اعتمادسازی و جلب حمایت و همکاری ذینفعان، افزایش تاثیرات مثبت فعالیتهای شرکت و کاهش پیامدهای منفی و نیز بمنظور شفافسازی و یکپارچهسازی فعالیتهای پراکنده در حال اجرا در حوزه مسئولیت اجتماعی فعلی، از رهنمودهای مندرج در استاندارد ایزو 26000 استفاده نموده و جهت شناسایی محدوده مسئولیت اجتماعی شرکت کارون و اولویتبندی موارد اقدام نمود.
1-3 اهمیت وضرورت انجام تحقیق:
با انجام این پژوهش میتوان ابعاد مسئولیت اجتماعی شرکت کارون را شناسایی و شفافسازی نمود و با کسب شناخت لازم نسبت به مولفههای آن، در خصوص اولویتبندی، هدفگذاری، برنامهریزی وعمل نمودن به الزامات آن در چارچوب ماموریت شرکت اقدام نمود در غیر اینصورت مسایل مبتلا به فعلی سازمان اعم از:

و سایر موارد دیگر بهعنوان یک معضل و چالش باقی خواهد ماند و فشارهای روزافزونتری بر سازمان وارد خواهد شد.
موضوع مسئولیت اجتماعی بر جنبههای مختلف شرکت تاثیرگذار بوده لذا با شناخت و آگاهی لازم در خصوص ابعاد مختلف و هدفگذاری و برنامهریزی مناسب، میتوان با اعمال مدیریت مناسب در این حوزه، بر بحرآنها و ریسکهای سازمانی و محیطی بهنحو موثری غلبه نمود و دورنمای آینده فعالیتهای سازمان را روشنتر نمود.
از آنجا که افزایش دما و تغییر شرایط اقلیمی کره زمین بهدلائل مختلف بالاخص انتشار گازهای دی اکسید کربن و سایر گازهای آلاینده و مخرب لایه اوزون، مهمترین نگرانی و دغدغه فعلی جامعه بشری است و واحدهای بهرهبرداری نفت و گاز کارون بهدلیل ماهیت فعالیتهای عملیاتی نقش مهمی در این مورد دارند لذا فعالیتهای این شرکت بهصورت مشخصتر و ملموستر مورد توجه جامعه قرار دارند.
از سوی دیگر بهدلیل مجاورت عمده چاهها و تاسیسات بهرهبرداری و خطوط انتقال نفت و گاز کارون با مناطق مسکونی شهری و روستائی، تالابها و سایر واحدهای صنعتی دیگر، بهرهبرداری و انتقال محصولات در شرایط ایمن و مدیریت مسایل ایمنی و زیست محیطی حائز اهمیت فراوان میباشد.
با توجه به دولتی بودن شرکت کارون و بالا بودن سطح توقعات مختلف ذینفعان شرکت بالاخص اعم از پیمانکاران، جامعه، مشتریان، کارکنان و ستاد مناطق نفتخیر جنوب، لازم است با ابتناء بر یک مدل استاندارد بهعنوان راهنما و در یک چارچوب مشخص، با اتخاذ راهکار و ساز و کار مناسب، جهت شناسایی و بررسی انتظارات چندگانه و بعضاً متضاد ذینفعان اقدام نموده و جهت تحقق انتظارات و نیازها بهصورت یکپارچه و متوازن و در راستای راهبردهای شرکت اقدام نمود.
با عنایت به موارد فوق در نظر است با استفاده از رهنمودهای استاندارد ایزو 26000 و بهرهگیری از الگوی تحلیل ذینفعان، جهت شناسایی حوزه های مربوط به مسئولیت اجتماعی شرکت کارون اقدام نموده و ضمن نهادینهسازی موضوع مسئولیت اجتماعی، ساز و کار مناسبی جهت ارتقاء تدریجی این مسئولیت مهم در شرکت ارایه شود .
از آنجا که فعالیتهای مسئولیت اجتماعی در راستای مشارکت در توسعه پایدار میباشد ضروری است با استفاده از قابلیتهای محوری شرکت و بهصورت زیر بنائی این اقدام بشردوستانه را بهصورت داوطلبانه و نه بهعنوان یک الزام قانونی، در بدنه کسب و کار شرکت ادغام و نهادینه نموده و همزیستی مسالمتآمیزی بین فضای کاری شرکت نفت با محیط پیرامون آن بهوجود آورد.
با توجه به وسعت وگستردگی جغرافیائی آن در مرکز و حومه کلان شهر اهواز و نیز ماهیت فعالیتهای شرکت، زمینههای فراوانی جهت پرداختن به این موضوع در شرکت وجود دارد.
ISO:international standard organization
صهای عملکرد در انتخاب تامین کنندگان :مطالعات متعددی در خصوص طراحی و تعیین شاخصهای ارزیابی عملکرد در انتخاب تامین کنندگان صورت پذیرفته است. مهمترین بحث در رابطه با شاخصهای ارزیابی عملکرد در انتخاب تامین کنندگان ، متناسب بودن شاخصها با اهداف سازمانی، همسویی با استراتژیهای سازمان، اعتبار در طول زمان، امکان بازخورد سریع و دقیق می باشد. آقای گاروین در مطالعات خود در سال 1993 به تفصیل شاخصهای عملکرد در انتخاب تامین کنندگان را ارائه نموده است. در این مطالعات 5 معیار پیشنهاد گردیده است که عبارتند از کیفیت، هزینه، تحویل به موقع، خدمات و انعطاف پذیری(جوانروح و سلمان زاده، 1382).
بطور کلی بررسیها نشان می دهند که معیارهای تحویل به موقع، قیمت ( هزینه)، کیفیت، انعطاف پذیری، خدمات( قبل و بعد از فروش)، پاسخگویی، تکنولوژی، اعتبار و مدیریت سازمان از توجه خاصی نسبت به سایر معیارها برخوردار است(جوانروح و سلمان زاده، 1382).

ارزیابی و انتخاب تأمینکنندگان در هر سازمانی و بویژه در نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران با توجه به حجم عظیم خرید و تدارکات بسیار مهم و حیاتی است. در این تحقیق تلاش می شود با استفاده از نظرات کارشناسان و خبرگان در مسئله زنجیرهتأمین و انتخاب تأمینکنندگان سازمان نامبرده مهمترین شاخصهای این انتخاب شناسایی شوند.
1-3. اهمیت موضوع تحقیق و انگیزش انتخاب آن
انتخاب تأمینکننده مناسبی که مطابق با شرایط و محدودیتهای سازمان باشد، یکی از فعالیتهای مهم کادر مدیریتی خرید است. هدف اصلی فرایند انتخاب تأمینکننده، کاهش ریسک خرید، حداکثرسازی ارزش کل برای خریدار و گسترش، نزدیکی و دوام طولانی مدت رابطهی بین خریدار و تأمینکننده میباشد.
انتخاب چند تأمینکننده از بین تعداد زیادی از تأمینکنندگان نقش مهمی در مدیریت زنجیره تأمین و تصمیمگیری در مورد فروش کالا و تعیین بازار، بازی میکند و در بعضی موارد اهمیت انتخاب تأمینکننده به حدی میرسد که یکی از ترفندهای مهم سازمانهای بزرگ استراتژی یکپارچهسازی رو به پایین میباشد که همان خرید از تأمینکنندگان است تا بتوانند مواد اولیه و محصولات خود را به نحو احسن و با در نظر گرفتن تمام معیارها تأمین نمایند. کاهش تعداد تأمینکنندگان بمعنی یکپارچگی و ادغام سفارشات سازمانها میباشد بعلاوه سازمان از طریق کاهش و انتخاب بهترین تأمین کنندگان میتواند هزینهی مواد اولیه را از طریق استفاده از امتیاز تخفیف حجم دادو ستد، کاهش دهد. از طرف دیگر تأمینکنندگانی که حجم زیادی از دادو ستد را از سوی مشتریان خود دریافت میکنند، جهت افزایش ظرفیت تولید، بهبود کیفیت قطعات و فراهم آوردن خدمات بهتر برای مشتریان خود، اشتیاق بیشتری برای سرمایهگذاری در تسهیلات و تکنولوژیهای مرتبط نشان میدهند.
باتوجه به حجم خرید نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران،تحقیق حاضر کمک خواهد نمود تا مهمترین شاخص های مورد توجه برای تعیین تامین کنندگان شناسایی شود.
ات اصلی تحقیق به شرح زیر است :
سوالات فرعی پژوهش به صورت زیر می باشد:
1-5- فرضیات تحقیق

Ruchi Garg and Zillur Rahman
Custome xperienceE