یه گذاران نهادی یکی از گروه های اصلی فعال در بازار هستند که می توانند از طریق انجام معاملات عمده، تأثیر شگرفی بر سمت و سوی حرکت بازار داشته باشند. به علاوه ساختار منسجم سازمانی و شبکه پیچیده مالکانه آنها، تمایز این گروه را بیشتر نمایان می کند.آنان به نیابت از گستره وسیعی از مالکان و با اتکا به توان تحلیل بالای خود، تصمیمات آگاهانه تر و منطقی تری (در مقایسه با سرمایه گذاران ناآگاه) اتخاذ کرده، روند بهبود کارایی بازار را تسریع کرده و عملکرد تخصیص منابع توسط بازار را بهبود می بخشند. از سوی دیگر این سرمایه گذاران با نظارت بر عملکرد شرکت های زیرمجموعه و مشارکت در سیاست گذاری های کلان شرکت ها بهبود بازدهی و ارتقای رفاه عمومی را به ارمغان می آورند. در چنین محیطی، تلاش و تکاپوی شرکت ها جهت جذب سرمایه و کسب منابع بیشتر، منجر به بهبود کارایی و افزایش بازده سرمایه گذاری ها شده، سرمایه گذاران و افراد تلاشگر به بازده مناسب و درخور دست خواهند یافت. با توجه به سیطره و نفوذ سرمایه گذاران نهادی در هدایت شرکت ها، به اطلاعات نهانی به سرعت دست یافته و با معامله براساس این اطلاعات می توانند در تحقق یکی از شرایط لازم جهت ارزیابی منصفانه و دقیق اوراق بهادار توسط بازار یعنی کامل بودن موثر باشند و از شکل گیری بازارهای ناقص که در آنها افراد سودجو و فرصت طلب با تضییع حق دیگران و معامله براساس اطلاعات نهانی به بازدهی بالا دست می یابند و افراد محق از دستیابی به حقوق مسلم خود بازمی مانند، جلوگیری کنند. به علاوه این نهادها قادرند با اتکا به نفوذ خود در بازار، بر ارائه اطلاعات دقیق از سوی شرکت ها و رعایت اخلاق حرفه یی نظارت کرده، دقت و صحت ارائه اطلاعات را فزونی بخشند. در نهایت این سرمایه گذاران با معامله براساس اطلاعات خود، به شکل گیری منصفانه عرضه و تقاضا در بازار و انعکاس سریع و صحیح اطلاعات (بدون سوگیری) در قیمت ها کمک می کنند(فخاری و طاهری،1389).
در چنین شرایطی فرصت کسب سود آربیتراژ به سرعت محو شده و شفافیت قیمت ها حاصل خواهد شد و می توان اطمینان یافت قیمت نشان دهنده کیفیت عملکرد است.از سوی دیگر سرمایه گذاران نهادی با وجود بنیه مالی قوی می توانند جایگزین مناسبی برای دولت تلقی شوند و به عنوان یکی از سازوکار های اصلی تسریع در امر خصوصی و تحقق بخشیدن به اصل ۴۴ قانون اساسی مطرح باشند. در این راستا تقویت جایگاه این نهادهای مالی، منجر به افزایش چانه زنی آنها در مقابل دولت و کمک به امر خصوصی سازی خواهد شد.همان گونه که از این نوشتار برمی آید، نقش سرمایه گذاران نهادی در بهبود کارایی و توسعه بازار و افزایش بهره وری و سطح رفاه اجتماعی انکارناپذیر است و این گروه از جایگاهی ارزنده برخوردارند.
در مدل های تئوریک اقتصادی و مالی، رفتار سرمایه گذاران و تأثیر شخصیت ها و قضاوت هایشان ثابت فرض شده، اما در بسیاری از مواقع رفتار سرمایه گذاران و فرهنگ تصمیم گیری برای سرمایه گذاری در اوراق بهادار باعث ناآرامی بسیاری در بازارهای سهام شده است (هو، 2001).
بیشتر مدیران تمایل دارند در راستای دستیابی به سیاستهای بلند مدت خود قیمت سهام در بلند مدت در جهت صعودی و با یک نرخ رشد تقریبا ثابت در حد تعادل نگه داشته و کارایی شرکتها را افزایش دهند (بکر و همکاران، 2011). پیشبینی بازدهی آتی سهام یکیاز عواملی میباشد که به شدت وابسته به تعادل قابل قبول در نوسانات قیمت سهام میباشد (بدرناک، 2009). مساله و مشکل اصلی در این پژوهش وجود عدم تناقض بین روابط متغیرهای قدرت و نفوذ سرمایهگذاران نهادی و شکاف قیمتی با کارایی بازار در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بوده است. یکی از مشکلات اساسی در بازار سرمایه ایران شکاف قیمتی موجود در ارتباط با سهام شرکتهای همتراز است. با توجه به وجود اختلاف فاحش قیمت سهام شرکتهای همتراز پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران کارایی بازار نبز تحت تاثیر قرار گرفته شده است. از موارد دیگر که کارایی شرکتها را در سطوح مختلف تحت تاثیر قرار میدهد، قدرت و نفوذ سرمایهگذاران در شرکتها میباشد که بررسی نوسانات درصد و قدرت نفوذ سرمایهگذاران نهادی میتواند به عنوان راهکاری اساسی در ارتباط با از بین بردن شکافهای موجود بین این متغیرها باشد. از طرفی نقش اصلی موفقیت در تجارت را توان رقابتی تعیین میکند. شرکتها به رقابت میپردازند تا بازگشت سرمایه خود را افزایش دهند، جایگاه خود را در بازار تحکیم بخشند، رقبای خود را از دور خارج کنند و قدرت بازار را در دست گیرند.یکی از نقشهای اولیه تاثیرگذار بر این نسبت نفوذ سرمایهگذاران نهادی بوده و یکی از موارد مهم تخصیص هزینه و سود در شرکت ها، کارایی بازار شرکتها است.
با توجه به اهمیت فراوان متغیرهای نرخ رشد قیمت سهام، نسبت نفوذ سرمایهگذاران نهادی در تعیین سیاستهای بنیادی و بازدهی بازار سهام و تاثیرگذاری آن بر میزان و حجم معاملات بلوکه شده و بازده مورد انتظار سهام، این حقیقت نمایان میشود که شرکتهای که ریسکپذیری بالایی در ارتباط با تغییرات از خود نشان میدهند به همان اندازه نیزه نوسانات مثبت یا منفی را تجربه خواهند کرد (دیجرو و همکاران، 2010). بدرناک (2009)، در تحقیق خود نشان داد که با اهمیت جلوه دادن معیار ریسک سیستماتیک و پیشبینی بازدهی سهام به عنوان عاملی برای عدم بلوکه شدن معاملات توسط مدیران، باعث جذب سرمایه گذاران عمده بیشتری شده و این خود گواهی بر افزایش کارایی و عملکرد بالای شرکتها با توجه به رونق گرفتن معاملات سهام میباشد. همچنین ارتباط بین عوامل تاثیرگذار بر کاهش نوسانات قیمت سهام، معاملات خود عاملی با اهمیت در افزایش رونق بازار سرمایه با توجه به تصمیمات تاثیرگذار سهامداران نهادی خواهد شد (بکر و همکاران، 2011).
ابهام موجود در این پژوهش وجود رابطه بین متغیرهای قدرت و نفوذ سرمایهگذاران نهادی و شکاف قیمتی با کارایی بازار بوده، به این صورت که محقق به دنیال یافتن این سوال بوده که آیا بین این متغیرها رابطه ای وجود داشته و در صورت وجود رابطه آیا این روابط به صورت مستقیم است یا معکوس.
1-با انجام این پژوهش روابط بین متغیرهای شکاف قیمتی و کارایی بازار مشخص و تاثیر متغیر نفوذ سرمایه گذاران نهادی بر روی این دو متغیر مشخص شده و در نهایت با ارائه راهکارهایی به اصلاح و بهبود روابط بین این متغیرها پرداخته شده است.
2-با انجام این پژوهش ابهاماتی که در ارتباط با میزان و درصد تاثیر نفوذ سرمایهگذاران نهادی بر روی متغیرهای شکاف قیمتی و کارایی بازار وجود دارد برطرف گردید.
3- جذب سرمایه گذاران در بازار سرمایه کشورمان با توجه به نوپا بودن بازار سرمایه نسبت به کشورهای پیشرفته از نظر مدیران بسیار با اهمیت بوده و در راستای رسیدن به این هدف شناسایی نسبت تاثیرگذاری چهار عامل نرخ رشد قیمت سهام، نفوذ سرمایهگذاران نهادی، ریسک شرکت و بازدهی بازار سهام بر کاهش نوسانات بدون منطق قیمت سهام و حجم معاملات، میتواند راهگشای اساسی در دستیابی به هدف غایی که همان افزایش کارایی بازار شرکتها است، باشد.
4- با توجه به پیشینه این موضوع تاکنون به طور مستقیم رابطه نفوذ سرمایهگذاران نهادی، شکاف قیمتی و کارایی بازار شرکتها در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مورد بررسی قرار نگرفته است. همچنین شواهد موجود در رابطه با تحقیق های انجام شده در زمینه های مشابه با این موضوع، بیانگر آن است که تحقیق در این زمینه خصوصا رابطه شکاف قیمتی شرکتها که به طور مستقیم در ارتباط با افزایش سرمایهگذاری های سودآور و اهداف بلند مدت شرکت ها است، می تواند راهگشای اساسی برای دست یابی به اهداف بلند مدت شرکت ها که همانا افزایش کمیت و کیفیت استفاده بهینه از جریان های نقدی شرکت است، باشد. با توجه به بررسی های به عمل آمده و با توجه به محدودیت های موجود در رابطه با کارایی بازار، این اولین پژوهش در ایران می باشد و وجود پژوهش در این زمینه به شدت احساس می گردد.
تاکنون سازمان خاصی از این تحقیق حمایتی به عمل نیآورده است. اما سازمان بورس اوراق بهادر و مدیران شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در صورت دست یابی به نتایج قابل قبول از طریق روش آماری مدرن پانل دیتا حامی این پژوهش خواهند بود.
ال حاضر وضعیت نقدینگی شرکت ها در شرایط نامناسبی قراردارد و اکثر شرکت های ایرانی به علت موقعیت تورمی که در کشور حاکم است ترجیح می دهند تا وجه نقد رابه دارایی های دیگر تبدیل کنند و این موضوع باعث می شود که شرکت ها در سررسید بدهی ها درمانده شوند و به اعتبار سازمان لطمه وارد شود. تجربه نشان داده است یکی از دلایل عمده که موجب می شود اغلب شرکت هایی که با پریشانی مالی مواجه شده و نهایتاً سرنوشت برخی از آن ها به ورشکستگی ختم می شود، عدم مدیریت صحیح سرمایه در گردش می باشد. (رهنمای رودپشتی و همکاران،1387)
عدم توانایی مدیران مالی در برنامه ریزی و کنترل دارایی ها و بدهی ها ، موجب شکست شرکتهای بسیاری شده است. شکست تعداد زیادی از کسب و کارها می تواند نشان دهنده مدیریت نا کارآمد سرمایه در گردش باشد. بیشتر محققان در جستجوی فهمیدن عواملی که سرمایه در گردش را تحت تاثیر قرار می دهند بوده اند. هوریجان 1965،لو1984،لیو 1995و سو2001یافته اند که اهرم و اندازه شرکت، رشد شرکت، نوع و اندازه مخارج از قبیل مخارج عملیاتی، مخارج سرمایه ای و مخارج مالی دارای اثرات مختلف بر سرمایه در گردش می باشند. در این راستا 95#SFAS صورت گردش وجوه نقد را به سه قسمت تقسیم کرده است: گردش وجوه نقد عملیاتی، سرمایه گذاری و تامین مالی. مطالعات و تحقیقات مذکور نیز مخارج شرکت را به سه دسته تقسیم می کنند:مخارج عملیاتی، مخارج سرمایه ای (سرمایه گذاری) و مخارج تامین مالی که همگی از عوامل موثر بر مدیریت سرمایه در گردش می باشند. (آپوهامی،2010)
مدیریت سرمایه در گردش کارا، شامل برنامه ریزی و کنترل دارایی ها و بدهی های جاری به گونه ای است که ریسک ناتوانی در برآورده کردن تعهدات از یک طرف و اجتناب از سرمایه گذاری بیش از حد در دارایی ها را از طرف دیگر بر طرف نماید.(یعقوب نژادو همکاران،1389)
مدیریت دارایی های یک واحد تجاری شامل مواردی همچون متوازن ساختن و ایجاد تعادل صحیح بین دارایی هایی مانند وجوه نقد، موجود کالا، زمین و ساختمان،ماشین آلات و تجهیزات و…می باشد.در باب بدهی ها، درجهت رشد واحد تجاری همیشه مبالغی از بدهی های جاری و بلند مدت وجود دارند، اما برای جلوگیری از زیاد شدن آنها و صرفه جویی در هزینه بهره باید کنترل های لازم به عمل آید. تسویه بدهی های کوتاه مدت نیاز به وجه نقد کافی دارد. عدم مدیریت صحیح سرمایه در گردش و همچنین عدم مدیریت صحیح در تامین مالی مخارج سرمایه ای در برخی موارد موجب گردیده که منابع مالی کوتاه مدت (سرمایه در گردش ) در جهت انجام مخارج سرمایه ای صرف گردد و شرکت ها رادر تسویه بدهی های کوتاه مدت با مشکل مواجه نماید.
مدیران زمان قابل توجهی را صرف مسائل روز مره می نمایند ویکی از مهمترین این مسائل مربوط به تصمیمات سرمایه در گردش است. یکی از دلایل این موضوع این است که دارایی های جاری، سرمایه گذاری های کوتاه مدتی هستند که به طور مداوم به سایر انواع دارایی ها تبدیل می شوند. به طوری کلی تصمیمات در مورد سطوح مختلف سرمایه در گردش فراوان، مکرر و زمان بر است. (یعقوب نژاد و همکاران،1389)
سرمایه در گردش در کنار سایر داراییها به عنوان بخشی از سرمایه عملیاتی در نظر گرفته می شود . مدیریت سرمایه درگردش به طور سنتی با استفاده از نسبت جاری، نسبت سریع و خالص سرمایه درگردش ارزیابی می شود. در این تحقیق نسبت کل بدهی به کل داراییها ،نسبت بدهی های بلند مدت به حقوق صاحبان سهام ، نسبت Q توبین و نسبت ارزش بازار سهام به ارزش دفتری سهام به عنوان برخی ویژگیهای خاص شرکت در نظر گرفته می شود. این تحقیق مانده خالص نقدینگی (NLB) را به عنوان مبنای اندازه گیری مدیریت سرمایه درگردش یک شرکت در نظر می گیرد .
بنابراین ما در این تحقیق به دنبال پاسخ به این سوال هستیم:
با توجه به مقوله جهانیشدن و نیز گسترش روزافزون فنّاوری، در عصر حاضر، دیگر بانکها همانند گذشته که بهسادگی تنها از طریق عملیات بانکی و تبلیغات محدود میتوانستند به منابع مالی موردنیاز خود دسترسی پیداکرده و به سودآوری موردنظر دست یابند، نمیتوانند به اهداف خود با روال گذشته دست یابند. بهطوریکه در حال حاضر برخلاف گذشته، یکی از راههای تجهیز منابع مالی برای بانکها و مؤسسات مالی شبکههای اتوماسیون بانکی و بانکداری اینترنتی است.
واقعیتی که بانکها و مؤسسات مالی در ایران نباید از آن غافل باشند این است که در یک بازار رقابت سالم جهانی، منابع مالی چه از طریق عملیات بانکی و چه از طریق فعالیتهای غیر بانکی بهراحتی قابلدسترس نیست. بانک- ها و مؤسسات مالی برای انجام فعالیتهای بانکی مطابق استاندارهای جهانی و همچنین برای انجام فعالیتهای مالی غیر بانکی نیاز به بسترسازی و انجام اصلاحات اساسی در ساختار خوددارند.
ازآنجاییکه دارائیهای نقدی بازده نسبتاً کمی دارند لذا نگهداری آنها میتواند هزینه فرصت ازدسترفته را برای بانکها به همراه داشته باشد؛ اما وقتی قانونی برای این شرایط تدویننشده نگهداری دارائی نقدی از سوی بانکها معقولانه به نظر میرسد. علاوه برای این سیاستمداران معتقدند که باید دارائیهای نقدی بیشتری را نگهداری کنند. برای مثال: اگر نگهداری دارائی، نوعی سود برای ثبات نظام پولی کل به شمار میرود، حتماً نسبت به اجرای آن مبادرت ورزند. ازآنجاییکه مقررات میتواند باعث انعطافپذیرتر شدن نظام پولی در زمان رویارویی با شوکهای نقدینگی گردد. لذا بهوسیله درجهبندی، باید همه هزینههای مرتبط با کارایی واسطهگری پولی تعیین شود؛ و نتیجه این امر ایجاد هزینههای استقراضی بالاتر برای سایر عوامل، در نظام خواهد بود.
هدف این تحقیق ایجاد یک سطح ایده آل از نگاه داشت های دارائی نقدی نمی باشد، بلکه هدف اصلی این تحقیق تعیین این امر است که آیا نگهداشت دارائی های نقدی بانک ها تاثیری روی سوداوری آنها دارد یاخیر.
تعیین بررسی تأثیر نقدینگی بر سودآوری بانکها است
نسبت نقدینگی چه تأثیری میتواند بر سودآوری بانکها داشته باشد؟
به دلیل اینکه جامعه آماری با حجم نمونه در این تحقیق برابر است فرضیات در این تحقیق مطرح نخواهد بود.
قلمرو موضوعی تحقیق: ازلحاظ موردی، تعیین تأثیر نقدینگی بر سودآوری بانکها
قلمرو مکانی تحقیق: کلیه بانکها در ایران.
قلمرو زمانی تحقیق: قلمرو تحقیق ازنظر زمانی شامل یک دوره 5 ساله از سال 87 تا پایان سال 91.
نقدینگی: به حجم پول در گردش گفته میشود. (حجم پول در گردش) شامل دو مؤلفه پایه پولی (Monetary Base) و ضریب فزاینده پولی است. پایه پولی یا همان پول پرقدرت به مجموع اسکناس و مسکوک در گردش بهعلاوه سپرده بانکها نزد بانک مرکزی گفته میشود ولی این عامل بهتنهایی حجم پول در گردش را تعیین نمیکند و ضریب فزاینده پولی ناشی از فعالیتهای بانکهای تجاری و تعاملات اقتصادی مردم نیز بهعنوان مؤلفه مهم نقدینگی عمل میکند به گونه ایکه اگر نرخ ذخیره قانونی بانکها نزد بانک مرکزی برابر (r) باشد حجم پول در گردش برابر نسبت پایه پولی (D) به نرخ ذخیره است. به عبارتی حجم پول در گردش برابر (D/r) خواهد بود.
واضح است که هرقدر، نرخ ذخیره قانونی بانکها نزد بانک مرکزی بیشتر باشد قدرت تولید پول بانکها تضعیفشده و حجم کلی نقدینگی به سمت مقدار پایه پولی میل میکند.
نکته 1: عوامل تأثیرگذار در نقدینگی پنج رکن بانک مرکزی، نظام بانکی، مردم، دولت و بخش خارجی است.
نکته 2: حجم نقدینگی در یک اقتصاد باید متناسب با میزان تولید کالا و خدمات باشد. در غیر این صورت بدون تردید باعث تورم با رکود در تولید خواهد شد.
سود بانک، توانایی یک بانک است برای تولید درامد بیشتر از هزینهها نسبت به سرمایه پایه بانکها. سودآوری بانک معمولاً بیان میشود بهعنوان یک تابع داخلی و عامل خارجی که عوامل داخلی از سودآوری بانکها نیز بهعنوان ذره- ای از عوامل بانکی خاص شناختهشده است. اینها میتوانند معمولاً طبقهبندی بشود به دودسته:
صورتوضعیت مالی متغیرها که تعیین می کنند که سودآوری بانکها هستند: مدیریت هزینه، ترکیب بانک واعتبار بانکی، ترکیبی از سپرده های بانکی، نرخ بهره بازار، درامدبانک وبهروری (بازده عملیاتی) تغییردرسرمایه ومدیریت نقدینگی.
صورت وضعیت غیرمالی متغیرها که تعیین می کنندکه سودآوری بانکها شامل: تعدادی ازشعب بانکها، اندازه بانک ومکان بانک می باشد.
عوامل داخلی هستند متغیرهای که مربوط به مدیریت بانک نیستند اما منعکس می کنند محیط قانونی واقتصادی که بر عملکرد واجراءسازمان های مالیاثرمی گذارد.
این عوامل شامل: مقررات مالی، شرط رقابتی، غلظت، سهم بازار، رشدبازارومالکیت.
نرخ بازده حقوق صاحبان سهام: نرخ بازده حقوق صاحبان سهام یکی از نسبت های مالی است که از طریق تقسیم سود قبل از مالیات به حقوق صاحبان سهام بدست می آید، بنابراین همه ایرادهایی که به سود حسابداری وارد شد، به این معیار نیز وارد می باشد. سودحسابداری با توجه به روشهای گوناگون حسابداری وهمچنین برآوردهای حسابداری تحت تأثیر قرارمی گیرد. به عبارتی مدیریت می تواند باتوجه به اهداف خود، سودحسابداری ودرنتیجه نرخ بازده حقوق صاحبان سهام (ROE) را تغییر دهد. (جهانخانی و سجادی، 1374).
حسابداران را به نادرستی، حرص و آز، عدم صداقت، تسلیم شدن اصول اخلاقی، و کاستی های اخلاقی مشابه متهم می کنند. بسیاری از انتقادات از حرفه حسابداری به نظر از این نوع است که حسابداران با ناکامی های اخلاقی شخصی شارژ می شوند و در نتیجه عدم پایبندی به اصول اخلاقی در آیین نامه رفتار حرفه ای عمل می کنند. در هر صورت، واضح است که مشکلات فعلی این حرفه ممکن است در بخش زیادی از طریق افزایش فشار بر حسابرسان در جهت منافع تجاری خود و مشتریان خود عمل کند، و نسبت به منافع سرمایه گذاران ایجاد نمی شود. تمرکز بر روی مفهوم صداقت، و نظریه ای که شامل اقداماتی در راه است که متجاوز از حداقل اصول اخلاقی می باشد، این موضوع را آشکار می سازد که بسیاری از مردم رویکردهایی مطابق با مقررات را قبول می کنند و حداقل موارد اخلاقی را به دلیل فشارها و مشوق های داخلی و خارجی افزایش نمی دهند (جیمز سی. گا، 2013).
در حقیقت آنچه ما به دنبال آن هستیم، ارتباط میان صداقت، استقلال حسابرس و منافع سرمایه گذاران می باشد، که منبع اطلاعاتی موارد عوامل بالا از طریق تنظیم پرسش نامه قابل حصول می باشد. در این تحقیق، متغیرهای مستقل ما به ترتیب، صداقت و استقلال حسابرس و در مقابل متغیر وابسته ما، منافع سرمایه گذاران می باشند. به نظر می رسد پاسخ به این سوال می تواند برای مدیران موظف و غیر موظف شرکت ها و سرمایه گذاران بالفعل و بالقوه و نهادی و حسابرسان مستقل بسیار موثر باشد. زیرا با شناخت هر یک از عوامل تاثیر گذار بر حفظ منافع سرمایه گذاران، راه برای اقدامات پیش گیرانه از تقلب و عدم رعایت اصول اخلاقی به خصوص برای مدیران شرکت ها و حسابرسان تسهیل تر می کند.
1-3 اهمیت موضوع
در عصر حاضر میلیون ها نفر از مردم جهان، پس اندازهای کوچک خود را صرف خرید سهام شرکت های مختلف می کنند و برای اطمینان از این که پس انداز آنها را در جای مناسبی سرمایه گذاری کرده اند، به اطلاعات مالی آن شرکت ها که در اختیارشان قرار می گیرد، اعتماد می کنند. با توجه به اینکه هدف اصلی استفاده کنندگان از اطلاعات (صورت های مالی شرکت ها) با هدف تهیه کنندگان اطلاعات تفاوت دارد، گزارشگری اطلاعات اهمیت ویژه ای می یابد. به همین دلیل، جامعه به حسابرسان مستقل و افراد حرفه ای با صلاحیت نیاز پیدا می کند تا صحت و سقم گزارش های مالی شرکت ها را مشخص نماید. از سویی دیگر، اگر استفاده کنندگان اطلاعات، حسابرسان را مستقل از صاحب کار ندانند، هرگز به اطلاعاتی که آنها حسابرسی کرده اند، اعتماد نمی کنند؛ یعنی اگر حسابرس از صاحب کار مستقل نباشد، نظر او اعتبار صورت های مالی را افزایش نمی دهد. به همین دلیل گفته می شود: “استقلال، اساس خدمات اطمینان بخشی و شهادت دهی است” (انصاری و همکاران، 1390).
استانداردهای پذیرفته شده حسابرسی، صورت های مالی را به عنوان ادعاهای مدیریت توصیف می کنند. از آن جا که مدیران نیز بخشی از گروه های ذینفع هستند این احتمال وجود دارد که ادعاهای آنها مغرضانه باشد. بنابراین حسابرسان مستقل نقش ناظرانی را عمل خواهند کرد که در کاهش این گونه غرض ورزی ها می کوشند. اما مدیران تاثیر قابل ملاحظه ای در استخدام، ابقا و تغییر حسابرسان دارند. مدیران با بهره گیری از این تاثیر قادرند حسابرسانی که اظهارنظر مطلوب و دلخواه مدیریت صادر می کنند را جایگزین حسابرسان قبلی کنند تا بدین وسیله منافع خود را به حداکثر برسانند. این تاثیر مدیریتی منجر به فرسایش کیفیت حسابرسی می شود و عواملی را ایجاد می کند که ممکن است به شکست حسابرسی منتهی شود. در حالی که در مقابل، از تغییر حسابرس به عنوان یک ابزار در جهت تقویت استقلال حسابرس و بهبود دهنده کیفیت حسابرسی یاد می کنند (بزرگ اصل، 1379).
ریتر و ویلیامز (2000) معتقدند به دلیل این که عنصر تشکیل دهنده ی حرفه ی حسابرسی یعنی استقلال، نیز از شخصیت قضاوتی به شخصیت اقتصادی در حال تغییر است، حرفه ی حسابرسی نیاز دارد که به احتمال تحت تأثیر قرار گرفتن توجه کند و حساسیت نشان دهد. در جایی دیگر، دهالی وال و همکاران (2010) دریافتند که وابستگی مدیر- حسابرس و نماینده آنها برای نفوذ مدیریت، دارای تاثیر معناداری بر آنچه که شرکت در یک انتقال حسابرس انتخاب کرده است، دارد. آنها در طول تحقیقات خود نیز دریافتند که نفوذ مدیریت به طور منفی با گرایش فزاینده برای پیش بینی یک عقیده مرتبط و ضریب پاسخ سود کاهش خواهد یافت.
هسته تجزیه و تحلیل در این تحقیق این است که ما باید اهمیت واقعی عملکرد صادقانه را در حمایت از سرمایه گذاران به رسمیت بشناسیم. ایده حداقل اخلاقیات، که در قوانین و استانداردهای حرفه ای ارزشمند است، برای ایجاد یک آستانه روشی است که اقدامات حسابداران نباید زیر آن بیفتد. بنابراین، اگر کسی نتواند با صداقت عمل کنند، یک طبقه ایجاد می شود که می تواند برای به اجرا درآوردن حداقل استاندارد مورد استفاده قرار گیرد. با این حال، تمرکز بر صداقت نیز ارزش را تا حدی محدود می کند، به صورتی که آن نیروهایی که باعث می شود حسابرسان زیر حداقل اصول اخلاقی رفتار کنند، نادیده گرفته شود. اگر مهم باشد که حسابرسان با صداقت عمل کنند، پس به نظر می رسد که تغییر در ساختار نهادی عملکرد حرفه ای لازم است. بنابراین به نظر می رسد بررسی هر یک از متغیرهای صداقت و استقلال حسابرسان بتواند راه گشای بسیاری از مسایل مطرح شده در بالا باشد (جیمز سی. گا، 2013).
Globalization
Corporate Fraud
Ethical Principles
Stockholders
حقیق به طور خاص به دنبال یافتن پاسخهایی برای سوالات زیر است:
1-4- فرضیههای تحقیق
نتایج و قواعد حاصل از فرضها را که با استفاده از روابط و دلایل منطقی از یک پدیده بدست آمده، فرضیه میگویند. فرضیه از سوالات تحقیق آشکار میشود. با توجه به سوالات این تحقیق، فرضیهای بهصورت زیر مطرح میشود:
۱- بین بازدههای سهام و هموارسازی سود برای شرکتهایی که در محیط دارای عدم اطمینان بالا فعالیت میکنند رابطهی مثبت قویتری وجود دارد.
1-5- اهداف تحقیق
از آنجایی که هدف اصلی گزارشگری مالی، فراهم کردن نیازهای اطلاعاتی سرمایهگذاران و سایر استفادهکنندگان است، بنابراین با بررسی گزارشهای سالانه شرکتها میتوان از تاثیر هموارسازی سود متاثر از عدم اطمینان محیطی بر بازده سهام آگاه گردید و راهکارهایی برای ارائه گزارشهای مالی مناسب ارائه نمود.
هدف اصلی این تحقیق بررسی تاثیر هموارسازی سود بر بازده سهام شرکتهایی است که در محیط دارای عدم اطمینان زیاد فعالیت میکنند. همچنین بسط مبانی نظری در ارتباط با موضوع تحقیق را میتوان به عنوان هدف آرمانی این تحقیق دانست. از طرفی با توجه به تاثیر هموارسازی سود بر بازده سهام میتوان پیشنهاداتی به شرکتها ارائه کرد که برای رسیدن به مقدار ریسک و بازده موردنظرشان میتوانند از روشهای دیگری غیر از هموارسازی سود نیز استفاده کنند.
1-6- روش انجام تحقیق
تحقیق حاضر از نوع تحقیقات توصیفی– همبستگی میباشد (در تحقیق توصیفی از نوع همبستگی، محقق به بررسی روابط بین دو یا چند متغیر میپردازد). به طور خلاصه، روش انجام تحقیق حاضر به صورت گامهای زیر میباشد:
به منظور گردآوری دادههای مورد نیاز تحقیق، از اطلاعات مالی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران استفاده میشود. سپس از بین دادههای گردآوری شده، نمونه موردنظر انتخاب میشود. روش تحقیق، توصیفی از نوع همبستگی است و از رگرسیون چند متغیره برای تحلیل دادهها و آزمون فرضیهها استفاده میشود.
1-7- اهمیت و ضرورت تحقیق
اهداف گزارشگری مالی با مقاصد عام فراهم کردن اطلاعات مالی درباره واحد گزارشگر است که برای سرمایهگذاران، وامدهندگان و سایر اعتباردهندگان بالفعل و بالقوه در تصمیمگیری درباره تامین منافع برای واحد گزارشگر مفید باشد. این تصمیمات شامل خرید، فروش و نگهداری ابزارهای سرمایه یا بدهی است. تصمیماتی که سرمایهگذاران و سایر اعتباردهندگان اتخاذ میکنند، به بازده موردانتظار آنها از سرمایهگذاری بستگی دارد، در نتیجه سرمایهگذاران و سایر اعتباردهندگان نیازمند اطلاعاتی هستند که آنها را در ارزیابیهایشان کمک نماید و هدف اصلی گزارشگری مالی فراهم کردن نیازهای اطلاعاتی سرمایهگذاران و سایر استفادهکنندگان است (بیانیه مفهومی شماره 8 گزارشگری مالی، سپتامبر 2010). با توجه به تغییرات محیط فعالیت واحد تجاری قابلیت پیشبینی وضعیت آتی با مشکل روبرو میشود. در این حالت، اطلاعات باید به گونهای تهیه شوند که قابلیت پیشبینی وضعیت آتی را فراهم کنند. سرمایهگذاران برای اتخاذ تصمیم، ریسک سرمایهگذاری احتمالی خود را ارزیابی میکنند. زمانی که شرکت طی سالها سودهایی اعلام کند که نوسان زیاد داشته باشند این امر منجر به ارزیابی ریسک بالا توسط سرمایهگذاران و اعتباردهندگان میشود. در حالی که سودهای هموار شده منجر به ارزیابی ریسک کمتر توسط سرمایهگذاران میشود و زمانی که سودهای گزارش شده جاری و میاندورهای گذشته، هموار شوند پیشبینی سود آسانتر انجام میشود. بنابراین طبق یافتههای این تحقیق، مدیران برای جلوگیری از نوسانات سود، سود را به صورت آگاهانه هموار میکنند تا سرمایهگذاران نهادی به دلیل نوسان زیاد سود طی سالهای مختلف و به عبارت بهتر، شرایط ریسکی شرکت، از شرکت دوری نکنند و شرایط بهتر برای سرمایهگذاری بیشتر در شرکتها و بهبود شرایط بازار فراهم شود. لذا با توجه به اهمیتی که گزارشگری مالی برای سرمایهگذاران دارد، ضرورت انجام این تحقیق جهت مشخص نمودن اثرات هموارسازی سود در شرایط عدم اطمینان بر بازده سهام است.
اگر عدم اطمینان محیطی زیاد باشد مدیران انگیزه دارند که نوسانات سود را به منظور رسیدن به یک سود پایدار هموار کنند. بنابراین با انجام این تحقیق میتوان عدم اطمینان محیطی را به عنوان عاملی موثر بر هموارسازی سود توسط مدیران مورد بررسی قرار داد.
1-8- ساختار کلی تحقیق
طرح کلی تحقیق حاضر با توجه به مراحل فرآیند تحقیق علمی به شرح زیر است:
فصل اول: در این فصل، هدف تحقیق به عنوان گامی در جهت توسعه تحقیقات اثباتی برای درک بهتر تاثیر هموارسازی سود ناشی از عدم اطمینان محیطی بر بازده سهام بیان و سپس موضوع تحقیق تشریح و توجیه اهمیت آن مطرح گردیده است. در نهایت خلاصهای از روش انجام تحقیق در پایان فصل ارائه شده است.
فصل دوم: این فصل بهطور فشرده نگاهی به مبانی نظری پشتوانهی انجام این تحقیق دارد و با بررسی یافتههای تجربی درباره موضوع این تحقیق و موارد مشابه به بررسی اهمیت و تشریح نظری متغیرهای مورد استفاده میپردازد و سپس پیشینهی مختصری از تحقیقات انجام شده قبلی در ارتباط با موضوع تحقیق در سطح داخلی و بینالمللی ارائه میدهد.
فصل سوم: در این فصل به تبیین روش تحقیق پرداخته میشود. فرضیههای تحقیق، تعریف عملیاتی متغیرها، جامعه آماری، روش پردازش دادهها، مدل مورد استفاده و روش تجزیه و تحلیل دادهها توضیح داده شده است.
Tucker & Zarowin
1 Hepworth
2 Gordon
Herve & Breton
Biedleman
Govindarajan
Ghosh & Olsen