یهگذاران در بازار سرمایه همواره در طول زمان علاقه مند به دانستن بهترین زمان انجام معامله جهت کسب بیشترین بازده ممکن می باشند. دستیابی به چنین اطلاعاتی تنها در صورتی ممکن است که نسبت به وضعیت آینده سهام آگاهی یابند. آگاهی از وضعیت آینده سهام مستلزم مجهز بودن به ابزاری جهت پیش بینی آینده میباشد. این ابزار می بایست قابلیت پیش بینی زمان بهینه معامله و بازده حاصله را دارا باشد. لذا لازم است که جهت دستیابی به ابزاری که از توانایی پیشبینی بهترین زمان انجام معامله با وجود شرایط مختلف زمانی برخوردار باشد، کفایت روشهای غیر خطی همچون شبکههای عصبی فازی بررسی شوند.
1-3-اهداف پژوهش
هدف اصلی این پژوهش، بررسی نقش شبکههای عصبی فازی در ارتقای اثربخشی شاخصهای تحلیل تکنیکال در پیش بینی علائم خرید و فروش سهام می باشد. که در این راستا، اهداف فرعی زیر تعریف میگردند:
1-4-فرضیههای پژوهش
فرضیه اصلی: توانایی مدل ترکیبی شبکههای عصبی فازی و تحلیل تکنیکال در پیشبینی سیگنالهای خرید و فروش سهام در سطح مناسبی قرار دارد.
فرضیات فرعی:
Kuo
Lin
سؤال سوم : 8 هفته تمرین مقاومتی برسطح سرمی AMH اثر دارد؟
سؤال چهارم : 8 هفته تمرین مقاومتی و دریافت مکمل کلسیم بر سطح سرمی AMH اثر دارد؟
– Anti-mullerian hormone
–Ovariane reserve
-Transforming growth factor-beta family
جه به اینکه به لحاظ فیزیولوژیکی در بدن انسان سه سیستم اصلی برای بازسازی ذخایرATP وجود دارد (فسفوکراتین یا سیستم ATP-PC ، سیستم اسید لاکتیک و سیستم هوازی) در این پژوهش ما بدنبال تأثیر کراتین بر سیستم فسفاژن هستیم.
سیستم کراتین فسفات نقش مهمی را در تهیه سوخت، برای عضله در حال تمرین، به عهده دارد. این ماده گروه فسفات خود را اهدا میکند تا ذخایر ATP سلولی سریعاً بازسازی و استفاده شوند، در حالی که فسفو کراتین هنگام بازیافت پس از ورزش مجدداً ذخیره و بازسازی می شود. این مهم ترین منبع انرژی برای کار شدید 1 تا 10 ثانیه است [1] .
بنابراین مهم ترین عملکرد کراتین حمایت از بازسازی ATP و افزایش مقادیر فسفوکراتین عضله است، با این حال همه افراد از آن سود نمیبرند [30] .
اما با این وجود نظرات متفاوتی در زمینه بارگیری کراتین وجود دارد برخی از پژوهش گران در هنگام مصرف مکمل کراتین اصراری در نحوه بارگیری آن ندارند. به عبارت دیگر مرحله بارگیری را ضروری نمیدانند و مصرف کراتین را اختیاری میدانند، چرا که مقدار کراتین فسفات عضله بعد از 3 هفته یکسان میشود، بدون توجه به اینکه دوره بارگیری انجام شده و یا نشده باشد. در حالی که برخی دیگر از پژوهش گران مصرف مکمل کراتین، بدون انجام دوره بارگیری را امری بی فایده می دانند و حتی بر این باورند که در دوره حفظ و نگهداری اگر به هر دلیلی مصرف کراتین در یک روز قطع شود برای استفاده بهینه از مصرف کراتین مجدداً باید دوره بارگیری انجام شود . بنابراین با توجه به نتایج متفاوت موجود در پژوهش های ذکر شده، در پژوهش حاضر سعی شده تأثیردو روش بارگیری کراتین به همراه 6 هفته تمرینات مقاومتی بر قدرت و برخی از شاخص های آنتروپومتریک ورزشکاران تمرین کرده مقاومتی را بررسی و به این پرسش پاسخ داده شود که آیا درشروع مصرف مکمل کراتین انجام دوره بارگیری ضروری است؟
1 ـ 3 . ضرورت واهمیت تحقیق
امروزه کراتین یکی از رایج ترین و پرمصرف ترین مکمل های غذایی در بین ورزشکاران است [37] .
به دلیل گرایش فراوان ورزشکاران پرورش اندام و همچنین برخی از رشته های دیگر ورزشی مانند:کشتی گیران، رزمی کاران و دوندگان جهت دست یابی به افزایش حجم ، قدرت و بهبودی برخی از عملکردهای ورزشی خود به مصرف مکمل کراتین رو میآورند.
به هر حال پس از تهیه کراتین، مهم ترین سؤالی که پیش می آید چگونگی مصرف آن است. در مورد بارگیری مکمل کراتین محققان پیشنهادات متفاوتی داشته اند. در برخی منابع هیچ تأکیدی به بارگیری کراتین نشده است در صورتی که در برخی منابع دیگر تأکید فراوان بر مصرف مکمل کراتین به شیوه بارگیری آن دارند و بدون انجام دوره بارگیری حتی مصرف آن را بی تأثیر می دانند .
بنابراین به نظر می رسد، شیوه صحیح مصرف مکمل کراتین نزد پژوهش گران هنوز مورد سؤال است. با توجه به پیشینه تحقیق در زمینه مصرف مکمل کراتین تا کنون تحقیقات محدودی انجام شده است که آن هم تأثیر بارگیری کراتین در 5 یا 6 روز بر روی شاخص های آسیب سلولی بوده است [4] . بنابراین ورزش کارانی که گرایش به مصرف کراتین دارند اگر از روش صحیح استفاده نکنند ممکن است از لحاظ سلامتی به خطر بیفتند، به علاوه از لحاظ اقتصادی متحمّل هزینه بیهوده شوند و مهمتر از همه اینکه ممکن است بهبودی در عملکرد ورزشی آنها بوجود نیاید.
با توجه به موارد فوق، انجام پژوهش کاربردی در زمینه بارگیری مصرف مکمل کراتین برای به حداکثر رساندن سازگاری های عضلانی مانند افزایش قدرت، توده بدون چربی، ضروری به نظر می رسد.
همچنین مصرف مکمل کراتین در بین ورزشکاران اکثر رشته های ورزشی مانند پرورش اندام، وزنه برداری، و کشتی گیران رواج دارد و همه اقشار جامعه بویژه جوانان گرایش به مصرف آن دارند لذا ضروری به نظر میرسد که چنین تحقیقاتی انجام گیرد.
1 ـ 4 . اهداف تحقیق
هدف کلی از این تحقیق
هدف کلی از این تحقیق بررسی تأثیر دو روش بارگیری کراتین همراه با 6 هفته تمرینات مقاومتی بر قدرت و برخی از خصوصیات آنتروپومتریکی ورزشکاران تمرین کرده مقاومتی میباشد.
اهداف اختصاصی
1ـ بررسی تأثیر دو روش بارگیری کراتین پس از 6 هفته تمرینات مقاومتی بر « قدرت » عضلات ورزشکاران تمرین کرده مقاومتی .
2 ـ بررسی تأثیر دو روش بارگیری کراتین پس از 6 هفته تمرینات مقاومتی بر «اندازه » دور عضلات ورزشکاران تمرین کرده مقاومتی .
3 ـ بررسی تأثیر دو روش بارگیری کراتین پس از 6 هفته تمرینات مقاومتی بر « درصد چربی » ورزشکاران تمرین کرده مقاومتی .
4 ـ بررسی تأثیر دو روش بارگیری کراتین پس از 6 هفته تمرینات مقاومتی بر « توده خالص بدن » ورزشکاران تمرین کرده مقاومتی .
– Ergogcnic aidis
– Creatine
ضرورت و اهمیت پژوهش
امروزه با پیشرفت در زمینه های پزشکی، اقتصادی و اجتماعی میزان مرگ و میر کاهش یافته و امید به زندگی افزایش یافته است. یکی از جدی ترین مشکلاتی که جامعه جهانی را نگران کرده، چگونگی تأمین مراقبت های بهداشتی(تندرستی) افراد سالمند است(30). دوران یائسگی با تغییرات هورمونی، بیولوژیکی و بالینی همراه است(21). سطوح هورمون آنابولیک تستوسترون در زنان همراه با افزایش سن کاهش یافته و سطوح پایه کورتیزول افزایش می یابد(33،36). در چندین تحقیق مشاهده شده که کاهش هورمون های آنابولیک و آندروژن ها با افزایش غلظت های پایه کورتیزول در افراد مسن همراه میباشد. چندین مطالعه نشان داده اند که افزایش ترشح کورتیزول در افراد مسن با اختلال در رشد شناختی، کاهش نرونهای هیپوکامپ و ضعف عضلانی همراه است(36). کاهش آندروژن ها در زنان مسن موجب کاهش قدرت عضلانی، تراکم استخوان و میل جنسی شده و هم چنین سبب احساس خستگی و افسردگی میگردد(12).
توده عضلانی انسان طی فرایند پیری به ویژه بعد از دهه ششم زندگی در هر دو جنس کاهش می یابد(38-36)؛ تا آن جا که در دهه دوم زندگی، در مقایسه با سن 80 سالگی یک اختلاف 40 درصدی در توده عضلانی دیده می شود(39). این کاهش قدرت عمدتاً ناشی از کم شدن اندازه و تعداد تارهای عضلانی به ویژه تارهای تندانقباض(36،37،39،40) و تغییرات در واحد های حرکتی و سیستم عصبی مرکزی و محیطی است(39). کاهش نسبت هورمون های آنابولیک به کاتابولیک در افراد مسن ممکن است با کاهش قدرت و کاهش در بار کار بیشینه که همراه با افزایش سن رخ می دهد، ارتباط داشته باشد(36). در واقع، نسبت آندروژن ها به کورتیزول بیان کننده تعادل متابولیسم آنابولیک و کاتابولیک عضله است. هورمونهای آنابولیک و کورتیزول به عنوان مهم ترین تنظیم کننده ها در سازگاری به تمرینات قدرتی مطرح هستند(12). سطوح پایین تستوسترون ممکن است عامل محدودکننده ای در توسعه قدرت باشد؛ چرا که تستوسترون می تواند از طریق بهبود عملکرد سیستم عصبی منجر به توسعه قدرت شود؛ چنان که نشان داده شده است افزایش قدرت طی تمرینات مقاومتی، با افزایش تستوسترون ناشی از آن رابطه زیادی دارد. تحقیقات نشان داده اند که تستوسترون، اندازه و سنتز پروتئین عضله را افزایش می دهد(41). همچنین تستوسترون در عملکرد بهینه سیستم عصبی و افزایش نوروترانسمیترها مؤثر است و بدین ترتیب نیز در گسترش قدرت مطرح می باشد(24،42).
در مقابل عواملی مانند یائسگی که حجم استخوان را در طول یک دهه تحت تأثیر قرار می دهند؛ فعالیت ورزشی می تواند اثر مثبتی بر توده استخوانی در طول زندگی بگذارد. ورزش به ویژه اگر با تحمل وزن بدن همراه باشد از طریق اعمال فشارهای مکانیکی بر استخوان باعث حفظ و حتی افزایش توده استخوانی میشود(21).
سطوح آندروژن ها در حد مطلوب باعث حفظ بهینه تراکم استخوان می شود(43). حفظ ذخایر پروتئینی عضلات در فرایند پیر شدن اهمیت دارد؛ چرا که همراه با افزایش سن، حجم توده عضلانی کاهش می یابد. یکی از روش های افزایش توده عضلانی در زنان مسن، تمرینات مقاومتی است(44). افزایش های کوتاه مدت و تکرار شونده تستوسترون که توسط برنامه تمرین مقاومتی ایجاد می شود، تا حدی می تواند تحلیل عضلانی و کاهش قدرت همراه با آن را بهبود بخشد(43). با این حال تحقیقات کمی وجود دارد که پاسخ آندروژن ها را به تمرین مقاومتی در زنان مسن نشان داده باشد(31،33،45).
با توجه به تأثیر تمرینات مقاومتی در کاهش ذخایر چربی، افزایش توده عضلانی، بهبود ترکیب بدنی و تعدیل التهاب از یک سو و بنابر توصیه دانشگاه آمریکایی طب ورزشی مبنی بر فواید مسلم تمرینات مقاومتی در پیشگیری از بروز و توسعه بیماری های مزمن مرتبط با افزایش سن نظیر بیماری های قلبی عروقی از سوی دیگر(46)، پژوهش حاضر در صدد پاسخ گویی به این سوال است که آیا هشت هفته تمرینات مقاومتی بر پاسخ های سازشی آندروژن ها و کورتیزول زنان یائسه تأثیر دارد یا خیر؟
اهداف پژوهش
تأثیر هشت هفته تمرینات مقاومتی بر پاسخ های سازشی آندروژن ها و کورتیزول در زنان یائسه
. Androgens
. Androstenedion
. Dehydroepiandrosterone(DHEA)
. Dehydroepiandrosterone sulfate(DHEA-S)
. Growth Hormone(GH)
. Insulin-like growth factor 1(IGF-1)
. Luteinizing Hormone(LH)
. Sarcopenia
. Hakkinen
. American College of Sports Medicine(ACSM)
. hippocamp
1-2. تعریف مساله و بیان نکات اصلی
از آنجا که پا مهمترین وسیله تعامل بین زمین و بدن انسان است، ساختار و نوع آناتومی پا بر راه رفتن عاملی تاثیر گذار است (Ledoux and Hillstrom ,2002). به طوریکه هرگونه انحراف در پا ها اثر خود را به شکل زنجیروار به مفاصل و اندام فوقانی انتقال میدهد. راستای غیر طبیعی پا به طور نظری باعث حرکت غیرطبیعی پا هنگام راه رفتن میشود.از این رو، بروز ناهنجاری در این ناحیه به لحاظ بیومکانیکی حائز اهمیت است(Zifchockand,2008). یکی از شایعترین ناهنجاری ناحیه پا، کف پای صاف میباشد(Lee, Vanore et al. ,2005). عوامل زیادی بر بیومکانیک راه رفتن اثر میگذارند مانند بیماریهای عصبی-عضلانی، ضایعات مغزی-نخاعی، آسیبدیدگی رباطی-مفصلی و خستگی، که میتوانند کنتیک، کینماتیک، الگوی فعالیت عضلانی و مصرف انرژی را در حین راه رفتن تغییر دهند (Winter,1991;Yoshino,2004). حرکت یکی از جنبههای اصلی زندگی است و راه رفتن به عنوان مهارت پایه، بیشترین بخش فعالیت حرکتی روزمره انسان را به خود اختصاص داده است (Winter,1991,1995). خستگی یکی از خواص عضلات است که نتیجه آن کاهش عملکرد سیستمهای متابولیکی و عصبی- عضلانی برای استمرار فعالیت است. خستگی باعث کاهش قدرت ارادی و ظرفیت عملکردی عضلات، اختلال در فعال سازی همزمان عضلات آگونیست و آنتاگونیست، و در نهایت کاهش عملکرد و کارایی سیستم عصبی عضلانی میشود. خستگی عضلات پیرامون یک مفصل (خستگی موضعی) میتواند باعث تغییر الگوی حرکت، تغییر در هم انقباضی عضلات آن مفصل، تغییر در حس وضعیت مفصل و در نتیجه افزایش ریسک آسیبدیدگی شود Paillard, 2012(Walsh et al,2011;Davidson,2009). این عضلات در تولید توان اندام تحتانی برای پیشروی و انتقال بدن بسیار مهم بوده و ممکن است در طی فعالیتهای مختلف، در معرض استفاده بیش از حد و در نتیجه خستگی موضعی قرار گیرند (Pincivero et al,2006; Hamil & Knutzen,2009). خستگی این گروههای عضلانی میتواند باعث بروز تغییرات کنتیکی و کینماتیکی اندام تحتانی در حین راه رفتن شود (Parijat & Lockhart, 2008). صافی کف پا وضعیتی است که در آن قوس طولی داخلی، که تمام قسمت داخلی پا را در بر میگیرد از بین رفته یا کاهش مییابد(Chen, et al. ,2010). صافی کف پا باعث حرکت و فعالیت عضلانی اضافی شده و نه تنها باعث افزایش بار اعمال شده بر ساختار پا میشود، بلکه باعث ازبین رفتن عملکرد طبیعی پا میشود(Levinger, et al. ,2010). افراد دارای صافی کف پا نسبت به افراد عادی دو برابر بیشتر در معرض شکستگی ناشی از فشار و شکستگی ناشی از خستگی قرار میگیرند( Hajilou,2012). حال این سؤالها مطرح هستند که اولا آیا خستگی عمومی عضلات اندام تحتانی و بطور کلی خود فرد، باعث تغییر در کینماتیک اندام تحتانی در طی راه رفتن میشود و ثانیا آیا اثر خستگی در افراد کف پای صاف، بیشتر از اثر آن در افراد سالم است؟
1-3. ضرورت انجام پژوهش
پاسچر پای انسان عموما بوسیله راستای اسکلتی پا توصیف میشود. در حالیکه ارتباط بین پاسچر تغیییر یافته پا و آسیب دیدگی هنوز نامعلوم است، مطالعات زیادی شرح دادهاند که پاسچر پا روی فعالیت EMG عضلات اندام تحتانی ( Murley, et al.2009) و کینماتیک مفاصل ( Hunt, et al. 2004; Houck, et al. 2008; Cobb, et al. 2009) در طول راه رفتن اثر میگذارد. راه رفتن به عنوان یکی از مهمترین حرکتهای پایه انتقالی و تحرک عمومی است که پارامترهای بیومکانیکی آن در دورههای مختلف زندگی توجه بسیاری از محققان را به خود جلب کرده است و امروزه تحقیقات بسیاری عوامل اثر گذار بر روی پارامترهای بیومکانیکی راه رفتن را بررسی کردهاند و به عقیده این محققان هنوز جنبههای بسیاری از عوامل اثر گذار بر روی بیومکانیک راه رفتن مشخص نشده است (Winter,1989, 1990). خستگی موجب کاهش قدرت ارادی و ظرفیت عملکردی عضلات، اختلال در فعال سازی همزمان عضلات آگونیست و آنتاگونیست، و در نهایت کاهش عملکرد و کارایی سیستم عصبی عضلانی میشود. خستگی باعث به وجود آمدن تغییرات در حس عمقی عضلات و در نتیجه کاهش تعادل استاتیک و دینامیک میشود (Walsh et al,2011). خستگی عضلات پیرامون یک مفصل (خستگی موضعی) میتواند باعث تغییر الگوی حرکت، تغییر در هم انقباضی عضلات آن مفصل، تغییر در حس وضعیت مفصل و در نتیجه افزایش ریسک آسیبدیدگی شود Paillard, 2012(Walsh et al,2011;Davidson,2009). مطالعات زیادی وضعیت تعادل دینامیک و استاتیک را پس از اعمال خستگی موضعی عضلانی اندام تحتانی و چگونگی عملکرد سیستمهای پایداری انسان بعد از شتاب ناگهانی و جلوگیری از سقوط را بررسی کردهاند (walsh et al,2011;Davidson,2009).
این تحقیقات با خستگی موضعی گروههای عضلانی پروگزیمال و دیستال اندام تحتانی سعی در کشف مکانیسمهای درگیر در تعادل و چگونگی مشارکت این مکانیسمها در جلوگیری از افتادن بوده است. ولی مطالعات اندکی بر روی خستگی موضعی عضلانی و کنترل پاسچر و پارامترهای بیومکانیکی راه رفتن انجام شده است.
مطالعات اندک پیشین در زمینه خستگی و اثرات آن بر پارامترهای راه رفتن منحصراً با استفاده از دوربینهای آنالیز حرکتی و صفحه نیرو بوده و اکثراً بر روی افراد غیر ورزشکار و یا بزرگسال انجام شده بود. تحقیقات کنتیکی انجام شده با استفاده از روش دینامیک معکوس، شبکههای گشتاوری ایجاد شده بعد از خستگی موضعی عضلات چهار سر رانی را مطالعه کرده بودند و تحقیقات کینماتیکی شامل سرعت راه رفتن و تغییر در زوایای مفاصل اندام تحتانی بعد از اعمال خستگی موضعی عضلانی بوده است. عارضه صافی کف پا به تغییرات بیومکانیکی در هر سه صفحه پا و مچ پا منجر میشود و به ویژه بر عملکرد مفصل قاپی_پاشنهای تاثیر گذار است. کف پای صاف، بطور ویژه با عملکرد تغییر یافته پا شامل اورژن طولانی مدت پاشنه، افزایش چرخش داخلی تیبیا، افزایش آبداکشن جلوی پا، کاهش کارآمدی راه رفتن و کاهش جذب ضربه در ارتباط است ( Tweed, et al. 2008; Williams, et al. 2001) ، در نتیجه فشار بیشتری ممکن است به ساختارهای درگیر در کنترل این حرکات در طول فاز استانس وارد آید. بعلاوه حرکت غیر نرمال پا میتواند به دلیل جفت شدن بین پاها و زانو منجر به اعمال فشار بزرگتری روی ساختارهای پروگزیمال مثل مفصل زانو شود ( Williams et al, 2001) . مطالعات کینماتیکی متعددی به مقایسه افراد با پای صاف و پرونیت با افراد با پاسچر پای نرمال پرداختهاند ( Hunt, et al. 2004; Houck, et al. 2008; Cobb, et al. 2009) . با این حال نتایج این مطالعات به دلیل تغییرات در موجود در طبقه بندی پاسچر پا و روشهای مدل سازی بیومکانیکی مورد استفاده متناقض هستند. روشهای طبقه بندی قبلی شامل مشاهده دیداری ( Hunt et al. 2004 ) ، ارزشیابی گونیومتریک ( Houck et al. 2008) ، اندازهگیری نسب قوس (Cobb, et al.2009) ، و ترکیب روش استاتیک و دینامیک دو بعدی قوس طولی داخلی میباشد ( twomey, et al. 2010) .
اثرات پاسچر پا بر عملکرد دینامیک اندام تحتانی نامعلوم باقی مانده است. هنوز بطور گستردهای گمان میشود که تغییرات ساختاری و عملکردی پا نظیر پای صاف، باعث یک جهتگیری جبرانی میشود و در نتیجه، باعث انحراف مکانیکی کل اندام تحتانی در طول راه رفتن میگردد. بوسیله خصوصیات مکانیکی پا میتوان انرژی جابه جا شده در اندام تحتانی را تعیین نمود و نیز میتوان الگوی بارگذاری در حرکات انتقال وزن را بدست آورد ( Twomey , et al. 2010). از آنجایی که تحقیقات مرتبط با تفاوتهای کینتیکی و کینماتیکی در زمینه خستگی محدود هستند، مطالعه تغییرپذیری پارامترهای راه رفتن میتواند منجر به شناخت مهمی در خصوص راه رفتن شود ( Stergiou, et al. 2002 ) .
پایایی و اعتبار الگوهای نیروی عکس العمل زمین در طول راه رفتن قبلا در جامعههای آماری متفاوت و موقعیتهای گوناگون مورد بررسی قرار گرفته است (Stergiou, et al. 2002 ) ، اما تحقیقات اندکی در مورد خستگی و اثر آن بر کینتیک و کینماتیک راه رفتن موجود میباشد. در عارضه کف پای صاف، اورژن پاشنه، چرخش داخلی درشت نی و افزایش ابداکشن جلوی پا باعث کاهش جذب ضربه و کاهش کارآمدی راه رفتن میشود، بنابرین در این پژوهش محقق بر آن است تا اثر خستگی را بر پارامترهای کینماتیکی راه رفتن دو گروه نرمال و دارای کف پای صاف مشخص نماید. بنابرین سوالاتی که مطرح میشوند عبارتند از:
1-4 اهداف پژوهش
.1-4-1 هدف کلی
بررسی تاثیر متقابل بین عاملهای ساختار کف پا، خستگی و متغییرهای بیومکانیکی راه رفتن
1-4-2. اهدف جزیی
*مقایسه دامنه حرکتی مفاصل مچ، زانو و ران هنگام راه رفتن
*تعیین اثر خستگی بر متغیرهای زوایای مفصل و پارامترهای سری-زمانی راه رفتن
1-5. فرضیههای تحقیق
* دامنه حرکتی مچ، زانو و ران در افراد کف پای صاف بیشتر از افراد نرمال تغییر میکند.
* بین عاملهای کف پای صاف و خستگی، تاثیر متقابل معنیداری وجود دارد.