وبلاگ

توضیح وبلاگ من

پیش‌بینی زمان بهینه انجام معاملات با استفاده از شبکه عصبی فازیبا رویکرد تحلیل تکنیکال

یه‌گذاران در بازار سرمایه همواره در طول زمان علاقه مند به دانستن بهترین زمان انجام معامله جهت کسب بیشترین بازده ممکن می باشند. دستیابی به چنین اطلاعاتی تنها در صورتی ممکن است که نسبت به وضعیت آینده سهام آگاهی یابند. آگاهی از وضعیت آینده سهام مستلزم مجهز بودن به ابزاری جهت پیش بینی آینده می‌باشد. این ابزار می بایست قابلیت پیش بینی زمان بهینه معامله و بازده حاصله را دارا باشد. لذا لازم است که جهت دستیابی به ابزاری که از توانایی پیش‌بینی بهترین زمان انجام معامله با وجود شرایط مختلف زمانی برخوردار باشد، کفایت روش‌ها‌ی غیر خطی همچون شبکه‌ها‌ی عصبی فازی بررسی شوند.

 

 

 

 

1-3-اهداف پژوهش

 

 

هدف اصلی این پژوهش، بررسی نقش شبکه‌ها‌ی عصبی فازی در ارتقای اثربخشی شاخص‌ها‌ی تحلیل تکنیکال در پیش بینی علائم خرید و فروش سهام می باشد. که در این راستا، اهداف فرعی زیر تعریف می‌گردند:

 

 

 

    1. بررسی صحت پیش‌بینی مدل شبکه عصبی فازی.

 

 

    1. مقایسه بازده حاصل از روش پیشنهادی با بازده روش‌ها‌ی خرید و نگهداری و روش‌ها‌ی معاملاتی تحلیل تکنیکال پیش از کسر هزینه‌ها‌ی معاملاتی.

 

 

    1. مقایسه بازده حاصل از روش پیشنهادی با بازده روش‌ها‌ی خرید و نگهداری و روش‌ها‌ی معاملاتی تحلیل تکنیکال پس از کسر هزینه‌ها‌ی معاملاتی.

 

 

 

 

 

1-4-فرضیه‌ها‌ی پژوهش

 

 

فرضیه اصلی: توانایی مدل ترکیبی شبکه‌ها‌ی عصبی فازی و تحلیل تکنیکال در پیش‌بینی سیگنال‌ها‌ی خرید و فروش سهام در سطح مناسبی قرار دارد.

 

 

فرضیات فرعی:

 

 

 

    • درصد پیش‌بینی صحیح مدل‌های شبکه عصبی فازی طراحی شده بیشتر از حالت تصادفی(50%) می‌باشد.

پایان نامه - مقاله - تحقیق

 

    • بین بازده روش معاملاتی روش پیشنهادی با روش خرید و نگهداری پیش از کسر هزینه‌های معاملاتی تفاوت معناداری وجود دارد.

 

 

    • بین بازده روش معاملاتی روش پیشنهادی با روش خرید و نگهداری پس از کسر هزینه‌های معاملاتی تفاوت معناداری وجود دارد.

 

 

Kuo

 

 

Lin

تاثیر تمرین مقاومتی و مکمل کلسیم بر سطح سرمی هورمونآنتی مولرین و علایم سندروم متابولیک زنان مبتلا به سندرومتخمدان پلی کیستیک

ویی ارتباط بالینی میان هیپرانسولینمی و عدم ­تخمک­ گذاری توأم با هیپرآندروژنیسم، در سرتاسر دنیا و در میان تمام گروه های نژادی شناخته شده است (22). مطالعات نشان داده است که انسولین دارای اثرات عمیقی در دو سطح استرومای تخمدان و فولیکولا ست.انسولین ترشح آندروژن ­ها را در تخمدان القا می­­کند و افزایش آندروژن ها باعث تحلیل فولیکول های درحال رشد می شود و با پدیدار شدن یک فولیکول غالب تداخل می کند(26). افزایش تعداد فولیکول ها و افزایش آندروژن­ها در زنان مبتلا به  PCOS منجر به افزایش تولید هورمون آنتی­مولرین (AMH) می­گردد(26).هورمون آنتی­مولرین یک نشانگر کلینیکی برای تشخیص تخمدان­های کم بارور در زنان می­باشد(27).این هورمون یک گلیکوپروتئین است که به صورت اوتوکراین و پاراکراین عمل می­کند (28). سطوح سرمی هورمون آنتی­مولرین در زنان با تعداد فولیکول­ها مرتبط است.این هورمون توسط سلول­های گرانولوزای فولیکول­های در حال رشد تولید می­شود. تحقیقات نشان داده که غلظت  AMH با سن بیولوژیکی کاهش و با انسولین افزایش می­یابد(29).  AMHاثر بازدارنده روی فراخوانی فولیکول اصلی و نیز روی حساسیت فولیکول­ها ی درحال رشد به هورمون محرک فولیکولی (FSH) دارد (30). بنابراین پیشنهاد شده است که هیپرآندروژنیسم به افزایش تعداد فولیکول­های کوچک آنترال و افزایش ترشح AMH در بیماران PCOS کمک کند (31) .درطول دهه های گذشته ، شیوه­های درمانی  متعددی برای درمان عدم تخمک گذاری در بیماران PCOS پیشنهاد شده است (34)،اما بنظر می رسد درمان­های دارویی به تنهایی در بهبود ناباروری این بیماران موثر نیست (35) . تاکنون مطالعات گوناگون ، تاثیر تغییر یا اصلاح سبک زندگی را در زنان مبتلا به PCOS ارزیابی کرده­اند (37،36). برنامه های اصلاح سبک زندگی، پیشرفت عملکرد تولید مثلی را در بیماران PCOS با اضافه وزن یا چاق نشان داده اند.از سویی تمرینات مقاومتی یک شکل از تمرینات ورزشی است که دارای اثرات مهم فیزیولوژیکی بر بدن هستند به طوریکه در مطالعات گزارش شده میانگین فشار خون و فشار خون دیاستولیک بعد از انجام 8 هفته تمرین مقاومتی در بیماران دارای سندرم متابولیک کاهش می یابد(34).همچنین تمرین قدرتی باعث افزایش قدرت و توده عضلانی،بهبود حساسیت انسولین، کاهش آدیپوسیتی (چربی احشایی ) و کاهش خطر سندرم متابولیک می شود(38،37).

 

 

روی هم رفته شواهد براین باورند که تمرینات مقاومتی یک راهکار غیر دارویی در بهبود شاخص های متابولیکی در افراد با مشکلات متابولیکی می باشد و یا حتی در برخی موارد بهتر از تمرینات هوازی به تنهایی می باشد.

 

 

از سویی دیگر مطالعات به خوبی نشان می دهد در بیماران PCOS به علت کاهش عملکرد انسولین جذب مختل می گردد که متعاقب آن کاهش کلسیم سرم،افزایش هورمون پاراتیروئید،منجر به افزایش فشار خون می گردد. لذا مصرف کلسیم می تواند ازافزایش فشار خون و متعاقبا” بیماری های قلبی عروقی پیشگیری نماید(39). همچنین تجویز کلسیم سبب افزایش کلسیم و کاهش قند خون می شود که اثر کلسیم در اصلاح اختلال ترشح انسولین نسبی می باشد(41).ازاینرو با کاهش مقاومت به انسولین در این بیماران هیپرآندروژنیسم، دیس لیپیدمی و دیابت کاهش میابد(42).از طرفی دیگر سندروم تخمدان پلی کیستیک مهمترین علت الیگواووالاسیون و عدم تخمک گذاری در جمعیت زنان می باشد(43). هیپرانسولینی در این سندروم منجر به افزایش آندروژن و متعاقبا” آتروزی و عدم پدیدار شدن یک فولیکول غالب می گردد و با توجه به اینکه بلوغ تخمک قدم مهمی در باروری می باشد لذا عده ای از محققین مطالعات متعددی بر روی بی مهرگان نقش کلسیم را در بلوغ تخمک اثبات نموده اند(44). روی هم رفته شواهد بر این باورند که افزایش کلسیم احتمالا با بهبود شرایط متابولیکی و همچنین ظرفیت باروری زنان PCOS همراه است.

 

 

لذا نظر به اینکه PCOS مجموعه ای از علائم همراه و مقاوم به درمان می باشد و با توجه به عوارض دارویی درمانها PCOS و هزینه بالا این درمانها بر خود واجب دانستیم مطالعه ای با هدف بررسی اثر تمرین به همراه مکمل بر درمان افزایش میزان موفقیت درمان ها ناباروری (اثر بر تخمک گذاری و رشد فولیکول) انجام دهیم.

 

 

بنابراین در پژوهش حاضر سعی بر این است به سوالات زیر پاسخ داده شود:

 

 

 سؤال اول : 8 هفته تمرین مقاومتی برعلایم سندروم متابولیک در زنان مبتلا به PCOS اثر دارد؟

 

پایان نامه - مقاله - تحقیق

 سؤال دوم : 8 هفته تمرین مقاومتی به همراه دریافت مکمل کلسیم بر علایم سندرم متابولیک در زنان مبتلا به PCOS  اثر دارد؟

 

سؤال سوم : 8 هفته تمرین مقاومتی برسطح سرمی AMH اثر دارد؟

 

سؤال چهارم : 8 هفته تمرین مقاومتی و دریافت مکمل کلسیم بر سطح سرمی AMH اثر دارد؟

 

1-3- اهمیت و ضرورت انجام تحقیق:

 

 

سلامت و بیماری انسان از جمله موضوعاتی است که ذهن محققان را به خود مشغول کرده است،از جمله این بیماری ها؛ سندروم تخمدان پلی­­­­­کیستیک است که شیوع آن بسته به تعریف ارائه­­­­­­­شده از آن ، ۴تا۲۵% گزارش شده است (43).  شیوع این عارضه در کشور ایران با انجام یک مطالعه ­­­ی ­­­­­­­­­­کشوری 6/14% گزارش گردیده است (42). تخمین زده شده در جهان ۱۰۵ میلیون نفر از زنان ۱۵تا۴۹ سال به سندروم تخمدان پلی­کیستیک مبتلا باشند (43).  به دلیل شیوع بالا و عوارض ناشی از این سندروم که شامل اختلال در تخمک گذاری و قاعدگی، نازایی، پرمویی و اختلالات متابولیک می­باشد،  بار مالی زیادی به سیستم بهداشتی درمانی کشور وارد می­گردد. بار مالی بیماری PCOS در کشور ایالات متحده در زنان ۱۴تا۴۴ سال تقربیا سالانه 37/4 بیلیون دلار تخمین زده شده است (44). اختلالات تخمدانی و نقصان در ذخیره تخمدانیاز علل اصلی ناباروری زنان معرفی شده­اند. لذا یکی از روش‌های ارائه دهنده اطلاعات در مورد وضعیت باروری زنان، ارزیابی ذخیره تخمدانی است. شواهد اخیر پیشنهاد می‌کنند اندازه­گیری مقادیر هورمون آنتی­مولرین در خون، شاخص کمی دقیقی برای ارزیابی ذخیره تخمدانی و توانایی باروری زنان می‌باشد. هورمون آنتی­مولرین یک گلیکوپروتئین همودایمریک دی­سولفیدی و یک عضو از خانواده بزرگ TGF-β است. فولیکول‌های آنترال منبع اصلی سنتز کننده AMH هستند. از آنجا که AMH از فولیکول‌های موجود در گنادها ترشح می‌شود، سطح سرمی آن در زنان نشانگر اندازه مخزن فولیکولی تخمدان است (29). به طور کلی، مقدار تولید  AMH منعکس­کننده اندازه فولیکول‌های در حال رشد در تخمدان و کارکرد ذخیره­ای در زنان می‌باشد. در حال حاضر به خوبی روشن شده است که AMH پیش­­­­­­­­­­­­­­­­­­ بین قوی ذخیره تخمدانی و قابلیت باروری در زنان است. از طرفی فعالیت بدنی یکی از عوامل مهم و اثر گذار در ارتقای سطح کیفیت زندگی، شناخته شده است. در واقع کم تحرکی، یکی از عوامل اصلی مرگ­­­­­های ناشی از بیماری­­­های عروقی کرونر به شمار می­­­­­­­­­­­­­­آید. براساس نتایج تحقیقات ،  فعالیت بدنی کالری و چربی را می سوزاند، ظرفیت تنفسی را افزایش می­دهد، باعث سهولت هضم و دفع می­شود و در درمان اضطراب و افسردگی نیز نقش دارد(49). در مطالعاتی ، وجود ارتباط مثبت بین فعالیت­های جسمانی و ابعاد کیفیت زندگی مرتبط با سلامتی به اثبات رسیده است (50). با توجه به نقش مقاومت به انسولین در افزایش سطوح آندروژن­ها و در نتیجه از بین رفتن فولیکول­های در حال رشد در مبتلایان به PCOS، احتمالا درمان با مکمل کلسیم می­تواند در بهبود علائم متابولیک، کاهش سطوح آندروژنی و حتی بهبوداوولاسیون این افراد موثر باشد(43). همچنین باید توجه داشت که شیوع کمبود کلسیم و سندروم متابولیک در جمعیت ایرانیان بالا می باشد(41). بنابراین تحقیق حاضر از چند حیث حائز اهمیت است:1-اثر تمرین مقاومتی بر ابعاد مختلف سلامت زنان PCOSدر هیچ مطالعه ای بررسی نشده است.2-برای اولین بار اثر تعاملی تمرین ورزشی و کلسیم بر سلامت باروری زنان PCOS بررسی می شود.

 

 

 

– Anti-mullerian hormone

 

Ovariane reserve

 

-Transforming growth factor-beta family

تأثیر دو روش بارگیری کراتین همراه با6 هفته تمرینات مقاومتی بر قدرت و برخی از شاخص های آنتروپومتریک ورزشکارانتمرین کرده مقاومتی

جه به اینکه به لحاظ فیزیولوژیکی در بدن انسان سه سیستم اصلی برای بازسازی ذخایرATP وجود دارد (فسفوکراتین یا سیستم ATP-PC ، سیستم اسید لاکتیک و سیستم هوازی) در این پژوهش ما بدنبال تأثیر کراتین بر سیستم فسفاژن هستیم.

 

سیستم کراتین فسفات نقش مهمی را در تهیه سوخت، برای عضله در حال تمرین، به عهده دارد. این ماده گروه فسفات خود را اهدا می­کند تا ذخایر ATP سلولی سریعاً بازسازی و استفاده شوند، در حالی که فسفو کراتین هنگام بازیافت پس از ورزش مجدداً ذخیره و بازسازی می شود. این مهم ترین منبع انرژی برای کار شدید 1 تا 10 ثانیه است [1] .

 

بنابراین مهم ترین عملکرد کراتین حمایت از بازسازی ATP و افزایش مقادیر فسفوکراتین عضله است، با این حال همه افراد از آن سود نمی­برند [30] .

 

اما با این وجود نظرات متفاوتی در زمینه بارگیری کراتین وجود دارد برخی از پژوهش گران در هنگام مصرف مکمل کراتین اصراری در نحوه بارگیری آن ندارند. به عبارت دیگر مرحله بارگیری را ضروری نمی­دانند و مصرف کراتین را اختیاری می­دانند، چرا که مقدار کراتین فسفات عضله بعد از 3 هفته یکسان می­شود، بدون توجه به اینکه دوره بارگیری انجام شده و یا نشده باشد. در حالی که برخی دیگر از پژوهش گران مصرف مکمل کراتین، بدون انجام دوره  بارگیری را امری بی فایده می دانند و حتی بر این باورند که در دوره حفظ و نگهداری اگر به هر دلیلی مصرف کراتین در یک روز قطع شود برای استفاده بهینه از مصرف کراتین مجدداً باید دوره بارگیری انجام شود . بنابراین با توجه به نتایج متفاوت موجود در پژوهش های ذکر شده، در پژوهش حاضر سعی شده تأثیردو روش بارگیری کراتین به همراه 6 هفته تمرینات مقاومتی بر قدرت و برخی از شاخص های آنتروپومتریک ورزشکاران تمرین کرده مقاومتی را بررسی و به این پرسش پاسخ داده شود که آیا درشروع مصرف مکمل کراتین انجام دوره  بارگیری ضروری است؟

 

 

 

1 ـ 3 . ضرورت واهمیت تحقیق

 

امروزه کراتین یکی از رایج ترین و پرمصرف ترین مکمل های غذایی در بین ورزشکاران است [37] .

 

به دلیل گرایش فراوان ورزشکاران پرورش اندام و همچنین برخی از رشته های دیگر ورزشی مانند:کشتی گیران، رزمی کاران و دوندگان جهت دست یابی به افزایش حجم ، قدرت و بهبودی برخی از عملکردهای ورزشی خود به مصرف مکمل کراتین رو می­آورند.

 

به هر حال پس از تهیه کراتین، مهم ترین سؤالی که پیش می آید چگونگی مصرف آن است. در مورد بارگیری مکمل کراتین محققان پیشنهادات متفاوتی داشته اند. در برخی منابع هیچ تأکیدی به بارگیری کراتین نشده است در صورتی که در برخی منابع دیگر تأکید فراوان بر مصرف مکمل کراتین به شیوه بارگیری آن دارند و بدون انجام دوره بارگیری حتی مصرف آن را بی تأثیر می دانند .

 

بنابراین به نظر می رسد، شیوه صحیح مصرف مکمل کراتین نزد پژوهش گران هنوز مورد سؤال است. با توجه به پیشینه تحقیق در زمینه مصرف مکمل کراتین تا کنون تحقیقات محدودی انجام شده است که آن هم تأثیر بارگیری کراتین در 5 یا 6 روز بر روی شاخص های آسیب سلولی بوده است [4] . بنابراین ورزش کارانی که گرایش به مصرف کراتین دارند اگر از روش صحیح استفاده نکنند ممکن است از لحاظ سلامتی به خطر بیفتند، به علاوه از لحاظ اقتصادی متحمّل هزینه بیهوده شوند و مهمتر از همه اینکه ممکن است بهبودی در عملکرد ورزشی آنها بوجود نیاید.

 

با توجه به موارد فوق، انجام پژوهش کاربردی در زمینه بارگیری مصرف مکمل کراتین برای به حداکثر رساندن سازگاری های عضلانی مانند افزایش قدرت، توده بدون چربی، ضروری به نظر می رسد.

 

همچنین مصرف مکمل کراتین در بین ورزشکاران اکثر رشته های ورزشی مانند پرورش اندام، وزنه برداری، و کشتی گیران رواج دارد و همه اقشار جامعه بویژه جوانان گرایش به مصرف آن دارند لذا ضروری به نظر می­رسد که چنین تحقیقاتی انجام گیرد.

 

 

 

1 ـ 4 . اهداف تحقیق

 

هدف کلی از این تحقیق

 

هدف کلی از این تحقیق بررسی تأثیر دو روش بارگیری کراتین همراه با 6 هفته تمرینات مقاومتی بر قدرت و برخی از خصوصیات آنتروپومتریکی ورزشکاران تمرین کرده مقاومتی می‌باشد.

 

اهداف اختصاصی

 

1ـ بررسی تأثیر دو روش بارگیری کراتین پس از 6 هفته تمرینات مقاومتی بر « قدرت » عضلات ورزشکاران  تمرین کرده مقاومتی .

 

2 ـ  بررسی تأثیر دو روش بارگیری کراتین پس از 6 هفته تمرینات مقاومتی بر «اندازه » دور عضلات ورزشکاران  تمرین کرده مقاومتی .

 

3 ـ بررسی تأثیر دو روش بارگیری کراتین پس از 6 هفته تمرینات مقاومتی بر « درصد چربی »  ورزشکاران  تمرین کرده مقاومتی .

 

4 ـ بررسی تأثیر دو روش بارگیری کراتین پس از 6 هفته تمرینات مقاومتی بر « توده خالص بدن » ورزشکاران  تمرین کرده مقاومتی .

 

 

 

– Ergogcnic aidis

 

پایان نامه - مقاله - تحقیق

– Creatine

تأثیر هشت هفته تمرینات مقاومتی بر پاسخ های سازشی آندروژن ­ها و کورتیزول زنان یائسه

 

 

 

ضرورت و اهمیت پژوهش

 

امروزه با پیشرفت در زمینه های پزشکی، اقتصادی و اجتماعی میزان مرگ و میر کاهش یافته و امید به زندگی افزایش یافته است. یکی از جدی ترین مشکلاتی که جامعه جهانی را نگران کرده، چگونگی تأمین مراقبت های بهداشتی(تندرستی) افراد سالمند است(30). دوران یائسگی با تغییرات هورمونی، بیولوژیکی و بالینی همراه است(21). سطوح هورمون آنابولیک تستوسترون در زنان همراه با افزایش سن کاهش یافته و سطوح پایه کورتیزول افزایش می یابد(33،36). در چندین تحقیق مشاهده شده که کاهش هورمون های آنابولیک و آندروژن ها با افزایش غلظت های پایه کورتیزول در افراد مسن همراه می­باشد. چندین مطالعه نشان داده اند که افزایش ترشح کورتیزول در افراد مسن با اختلال در رشد شناختی، کاهش نرون­های هیپوکامپ و ضعف عضلانی همراه است(36). کاهش آندروژن ها در زنان مسن موجب کاهش قدرت عضلانی، تراکم استخوان و میل جنسی شده و هم چنین سبب احساس خستگی و افسردگی می­گردد(12).

 

توده عضلانی انسان طی فرایند پیری به ویژه بعد از دهه ششم زندگی در هر دو جنس کاهش می یابد(38-36)؛ تا آن جا که در دهه دوم زندگی، در مقایسه با سن 80 سالگی یک اختلاف 40 درصدی در توده عضلانی دیده می شود(39). این کاهش قدرت عمدتاً ناشی از کم شدن اندازه و تعداد تارهای عضلانی به ویژه تارهای تندانقباض(36،37،39،40) و تغییرات در واحد های حرکتی و سیستم عصبی مرکزی و محیطی است(39). کاهش نسبت هورمون های آنابولیک به کاتابولیک در افراد مسن ممکن است با کاهش قدرت و کاهش در بار کار بیشینه که همراه با افزایش سن رخ می دهد، ارتباط داشته باشد(36). در واقع، نسبت آندروژن ها به کورتیزول بیان کننده تعادل متابولیسم آنابولیک و کاتابولیک عضله است. هورمون­های آنابولیک و کورتیزول به عنوان مهم ترین تنظیم کننده ها در سازگاری به تمرینات قدرتی مطرح هستند(12). سطوح پایین تستوسترون ممکن است عامل محدودکننده ای در توسعه قدرت باشد؛ چرا که تستوسترون می تواند از طریق بهبود عملکرد سیستم عصبی منجر به توسعه قدرت شود؛ چنان که نشان داده شده است افزایش قدرت طی تمرینات مقاومتی، با افزایش تستوسترون ناشی از آن رابطه زیادی دارد. تحقیقات نشان داده اند که تستوسترون، اندازه و سنتز پروتئین عضله را افزایش می دهد(41). هم­چنین تستوسترون در عملکرد بهینه سیستم عصبی و افزایش نوروترانسمیترها مؤثر است و بدین ترتیب نیز در گسترش قدرت مطرح می باشد(24،42).

 

در مقابل عواملی مانند یائسگی که حجم استخوان را در طول یک دهه تحت تأثیر قرار می دهند؛ فعالیت ورزشی می تواند اثر مثبتی بر توده استخوانی در طول زندگی بگذارد. ورزش به ویژه اگر با تحمل وزن بدن همراه باشد از طریق اعمال فشارهای مکانیکی بر استخوان باعث حفظ و حتی افزایش توده استخوانی می­شود(21).

 

سطوح آندروژن ها در حد مطلوب باعث حفظ بهینه تراکم استخوان می شود(43). حفظ ذخایر پروتئینی عضلات در فرایند پیر شدن اهمیت دارد؛ چرا که همراه با افزایش سن، حجم توده عضلانی کاهش می یابد. یکی از روش های افزایش توده عضلانی در زنان مسن، تمرینات مقاومتی است(44). افزایش های کوتاه مدت و تکرار شونده تستوسترون که توسط برنامه تمرین مقاومتی ایجاد می شود، تا حدی می تواند تحلیل عضلانی و کاهش قدرت همراه با آن را بهبود بخشد(43). با این حال تحقیقات کمی وجود دارد که پاسخ آندروژن ها را به تمرین مقاومتی در زنان مسن نشان داده باشد(31،33،45).

 

با توجه به تأثیر تمرینات مقاومتی در کاهش ذخایر چربی، افزایش توده عضلانی، بهبود ترکیب بدنی و تعدیل التهاب از یک سو و بنابر توصیه دانشگاه آمریکایی طب ورزشی مبنی بر فواید مسلم تمرینات مقاومتی در پیشگیری از بروز و توسعه بیماری های مزمن مرتبط با افزایش سن نظیر بیماری های قلبی عروقی از سوی دیگر(46)، پژوهش حاضر در صدد پاسخ گویی به این سوال است که آیا هشت هفته تمرینات مقاومتی بر پاسخ های سازشی آندروژن ها و کورتیزول زنان یائسه تأثیر دارد یا خیر؟

 

 

 

اهداف پژوهش

 

هدف کلی:

 

تأثیر هشت هفته تمرینات مقاومتی بر پاسخ های سازشی آندروژن ها و کورتیزول در زنان یائسه

 

اهداف اختصاصی:

 

پایان نامه - مقاله - تحقیق

 

 

    1. تعیین تأثیر هشت هفته تمرینات مقاومتی بر سطح تستوسترون در زنان یائسه

 

    1. تعیین تأثیر هشت هفته تمرینات مقاومتی بر سطح دهیدرواپی آندروسترون سولفات در زنان یائسه

 

    1. تعیین تأثیر هشت هفته تمرینات مقاومتی بر سطح کورتیزول در زنان یائسه

 

    1. تعیین تأثیر هشت هفته تمرینات مقاومتی بر نسبت تستوسترون به کورتیزول در زنان یائسه

 

  1. تعیین تأثیر هشت هفته تمرینات مقاومتی بر نسبت د‌هیدرواپی آندروسترون سولفات به کورتیزول در زنان یائسه

 

 

 

. Androgens

 

. Androstenedion

 

. Dehydroepiandrosterone(DHEA)

 

. Dehydroepiandrosterone sulfate(DHEA-S)

 

. Growth Hormone(GH)

 

. Insulin-like growth factor 1(IGF-1)

 

. Luteinizing Hormone(LH)

 

. Sarcopenia

 

. Hakkinen

 

. American College of Sports Medicine(ACSM)

 

. hippocamp

تاثیر متقابل خستگی و ساختار کف پا بر ویژگی­های کینماتیکی راه­رفتن

 

1-2. تعریف مساله و بیان نکات اصلی

 

از آنجا که پا مهم­ترین وسیله تعامل بین زمین و بدن انسان است، ساختار و نوع آناتومی پا بر راه رفتن عاملی تاثیر گذار است (Ledoux and Hillstrom ,2002). به طوریکه هرگونه انحراف  در پا ها اثر خود را به شکل زنجیروار به مفاصل و اندام فوقانی انتقال می­دهد. راستای غیر طبیعی پا به­ طور نظری باعث حرکت غیرطبیعی پا  هنگام راه رفتن می­شود.از این رو، بروز ناهنجاری در این ناحیه به لحاظ بیومکانیکی حائز اهمیت است(Zifchockand,2008).  یکی از شایع­ترین ناهنجاری ناحیه پا، کف پای صاف می­باشد(Lee, Vanore et al. ,2005). عوامل زیادی بر بیومکانیک راه رفتن اثر می­گذارند مانند بیماری­های عصبی-عضلانی، ضایعات مغزی-نخاعی، آسیب­دیدگی رباطی-مفصلی و خستگی، که می­توانند کنتیک، کینماتیک، الگوی فعالیت عضلانی و مصرف انرژی را در حین راه رفتن تغییر دهند (Winter,1991;Yoshino,2004). حرکت یکی از جنبه­های اصلی زندگی است و راه رفتن به عنوان مهارت پایه، بیشترین بخش فعالیت حرکتی روزمره انسان را به خود اختصاص داده است (Winter,1991,1995). خستگی یکی از خواص عضلات است که نتیجه آن کاهش عملکرد سیستم­های متابولیکی و عصبی- عضلانی برای استمرار فعالیت است. خستگی باعث کاهش قدرت ارادی و ظرفیت عملکردی عضلات، اختلال در فعال سازی همزمان عضلات آگونیست و آنتاگونیست، و در نهایت کاهش عملکرد و کارایی سیستم عصبی عضلانی می­شود. خستگی عضلات پیرامون یک مفصل (خستگی موضعی) می­تواند باعث تغییر الگوی حرکت، تغییر در هم انقباضی عضلات آن مفصل، تغییر در حس وضعیت مفصل و در نتیجه افزایش ریسک آسیب‌دیدگی شود Paillard, 2012(Walsh et al,2011;Davidson,2009). این عضلات در تولید توان اندام تحتانی برای پیشروی و انتقال بدن بسیار مهم بوده و ممکن است در طی فعالیت­های مختلف، در معرض استفاده بیش از حد و در نتیجه خستگی موضعی قرار گیرند  (Pincivero et al,2006; Hamil & Knutzen,2009). خستگی این گروه­های عضلانی می­تواند باعث بروز تغییرات کنتیکی و کینماتیکی اندام تحتانی در حین راه رفتن شود (Parijat & Lockhart, 2008). صافی کف پا وضعیتی است که در آن قوس طولی داخلی، که تمام قسمت داخلی پا را در بر می­گیرد از بین رفته یا کاهش می­یابد(Chen, et al. ,2010). صافی کف پا باعث حرکت و فعالیت عضلانی اضافی شده و  نه تنها باعث افزایش بار اعمال شده بر ساختار پا می­شود، بلکه باعث ازبین رفتن عملکرد طبیعی پا می­شود(Levinger, et al. ,2010). افراد دارای صافی کف پا نسبت به افراد عادی دو برابر بیش­تر در معرض شکستگی ناشی از فشار و شکستگی ناشی از خستگی قرار می­گیرند( Hajilou,2012). حال این سؤال­ها مطرح هستند که اولا آیا خستگی عمومی عضلات اندام تحتانی و بطور کلی خود فرد، باعث تغییر در کینماتیک اندام تحتانی در طی راه رفتن می­شود و ثانیا آیا اثر خستگی در افراد کف پای صاف، بیشتر از اثر آن در افراد سالم است؟

 

1-3. ضرورت انجام پژوهش

 

پاسچر پای انسان عموما بوسیله راستای اسکلتی پا توصیف می­شود. در حالیکه ارتباط بین پاسچر تغیییر یافته پا و آسیب دیدگی هنوز نامعلوم است، مطالعات زیادی شرح داده­اند که پاسچر پا روی فعالیت EMG  عضلات اندام تحتانی  ( Murley, et al.2009)  و کینماتیک مفاصل  ( Hunt, et al. 2004; Houck, et al. 2008; Cobb, et al. 2009)     در طول راه رفتن اثر می­گذارد. راه رفتن به عنوان یکی از مهم‌ترین حرکت­های پایه انتقالی و تحرک عمومی است که پارامترهای بیومکانیکی آن در دوره­های مختلف زندگی توجه بسیاری از محققان را به خود جلب کرده است و امروزه تحقیقات بسیاری عوامل اثر گذار بر روی پارامترهای بیومکانیکی راه رفتن را بررسی کرده‌اند و به عقیده این محققان هنوز جنبه­های بسیاری از عوامل اثر گذار بر روی بیومکانیک راه رفتن مشخص نشده است (Winter,1989, 1990). خستگی موجب کاهش قدرت ارادی و ظرفیت عملکردی عضلات، اختلال در فعال سازی همزمان عضلات آگونیست و آنتاگونیست، و در نهایت کاهش عملکرد و کارایی سیستم عصبی عضلانی می­شود. خستگی باعث به وجود آمدن تغییرات در حس عمقی عضلات و در نتیجه کاهش تعادل استاتیک و دینامیک ­می­شود (Walsh et al,2011). خستگی عضلات پیرامون یک مفصل (خستگی موضعی) می­تواند باعث تغییر الگوی حرکت، تغییر در هم انقباضی عضلات آن مفصل، تغییر در حس وضعیت مفصل و در نتیجه افزایش ریسک آسیب‌دیدگی شود Paillard, 2012(Walsh et al,2011;Davidson,2009). مطالعات زیادی وضعیت تعادل دینامیک و استاتیک را پس از اعمال خستگی موضعی عضلانی اندام تحتانی و چگونگی عملکرد سیستم­های پایداری انسان بعد از شتاب ناگهانی و جلوگیری از سقوط را بررسی کرده­اند (walsh et al,2011;Davidson,2009).

 

این تحقیقات با خستگی موضعی گروه­های عضلانی پروگزیمال و دیستال اندام تحتانی سعی در کشف مکانیسم­های درگیر در تعادل و چگونگی مشارکت این مکانیسم­ها در جلوگیری از افتادن بوده است. ولی مطالعات اندکی بر روی خستگی موضعی عضلانی و کنترل پاسچر و پارامترهای بیومکانیکی راه رفتن انجام شده است.

 

مطالعات اندک پیشین در زمینه خستگی و اثرات آن بر پارامترهای راه رفتن منحصراً با استفاده از دوربین­های آنالیز حرکتی و صفحه نیرو بوده و اکثراً بر روی افراد غیر ورزشکار و یا بزرگسال انجام شده بود. تحقیقات کنتیکی انجام شده با استفاده از روش دینامیک معکوس، شبکه­های گشتاوری ایجاد شده بعد از خستگی موضعی عضلات چهار سر رانی را مطالعه کرده بودند و تحقیقات کینماتیکی شامل سرعت راه رفتن و تغییر در زوایای مفاصل اندام تحتانی بعد از اعمال خستگی موضعی عضلانی بوده است. عارضه صافی کف پا به تغییرات بیومکانیکی در هر سه صفحه پا و مچ پا منجر می­شود و به ویژه بر عملکرد مفصل قاپی_پاشنه­ای تاثیر گذار است. کف پای صاف، بطور ویژه با عملکرد تغییر یافته پا شامل اورژن طولانی مدت پاشنه، افزایش چرخش داخلی تیبیا، افزایش آبداکشن جلوی پا، کاهش کارآمدی راه رفتن و کاهش جذب ضربه در ارتباط است ( Tweed, et al. 2008; Williams, et al. 2001) ، در نتیجه فشار بیشتری ممکن است به ساختارهای درگیر در کنترل این حرکات در طول فاز استانس وارد آید. بعلاوه حرکت غیر نرمال پا می­تواند به دلیل جفت شدن بین پاها و زانو منجر به اعمال فشار بزرگتری روی ساختارهای پروگزیمال مثل مفصل زانو شود ( Williams et al, 2001) . مطالعات کینماتیکی متعددی به مقایسه افراد با پای صاف و پرونیت با افراد با پاسچر پای نرمال پرداخته­اند ( Hunt, et al. 2004; Houck, et al. 2008;  Cobb, et al. 2009)  . با این حال نتایج این مطالعات به دلیل تغییرات در موجود در طبقه بندی پاسچر پا و روش­های مدل سازی بیومکانیکی مورد استفاده متناقض هستند. روش­های طبقه بندی قبلی شامل مشاهده دیداری ( Hunt et al. 2004 ) ، ارزشیابی گونیومتریک ( Houck et al. 2008)  ، اندازه­گیری نسب قوس (Cobb, et al.2009) ، و ترکیب روش استاتیک و دینامیک دو بعدی قوس طولی داخلی می­باشد ( twomey, et al. 2010) .

 

اثرات پاسچر پا بر عملکرد دینامیک اندام تحتانی نا­معلوم باقی مانده است. هنوز بطور گسترده­ای گمان می­شود که تغییرات ساختاری و عملکردی پا نظیر پای صاف، باعث یک جهت­گیری جبرانی می­شود و در نتیجه، باعث انحراف مکانیکی کل اندام تحتانی در طول راه رفتن می­گردد. بوسیله خصوصیات مکانیکی پا می­توان انرژی جابه جا شده در اندام تحتانی را تعیین نمود و نیز می­توان الگوی بارگذاری در حرکات انتقال وزن را بدست آورد ( Twomey , et al. 2010). از آنجایی که تحقیقات مرتبط با تفاوت­های کینتیکی و کینماتیکی در زمینه خستگی محدود هستند، مطالعه تغییرپذیری پارامترهای راه رفتن می­تواند منجر به شناخت مهمی در خصوص راه رفتن شود ( Stergiou, et al. 2002 )  .

 

پایایی و اعتبار الگوهای نیروی عکس العمل زمین در طول راه رفتن قبلا در جامعه­های آماری متفاوت و موقعیت­های گوناگون مورد بررسی قرار گرفته است (Stergiou, et al. 2002 ) ، اما تحقیقات اندکی در مورد خستگی و اثر آن بر کینتیک و کینماتیک راه رفتن موجود می­باشد. در عارضه کف پای صاف، اورژن پاشنه، چرخش داخلی درشت نی و افزایش ابداکشن جلوی پا باعث کاهش جذب ضربه و کاهش کارآمدی راه رفتن می­شود، بنابرین در این پژوهش محقق بر آن است تا اثر خستگی را بر پارامترهای کینماتیکی راه رفتن دو گروه نرمال و دارای کف پای صاف مشخص نماید. بنابرین سوالاتی که مطرح می­شوند عبارتند از:

 

 

    1. 1. چه تفاوتی بین کینماتیک افراد دارای عارضه کف پای صاف و افراد با پای نرمال وجود دارد؟

 

    1. تعامل بین خستگی و عامل کف پای صاف در الگوی کینماتیکی راه رفتن چیست؟

 

  1. کدام مفصل بیشترین اثر را از صافی کف پا و خستگی می­پذیرد؟

 

1-4 اهداف پژوهش

 

.1-4-1 هدف کلی

 

بررسی تاثیر متقابل بین عامل­های ساختار کف پا، خستگی و متغییرهای بیومکانیکی راه رفتن

 

1-4-2. اهدف جزیی

 

*مقایسه دامنه حرکتی مفاصل مچ، زانو و ران هنگام راه رفتن

 

*تعیین اثر  خستگی بر متغیرهای زوایای مفصل و پارامترهای سری-زمانی راه رفتن

پایان نامه - مقاله - تحقیق

 

1-5. فرضیه­های تحقیق

 

* دامنه حرکتی مچ، زانو و ران در افراد کف پای صاف بیشتر از افراد نرمال تغییر می­کند.

 

* بین عامل­های کف پای صاف و خستگی، تاثیر متقابل معنی­داری وجود دارد.