گری ورزشی عبارت است از حمایت یک شرکت (ورزشی یا غیر ورزشی) از نهادها، تسهیلات و امکانات، تیمها، ورزشکاران و رویدادهای ورزشی، به منظور نایل شدن به اهداف تجاری مورد نظر(نگان، پرندرگاست و تسانگ، 2011، ص551). اگر چه حامی رسمی بودن نیازمند منابع مالی زیادی است، اما انتظار میرود این کار فواید زیادی از جمله افزایش سود، بهبود نرخ بازگشت سرمایه و اثر تبلیغاتی مثبت داشته باشد. حامیگری فرصتی است تا شرکتها بتوانند شناسهی خود را با استفاده از رویدادهای ورزشی مهم به دنیا معرفی کنند(کیم، 2010، ص3).
دریباکس(2002) بیان کرد که هوادار خوب، وفادار است و از تیم محبوبش حتی در شرایط نامطلوب هم حمایت میکند و هوادار بد، فردی است بیوفا که تنها به نتایج خوب توجه دارد تا از این طریق تسلی بخش خواستههای خود باشد. ورزش هواداری تولید میکند که متعصب، کنجکاو و ماندگارتر از آن باشد که برای سایر اشکال فعالیتهای سرگرمکنندهی اجتماعی بدون مشارکت مستقیم در رویداد فقط به عنوان تماشاچی باشد. شناسهی تیم به عنوان درک هواداران در ارتباط با یک تیم و تجزیه و تحلیل نقاط ضعف و دستاوردهای تیم به عنوان مالک تیم تعریف میشود در این مفهوم، میتوان آن را به عنوان یک نمونهی خاص از شناسهی سازمانی درک کرد. نظریهی هویت اجتماعی پیشنهاد میکند که افراد خود را در دسته های مختلف اجتماعی به منظور تسهیل در شناسهی خود به همراه محیط اجتماعیشان طبقهبندی میکنند. تا حدودی شناسهی یک فرد با گروه، به عنوان یک تیم ورزشی، میتواند متفاوت باشد. هواداران کمی به صورت منفعل با ورزش یا تیم درگیرند، و به احتمال زیاد برای سرگرمی، فرصت تعامل اجتماعی و کاهش استرس جذب ورزش میشوند(گوینر و اسوانسون، 2003، ص276). هوادار ورزش می تواند یک حس اجتماعی را ایجاد کند. با درگیر کردن مردم به صورت مشترک به هدف مشترک، ورزش یک شناسهی جمعی را فراهم میکند. همچنین میتواند بوسیلهی ایجاد ارتباط تیم با جامعه از طریق تاریخ، نمادها، اهداف مشترک و نیاز هواداران به تعلق، غرور و افتخار جامعه را بسازد(گوینر و اسوانسون، 2003، ص 278). هواداران جذب تیمهایی می شوند که وفادار هستند این وفاداری بلندمدت، بیدریغ بوسیلهی زمان و حامیگری پشتیبانی میشود(پولی، 1978، ص 18). علاوه بر این بیشتر نتایج شناسهی هواداری به این صورت است که افراد تمایل دارند در رفتار مشتریانی که حمایت میشوند شرکت کنند(فیشر، 1998، ص28).
اخیرا در بازاریابی ورزشی، بازاریابان به طور گستردهای از برنامههای حمایت از رویداد ورزشی، به منظور بهبود تصویر شناسه و افزایش وفاداری به شناسه استفاده میکنند(کورنویل و مینگهان، 1998، ص8). مطابق با تحقیقی که در سال 2001 انجام گرفت، اولین هدف شرکتها از حامیگری، افزایش وفاداری به شناسهی شرکت اعلام گردید(عبدوی، 1391، ص4). یکی دیگر از اصلیترین اهداف حامیان عبارت است از بهبود تصویر شناسهی شرکت، ایجاد تصویری مثبت از شرکت موجب میشود تا ادراک مصرفکنندگان از حامی تحت تاثیر قرار میگیرد(وستبرگ، استاورس و ویلسون، 2011، ص 608).
به طور کلی حامیگری جایگاه ویژهای در آمیخته با بازاریابی دارد چرا که در ایجاد آگاهی از شناسهی تیم، خلق جایگاهی متمایز و افزایش سهم بازار تاثیر بسزایی دارد(کیم، 2010، ص 5). با وجود افزایش محبوبیت حمایت از فعالیتهای ورزشی به عنوان یک ابزار ترفیعی، نتایج نهایی فعالیتهای حمایتی مانند تشخیص حامی، نگرش، حمایت و رضایت نسبت به حامی هنوز ناشناخته باقیمانده است(نگان، پرندرگاست و تسانگ، 2011، ص553).
تحقیقات در حوزهی حامیگری را می توان به دو دستهی متفاوت جای داد: یکی رفتار مصرف کننده و دیگری عملکرد مالی. در حوزهی رفتار مصرف کننده، حمایت یک شرکت از فعالیت ورزشی موجب تغییر در رفتار و نگرش فرد نسبت به آن شرکت میشود در حالی که در حوزهی مالی تمرکز محققین بیشتر بر بازار سرمایه، قیمت سهام و نتایج مالی است(کیم، 2010، ص 6). در گذشته بازاریابان میزان اثربخشی حامیگری را بر اساس شاخصهایی همچون میزان فروش(کاریلیت، لافرتی و هریس، 2005، ص55) و قیمت سهام ارزیابی میکردند(لالونتاس، 2005، ص260). اما امروزه محققین به اهمیت شاخصهای نگرشی در ارزیابی نتایج حاصل از حامیگری پی بردهاند(الکساندر، 2007، ص135).
در پژوهش حاضر تمرکز محقق بر نتایج رفتاری و نگرشی حاصل از حامیگری قرار دارد. نتایج رفتاری و نگرشی برای حامیگری مانند شناخت حامی، نگرش، حمایت و رضایت نسبت به حامی ذکر شدهاست(گوینر و اسوانسون، 2003، ص 276). با توجه به سرمایهگذاری های صورت گرفته در این زمینه، آگاهی از چگونگی کارکرد حامیگری از اهمیت ویژهای برخوردار است(نگان، پرندرگاست و تسانگ، 2011، ص554). بنابراین هرچه شرکتها بخواهند سرمایهگذاری بیشتری در برنامههای بازاریابی خود داشته باشند، باید از ابعاد دقیق حامیگری بهعنوان یک ابزار راهبردی بازاریابی آگاهی داشته باشند(دیمیترا، آرتمیس و تئوفانیس، 2008، ص 215). علاوه بر این محقق سعی دارد با توجه به ادبیات شناسه، سابقهی اعتبار، حوزهی مشارکت و شناسهی هواداری را برای پیشبینی شناسهی تیم در میان هواداران بررسی کند. البته در تحقیقات قبلی اثر دو عامل سابقهی اعتبار و حوزهی مشارکت بر روی پیامدهای حامیگری بررسی شده است ولی به شناسهی هواداری به عنوان یکی از فاکتورهای شناسهی تیم بر روی حامیگری پرداخته نشده است، در این راستا با توجه به کمبود مطالعات در حوزهی حامیگری و نتایج حاصل از آن در میان هواداران، بویژه در داخل کشور، محقق تصمیم گرفتهاست تا در پژوهش حاضر تاثیر شناسهی هواداری را بر روی چهار پیامد مشخص حامیگری(شناخت حامی، نگرش، حمایت و رضایت نسبت به حامی) بررسی کند و سوال اساسی در این تحقیق این است که آیا شناسهی هواداری روی چهار پیامد مشخص حامیگری(شناخت حامی، نگرش، حمایت و رضایت نسبت به حامی) تاثیر دارد؟
3-1) ضرورت و اهمیت انجام تحقیق
در طول سه دهه گذشته، حامیگری از یک فعالیت محدود و کوچک که تنها در برخی از کشورهای صنعتی انجام می گرفت، به یک صنعت جهانی مهم تبدیل شده است(مینگهان، 1998، ص4) و سرمایهگذاری شرکتها در این حوزه بشدت رشد کرده است(کوو، کوارترمن و فلاین، 2006، ص82).
گزارش شده است که میزان کل مخارج مربوط به حامیگری از 2 میلیارد دلار در سال 1984 به 28 میلیارد دلار در سال 2004 و 3/46 میلیارد دلار در سال 2010 رسیده است(IEG,2011). رشد روز افزون این سرمایهگذاریها ناشی از اثر بخش بودن حامیگری به عنوان ابزاری مؤثر در ارتباطات بازاریابی است(دلفین، 2005، ص174).
با وجود همه این شاخصها که نیاز به داشتن درک روشنی از ارزش تجاری حامیگری را نمایان میسازد، اما بازاریابان هنوز پاسخ روشنی به این سوالات که چه چیزی در ازای سرمایهگذاری در حامیگری حاصلشان میشود؟ حامیگری چگونه میتواند ادراک و رفتار مصرفکنندگان را تحت تأثیر قرار دهد؟ و چگونه میتوان یک برنامه حامیگری کارآمد را توسعه دهند؟ در اختیار ندارند و اکثر تصمیمات مربوط به استفاده از حامیگری به سلیقه شخصی مدیران و یا علاقه آنان به ورزش بستگی دارد(هاروی، 2001، ص61).
کیهان (2006)، از چهار عامل به عنوان عوامل موثر بر عدم درک اثرات ناشی از حامیگری یاد میکند: نبود پشتوانه نظری جامع درباره چگونگی کارکرد حامیگری، مبهم بودن مفاهیم مربوط به ساختارهای کلیدی حامیگری، ضعف روششناسی در مطالعات حامیگری و در نهایت عدم تمایز بین حامیگری و سایر ابزارهای بازاریابی مانند تبلیغات، همگی عواملی هستند که موجب بوجود آمدن ابهام در حوزه حامیگری شدهاند.
در کشور ما نیز با توجه به اجرای اصل 44 قانون اساسی و واگذاری نهادهای دولتی به بخش خصوصی، و با در نظرگرفتن این موضوع که تعدادی از تیمهای ورزشی در ایران بصورت دولتی یا نیمه دولتی اداره میشوند، فرصتی برای شرکتها بوجود آمده است تا با حمایت از تیمهای ورزشی به عنوان یک برنامه راهبردی بازاریابی، جایگاه ویژهای برای خود در ذهن مشتریان ایجاد نمایند. علاوه بر این، ورزش حرفهای در ایران فقط هزینه زاست و درآمد کسب نمیکند. باشگاههای ایرانی از دولت بودجه میگیرند و توان درآمدزایی ندارند. باشگاههای ورزشی در کشور راههای محدودی برای کسب درآمد دارند و درآمدهای این باشگاهها به طور کلی در سه محدوده روز مسابقات، حامیان و پخش تلویزیونی جای میگیرد(عبدوی،1391،ص6).
در این میان جذب حامی یک شیوه بسیار قدیمی و کاملا شناخته شده در دنیای ورزش است. بسیاری از هواداران جوان تیمها هنگام خرید پیراهن تیم مورد علاقهشان در صورتی آن را غیرتقلبی میدانند که نام حامی بر روی آن حک شده باشد. طرفداران به کالایی که نام شرکت آن به عنوان حامی بر روی پیراهن تیمشان حک شده است، علاقه نشان میدهند و محصولات حامی تیم خود را جذابتر از محصولات مشابه میدانند. از سوی دیگر حمایت مالی از تیمها و رویدادهای ورزشی توسط شرکتهای بزرگ، موفقیت باشگاهها و حامی را توأما مهیا میکند و هر دو طرف از این معامله سود سرشاری میبرند(عبدوی،1391،ص7).
بنابراین رشد سریع صنعت حامیگری، مطالعات دانشگاهی در حوزههای مختلف این صنعت را مطالبه میکند. با وجود مطالعات زیادی که در این سه مرحله انجام گرفته است، مینگهان (2001) خاطر نشان میکند که هنوز هیچ یک از این مطالعات نتوانستهاند الگوی جامعی که بتواند چگونگی کارکرد حامیگری را نشان دهد، ارائه کنند.
بنابراین این تحقیق در نظر دارد تاثیر شناسهی هواداری را روی پیامدهای حاصل از حامیگری بررسی کند. این کار میتوانند پشتوانه نظری و شواهد تجربی قابل توجهی در اختیار محققین و بازاریابان علاقهمند به استفاده از حامیگری قرار دهد و تصمیمات شرکتها در ورود به صنعت حامیگری را مشروعیت بخشد. و همچنین با توجه به این که این تحقیق روی باشگاه تراکتورسازی تبریز کار خواهد شد و در مورد باشگاه فرهنگی ورزشی تراکتورسازی تبریز یک باشگاه فوتبال است که در تبریز، استان آذربایجان شرقی در سال ۱۳۴۹ شمسی (۱۹۷۰ میلادی) با حمایت کارخانه تراکتورسازی تبریز بنیانگذاری شده است و در طی چند سالی که این تیم در لیگ برتر با یاری هواداران متعصب خود توانسته است نتایج قابل قبول و خوبی کسب کند محقق در نظر دارد تا با انجام این پژوهش دانش و اطلاعات مفیدی در اختیار هواداران و حامیان مالی و همچنین مسئولین این تیم قرار دهد.
4-1) اهداف تحقیق
اهدافی که محقق در این تحقیق دنبال میکند عبارتند از:
هدف از این تحقیق ارائهی مدلی از شناسهی هواداری و پیامدهای حاصل از حامیگری در باشگاه تراکتورسازی تبریز میباشد تا با بهرهگیری از نتایج حاصله و ارائهی پیشنهادهایی متناسب با نتایج پژوهش، دانش و اطلاعات مفیدی در اختیار هواداران و حامیان و همچنین مسئولین این تیم قرار دهد.
علاوه بر اهداف کلی، اهداف جزئی پژوهش به صورت زیر میباشد:
1) بررسی یا تعیین رابطهی بین وجهه و اعتبار درک شده از تیم با شناسهی آن تیم
2) بررسی یا تعیین رابطهی بین مشارکت در حوزهی ورزش و شناسهی آن تیم
3) بررسی یا تعیین رابطهی بین شناسهی هواداری و شناسهی آن تیم
3-1) بررسی یا تعیین رابطهی بین تعلق هوادار و شناسهی هواداری
3-2) بررسی یا تعیین رابطهی بین اشتیاق هوادار و شناسهی هواداری
3-3) بررسی یا تعیین رابطهی بین مشارکت هوادار و شناسهی هواداری
4) بررسی یا تعیین رابطهی بین شناسهی تیم و توانایی شناخت صحیح حامیان آن تیم
5) بررسی یا تعیین رابطهی بین شناسهی تیم و نگرش نسبت به حامیان آن تیم
6) بررسی یا تعیین رابطهی بین شناسهی تیم و رفتارهای حمایت حامیان آن تیم
7) بررسی یا تعیین رابطهی بین شناسهی تیم و رضایت نسبت به حامیان آن تیم
5-1) بیان فرضیهها
در این تحقیق، محقق هشت فرضیه و سه زیرفرضیه برای پاسخگویی به این سؤالات مطرح میکند. این فرضیهها و ریزفرضیهها که صحت و سقم آنها در این تحقیق مورد بررسی قرار خواهند گرفت عبارتند از:
1) بین وجهه و اعتبار درک شده از تیم و شناسهی آن تیم ارتباط معناداری وجود دارد.
2) بین مشارکت در حوزهی ورزش و شناسهی تیم ارتباط معناداری وجود دارد.
3) بین شناسهی هواداری و شناسهی تیم ارتباط معناداری وجود دارد.
3-1) بین تعلق هوادار و شناسهی هواداری ارتباط معناداری وجود دارد.
3-2) بین اشتیاق هوادار و شناسهی هواداری ارتباط معناداری وجود دارد.
3-3) بین مشارکت هوادار و شناسهی هواداری ارتباط معناداری وجود دارد.
4) بین شناسهی تیم و توانایی شناخت صحیح حامیان مالی ارتباط معناداری وجود دارد.
5) بین شناسهی تیم و نگرش نسبت به حامیان مالی ارتباط معناداری وجود دارد.
6) بین شناسهی تیم و رفتارهای حمایت حامیان مالی ارتباط معناداری وجود دارد.
7) بین شناسهی تیم و رضایت نسبت به حامی مالی ارتباط معناداری وجود دارد.
. Sponsorship
. Sponsor
. Walliser
. Kihan
. Keller
. Welfare
. Gwinner & Swanson
. kim
– sport sponsorship
. Ngan, Prendergast, & Tsang
– Derbaix
. Pooley
. Fisher
. Cornwell & Maignan
. Westberg, Stavros, & Wilson
. Carrillat, Lafferty, & Harris
. Lalountas
. Alexandris
. Dimitra, Artemisia, & Theofanis
. Koo, Quarterman, & Flynn
. Dolphin
. Harvey
– kihan
دانشمندان اتفاق نظر دارند که سرمایه اجتماعی هم یک کالای جمعی است و هم یک کالای فردی . روابط اجتماعی نهادینه شده با منابع جای گرفته در آن ، هم برای جمع و هم برای افراد مفیدند. در سطح گروه سرمایه اجتماعی نشان دهنده مجموعه ای از منابع ارزشمند(سیاسی،اجتماعی ،فرهنگی و اقتصادی )در تماس های اجتماعی افراد است که به صورت یک شبکه با هم در تعامل هستند. (باستانی،1386)در تعریف کریشنا (2000) سرمایه اجتماعی شامل خصایص و مشخصات سازمان اجتماعی یعنی مواردی چون شبکه ها ، هنجارها و اعتماد اجتماعی را در بر می گیرد . مساله اصلی در دیدگاه شبکه، روابط است و واحد تشکیل دهنده ساخت جامعه ، شبکه های تعاملی هستند.ساخت اجتماعی به عنوان یک شبکه ، از اعضای شبکه و مجموعه ای از پیوندها که افراد، کنشگران یا گروه ها را به هم متصل می سازد ، تشکیل شده است.اعضای شبکه می توانند افراد،گروه ها ، نهادها ، موجویت های حقوقی و یا سازمان ها باشند.(باستانی،1386)
در جامعه معاصر ایران که در حال گذار از نگرش های کهن به انگاره های مدرن است در روند تحول در الگوی زندگی ،پدیده مشارکت مردم در همه برنامه های توسعه ای از جمله ورزش کشور مورد غفلت واقع شده است. این در حالیست که کشورهای توسعه یافته از پتانسیل عظیم سرمایه اجتماعی و مشارکت داوطلبانه بصورت علمی و نظام مند در امور مختلف از جمله در امر ورزش استفاده می کنند.(موسوی خورشیدی،1388)پاتنام نیز می گوید مشارکت در جامعه ای که سرمایه اجتماعی عظیمی را در شکل هنجارها، عمل متقابل و شبکه های مشارکت مدنی به ارث برده اند بهتر صورت می گیرد.هر چه این شبکه ها متراکم تر باشند امکان همکاری افراد در جهت منافع متقابل بیشتر خواهد شد. همچنین از نظر وی اعتماد باعث تسهیل همکاری می شود .هر چه اعتماد در جامعه ای بالاتر باشد ، احتمال همکاری هم بیشتر خواهد بود. (موسوی خورشیدی،1388) مدیران و برنامه ریزان حوزه تربیت بدنی و ورزش که در صدد توسعه ورزش ایران می باشند باید تلاشی جامع،نظامدار و پی گیر داشته باشند که به نظر می رسد حلقه مفقود در چرخه این توسعه،مفهوم سرمایه اجتماعی و مولفه های آن می باشد.از آنجا که تحقیقات چندانی روی این مفهوم در عرصه ورزش و سازمان های ورزشی ایران صورت نگرفته است محقق قصد دارد به بررسی این مسآله بپردازد که آیا بین سرمایه اجتماعی با مدیریت مشارکتی رابطه وجود دارد؟و بر همین اساس آیا سرمایه اجتماعی و خرده مقیاس های آن تا چه حد می توانند مدیریت مشارکتی را پیشگویی کنند؟ امید است که تحقیقات بیشتر در این زمینه باعث توجه بیشتر به این عامل مهم توسعه ای گردد و تا حدودی خلا موجود در این زمینه را جبران کند.
[1]. Social Capital
[2]. Human Capita
[3]. Correlation
[4]. Cooperation
[5]. Mutual Trust
[6]. َAdler& kwon
[7]. Intellectual Capital
ز منافع کیفیت خدمات بالا به دست آوردن وفاداری مشتریان راضی است. تجربیات قبلی مشتری از مصرف محصول سازمان و همچنین تجربه او از تعامل با سازمان عرضه کننده، در شکل دهی انتظارات وی نقش اساسی ایفا می کند. اعتقاد بر این است، رضایت مندی مشتریان عکس العمل های آتی آنان را در قبال سازمان تحت تأثیر قرار می دهد، چنانچه تأثیری شگرف بر حیات حال و آینده یک سازمان خواهد داشت. احساس رضایت مندی، موجب افزایش آستانه تحمل برای پرداخت بهای بیشتر در قبال محصول سازمان خواهد شد. سازمانی که از فلسفه به حداکثر رساندن رضایت مشتری پیروی می کند، موفق تر و در نهایت دارای سود و ماندگاری بیشتری خواهد بود. در این وضعیت منافع کارکنان، مشتریان و صاحبان سازمان تأمین می شود و وضعیت برد-برد حاکم می گردد(36).
تحقیقات بسیاری نشان داده است که این رضایت مشتریان است که در نهایت تمایل برای بازگشت مجدد آن ها را تعیین می کند و بر رفتار خرید آن ها تأثیر می گذارد. جان لیم در تحقیقات خود به این نتیجه رسید که کیفیت خدمات به طور مستقیم بر رضایت مشتری تأثیر می گذارد. همچنین سطوح رضایت مشتری به طور مستقیم بر وفاداری مشتری اثرگذار است و در نهایت سطوح بالای وفاداری مشتری مستقیماً بر رفتار آینده خرید مشتری تأثیر می گذارد(62).
سنجش کیفیت خدمات در صنعت خدمات ورزشی، همچنان موضوعی بحث برانگیز است(84). رابینسون به این موضوع اشاره کرده است که سازمان های ورزشی ویژگی هایی دارند که آن ها را از سایر سازمان ها متمایز می نماید. اولاً، با توجه به اینکه مفهوم خدمات ورزشی برای عامه مردم تازگی دارد، لذا هزینه ای که می کنند نسبتاً زیاد است. ثانیاً، مشتریان اوقات فراغت و تفریح خود را که جزو ارزشمندترین زمانهای آنها در طی زندگی است، در باشگاه ها سپری می کنند. ثالثاً، در اغلب باشگاه های ورزشی نوعی سرمایه گذاری عاطفی مانند احساس تعلق نیز که بین مشتریان نسبت به باشگاه ایجاد می شود، صورت می پذیرد؛ لذا این عوامل باعث می شوند انتظارات از این باشگاه ها بالاتر رود. بنابراین، هدف اصلی مدیریت باشگاه های ورزشی جلب رضایت مشتری و رابطه خوب و مطلوب با وی است(73). چنانچه سازمان های ورزشی درک مناسبی از عوامل موثر بر رضایت مشتریان داشته باشند، بهتر می توانند از نتایج مثبت برخورداری از پایگاه مشتریان رضایتمند استفاده کنند؛ زیرا برآوردن انتظارات مشتریان در مورد ویژگیهای کیفیت خدمات، به رضایت مندی بالاتر آنها می انجامد و باعث می گردد به خدمات وفادار بمانند و حتی آن را به دیگر مشتریان نیز پیشنهاد دهند(27).
امروزه فعالیت های ورزشی در دانشگاه های ایران به شکل ارائه دو واحد درس تربیت بدنی که برای دانشجویان سایر رشته ها اجباری است. همچنین فعالیت های ورزشی فوق برنامه دانشگاه شامل سه بخش رقابتی (برگزاری مسابقات درون دانشگاهی و بین دانشگاهی)، بخش آموزشی (یادگیری مهارت های ورزشی) و بخش تفریحی_همگانی (بهینه سازی اوقات فراغت دانشجویان) می شود. فعالیت های ورزشی فوق برنامه را می توان بر روی یک پیوستار ترسیم کرد که در یک انتهای آن فعالیت های تفریحی، همگانی، سرگرم کننده و فاقد سازماندهی قوی (مانند فعالیت های ورزشی تفریحی و فعالیت های بدون هدف قهرمانی) قرار دارند و فعالیت های ورزشی نیازمند برنامه ریزی و رعایت قوانین و مقررات که حتماً باید توسط افراد حرفه ای، تجهیزات مناسب و داوران با تجربه هدایت شوند در انتهای دیگر پیوستار قرار می گیرند(42). یکی از مهمترین اهداف و ماموریت های اداره کل تربیت بدنی تعیین راهبردهایی جهت فراگیری و توسعه فعالیت های ورزشی در دانشگاه ها به منظور توسعه ورزش همگانی بین دانشجویان است که در سال های اخیر مورد تاکید فراوان قرار گرفته است. هدف اصلی فوق برنامه ورزشی دانشگاه ها، افزایش توانایی دانشجویان جهت ارتقای حس مسئولیت پذیری و مشارکت مؤثر در فعالیت های اجتماعی به عنوان یک شهروند است. این امر می تواند نقش مهمی در تربیت عمومی و تقویت ابعاد جسمانی، روانی حرکتی، عاطفی، عقلانی، اخلاقی و اجتماعی دانشجویان از طریق پرداختن به فعالیت های مفرّح و سلامت بخش به صورت آزاد و داوطلبانه ایفا نماید(13).
تربیت بدنی بخش جدایی ناپذیر تعلیم و تربیت است. تردیدی نیست که بدون توجه به تربیت جسمانی، تعلیم و تربیت ناقص خواهد ماند. برای توجه و رسیدگی به فعالیت های بدنی، چه به صورت وجود دانشکده های تربیت بدنی و چه به صورت واحدهای عمومی تربیت بدنی برای دانشجویان سایر رشته ها و چه به صورت امکان برگزاری برنامه های فوق برنامه های ورزشی دانشگاه ها لازم است به امکانات و تاسیسات، نیروی انسانی متخصص، بودجه و برنامه توجه داشت. مطالعه امکانات و فعالیت های موجود فوق برنامه های ورزشی در دانشگاه ها می تواند مبین میزان توجه و اهمیتی باشد که نظام آموزش عالی بر توسعه قابلیت های جسمانی و حرکتی دانشجویان قائل است(14). از آنجا که 2 واحد درسی تربیت بدنی جوابگوی نیازها و علاقه مندی های دانشجویان به ورزش نیست لذا توجه به فعالیت های فوق برنامه ی ورزشی بسیار حائز اهمیت است. از آنجا که کیفیت خدمات یکی از مهمترین عوامل تاثیرگذار بر جذب افراد در اماکن ورزشی به حساب می آید توجه به کیفیت خدمات یک امر ضروری به حساب می آید. در زمینه ی فعالیت های فوق برنامه ی ورزشی دانشگاه ها، برای اینکه افراد بیش تری جذب شوند لازم است سالن های ورزشی از امکانات خوبی بهره مند باشند و کیفیت امکانات و کیفیت ارائه خدمات در این اماکن در سطح قابل قبولی باشد. محقق در این پژوهش ضمن بررسی وضعیت کیفیت خدمات فوق برنامه ی ورزشی دانشگاه آزاد همدان و رضایتمندی دانشجویان به دنبال پاسخ این سوال است که آیا بین کیفیت خدمات با رضایتمندی و تمایل به حضور مجدد دانشجویان در فعالیت های فوق برنامه ی ورزشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان ارتباط معنی داری وجود دارد ؟
Desoza
Sanenber
Deming,William Edwards.
European foundation of quality management
Loveloc & et al
Jun Lim
تقاد هنینگ، توران و لی(1997) مطالعات انجام شده بر روی رضایت و وفاداری به سه دسته تقسیم می شوند. دسته اول از ادبیات مدیریت خدمت اقتباس شده است و مطالعات روی رابطه رضایت و وفاداری به صورت کلی و در سطح شرکت می باشد. طبق مطالعات آنها رضایت پیش زمینه ای از وفاداری است که بر سودآوری شرکت اثر می گذارد. دسته دوم بر سطح فردی تمرکز کرده و حفظ (نگهداری) مشتری را براساس قصد خرید دوباره مشتری، مورد مطالعه قرار داده اند. این عوامل دارای یک نقص مهم بدلیل وجود تفاوت بین قصد فرد و رفتار اوست. دسته دوم ادعا می کنند که وفاداری تحت تأثیر رضایت بوده است، حتی اگر نوع رابطه آنها منطقی نباشد. گروه سوم که تعداد کمی را تشکیل می دهند، بر رابطه رضایت و وفاداری در سطح فردی بر مبنای داده های خرید واقعی تمرکز کرده اند. یافته های آنها حاکی از یک رابطه ضعیف یا بی اهمیت بین رضایت و رفتار خرید تکراری (وفاداری) است (49).
امروزه نمی توان در مورد موفقیت کسب و کاره ساده انگاری کرد. به همین دلیل درک و پیش بینی رفتار مصرف کننده کلید موفقیت در برنامه ریزی و مدیریت این محیط در حال تغییر و دگرگونی است (13).
از آنجا که تحولات صورت گرفته در مفهوم بازاریابی در دهه اخیر، همه سازمان ها و کلیه کسب و کارها را به سمت مشتری سوق داده است، توصیه نهایی همه رویکردهای جدید بازاریابی در بازارهای رقابتی مبتنی بر حفظ و نگهداری مشتریان است. اکنون سئوال اصلی این است که چگونه می توان مشتریانی را که امروزه بسیار قدرتمند، باهوش، تنوع طلب و دور از استرس شده اند را برای مدتی طولانی کنار سازمان نگه داشت؟ به طور مسلم پاسخ این سؤال را باید در کیفیت خدمات و کالاها جستجو کرد. زیرا این گونه موارد در بازارهای رقابتی امروز به ویژگی های حداقلی تبدیل شده اند و اگر سازمانها این حداقل ها را فراهم نکنند در بازار رقابتی جایی را نخواهند داشت (4). امروزه مدیران برای جلوگیری از گرایش مشتری به سمت رقبا بیش از هر زمانی می بایست در پی درک خواسته ها و نیازهای مشتریان باشند تا بهتر بتوانند نیازهای آتی آنان را برآورده و روابط بلند مدت با آنها برقرار نمایند (84).
ریچ هلد(1996) عنوان کرد که به دلایل زیر نگهداری مشتریان برای سازمانها سودآوری به همراه خواهد داشت:
هزینه های جذب مشـتریان ممکن است زیاد باشد؛ بنابراین مشـتریان سـودآور نخواهند بود مگر
اینکه آنها برای مدت بیشتری حفظ شوند و از شرکت خرید کنند.
جریان سودهای کسب شده از مشتریان حفظ می شود و مشتری وفادار، شرکت را در پوشش هزینه های خود یاری می رساند.
با خرید های بیشتر مشتریان از شرکت، درآمدها افزایش می یابد و شرکت از کارایی بیشتری در ارائه خدمات به مشتریان برخوردار می شود؛ بنابراین هزینه ها کاهش می یابد.
مشتریان خشنود وحفظ شده وفادار موجب جذب دیگر مشتریان بالقوه برای شرکت خواهند بود.
برقراری روابط با مشتریان برای آنها ارزشمند است و در نتیجه مشتریان وفادار حساسیت کمتری به قیمت خواهند داشت و احساس رضایت در آنها نهادینه خواهد شد.
در سالهای اخیر با توجه به ارتقای نسبی نقش و جایگاه ورزش بخصوص شنا در بین افراد جامعه، مدیریت کیفیت خدمات و رضایتمندی و وفاداری مشتریان به یکی از دغدغه های اصلی مدیران استخرها در آمده است. مدیران استخرها به اهمیت این موضوع واقف هستند که سنجش مشتری مداری و ارزیابی میزان وفاداری و رضایتمندی مشتریان و تشخیص نقاط ضعف و قوت مشتری مداری می تواند گام مهمی برای وفادار کردن و کسب رضایت آنان باشد. در این بین نقش کلیدی مشتری به عنوان عامل اصلی بقا در این مجموعه قابل کتمان نیست. زیرا در صورت بی توجهی به خواسته های مشتریان و ارضاء نیازهای مرتبط با آنان از سوی مدیران و کارکنان اش افراد ممکن است پس از یک دوره کوتاه استفاده از خدمات به دنبال استخری باشند که بتواند خواسته های مورد انتظارشان را برآورده سازد. بنابراین وظایف مدیران استخر این است تا با شناسایی هر چه بهتر این نیازها ضمن وفادار نمودن مشتریان به رونق و سودآوری حداکثری مجموعه ی تحت مدیریت خویش کمک نمایند.
در مطالعات مختلف به پژوهش هایی که نقش وفاداری و حضور مجدد مشتریان را با توجه به متغیرهای بازاریابی مانند مشتری مداری و رضایت مندی مشتریان سنجیده باشد کمتر توجه شده است و همچنین پژوهش های اندکی راجع به این متغیرها بخصوص مشتری مداری در حوزه ورزش صورت گرفته است. لذا با توجه به کم بودن تحقیقات در این موضوع بویژه در مبحث مشتری مداری که تحقیقات داخلی خیلی کمی در مورد این متغیر صورت گرفته و هم از آنجا که بقا و پایداری سازمان های خدماتی و ورزشی منوط به وفاداری و تمایل آنها برای حضور مجدد در استفاده از خدمت یا خرید محصول می باشد و مشتری مداری از عوامل تأثیرگذار بر وفاداری مشتریان و قصد خرید مجدد مشتریان می باشد، پژوهش حاضر در پی آن است تا به سؤالات زیر پاسخ دهد:
میزان رعایت اصول مشتری مداری در استخرهای استان قزوین به چه اندازه می باشد؟ این اصول می تواند به رضایتمندی و وفادارکردن مشتریان کمک شایانی نماید؟ آیا رضایت مندی می تواند به وفاداری مشتریان منجر شود؟ آیا ارتباطی بین دو نوع وفاداری نگرشی و رفتاری وجود دارد؟
شرکت هایی که به ایجاد وفاداری مشتریان توجه دارند، اهمیت حفظ یک مشتری را در ماورای هر خرید در نظر می گیرند. آنها مشتریان را دارایی های ارزشمندی می دانند و از تمام کارمندان خود می خواهند که برای راضی نگه داشتن و در نتیجه وفادارشدن یا وفادارماندن مشتریان هر کاری انجام دهند (16).
در سالهای اخیر نارضایتی شهروندان از خدمات ارائه شده توسط سازمانهای عمومی و انتظارات آنها افزایش یافته است. از سویی میزان آگاهی مراجعه کنندگان، از کیفیت خدمات سایر سازمانها افزایش یافته و با افزایش تعداد رقباء مراجعه کنندگان دیگر مانند گذشته پذیرای هر خدمتی نیستند (21).
آشنایی هر چه بیشتر افراد با این نوع رشته ورزشـی و کشـف افراد مستعد برای قهرمانی از میان
آنان در صورت ایجاد علاقه و وفادارنمودن آنها و نیز ایجاد رقابت هر چه بیشتر و مفید برای استخرهای ورزشی در جهت بهبود امکانات و مشتری مداری بهتر نیز از جمله ضرورت هایی است که نمی شود از آنها بسادگی گذشت.
علاوه بر ضرورتهایی که اشاره شد نباید از آموزه های دینی مرتبط با ورزش شنا غافل شد و اینکه در دین اسلام از جمله فعالیتهای سفارش شده شنا می باشد و اینکه وفادار نمودن مشتریان استخرها می تواند علاوه بر اینکه خود زمینه ساز اجرای این توصیه گردد، در پیشگیری از آسیب های احتمالی، آب درمانی، درمان بیماری ها و … مثمرثمر باشد.
با این حال با توجه به اهمیت پرداختن به ورزش های تفریحی و لزوم ترغیب و بعد از آن حفظ مشتری، باید زمینه هایی را برای این کار پیاده سازی کرد که مشتری مداری از جمله آنها می تواند
باشد. با رعایت اصول مشتری مداری و اینکه بدانیم چه اندازه ارتباط با وفاداری مشتریان خواهد داشت می توانیم به اهداف مورد اشاره دست یافت.
با توجه به اینکه استخرها از جمله مکان هایی هستند که سالانه تعداد زیادی از مشتریان از آنها استفاده می کنند و این مشتریان می توانند منبع اصلی درآمد صاحبان استخرها باشند، توجه به آنها امری ضروری به نظر می رسد چرا که مدیران استخرها می توانند با درک بهتر و بیشتر از کیفیت خدمات نه تنها به درآمد بالایی دست پیدا کنند بلکه با بهبود کیفیت خدمات ارائه شده به مشتریان باعث رضایت مندی آنها و در نتیجه وفاداری و تمایلشان جهت استفاده مجدد از خدمات خود شوند. این خود نه تنها می تواند هزینه های استخرهای را جبران کند بلکه می تواند به سود آوری بیشتر منجر شود. همچنین با توجه به تأثیر انکارناپذیر بخش خصوصی در توسعه همه جانبه ورزش و افزایش استخرهای شنا در بخش خصوصی و دولتی و افزایش مراجعه کنندگان به این استخرها در استان قزوین، محقق بر آن شد که با تبیین تأثیر مؤلفه های مشتری مداری بر رضایت مندی و وفاداری در این اسـتان بپردازد تا با راهکارهای پیشـنهادی اسـتخراج شده از نتـایج این پژوهـش، عوامل رضایت مندی و وفاداری مشتریان شناسایی و در جهت برنامه ریزی بهتر استفاده شود. این پژوهش همچنین می تواند برای کاربران زیر نیز مورد استفاده و مفید واقع گردد:
هدف کلی تحقیق تعیین ارتباط مشتری مداری با رضایتمندی و وفاداری مشتریان در استخرهای استان قزوین است.
1- تعیین ارتباط مشتری مداری با رضایت مندی مشتریان در استخرهای استان قزوین 2- تعیین ارتباط مشتری مداری با وفاداری مشتریان در استخرهای استان قزوین 3-تعیین ارتباط مشتری مداری با وفاداری نگرشی مشتریان در استخرهای استان قزوین 4-تعیین ارتباط مشتری مداری با وفاداری رفتاری مشتریان در استخرهای استان قزوین 5- تعیین ارتباط رضایت مندی مشتریان با وفاداری در استخرهای استان قزوین 6- تعیین ارتباط رضایت مندی مشتریان با وفاداری نگرشی در استخرهای استان قزوین 7-تعیین ارتباط رضایت مندی مشتریان با وفاداری رفتاری در استخرهای استان قزوین 8- تعیین ارتباط وفاداری رفتاری و نگرشی مشتریان در استخرهای استان قزوین
9- تحلیل رگرسیونی (پیش بینی) رضایت مندی و وفاداری مشتریان استخرهای استان قزوین بر اساس مشتری مداری
فرض کلی
بین مشتری مداری با رضایت مندی و وفاداری مشتریان در استخرهای استان قزوین ارتباط وجود دارد.
فرضیات پژوهشی
Mc Kiteric
King
Henning-Thurau and klee
Reich held
العاتی که در زمینه استعدادیابی ورزشی انجام شدهاند، اغلب ویژگیهای آنتروپومتریکی و فیزیولوژیکی و بعضاً مهارتی مورد بررسی قرار گرفتهاند. به عنوان مثال، فرانچینی و همکاران (2007) آمادگی جسمانی و مشخصات آنترپومتریکی مردان جودکار تیم برزیل را بررسی کردند. مارکوویچ و همکاران (2005) ویژگیهای فیزیکی، فیزیولوژیکی و حرکتی زنان تکواندوکار را بررسی کردند. گابت و همکاران (2007) ویژگیهای آنتروپومتریکی، فیزیولوژیکی و مهارتی بازیکنان نوجوان والیبال را بررسی کردند. محمد و همکاران (2009) ویژگیهای آنتروپومتریکی و عملکردی بازیکنان هندبال را جهت توسعه یک مدل شناسایی و پرورش استعداد ارزیابی کردند. پیون و همکاران (2014) به شناسایی استعداد ورزشکاران جوان رشتههای جودو، کاراته و تکواندو براساس آزمون آنتروپومتریکی، آزمون عملکرد جسمانی و آزمون هماهنگی حرکتی پرداختند. این در حالیست که ولستن کرافت (2002) در مقاله مروری خود بیان میکند که از بین معیارهای مختلف استعدادیابی، عوامل روانی و تکنیکی بیشترین اهمیت را دارند؛ و علیرغم توجه زیادی که تا کنون به ویژگیهای آنتروپومتریکی شده است، این ویژگیها از کمترین اهمیت در شناسایی ورزشکاران نخبه جوان برخوردارند.
با پیشرفت علم روانشناسی ورزشی، بحث مهارتهای روانی در اجرای عملکردهای ورزشی از اهمیت بسزایی برخوردار شده است. امروزه با استفاده از مهارتهای روانی پیشرفت قابل ملاحظهای در عملکرد ورزشکاران حرفهای در سطوح بالای رقابت به وجود آمده است (مارتنز، 1987). بسیاری از ورزشکاران بزرگ برای بخش ذهنی و روانی در مسابقات اهمیت بسیار بالایی قائلند و معتقدند این مسئله میتواند در تعیین نتیجه نقش موثری ایفا نماید. هنگامیکه قهرمانان از نظر مهارتهای بدنی و تکنیکی در سطح بالایی قرار میگیرند، احتمالاً فردی موفق میشود که از نظر روانی آمادگیهای لازم و کافی را داشته باشد. مهارتهای روانی به ورزشکاران کمک میکند تا در هنگام مسابقه اعتماد به نفس داشته باشند و باعث میشود بدن و ذهن برای اجرای بهینه آمادگی پیدا کنند (وست و بوچر، 1984) و نهایتاً به افزایش عملکردهای ورزشی آنها، تعدیل هیجانات، افزایش تمرکز، بالا بردن میزان یادگیری و… منجر خواهد شد (آقا علی نژاد، 1376).
هرچند محتوای برنامههای آمادگی روانی، در رشتههای مختلف ورزشی متفاوت است ولی بر اساس اظهارات ویلی (1986)، تمامی برنامههای آمادگی روانی دارای موضوعات مشترکی هستند که از جمله میتوان به مهارتهای کنترل توجه (تمرکز)، انگیزش، توسعهی اعتماد به نفس، تصویرسازی ذهنی، هدفگزینی، مهارتهای خودآگاهی و عزت نفس اشاره نمود. همچنین ماهونی و همکاران (1987) اظهار داشته اند که مهارتهایی مانند مدیریت استرس، تمرکز، انگیختگی، آمادهسازی روانی و اعتماد به نفس از اجزای مهم مهارتهای روانی هستند که مشخصات روانشناختی ورزشکاران نخبه را تشکیل میدهند.
با توجه به موارد ذکر شده، تحقیق حاضر بر آن بود تا ویژگیهای روانی ورزشکاران نخبه در مقایسه با همتایان زیر نخبه آنها را مورد بررسی قرار دهد. از آنجا که این ویژگیها ممکن است در ورزشهای انفرادی و گروهی با هم متفاوت باشد، در این تحقیق ورزشکاران رشتههای جودو و والیبال مورد مقایسه قرار گرفتند. همچنین برای کنترل عامل جنسیت، آزمودنیهای تحقیق از بین دختران ورزشکار انتخاب شدند. بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی و مقایسه مهارتهای روانی ورزشکاران دختر نوجوان نخبه و زیر نخبه در رشتههای جودو و والیبال میباشد.
1-3: اهمیت و ضرورت پژوهش:
با توجه به پیشرفت سریع جامعه بشری در ابعاد گوناگون، ورزش هم از این پیشرفت بی نصیب نمانده و روز به روز ورزشکاران سراسر دنیا سعی میکنند با استفاده از نتایج پژوهشهای متخصصان در کوتاهترین زمان ممکن خود را به اوج برسانند و هر روز موفقیت جدید کسب نمایند. موفقیت در رشتههای مختلف ورزشی به عوامل متعددی وابسته است. سعی مربیان ورزشی بر آن است تا هرگونه تمرین و تجربهای را برای موفقیت ورزشکاران بهکار گیرند و تنها در صورتی که ویژگیهای ورزشکاران و میزان تاثیر آنها در موفقیت ورزشی را به خوبی بشناسند، میتوانند شانس موفقیت ورزشکاران را بالا ببرند (اسمیت و همکارن، 1992).
ورزشکاران ، مربیان و حتی تماشاگران ورزشی اغلب مسابقاتی را به خاطر دارند که در آنها، با وجود آمادگی جسمانی و فنی، ضعف آمادگی روانی مانع موفقیت ورزشکار یا تیم بوده است. این مسئله حاکی از آن است که عملکرد مطلوب در ورزش حاصل ترکیبی از تواناییهای فنی (تکنیکی و تاکتیکی)، جسمانی(قدرت، سرعت و …) و روانی (تمرکز، اعتماد به نفس، کنترل اضطراب و …) است (واعظ موسوی، 1386). ورزشکاران به طور معمول در زمینههای جسمانی و فنی تمرینات و مهارت بیشتری دارند و اغلب آگاهی کمتری از فاکتورهای روانشناختی موثر بر عملکرد و اجرای ورزشی خود دارند. این در حالیست که اکثر تحقیقات در زمینه استعدادیابی ورزشی هم بیشتر تاثیر آمادگیهای جسمانی و مهارتی در موفقیتهای آتی ورزشکاران را مورد مطالعه قرار داده اند (پیون و همکاران، 2014) و کمتر به نقش آمادگیهای روانی پرداخته اند. پس برای مدیریت علمی و حرفهای ورزش، شناسایی عاملهای روان شناختی تأثیرگذار بر رفتار و موفّقیت ورزشی ضرورت به شمار میرود. زمانی میتوان بهترین و دقیقترین شناخت را از ساختار استعداد ورزشکار بدست آورد و زوایای پنهان و نهفتهی استعداد ورزشکاران را شناخت که نتایج آزمونهای استاندارد استعدادیابی روانی با سایر شاخصهای استعدادیابی ترکیب شود (کجبافنژاد،1392). ، استفاده از پرسشنامههای روانشناختی میتوانند از جنبههای نظری و کاربردی در ارزیابی آمادگی روانی به عنوان شاخصی برای استعدادیابی مؤثر واقع شوند. عدم شناخت صحیح از متغیرهای آمادگی روانی ممکن است مربیان، والدین و یا حتی خود ورزشکاران را به سمت و سویی غلط سوق دهد و سرخوردگی ورزشکار، افت عملکرد ورزشی، و اتلاف زمان و هزینههای مالی را در پی داشته باشد.
همسو با پیشرفت ورزش قهرمانی و حضور ورزشکاران نخبه در عرصهی رقابتهای ورزشی، توجه به ردههای سنی پایهی نونهالان و نوجوانان به منظور استعدادیابی و پشتوانه سازی اهمیت زیادی پیدا کرده است (هیرینن و همکاران، 2004). سنین پایه به دامنه سنی کمتر از 18 سال معطوف میشود که در این سنین میتوان به استعدادیابی ورزشی پرداخت (واینبرگ و گولد، 2011). هرچند، اکثر تحقیقات پیشین در این زمینه به بررسی وضعیت آمادگیهای روانی ورزشکاران در ردههای سنی بزرگسال و یا جوانان پرداخته اند (اصفهانی و قزل سفلو، 1392؛ میرزایی ، رحمانیان و بردار، 1386).
همچنین نیازهای روانشناختی رشتههای ورزشی تیمی و انفرادی با هم تفاوت دارند. چراکه در رشتههای تیمی تعامل با هم تیمیها و پیادهسازی راهکارهای گروهی، اهمیت زیادی دارد. اما در رشتههای انفرادی، توانایی حفظ و ارتقای انگیزهی درونی، تمرکز فردی و برخی مهارتهای دیگر دارای ارزش است. پس باید به این مهم نیز توجه کرد (غفوری، 1392). تحقیقات چندی در خصوص شناسایی مهارتهای روانی و تاثیر آن بر عملکرد ورزشی انجام شده است، ولی به دلیل ویژگیهای خاص هر رشتهی ورزشی بهتر است که این مهارتها در هر رشته به صورت جداگانه بررسی شوند. تحقیقاتی که به بررسی این مهارتها در رشتهی ورزشی جودو و والیبال پرداخته باشد، محدود است و نیاز به بررسی این مهارتها در این رشتههای ورزشی در کشور احساس میشود.
زمانی که بخواهیم ورزشکاران را براساس ویژگیهای عملکردی با هم مقایسه کنیم خواهیم دید که در سطوح مختلف رقابتی ورزشکاران سطوح بالاتر امتیازات بهتری نسبت به ورزشکاران سطوح پایین تر کسب میکنند. در مقابل، اگر بخواهیم بازیکنانی که در یک سطح مسابقات قرار دارند را با هم مقایسه کنیم این قاعده دیگر حکم فرما نیست. بنابراین برای اینکه مکانیزمهایی که به شکوفایی در ورزش منجر میشوند را شناسایی کنیم، باید بر روی گروهی از ورزشکاران مستعد پژوهش کنیم که همه آنها در سطح بالایی از عملکرد نسبت به سن خود هستند. این مهم با مقایسه ورزشکاران نخبه و زیرنخبه میسر است (آلفرنیک و همکاران، 2004). در واقع، مقایسه ویژگیهای روانی افراد نخبه با زیر نخبه در ردههای سنی پایه این امکان را فراهم میسازد تا به درک بهتری در خصوص معیارهای روانی لازم برای موفقیت در رشته ورزشی مورد نظر دست یافت و متعاقبا راهکارهای مناسبتری را برای شناسایی و آموزش افراد مستعد ارائه نمود.
1-4: اهداف پژوهش:
1-4-1: اهداف اصلی:
هدف کلی این پژوهش بررسی و مقایسه میزان آمادگی روانی بازیکنان نوجوان دختر در رشتههای ورزشی والیبال وجودو در دو سطح نخبه و زیر نخبه است.
1-4-2: اهداف اختصاصی:
اهداف ویژه این تحقیق عبارتند از:
1-5: فرضیههای پژوهش:
بر اساس اهداف اختصاصی مورد اشاره، فرضیههای تحقیق عبارتند از:
– Lidor
– Brown
-Leunes
-Bois
–Werkiani
–Bompa
–Grabner
–Archer
[9] -Burgess & Naughton
–Gábor
-Franchini
-Marković
-Gabbett
–Pion
– Wolstencroft
[16] -Martens
[17] – Wuest& Bucher
– Self- awareness
– Self- esteem
–Mahoney
– Smith
–Häyrinen
[23] –Weinberg &Gould