ایت با توجه به مطالب بیان و ضرورت بررسی موضوع برون سپاری خصوصاً در محیط ورزشی و با توجه به جدید بودن کاربرد موضوع برون سپاری در حوزه ورزش، محقق در این پژوهش به دنبال مطالعه موانع برون سپاری آموزش در ورزش از دیدگاه کارشناسان و مدیران ورزشی استان کردستان به منظور دست یابی به اهداف مورد نظر است.
تأمین منابع از خارج از سازمان می تواند باعث کاهش هزینه ها شود و به سازمان این امکان را دهد تا توجه بیشتری را صرف فعالیت های کسب و کار اصلی خود معطوف کند. سازمان های بسیاری برای حفظ مزیت رقابتی خود از این روش استفاده می کنند (کیولان و همکاران، 2003). در واقع برون سپاری عبارتست از واگذاری فعالیت های تکراری و متناوب داخلی و نیز اختیارات تصمیم گیری سازمان به نیروی های خارج از آن در قالب یک قرارداد یا تفاهم نامه (گریور، 1999). امروزه برون سپاری طیف گسترده ای از تأمین کالاها و خدمات مشاوره ای، علمی و فناورانه را شامل می شود که سازمان ها بنابر ملاک های فنی و استانداردهای عملیاتی به تأمین و یا خرید آنها از بیرون از سازمان اقدام می کنند. در چنین موقعیتی است که مدیران و تصمیم گیران سازمانی به مسائل کلیدی سازمان و تدوین اهداف و چشم اندازهای متعالی خواهد پرداخت و آن دسته از فعالیت هایی را که از طریق ارائه دهندگان خارجی متخصص با اثربخشی و کارآمدی بیشتر قابل واگذاری است، به تأمین کنندگان خارج از سازمان می سپارند (وودی، 2004).
مطالعه ادبیات و سوابق موضوع نشان می دهد که برون سپاری طی دو دهۀ اخیر از حوزه امور و فعالیت های فنی و تولیدی به حوزه اداری، مشاوره ای و در جدیدترین شکل خود به امور آموزش سازمانی گسترش یافته است (نوردین، 2007). تأمین منابع از خارج از سازمان می تواند باعث کاهش هزینه ها شود و به سازمان این امکان را دهد تا توجه بیشتری را صرف فعالیت های کسب و کار اصلی خود معطوف کند. سازمان های بسیاری برای حفظ مزیت رقابتی خود از این زوش استفاده می کنند. تیم های خدمات و اطلاعات مدیریت اولین حوزه های عملیاتی بودند که به شدت برای تأمین نیازهای خودشان، از منابع خارج سازمان استفاده می کنند (کیولین، 2003). سازمان ها برای دست یابی به بهره وری نیاز دارند تعدادی از فرآیندهای خود را برون سپاری نمایند. بهره وری از دو جزء اصلی کارآیی و اثربخشی تشکیل می شود که بخش کارآیی مربوط به تعیین نیازها و خواسته های مشتریان و بخش اثربخشی شامل منابع مورد استفاده می باشد. سنجش هر یک از این دو عنصر میزا بهره وری سازمان را مشخص می کند (اسپینو و همکاران، 2004). یکی از اهمیت های برون سپاری فرآیندهای تجاری آزاد شدن وقت مدیران اجرایی از مسئولیت های روزانه می باشد. هنگامی که فرآیندهای تجاری به طور موفقیت آمیز برون سپاری شوند، مدیران از زمان آزاد کافی برای جستجوی حوزه های درآمدی جدید، تسریع پروژه های دیگر و تمرکز روی مشتریان برخوردار خواهند بود که این در نهایت به بهبود در بهره وری منجر خواهد شد (هود و همکاران، 2003).
دلایل اصلی و عمده برای واگذاری فعالیت ها به بیرون از سازمان را که مدیریت شبکه و زنجیره تأمین شکل می دهد می توان شامل منابع آزاد برای سرمایه گذاری، بهبود تمرکز سازمان، بالا بردن امکان دسترسی به وجوه سرمایه، کاهش هزینه های عملیاتی، کاهش مخاطره و رهایی از کمبود منابع داخلی و غیر قابل دسترسی (محمدکریمی و همکاران، 1391). انتخاب راهبرد برون سپاری در امر آموزش، امروزه مورد استقبال بسیاری از سازمان ها قرار گرفته است و هر یک به فراخور موقعیت خاص خود به دلایلی از قبیل کاهش هزینه های ثابت آموزش، بهره گیری از خدمات کیفی و تخصصی تر، آزاد سازی منابع و شناسایی و دست یابی به مناب برون سازمانی به این امر اقدام می کنند (برون، 2004).
محقق در این پژوهش به مطالعه موانع برون سپاری آموزش در ورزش از دیدگاه کارشناسان و مدیران ورزشی استان کردستان می پردازند تا ضمن دست یابی به اهداف تعیین شده بتواند کمک شایانی در بحث برون سپاری آموزش و مدیران و مسئولان ورزش به منظور انجام برنامه ریزی های ضروری ارائه نماید.
هدف کلی:
مطالعه موانع برون سپاری آموزش در ورزش از دیدگاه کارشناسان و مدیران ورزشی استان کردستان.
اهداف جزئی:
پژوهشها چیویاکفسکی و ولف (2005) این فرضیه را به چالش کشید. آنها وقتی اثر بازخورد خودکنترل (بازخوردی که بر حسب نیاز و درخواست یادگیرنده ارائه میشود) و آزمونگر کنترل (بازخورد براساس تشخیص مربی مبنی بر نیاز شاگرد ارائه میشود) را بر یادگیری مقایسه کردند، دریافتند گروه خودکنترل که بعد از انجام تکلیف تصمیم به دریافت بازخورد میگرفتند نسبت به گروه دیگر در وقت اجرا برتر بودند و بنابراین ایجاد فرصت برای یادگیرنده به منظور اینکه بعد از اجرا تصمیم به دریافت بازخورد بگیرد نسبت به شرایطی که این فرصت داده نشود، منتهی به یادگیری بهتری میشود.
بازخورد خودکنترل، بازخوردی است که طی آن امکان مشارکت فعالانه آزمودنی در تعیین ویژگیهای تمرین میسر میگردد (مگیل، 2004). معمولاً پژوهشها انجام شده به صورت خودکنترل به این منوال انجام میشود که گروه خودکنترل را به یک گروه دیگر که به صورت جفتشده با آنها هستند، مقایسه میکنند. گروه دریافتکننده بازخورد خودکنترل دارای مزیتهای یادگیری بیشتری نسبت به گروه بازخورد جفتشده آنها بودند. به این دلیل که گروه جفتشده دقیقاً در همان کوششهای قرینهای بازخورد دریافت میکردند که گروه خودکنترل درخواست داده بودند، لذا هیچگونه اختیاری نسبت به دریافت بازخورد نداشتند. چیویاکفسکی و ولف (2005) نیز به صورت غیرمنتظره متوجه شدند که آزمودنیها بعد از کوششهای موفق درخواست بازخورد میکنند. براساس این یافته، آنها مطالعات دیگری برای مقایسه اثر بازخورد به کوششهای موفق و ناموفق بر یادگیری حرکتی انجام دادند، به طوری که یک گروه روی بهترین کوششها و گروه دیگر روی ضعیفترین کوششها بازخورد دریافت کردند. سپس مشاهده کردند که اجرای هر دو گروه در مرحله اکتساب تفاوت معناداری نداشت، ولی در آزمون یادداری گروه بازخورد به کوششهای موفق به مراتب بهتر از گروه بازخورد پس از کوششهای ضعیف بود و این تفاوت معنادار بود. ضمن اینکه حمایتطلب (2014) نیز در پژوهشی اثرات بازخورد خودکنترل و بازخورد آزمونگر کنترل بر یادگیری حرکتی در افراد مبتلا به فلج مغزی را مورد بررسی قرار داد، مشخص شد که بازخورد خودکنترل مؤثرتر از بازخورد آزمونگر کنترل بر یادگیری حرکتی در افراد مبتلا به فلج مغزی میباشد. چیویاکفسکی و ولف (2007) نشان دادند ارائه بازخورد به آزمودنیها پس از کوششهای خوب در مقابل ارائه بازخورد پس از کوششهای ضعیف، یادگیری بیشتری را ایجاد میکند. این یافتهها با این دیدگاه که بازخورد پس از خطاهای بزرگ دارای اهمیت است، مغایرت داشت. آنها در توجیه نتایج خود اظهار داشتند، برای یادگیرنده دریافت بازخورد مثبت نسبت به بازخورد منفی انگیزانندهتر است و موجب یادگیری مؤثرتری میشود.
بدنبال پژوهشها چیویاکفسکی و ولف (2002 و 2007)، نتیجه پژوهش چیویاکفسکی، ولف، والی و برگز (2009) و پترسون و کارتر، (2010) نشان داد که آزمودنیها اغلب تمایل دارند پس از کوششهای خوب خود تقاضای بازخورد نمایند. این بدین معنی است که افراد در تعیین نسبی تلاشهای خوب و بد خود کارآ هستند و میتوانند کوششهای خوب خود را از کوششهای ضعیف خود تشخیص دهند و این یافتهها پیشنهاد میکنند که ممکن است یکی از دلایل اثربخشی بازخورد خودکنترل این باشد که این روش پتانسیل افزایش احساس شایستگی یادگیرنده را دارد. اما در این میان باقرلی و همکاران (1385) نیز در پژوهش خود تفاوتی بین دو گروه بازخورد پس از کوششهای موفق وکوششهای ناموفق مشاهده نکردند. همچنین برخی پژوهشها دیگر نیز به نتایج متفاوتی دست یافتند. به عنوان مثال درنکیده و همکاران (1384) به بررسی تأثیر سه نوع بازخورد حذفی، حذفی معکوس و خودکنترل بر اجرا و یادگیری شنای کرال پرداخت. در گروههای حذفی و حذفی معکوس به ترتیب فروانی نسبی بازخوردها در طول مرحله اکتساب کاهش و افزایش یافت و گروه باخورد خودکنترل در کوششهایی که خودشان درخواست میکردند، بازخورد دریافت نمودند. نتایج اختلاف معناداری را بین انتقال بلافاصه و تأخیری سه نوع بازخورد نشان نداد.
مطالعهای توسط موراتیدیس و همکاران در سال (2008) انجام گرفت، که به بررسی نقش انگیزشی بازخورد مثبت در ورزش و تربیتبدنی پرداختند. نتایج نشان میدهد که ارتباط مثبتی بین بازخورد مثبت و عملکرد وجود دارد، در حالی که بازخورد بدون انگیزش ارتباط منفی با عملکرد را دارا میباشد. به نظر میرسد مزایای روش خودکنترل پدیدهای نسبتاً پایدار باشد، هرچند هنوز دلایل زیربنایی وجود مزایای یادگیری در روش خودکنترل به خوبی روشن نشده است. تاکنون پژوهشی انجام نشده است تا بصورت مستقیم اثر دو وضعیت خودکنترل و آزمونگر کنترل را بر نیازهای روانشناختی یادگیرنده مورد بررسی قرار دهد. تشریحات ارائه شده تاکنون نسبتاً مبهم بوده و غالباً از مفاهیم مرتبط با حیطه یادگیری شناختی مانند درگیری فعال یادگیرنده و یادگیری عمیقتر، برگرفته شده است. از این دیدگاه آزمونهای تجربی مرتبط با مباحث روانشناسی ارائه بازخورد با کمبود مواجه است و هنوز این سؤال بدون جواب باقی است که نوع برتر بازخورد در آموزش تکالیف و مهارتهای پیچیدهای مانند سرویس کوتاه بدمینتون چیست؟ به طور کلی سؤالی که محقق قصد ارائه پاسخی منطقی و علمی به آن دارد این است که آیا بازخورد خودکنترل و آزمونگر کنترل بر میزان انگیزش و سپس یادگیری ورزشکاران اثرگذار است یا خیر؟
در اکثر پژوهشها قبلی گروه خودکنترل با گروه جفتشده مقایسه میشد، گروهی که بدون توجه به عملکردشان و براساس گروه خودکنترل به آنها بازخورد داده میشد، برای مثال آزمودنی گروه جفتشده در همان کوششی بازخورد دریافت خواهد کرد که همتای او در گروه خودکنترل بازخورد درخواست کرده باشد هدف از رویکرد جفت کردن، کنترل مقدار و زمانبندی بازخورد (یا عواملی که توسط یادگیرنده کنترل میشود) است. به دلیل اینکه تعداد میانگین و زمان دریافت بازخورد در گروه خودکنترل و جفتشده یکسان است، بروز هر تفاوتی در آزمون یادداری یا انتقال گروهها میتواند به این واقعیت نسبت داده شود که یک گروه، کنترل بیش از یک متغیر خاص را بر عهده داشته است، در حالی که گروه دیگر (جفتشده) نسبت به این متغیرها آزادی عمل نداشت. مزایایی از برنامه بازخورد خودکنترل در تکالیف حرکتی مختلف دیده شده است. برای مثال برخی پژوهشها از تکالیف پرتابی استفاده کردهاند که در آن بازخورد درباره شکل حرکت (جانل، باربا، فرلیک، تینانت و کاراف، 1995) یا دقت پرتاب (چیویاکفسکی، ولف، لاراگ، کفر و تانی، 2008) ارائه شده است. همچنین نشان داده شده است که بازخورد همزمان خودکنترل یادگیری ویژگیهای ادراکی (مانند تنظیم سرعت راه رفتن در حین راه رفتن از بین درهایی که بصورت مجازی باز و بسته میشوند: هات، کاماچون، فرناندز، جکوبز و منتاگنه، 2009) و یادگیری فرود هواپیمای مجازی (هات، جاکوبس، کاماچون، گالن و منتاگنه، 2009) را افزایش میدهد. محققین دیگری مزایایی از بازخورد خودکنترل در یادگیری تکالیف زمانبندی گزارش کردهاند (چن، هندریک و لیدور، 2002؛ چیویاکفسکی و ولف، 2002؛ پیترسون و کارتر، 2010). پس طبیعی به نظر میرسد که گروه خودکنترل نسبت به گروه جفتشده دارای برتری باشد. این یافتهها نشان میدهند که نیاز یادگیرنده به استقلال نقش مهمی در این موقعیتها ایفا میکند. یافتههای ارائه شده اهمیت اثرات انگیزشی بر یادگیری حرکتی را نشان داده و پیشنهاد میکند ممکن است حداقل بخشی از اثرات برخی از متغیرها که نقش اطلاعاتی برای آنها فرض شده است، بصورت بالقوه به ویژگی انگیزشی آنها مربوط شود. نیازهای روانشناختی پایه مرتبط با احساس «شایستگی» و «استقلال» ممکن است بسیاری از این اثرات انگیزشی را تحت تأثیر قرار دهد. ویژگی انگیزش و بازخورد از عوامل مهم و تأثیر گذار بر عملکرد ورزشکاران میباشد.
ما در پژوهش حاضر ضمن کنترل تواتر بازخورد که موضوعی مهم در این زمینه میباشد، اثرات بازخورد را در شرایط خودکنترل و آزمونگر کنترل و همچنین بازخورد جفتشده با خودکنترل و بدون بازخورد بر انگیزش و یادگیری مهارت سرویس کوتاه بدمینتون را در جوانان مورد مقایسه قرار دادهایم. به نظر میرسد، مطالعۀ میزان انگیزش که به وسیلۀ بازخورد ایجاد میشود، واجد ارزش پژوهشی قابل ملاحظهای باشد. تا از این رهگذر اطلاعاتی را در خصوص اثرگذاری انواع بازخورد به خصوص بازخورد خودکنترل بر انگیزش و یادگیری مهارتهای حرکتی در اختیار مربیان قرار دهیم. بدیهی است کاربرد مناسب بازخورد در امر تسریع یادگیری، موجب صرفه جویی در هزینه و زمان میشود.
هدف از اجرای پژوهش حاضر مقایسه اثرات بازخورد خودکنترل و آزمونگر کنترل بر انگیزش، اجرا و یادگیری سرویس بدمینتون در دانشجویان پسر دانشگاه سمنان میباشد.
.Feedback
.Schmidt
.le
.Knowledge of result
.Magill
.Richardson & le
.Augmented Feedback
.Schmidt & risberg
.Sanli, Patterson, Bray, & Lee
.Adams
.salmoni
.Ghidance Hypothesis
[13].Salmoni , Schmidt & Walter
[14].Wulf & Shea
[15].Pashler, Cepeda, Wixted & Rohrer
.Wright
.Barney and Lee
.Ilies & Judg
.Positive feed
.Chiviacowsky&Wulf
.Self-controled feedback
.Feedback after good trial
.Feedback after poor trial
.Chiviacowsky, wulf, wally & Borges
.Patterson & cater
.Mouratadis et al
.Yoked group
.Janelle, Barba, Frehlich, Tennant & Caraugh
.Chiviacowsky, Wulf, LA Roque, Kaefer & Tani
.Huet, Camachon, Fernandez, Jacobs & Montage
.Huet, Jacobs, Camachon, Fernandez, & Montagne
زیکن در طی یک مسابقه فوتبال تقریبا چیزی در حدود 10 کیلومتر میدود، به طور متوسط در هر90 ثانیه یک دویدن حداکثری را تجربه میکند (11 درصد از فعالیت کلی) و با هر انجام وظیفه که 2 تا 4 ثانیه به طول میانجامد، 15 متر را میدود (استالن و همکاران، 2005). ضمنا بیان شده گرچه سرعت جزء مهمی از آمادگی یک بازیکن به حساب میآید، لیکن توان و شتاب در اولین گامها بسیار مهمتر به نظر میرسد، چون در فوتبال سرعت در مسافتهای کوتاه و با شدت بالاست که اهمیت پیدا میکند (جوانوویچ و همکاران، 2011). قدرت، توان و مشتقات آن مانند شتاب، سرعت و پرش سهم مهمی در عملکرد بازیکنان فوتبال دارد (هاف و همکاران، 2004). در طول یک بازی و در هر90 ثانیه، یک بار دویدن با حداکثر سرعت 2 تا 4 ثانیهای اتفاق میافتد. در مجموع دویدن با حداکثر سرعت، چیزی در حدود 3 درصد از زمان کلی و 11-1 درصد مسافت یک مسابقه را تشکیل میدهد (بنگسبو، 1991). حدود 96 درصد سرعت هم در مسافتهای زیر30 متر و 49 درصد این مقدار هم در مسافتهای زیر10متر انجام میشود (استالن و همکاران، 2005). بنابراین عملکرد در مسافتهای بالای 10 متر و کمتر از آن و سرعت در گامهای اولیه به عنوان شاخصهای کلیدی و بالقوه یک بازیکن فوتبال به حساب میآیند (چیلی و همکاران، 2010). هر مسابقه، همچنین نیازمند حرکات انفجاری (نظیر 15 تکل،10 ضربه سر، حرکت با توپ و تغییر مسیر) است (بنگسبو، 2006؛ استالن و همکاران، 2005). البته توانایی پریدن و عملکرد بیهوازی نیز برای یک بازیکن فوتبال حیاتی است (استالن و همکاران، 2005).
تمرین مقاومتی بالستیک به عنوان یک روش ویژه سرعت بهینه نسبت به تمرین مقاومتی انفجاری استاندارد در بعضی ورزشها بیان شده است (فلیک و کرامر، 2004؛ گرابر و همکاران، 2007؛ مانجین و همکاران، 2008). از جهت دیگر تمرین مقاومتی بالستیک، با پرتاب هندبال قابل مقایسه است چون یک پرتابه در پایان دامنه حرکتی رها میشود (ساندن، 2009). تمرین بالستیک، روشی است که بین تمرین پلایومتریک و وزن ورزشکار ارتباط برقرار میکند اما تا حدی شامل وزنههای سبک و با سرعتهای بالا میباشد. تمرین بالستیک یکی از روشهای استفاده شده برای غلبه بر کمبود سرعت در تمرین سنتی از طریق دامنه حرکتی کامل میباشد (امام، 2010).
از آن جایی که برای داشتن بهترین عملکرد در فوتبال بایستی به شیوههای تمرینی و متغیرهای مربوط به آن شیوهها توجه خاصی شود، بنابراین بررسی تأثیر تمرینهای مختلف بر توسعه و بهبود توان انفجاری و بیهوازی و سرانجام شناسایی و معرفی روش برتر و بهتر، میتواند مناسبترین ابزار را در اختیار مربیان و بازیکنان قرار دهد تا بتوان به اهداف فوق دست یافت. لذا این سؤال در ذهن محقق وجود دارد که آیا بین اثر یک دوره تمرینات مقاومتی و مقاومتی بالستیک بر برخی شاخصهای آمادگی جسمانی در بازیکنان فوتبال تفاوت وجود دارد؟
در ورزش فوتبال، قدرت عضله و انعطافپذیری مفصل، دو عامل ایمنی به شمار میروند. چنانچه بین سطوح قدرت اعضای بدن بیتوازنی به وجود آید، احتمال آسیبپذیری افزایش خواهد یافت. اطلاعات موجود نشان میدهد که مقایسه قدرت پاهای چپ و راست، در پیشبینی احتمال آسیب سودمند است. توماس به نقل از دانینگ در تجزیه و تحلیل شماری از آزمونهای قدرت و توان عضلانی بازیکنان حرفهای انگلیس دریافت که در سرتاسر فصل مسابقات فوتبال، در ورزشکاران قویتر، میزان آسیبدیدگی کمتر بوده است (دانینگ و همکاران، 1995). در طی بازی فوتبال، بازیکنان حدود 50 چرخش و انقباضات مؤثر را برای حفظ تعادل و کنترل توپ در مقابل فشار مدافع انجام میدهند (ویسلاف و همکاران، 2004؛ استالن و همکاران، 2005). بنابراین قدرت و توان، اهمیت زیادی در بازیکنان فوتبال دارد. توان، یک چرخش سریع است که به قدرت بیشینه وابسته است. یک ارتباط معنادار بین یک تکرار بیشینه و شتاب و سرعت حرکت مشاهده شده است. رکوردهای دو آزمون پرش و 30 متر دوی نشان داد که بین عملکرد توان و قدرت بیشینه ارتباط وجود دارد (ویسلاف و همکاران، 2004).
بهبودهایی در عملکرد بعد از تمرینات مقاومتی بالستیک در تمام ادبیات تحقیق مشاهده شده است و معمولا شامل افزایش در حداکثر برونده توانی (کورمی و همکاران، 2010؛ هریس و همکاران، 2009؛ مک براید و همکاران، 2002؛ وینچستر و همکاران، 2008)، میزان افزایش نیرو (وینچستر و همکاران، 2008)، سرعت حرکت (وینچستر و همکاران، 2008؛ مک براید و همکاران، 2002؛ کورمی و همکاران، 2010)، پرش ارتفاع (مک براید و همکاران 2002؛ کورمی و همکاران، 2010) و عملکرد در دوی سرعت میباشد (هریس و همکاران، 2009؛ مک براید و همکاران، 2002). تمرینات مقاومتی با وزنههای سنگین (برای مثال 80 درصد یک تکرار بیشینه) معمولا برای افزایش عملکرد ورزشکار به وسیله بهبود قابلیت عضله برای اعمال حداکثر نیرو در هر سرعتی از حرکت استفاده شده است (کانکو و همکاران، 1983). افزایش قدرت حداکثر از طریق بعضی تمرینات، نشان داده است که اثر معناداری بر عملکرد ورزشکاران دارد (ویلسون و همکاران، 1997). بعد از دورههایی از تمرینات قدرتی سنگین در افراد ورزشکار هم بهبودهایی در برونده توان (ویلسون و همکاران، 1993)، سرعت حرکت (کانکو و همکاران، 1983) و پرش ارتفاع (ویلسون و همکاران، 1997)، مشاهده شده است. مطالعات گذشته، تأثیر تمرینات مقاومتی بالستیک و تمرینات مقاومتی سنگین را در بهبود عملکرد ورزشکاران مقایسه کردهاند (ویلسون و همکاران، 1993؛ کورمی و همکاران، 2010). ویلسون و همکاران (1993) در پژوهشی گزارش کردند که تمرینات مقاومتی بالستیک ]پرش اسکات(SJ) در 30 درصد حداکثر نیروی ایزومتریک[ بهبودهایی را در پرش عمودی با کمک دستها (CMJ) و ارتفاع پرش ایستا، گشتاور ایزوکنتیک، اوج توان در طی یک آزمون دوچرخه 6 ثانیهای نشان میدهد. تمرینات وزنه سنگین منجر به بهبود در CMJ و SJ و همچنین اوج توان در طی یک آزمون دوچرخه 6 ثانیهای شد. درصد تغییرات در پرش ارتفاع هم در CMJ و هم SJ به طور معناداری برای گروه تمرینات مقاومتی بالستیک بیشتر بود (ویلسون و همکاران، 1993). به طور مشابهی، هریس و همکاران (2000) بهبودهایی را در ارتفاع CMJ و تست پله مارگاریا کالامن بعد از تمرینی با تمرکز بر نیروی بالا (برای مثال تمرینات مقاومتی) مشاهده کردند، درحالی که تمرین با تأکید بر توان بالا، بهبودهایی را در ارتفاع CMJ، پرش طول ایستاده و تست توانی پله مارگاریا کالامن در مردهایی که قبلا تمرین قدرتی داشتهاند، نشان داد. با این حال تفاوت معنیداری در اندازه و بزرگی بهبود عملکرد بین دو گروه مشاهده نشد(هریس و همکاران، 2000). نتایج هردو روش تمرینی، عملکرد ورزشی پویا را بعد از مداخله کوتاه مدت (9 تا 10 هفته) در مردان نسبتا تمرین کرده نشان داد و اینکه تمرینات مقاومتی بالستیک ممکن است بهبود بیشتری در عملکرد ورزشکاران در طی این دوره کوتاه نشان دهد. اگرچه این مطالعات بینش مهمی را نسبت به انتقال اثر تمرین ارائه میدهند، اما هنوز هیچ مطالعهای از تمرینات متنوع در برنامه تمرین مقاومتی بالستیک استفاده نکرده است و مطالعات پیشین بر اجرای یک حرکت (به طور مثال پرش اسکات) تمرکز داشتهاند. تا جایی که ما مطالعه کردیم هیچ تحقیقی به مقایسه تمرینات مقاومتی و مقاومتی بالستیک در بازیکنان فوتبال نپرداخته است. با توجه به مطالب فوق، هدف از پژوهش حاضر این است تا به مقایسه تمرینات مقاومتی و مقاومتی بالستیک بر برخی شاخصهای آمادگی جسمانی بازیکنان فوتبال بپردازد.
مقایسه اثر تمرینات مقاومتی و مقاومتی بالستیک بر برخی شاخصهای آمادگی جسمانی بازیکنان فوتبال
1-3-2-1. مقایسه اثر شش هفته تمرینات مقاومتی و مقاومتی بالستیک بر توان بیهوازی بازیکنان فوتبال
1-3-2-2. مقایسه اثر شش هفته تمرینات مقاومتی و مقاومتی بالستیک بر قدرت پای بازیکنان فوتبال
1-3-2-3. مقایسه اثر شش هفته تمرینات مقاومتی و مقاومتی بالستیک بر سرعت دویدن بازیکنان فوتبال
1-3-2-4. مقایسه اثر شش هفته تمرینات مقاومتی و مقاومتی بالستیک بر چابکی بازیکنان فوتبال
1-3-2-5. مقایسه اثر شش هفته تمرینات مقاومتی و مقاومتی بالستیک بر مهارت (چابکی با توپ) بازیکنان فوتبال
1-3-2-6. مقایسه اثر شش هفته تمرینات مقاومتی و مقاومتی بالستیک بر توان عضلانی پایینتنه بازیکنان فوتبال
1-3-2-7. مقایسه اثر شش هفته تمرینات مقاومتی و مقاومتی بالستیک بر توان عضلانی بالاتنه بازیکنان فوتبال
1-4-1. بین اثر شش هفته تمرینات مقاومتی و مقاومتی بالستیک بر توان بیهوازی بازیکنان فوتبال تفاوت معناداری وجود دارد.
1-4-2. بین اثر شش هفته تمرینات مقاومتی و مقاومتی بالستیک بر قدرت پای بازیکنان فوتبال تفاوت معناداری وجود دارد.
1-4-3. بین اثر شش هفته تمرینات مقاومتی و مقاومتی بالستیک بر سرعت دویدن بازیکنان فوتبال تفاوت معناداری وجود دارد.
1-4-4. بین اثر شش هفته تمرینات مقاومتی و مقاومتی بالستیک بر چابکی بازیکنان فوتبال تفاوت معناداری وجود دارد.
1-4-5. بین اثر شش هفته تمرینات مقاومتی و مقاومتی بالستیک بر مهارت (چابکی با توپ) بازیکنان فوتبال تفاوت معناداری وجود دارد.
1-4-6. بین اثر شش هفته تمرینات مقاومتی و مقاومتی بالستیک بر توان عضلانی پایینتنه بازیکنان فوتبال تفاوت معناداری وجود دارد.
1-4-7. بین اثر شش هفته تمرینات مقاومتی و مقاومتی بالستیک بر توان عضلانی بالاتنه بازیکنان فوتبال تفاوت معناداری وجود دارد.
.Kollath
.Ekblom
.Pereira
.Stolen
.Jovanovic
.Hoff
.Bangsbo
.Chelly
. Ballistic resistance training
.Fleack
.Kraemer
.Gruber
.Mangine
.Sundan
.Emam
. Thomas
.Dawning
.Wisloff
.Cormie
.Harris
.Mc bride
.Winchester
.Kaneko
. Squat jump
. Counter movement jump
دامنه ی استفاده از روشهای مختلف تمرینی در ورزش بسیار گسترده است و استفاده از هر شیوهی تمرینی اطلاعات خاص مربوط به آن را میطلبد و هر یک از روشهای تمرینی برای تقویت فاکتورهای خاصی به کار گرفته میشود. متاسفانه اغلب مشاهده شود که بعضی از مربیان بدون توجه به میزان کارآمدی و قابلیت اثر بخشی تمرین، نسبت به تجویز آن برنامه اقدام میکنند. از جمله این برنامههای تمرین ناموفق میتوان به فعالیتهایی که زمان نقش مهمی در آن دارد، اشاره کرد.
اجرای هر فعالیتی در حداقل زمان همواره مورد توجه بشر بوده است. توان، از مهمترین عوامل آمادگی جسمانی است که در اغلب رشتهها نقش مهمی را ایفا میکند. بسیاری از ورزشهای انفرادی و تیمی که در آنها به پریدن، ضربه زدن و سرعت نیاز است، به میزان زیادی به توان انفجاری پا بستگی دارد (آروین، 1377). در نتیجه در دهههای گذشته تلاش مربیان و محققان بر تعیین مکانیزمهای تمرینی مناسب برای بهبود توان پا و اجرای ورزشکاران تمرکز یافته است. به احتمال زیاد دو شیوهی تمرینی با وزنه و پلایومتریک بر عوامل حرکتی و جسمانی موثر است ولی در مورد این موضوع که کدام روش بر بهبود فاکتورهایی همچون توان و قدرت مفیدتر است ابهاماتی وجود دارد و همچنین این مسئله که آیا تمرین ترکیبی پلایومتریک – با وزنه تواند نسبت به هر کدام به تنهایی مفیدتر باشد جای بحث و بررسی دارد و این موضوعی است که برای ورزشکاران و مربیان قابل بحث است. در صورت روشن شدن این مطلب، ورزشکاران میتوانند در زمان کمتر و با صرف هزینه و انرژی کمتر به نتیجه دلخواه درست یابند (پارسا، 1377).
از طرفی، با توجه به نوع تمریناتی که ورزشکاران پرورشاندام انجام میدهند و سازگاریهای بوجود آمده در این ورزشکاران در نتیجه تمرینات طولانی مدت، بررسی اثرات تمرینات پلایومتریک و تمرینات مقاومتی با وزنه و فاکتورهای آمادگی جسمانی موضوع جالبی است. مسأله قابل توجه دیگر آن است که هر یک از برنامههای تمرینی نیاز به امکانات ویژه ای دارد. بنابراین به دلیل کمبود امکانات و تجهیزات پیشرفته در سالنهای ورزشی، استفاده از تمرینات پلایومتریک تواند روشی مناسب و جایگزین برای مربیان و معلمین ورزش باشد. مروری بر پژوهشهای انجام شده نشان میدهد که مطالعات کمی بر ورزشکاران پرورشاندام صورت گرفته است و در نتیجه محقق بر آن شد که تاثیر این برنامههای منتخب را بر این ورزشکاران بررسی کند.
مقایسه تاثیر سه روش تمرینی منتخب پلایومتریک، مقاومتی با وزنه و ترکیبی پلامتریک با وزنه بر توان انفجاری و چابکی ورزشکاران پرورشاندام
1- توصیف ویژگیهای فردی ورزشکاران پرورشاندام
2- توصیف توان بیهوازی ورزشکاران پرورشاندام
3- توصیف چابکی ورزشکاران پرورشاندام
فرضیه اول: تمرینات پلایومتریک تاثیر معنیداری بر توان انفجاری ورزشکاران پرورشاندام ندارد.
فرضیه دوم: تمرینات مقاومتی با وزنه تاثیر معنیداری بر توان انفجاری ورزشکاران پرورشاندام ندارد.
فرضیه سوم: تمرینات ترکیبی پلایومتریک- مقاومتی با وزنه تاثیر معنیداری بر توان انفجاری ورزشکاران پرورشاندام ندارد.
فرضیه چهارم: تفاوت معنیداری بین سه شیوهی تمرینی پلایومتریک، مقاومتی با وزنه و ترکیبی پلایومتریک-مقاومتی با وزنه بر توان انفجاری ورزشکاران پرورشاندام وجود ندارد.
فرضیه پنجم: تمرینات پلایومتریک تاثیر معنیداری بر چابکی ورزشکاران پرورشاندام ندارد.
فرضیه ششم: تمرینات مقاومتی تاثیر معنیداری بر چابکی ورزشکاران پرورشاندام ندارد.
فرضیه هفتم: تمرینات ترکیبی پلایومتریک-مقاومتی تاثیر معنیداری بر چابکی ورزشکاران پرورشاندام ندارد.
فرضیه هشتم: تفاوت معنیداری بین سه شیوه تمرین بر چابکی ورزشکاران پرورشاندام وجود ندارد.
-Chu
1-3-اهمیت و ضرورت تحقیق:
پا انتهایی ترین بخش در اندام تحتانی است و یک سطح نسبتا کوچک حمایتی است که تعادل بدن را حفظ می کند(26). در انجام حرکات ورزشی اندام تحتانی نقش مهمی دارد پس مشکلات پا با کاهش سرعت راه رفتن، خطر سقوط، برهم خوردن تعادل و اجرای نا کارآمد فعالیت ها در زندگی ارتباط تنگاتنگ دارد(27،28). در هنگام ایستادن روی یک پا منطقی به نظر می رسد که حتی کوچکترین تغییرات بیومکانیکی در سطح اتکاء بر روند پاسچر تاثیر بگذارند. با توجه به تحقیقاتی که موجود می باشد ارتفاع بیش از حد کم یا زیاد(کف پای صاف و گود) به عنوان فاکتوری برای کاهش سرعت عملکرد و آسیب به حساب می آیند. افراد دارای قوس پای بیش از حد ممکن است در معرض خطراتی چون درد قدام زانو، شکستگی های ناشی از فشار و آسیب های مچ پا قرار گیرند(29). و البته افراد دارای قوس پای کم هم ممکن است در معرض خطراتی چون درد زانو و دیگر آسیب های ساختار داخلی درگیر قرار داشته باشند(30). با توجه به تحقیقات که تا به امروز در زمینه بررسی قوس های کف پایی صورت گرفته است منطقی به نظر می رسد که حتی یک تغییر ناچیز بیومکانیکی می تواند در کنترل پاسچر و نیز جابجایی مرکز فشار در کف پا تاثیر داشته باشد که البته بیشتر بر روی افراد بیمار و یا افراد دارای کف پای طبیعی بوده است اما ما در صدد این هستیم که قوس ها و الگوی پخش فشار را بر روی ورزشکاران بررسی کنیم تا بتوانیم به آنها برای بهبود عملکرد در حین ورزش و نیز سودمند کردن روش های درمانی و حرکات اصلاحی کمک نماییم.
1-4-فرضیات تحقیق:
1-4-1-فرض کلی :
بین الگوی پخش فشار کف پا (زمان تماس، اوج نیرو و سطح تماس) بین فوتبالیست های نوجوان و جوان آماتور استان البرز حین راه رفتن تفاوت وجود دارد.
1-4-2-فرضیات اختصاصی:
1-5-اهداف تحقیق:
1-5-1-اهداف کلی :
مقایسه تغییرات پویای الگوی پخش فشار کف پا، شاخص قوس و Cop در پای مسلط فوتبالیست های نوجوان و جوان آماتور استان البرز حین راه رفتن
1-5-2-اهداف اختصاصی:
– Subotnick
– Hertel and et al
– Cock and et al
– Sandrey and et al