وبلاگ

توضیح وبلاگ من

بررسی رابطه شیوه های فرزند پروری والدین با مسئولیت پذیری در نوجوانان دختر

 
تاریخ: 25-12-99
نویسنده: نجفی زهرا

ت وضرورت رفتار والدین و مربیان به طور کلی بزرگترها با نوجوانان وکودکان خود ازاهمیت خاصی بر خورد است وآنها هستند که باکنش های بهنجار و ناهنجار خویش گاهی سر نوشت کودکان خود را تغییر می دهند و او را بیراهه می کشانند و یا راه درست زندگی را به او نشان می دهند دانستن این موضوع که فرزندان ما در سنین نوجوانی دستخوش چنین تغییراتی می شود و او باید خود را با تمام این تغییرات هماهنگ کند و به جای ایجاد نگرانی در نوجوانان احساس امید را در او پرورش داد پدر و مادر آگاه و فهمیده محیطی سرشار از محبت و تفاهم را به وجود می آورند و به فرزندان خود فرصت می دهند مشکلات و مسائل دوره­ی نوجوانی را به آسانی درمحیط خانواده حل نمایند والدین با مهرو محبت این حمایت را در نوجوان ایجاد کر ده و منجر به ارتقای سلامت روانی کودک و نوجوان می گردد . از آنجا که دانش آموزان از اقشار مستعد وبرگزیده جامعه و سازندگان آینده کشور وجامعه خویش هستند، توجه با مسائل آنها تاثیر بسزایی در یادگیری وافزایش آگاهی علمی و موفقیتهای تحصیلی و آموزشی آنها خواهد داشت. محیط دبیرستان به خاطر مسائل وچالشهایی که دارد، برای افراد استرسهای خاصی را به همراه دارد. بنابراین این مساله نیازمند آن است که فرد سازگاری و مقاومت بیشتری را در برابر مشکلاتی که با آنها مواجه است، داشته باشد. از آنجا که فرد با ورود به دبیرستان با افراد از خانواده های متنوع روبرو می شود ، نیازمند آن است که مسئولیت رفتارها و کارهای خودرا قبول کنند است. این عوامل باعث می شود که روانشناسان ومشاوران به مسئولیت پذیز بودن دانش آموزان توجه بیشتری نشان دهند. با توجه به اینکه خانواده نخستین و بادوام ترین عامل تاثیر گذار در رشد شخصیت وعملکرد و نحوه تربیت فرزندان می باشد، لذا مهم ترین نقش را در چگونگی رفتار وخصایص بعدی دارد. در واقع این پژوهش در صدد یافتن بهترین روشهای تربیتی والدین برای بهبود وافزایش مسئولیت پذیزی فرزندانشان می باشد.

 

 

1-4- اهداف پژوهش

 

 

1-4-1- هدف اصلی

 

 

هدف اصلی پژوهش مطالعه حاضر بررسی رابطه­ی شیوه های فرزند پروری والدین با مسؤلیت پذیری در نوجوانان دختر 18-15ساله در شهر ستان دالاهو در سال 1393 است.

 

 

1-4-2-هدف فرعی

 

 

هدف پژوهش حاضرتعیین رابطه بین سبک مقتدرانه ،استبدادی وسهل گیرانه با مسئولیت پذیری در نوجوانان است .

 

 

1-5- فرضیه های پژوهش

 

 

1) بین سبک مقتدرانه ومسؤلیت پذیری نوجوانان رابطه وجود دارد.

 

 

2) بین سبک آزاد گذار و مسؤلیت پذیری نوجوانان رابطه وجوددارد.

 

 

3)بین سبک استبدادی و مسئولیت پذیری نوجوانان رابطه وجود دارد.

 

 

1-6- تعاریف

 

 

1-6-1- تعریف مفهومی

 

 

شیوه های فرزند پروری:  به روش هایی که والدین برای فرزندان خود اعمال می کنند که در شکل گیری و رشد آنان در دوران کودکی و نوجوانی و پس از آن اثر گذار می باشد این سبک های تربیتی خود شامل : سبک های مستبدانه ، سهل گیرانه ، پذیرنده.

 

 

شیوه های مستبدانه : والدین قوانین خود را به صورت انعطاف ناپذیری به فرزندان تحمیل می کنند از نظر تربیتی خشن و تنبیه گرند کودک خود را تنبیه می کنند.محبت آن ها نسبت به کودکان در سطح پایین است آنها عقاید و امیال کودکان را در نظر نمی گیرند و اغلب دارای فرزندان گوشه گیر خجالتی و بی اعتمادی هستند.(ماسن و همکاران ، 1373).

 

 

شیوه های سهل گیرانه : والدین در آموزش رفتارهای اجتماعی سهل انگار هستند.نظم و ترتیب کمی در این خانواده ها حاکم و اعضای خانواده نسبت به قوانین و آداب و رسوم اجتماعی بسیار کم اهمیت هستند.

 

فرزندان در چنین خانواده هایی دارای استقلال فکری و عملی هستند و این باعث بی بند و باری کودکان آنان شده و در فرزندان رشد یافته این قبیل خانواده ها در مقابل بزرگسالان مقاوم و لجوج و دارای روحیه اعتماد به نفس پایینی هستند زود خشمگین و زود خوشحال می گردند(ماسن وهمکاران،1373).

 

 

مسؤلیت پذیری:افزایش مقاومت فرددر برابر شرایط تا به جای پیروی از فشارهای بیرونی از الزام های درونی تبعیت کند که احساس مسؤلیت یا احساس تکلیف  نامیده می­شود.(باقری ،1374) به عبارت دیگر معنای مسؤلیت این است که مددجو دیگران را به خاطر احساسات، افکار،تکانه ها و رفتارهای خود سرزنش نکنند و مسؤلیت آنها را بپذیرد و بداند آنچه را به دیگران نسبت می دهد (فرافکنی ها) در واقع متعلق به خود اوست. (ساسانی ، 1382).

 

 

1-6-2- تعریف عملیاتی

 

 

شیوه های فرزند پروری  : آنچه از اجرای  پرسش نامه ی محیط خانوادگی نقاشیان بدست آمده است.

پایان نامه - مقاله - تحقیق

 

مسؤلیت پذیری : آنچه از اجرای  پرسش نامه ی مسؤلیت پذیری کردلو به دست آمده است بیانگر مسؤلیت پذیری می­باشد.

 

 

فصل دوم پیشینه پژوهش

 

 

2-1- نوجوانی

 

 

دوره نوجوانی یکی از ادوار مهم زندگی است . این دوره بهترین فرصت برای رشد و شکوفایی ­توانمندی هاست . به این مناسبت دوره نوجوانی را یکی از فرصت های پر اهمیت در زندگی آدمی به شمار آورده اند . یکی از مسائلی که نوجوان با آن روبرو است شکل گیری هویت است ؛ بدین معنا که نوجوان تشخیص دهد که کیست و چه کارهایی مهم و ارزشمند است و به تنظیم معیارهایی بپردازد تا بر اساس آنها رفتار کند و برای سوال اساسی خو د؛ یعنی هدف در زندگی پاسخی بیابد. گاهی نوجوان به علت تجارب نادرست دوران کودکی یا شرایط نامساعد محیطی دچار بحران می شود .( شاملو ،1392)

 

 

نوجوانی به پهنه سالهای اطلاق می شود که کودکی را به بزرگسالی می پیوندند. شروع نوجوانی با تغییرات بدنی هم زمان می شود.و در نتیجه ردیابی ظاهری آن آسان تراست،درحالی که پایان بر حسب شکل گیری ساختهای عقلی وتغییرات عاطفی واجتماعی نوسانی تر درنظرگرفته شده است.به همین دلیل برای کسانی که به  ضابطه های ظاهری تکیه کرده اند شروع نوجوانی رازیست شناختی وپایان آن رافرهنگی دانسته اند (منصور،1391، به نقل از کانجرو پیترسن ،1984 ). بدون آنکه بتوان لزوما وابستگی بین بلوغ ونوجوانی راموردتاییدقرارداد  ،گستره ءدگرگونیها نشان می دهند که از لحاظ تحول عقلی ونقش محوری آن درشکل گیری جنبه های عاطفی واجتماعی ،نوجوانی با استقرار فکر انتزاعی از کودکی متمایز می شود و نوجوان پس از تامین شرایط لازم برای ورود به جامعه بزرگسالان به جرگه بزرگسالان می پیوندد(منصور1391، به نقل از پیاژه واینهلدر،1972).

 

 

وظیفه­ی مهمی که بر دوش نوجوانان سنگینی می کند جستجوی هویت خویشتن است­)مارشیا 1979،1980) در بررسی شکل گیری هویت در آغاز زندگی اجتماعی به متمایز ساختن چهار حالت یا مولفه متمایز دست یافته است: هویت در راه تحقق، هویت از دست رفته ، هویت مغشوش و هویت معوق.(منصور،1391)

 

 

2-1-1- مراحل نوجوانی

 

 

1.مرحله پیش نوجوانی:این مرحله سرآغاز بحرانها یا انتشار یک پیام است.طلیعه ای است که هنوز مولفه های عقلی و عاطفی آن از سازش یافتگی های دوره ی کودکی جدا نشده اند، ولی گسستن خود را آغاز کرده اند.

 

 

2.مرحله در خود فرو رفتن:در وهله دوم هم گرایی تظاهرات متعددی پایه ی سازمان جامع ذهنی جدیدی را ایجاد می­­کند. نوجوان دربرابر محیط خود وضع مشخص و معینی به خود می گیرد و برای روش زندگی خود طریقه ی رفتار معینی را تثبیت می کند. این مرحله در خود فرو رفتن و به درون خود خزیدن است.این مرحله بیش از مراحل دیگر پدران و مادران را نگران فرزندان خو د می سازد .

 

 

3.مرحله ی ازخودبرون آمدن :در مرحله سوم یک نوع گشایش در تمرکز حالت قبلی به تدریج به وقوع می پیوندد.نوجوان فعال ومثبت می شود ودوباره به دیگران روی می آورد.این مرحله از خود برون آمدن وپایان یافتن بحران است.(منصور، 1391)

 

 

2-1-2- خصوصیات دوره ی نوجوانی

 

 

1- مرحله الگو پذیری و تقلید:غریزه تقلید، یک غریزه نیرومند است که از آغاز دوره کودکی شروع می شود و در سنین پنج تا شش سالگی به اوج خود می رسد. کودک در این سن علاوه بر تقلید خوردن، لباس پوشیدن و …. حالات روانی را نیز تقلید می کندمرحله تقلید در نوجوان از سن دوازده سالگی آغاز می شود. او از همکلاس های ویژه (از نظر درسی و اخلاقی مانند شلوغ کردن یا منظم بودن) تقلید می کند. این ویژگی بیشتر در پسران به چشم می خورد آنچه که در این مرحله باید به آن توجّه نمود، انواع تقلید است که گاهی کورکورانه است و گاهی آگاهانه. در تقلید کورکورانه، مقلّد از هر عمل مضرّ یا غیر مضرّ بطور ناآگاهانه پیروی می کند؛ امّا در تقلید آگاهانه شخص مقلّد، نکات مثبت اعمال مقلّد را انتخاب نموده و از آن پیروی می کند و اعمال ناشایست را تشخیص داده، کنار گذارده و تقلید نمی کند.) اسماعیلی،1391)

 

 

2- برتری جویی و جلب توجه دیگران: دربین اکثر قریب به اتفاق نوجوانان وجود دارد؛ بطوریکه عده ایی از علمای روانشناسی آنرا ذاتی می دانند و آنرا آغاز استقلال وشخصیتی می دانند که نوجوان به دنبال آن است. نوجوان برای اثبات شخصیت خود ممکن است از تقلید، رقابت، انتقام جویی، بحث واستدلال، خودمحوری، خودنمایی و غیره برای اثبات نظر خود به دیگران استفاده کند.(شیرانی،1388)

 

 

3- زودرنجی واحساساتی بودن: احساس زودرنجی در بزرگترها نیز مشاهده می شود. ریشه چنین احساساتی در لذت ورنج است؛ بنابراین دوره نوجوانی با تخیلات آنها آمیخته می شود و شدت می یابد. در مورد نشر عقاید واثبات حرف خود به دیگران آن چنان صحبت می کنند وسعی دارند از آن دفاع نماید که گویی وحی منزل است.(شیرانی،1388)

 

 

4- نوجوانی ، یک دوره ی انتقال ( برزخی ) است: انتقال به معنی یک وقفه یا تغییر از آنچه که قبلاً انجام شده نیست، بلکه بیشتر عبور از مرحله ای از رشد به مرحله ی دیگر می باشد. این به آن معنا است که آنچه قبلاٌ واقع شده ، نشانه ی خود را روی آنچه که در زمان حال و آینده اتفاق می افتد ، باقی می گذارد . کودکان در زمانی که از خردسالی به بزرگسالی می رسند، باید جنبه های کودکانه را کنار بگذارند. همچنین باید الگوهای جدید رفتاری و نگرشی را بیاموزند تا جانشین آن چیزهایی شود که ترک کرده اند. در طی هر مرحله­ی انتقالی ، وضع و جایگاه فرد مبهم است. نوجوان در این زمان نه کودک و نه بزرگسال است. اگر مانندکودکان رفتار کند ، به او گفته می شود که به مانند سن خودش عمل کند و اگر سعی کند نظیر بزرگسالان عمل کند ، اغلب متهم می شود که برای شلوارهای کوتاه خود ، خیلی بزرگ شده و برای این تلاشی که انجام می دهد تا مثل بزرگترها عمل کند ، مورد سرزنش واقع می شود. از طرف دیگر ، موقعیت مبهم نوجوانان امروز ، این منفعت را برای آنها در بر دارد که فرصتی را به منظور آزمودن شیوه های مختلف زندگی به آنها می دهد تا آنها تصمیم بگیرند که چه الگوهای رفتاری ، ارزشی و نگرشی ، بهتر می توانند نیازهای آنان را تأمین نمایند.. (شرفی 1386)

 

 

5- نوجوانی ، زمان جستجوی هویت است :در سراسر سن گروه گراییِ اواخر کودکی ، انطباق با معیارهای گروه به مراتب بسیار مهمتر از فرد گرایی است. همچنان که قبلاٌ اشاره شد ، کودکان در لباس ، گفتار و رفتار علاقه مندند که تقریباً و در حد امکان شبیه افراد گروه باشند. هرگونه انحراف از معیار گروه به تهدید علیه تعلق به گروه شباهت دارد. در سال های اولیه نوجوانی ، تطابق با گروه هنوز برای دختران و پسران حائز اهمیت است. به تدریج آنها درصدد جستجوی هویت برمی آیند و تمایل چندانی به این که شبیه همسالان خود در گروه باشند، ندارند.(شرفی ،


فرم در حال بارگذاری ...

« بررسی رابطه پنج عاملی شخصیت و گرایش تفکر انتقادی با نقش واسطه‌گری سلامت روانی در بین دانشجویان رشته روانشناسی شهر یاسوجبررسی مقایسه ای عدم تحمل بلاتکلیفی و کمال گرایی در بین افراد مبتلا به اختلال OCD و افراد عادی »