وبلاگ

توضیح وبلاگ من

تاثیر عدم اجماع پارادایمی در برنامه توسعه بر توسعه اجتماعی

 
تاریخ: 25-12-99
نویسنده: نجفی زهرا

راحت می توان گفت که تعداد کمی از کشورها استراتژی توسعه مشخصی را دنبال می کنند، بیشتر کشورها معجونی از استراتژی های مختلف را بکار گرفته اند و بخش ها، قطعات و سیاست های از استراتژیهای مختلف را بکارگرفته و سرهم کرده اند، حتی بسیاری از آنان در عمل پرهیز دارند نام الگو، استرات‍ژی یا مکتب خاصی را عنوان کنند. سیاستمداران تمایل دارند بر اهداف الگوها تاکید کنند. آنها نمی خواهند ذهنیت های منفی ناشی از اتخاذ الگوی خاصی در اذهان پدید آید.

 

دولت سازندگی با اجرای اولین برنامه توسعه در سال 1368 ، از الگوی وابستگی پیروی نموده، دولت اصلاح طلب که برنامه سوم توسعه را در سال 1378 ابلاغ شد از الگوی جهانی شدن پیروی نموده و دولت خدمتگذار نیز با اجرای الگوی بومی برنامه های توسعه در ایران را به اجرا در آمده و هم اکنون توسعه ایرانی- اسلامی مد نظر دولتمردان است. در این برنامه های توسعه، دولتمردان از پارادایم مشخص و پیوسته ای        بهره نگرفته اند و هر دولت به فراخور حال و سیاست های کلی، برنامه ها را تدوین و اجرا کرده اند. در هیچ یک از برنامه های توسعه تعریف روشنی از مفهوم توسعه، ابعاد و ویژگی های آن به عنوان هدف اصلی ارایه نشده است و برنامه ها فاقد رویکرد سیستمی، جامعه و کامل بوده اند(غلامی نتاج-1388  : 128).

 

حال با توجه به اینکه سیاستمدارن در هر دوره ای نسبت به اهداف و استراتژی های خود الگو خاص یا ترکیبی از آنها را اتخاذ کرده اند و در پی مطالعات محتوای برنامه ها می توان بیان داشت بررسی الگوهای توسعه یافتگی در ایران بعد از پیروزی انقلاب، از ترکیب سه الگوی توسعه یعنی رویکرد وابستگی، رویکرد نوسازی و نظام جهانی بوده است.

 

هم اکنون ایران با وجود آنکه سده ای را سپری می کند که کشور های همسایه اش با سرعت بیشتری مسیر توسعه را طی می کنند، هنوز نتوانسته این راه را به درستی به پیماید. به این ترتیب سوال‌های اساسی و مهم در این رابطه اینگونه بیان می شود:

 

 

    1. الگوهای توسعه به اجرا در آمده چقدر با نیازهای ملی و ساختارهای موجود تطابق داشته است؟

 

    1. اجماع پارادایمی در برنامه های توسعه وجود داشته است؟

 

  1. آیا عدم اجماع پارادایمی تاثیری بر توسعه نیافتگی ایران داشته است؟

پایان نامه - مقاله - تحقیق

 

 

 

1-3- ضرورت و اهمیت تحقیق

 

با توجه به اینکه ایران دارای تمدن بسیار کهنی است اما در شرایط اجتماع کنونی دچار تناقضات شدیدی گردیده است. حسین عظیمی معتقد است فرآیند توسعه نمی‌تواند همه کشورهای جهان را در برگیرد. از یک طرف چنانچه تمام جمعیت جهان بخواهند یا بتوانند سطح زندگی جوامع صنعتی را داشته باشند، منابع کره‌زمین در شرایط حاضر، اجازه نمی‌دهد، از طرف دیگر این موضوع زمانی محتمل خواهد بود که کشورهای توسعه یافته سطح مصرف خود را داوطلبانه به نفع کشورهای در حال توسعه و فقیر کاهش دهند و از سوی دیگر شرایط و عوامل در بسیاری از کشورها به گونه‌ای است که احتمالاً دستیابی به توسعه برای آن‌ها محدود است؛ لذا تنها تعداد معدودی از کشورها می‌توانند وارد مدار توسعه شوند که خوشبختانه ایران از جمله این کشورهاست. عظیمی در بررسی‌های خود با توجه به منابع و شرایط، امکان ساختن تمدن جدید  برای ایران را  ممکن و سهل‌تر از بسیاری کشورها دانسته و در مقالات متعدد خود احیای تمدن ایرانی جدید را ممکن و مشروط بر احیای اندیشه‌های محوری اسلام که همان اندیشه‌های محوری تمدن جدید صنعتی هستند، می‌داند.

 

الگوی که حسین عظیمی ارایه می دهد متکی بر داشته های بومی است. در حالی که در طول نیم قرن گذشته کمتر به الگوی درونی تکیه شده و نوسازی با الگوبرداری از سایر کشورها به اجرا در آمده است.

 

اگر توسعه را به شاخص های چون توسعه اقتصادی، توسعه اجتماعی، توسعه فرهنگی و توسعه انسانی تقسیم بندی نماییم، مشاهده می شود در برخی از شاخص ها توانسته ایم به حد مطلوب رسیده و در برخی دیگر در سطوح قابل قبول قرار نگرفته ایم. این نامتوازنی باعث بروز آنومی های در جامعه می گردد که در طولانی مدت شالوده جامعه را برهم خواهد زد


فرم در حال بارگذاری ...

« تأثیر سرمایه فرهنگی بر هویت اجتماعی جوانانرابطه استفاده از رسانه با میزان آگاهی از حقوق شهروندی »