وبلاگ

توضیح وبلاگ من

دانلود تحقیق-پروژه و پایان نامه – آزمون تحلیل سبک‌شناختی رایدینگ – 9

 
تاریخ: 20-09-01
نویسنده: نجفی زهرا

میانگین تأخیر زمان محرک ایست (SSD): فاصله­ زمانی از آغاز محرک­های اولیه (که آزمودنی باید به آن‌ ها پاسخ دهد) تا آغاز محرک ایست، تأخیر یا درنگ در محرک ایست بوده که به میانگین آن، درنگ یا تأخیر زمان محرک ایست می­گویند. هرچه این فاصله طولانی­تر باشد توقف پاسخ مخصوصاً برای افراد تکانشی دشوارتر است. لوگان، اسکاچر و تانوک (۱۹۹۷) بیان کردند که کوتاه بودن SSD و طولانی بودن SSRT نشان‌دهنده اختلال در بازداری پاسخ ‌می‌باشد (به نقل از پلچ، ۲۰۱۲). برای تخمین SSRT لازم است SSD از میانگین زمان واکنش تکلیف کسر شود (وبراگن، لوگان و استیونز، ۲۰۰۸).

 

    • میانگین زمان واکنش به محرک ایست (SSRT): دومین شاخص کنترل بازداری ‌می‌باشد که فرایندهای تأخیر و درنگ را پوشش می­دهد. یک رابطه­ منفی بین این دو شاخص وجود دارد (پلچ، ۲۰۱۲). میانگین زمان واکنش به محرک ایست بر اساس تک‌تک میانگین­های تأخیر زمان محرک ایست محاسبه می­ شود و برابراست با زمان واکنش منهای زمان تأخیر محرک ایست (وبراگن و لوگان، ۲۰۰۸). این شاخص به ظرفیت و توانایی فرد برای بازداری پاسخ رفتاری از پیش قوی شده، اشاره دارد و به بیان ساده به میزان زمانی که بعد از ارائه علامت، فرد لازم دارد تا از پاسخ از پیش برانگیخته‌شده بازداری کند، گفته می­ شود (هینز، ویت، لیلج، کاسل[۳۵۱]، ۲۰۱۳).

 

    • میانگین زمان واکنش به محرک‌های دارای علامت (sr-rt): هنگامی که علامت ارائه می­ شود آزمودنی باید از پاسخ قبلاً صادرشده ممانعت کند. اگر آزمودنی نتوانست ز پاسخ دادن بازداری کند و پاسخی را ثبت کرد، ‌می‌توان از میانگین زمان واکنش آن‌ ها شاخص sr-rt را محاسبه کرد (هینز، لیلج، کاسل و ویت، ۲۰۱۲). ازآنجاکه هنگام ارائه علامت قرار است که فرد از دادن پاسخ از پیش فعال‌شده ممانعت کند، زمان واکنش­های سریع در این شاخص بیان­کننده­ میزان تردید کمتر در عدم موفقیت به بازداری پاسخ است (هینز، ویت، لیلج، کاسل، ۲۰۱۳).

 

    • میانگین زمان واکنش به محرک‌های بدون علامت (ns-rt): یعنی میانگین زمان واکنش به محرک­هایی که آزمودنی باید به آن‌ ها پاسخ دهد وجود دارند و هیچ محرک بازدارنده­ای بعدازآن ارائه نمی­ شود. میانگین زمان واکنش به محرک­های بدون علامت باید از میانگین زمان واکنش محرک دارای علامت بیشتر باشد. میانگین زمان واکنش برای محرک­های دارای علامت فقط آن پاسخ­هایی که قبل از ظاهر شدن علامت ایست ثبت می­ کند در حالی که میانگین زمان واکنش برای محرک­های بدون علامت، تمامی پاسخ­های محرک­های بدون علامت را ثبت می­ کند (وبراگن و لوگان، ۲۰۱۵).

 

    • میانگین درصد پاسخ‌های صحیح به محرک‌های بدون علامت (ns-hit): در آزمون ایست-علامت ۷۵% محرک­های اولیه بدون علامت ایست ارائه می­شوند که آزمودنی باید به آن‌ ها با سرعت هرچه‌تمام‌تر و به­درستی پاسخ دهد. محرک­های اولیه قبل از ارائه­ علامت ایست در این تکلیف شامل دو محرک بوده و هر یک پاسخ مخصوص به خود را دارد و آزمودنی موظف است پاسخ از پیش تعیین‌شده را برای هریک از محرک­های اولیه ارائه دهد.

 

  • میانگین درصد پاسخ­های از دست‌رفته به محرک-های بدون علامت (miss): در هنگامی که علامت ایست ارائه نمی­ شود، آزمودنی موظف است به محرک­های اولیه پاسخ دهد. گاهی آزمودنی ‌به این دلیل که احتمال می­دهد علامت ایست ظاهر شود، پاسخ به برخی از محرک­های اولیه را از دست می­دهد.

همه نمرات فوق از طریق نرم­افزار تحلیل[۳۵۲] که در بسته مربوط به آزمون ایست-علامت وجود دارد، صورت گرفته است (وبراگن، لوگان و استیونز، ۲۰۰۸).

 

از آزمون­های برو-نرو و ایست-علامت برای مطالعه­ اختلالات بازداری در موارد بالینی مانند کودکان و بزرگ‌سالانی با اختلال بیش­فعالی و نقص توجه (مانند بکر و همکاران[۳۵۳]، ۲۰۰۵؛ لابونی، دوگاس و باکر[۳۵۴]، ۱۹۹۵؛ مک­لین و همکاران[۳۵۵]، ۲۰۰۴؛ اسکاچر و لوگان، ۱۹۹۰)، بیماران اسکیزوفرنی (مانند بادکوک، مایچی، جانسون و کامبرینک[۳۵۶]، ۲۰۰۲؛ کایهل، اسمیت، هیر و لیدل[۳۵۷]، ۲۰۰۰) بیماری پارکینسون (مانند گایوگل، ریگر و فقوف[۳۵۸]، ۲۰۰۴؛ هرشی و همکاران[۳۵۹]، ۲۰۰۴)، در خود فروماندگی (مانند اوزونوف و استرایر[۳۶۰]، ۱۹۹۷؛ اسکمیتز و همکاران[۳۶۱]، ۲۰۰۶)، تغییرات سنی (مانند کرامر، هومفری، لاریش، لوگان و استرایر[۳۶۲]، ۱۹۹۴؛ ویلیامز، پونس، اسکاچر، لوگان و تاننوک[۳۶۳]، ۱۹۹۹) و همچنین برای بررسی میزان تکانشگری افراد (مانند لوگان، اسکاچر و تاننوک[۳۶۴]، ۱۹۹۷) استفاده شده است.

 

آزمون تحلیل سبک‌شناختی رایدینگ

 

دلیل استفاده از این سبک از میان سبک‌های مختلف موجود این است که در بین رویکردهای مختلف که تلاش دارند تا سبک‌شناختی افراد را اندازه ­گیری کنند، دو گروه نظریه سبک‌های شناختی در مقایسه با سایرین در علم روانشناسی بیشترین سهم تحقیقات را به خود اختصاص داده ­اند: سبک‌های شناختی وابسته به زمینه- مستقل از زمینه ویتکین و سبک‌های شناختی تحلیلی-کل­گرای رایدینگ. رایدینگ و چیما (۱۹۹۱) با بررسی نظریه­ های مختلف سبک‌های شناختی و با یکپارچه­سازی این نظریه ­ها همه سبک‌های شناختی پیشنهادی را در قالب دو بعد شناختی اصلی «تحلیلی-کل­گرا» و بعد «کلامی-تصویری» دسته­بندی کردند. در این‌بین، بعد اول یعنی تحلیلی-کل­گرا به‌ خصوص مرتبط با فرایندهای تصمیم ­گیری و حل ­مسئله هستند، چراکه آن‌ ها نشان­دهنده این نکته هستند که افراد چگونه اطلاعات را سازمان­دهی و پردازش ‌می‌کنند. بعد دوم یعنی کلامی-نصویری اشاره به ترجیحات افراد در بازنمایی اطلاعات در قالب بصری یا واژگانی دارد. از مزایای دیگر به‌کارگیری این سبک از میان سبک‌های موجود این است که در این نظریه تلاش شده است تا سبک­هایی ارائه شود که با دیگر سازه ­ها ازجمله هوش و شخصیت کمترین همپوشانی را داشته باشد. آنچه رایدینگ به عنوان تحلیلی-کل­گرا نام گذاشته است معادل بعد شناخته‌شده­ و معروف وابسته به زمینه-مستقل از زمینه ویتکین است (میرزابیگی، ۱۳۹۱).


فرم در حال بارگذاری ...

« فایل های مقالات و پروژه ها – فصل دوم:مبانی نظری و پیشینه پژوهش – 1مقاله-پروژه و پایان نامه | قسمت 4 – 8 »