در لغت به معنای عهد و پیمان بستن است. همچنین به معنای تصمیمی عقلانی است که مستلزم مقید بودن فرد به اعمال خاصی است و یا “حالتی دال بر وابستگی عاطفی یا عقلانی به ایده آلی مطلوب” آمده است (عباسی مولید، احمدی، فاتحی زاده و بهرامی، 1390). اما تعهد در روابط زناشویی مفهوم ویژه ای دارد و تاکنون تعاریف ویژه ای برای آن ارائه شده است. تعهد در روابط زناشویی به معنای تک همسری است و این چنین نیز تعریف شده است: شرایطی حاکی از داشتن روابط عاشقانه و زناشویی تنها با یک نفر در هر زمان. برای آنکه زوجین بتوانند ارتباط عاشقانه، درازمدت و پایداری داشته باشند باید هر دوی آنها در زمینه پایبند ماندن به تک همسری توافق نمایند (گود، ترجمه داورپناه، 1384). قدیمی ترین تعریف متعلق به دین و اسپانیر (1974) است که تعهد زناشویی را به عنوان “تمایل پایدار زوجین برای حفظ و تداوم ازدواج” تعریف کرده اند. به تعبیر لایر (1986) نیز، تعهد در ازدواج قول و قراری است متقابل مبنی بر وقف کردن خود در رابطهای که نوعی دلبستگی عاطفی در آن وجود دارد (امانی و بهزاد،1390). تعهد یک متغیر شناختی است که اثر نهایی آن اتصال فرد به رابطه است (تانگ و کوران، 2012).
بر اساس پژوهش لامبرت و دولاهیت (2008) تعهد زناشویی قویترین و پایدارترین عامل پیشبینی کننده کیفیت و ثبات رابطه زناشویی است. کلمنس و سوین سن (2010) نیز در پژوهش خود به این نتیجه رسیده اند که تعهد در همسران به طور مثبت با ثبات و کیفیت رابطه زناشویی و همچنین به طور مثبت با بیان عشق، سازگاری و کاهش تعارضات زناشویی ارتباط دارد (شهبا، یادگار، لرستانی، ملکی، سام دلیری و الهویردی یانی، 1392). در پژوهش ولچ و جانسون (2003) 83 درصد از افراد شرکت کننده در پژوهش، علت اصلی طلاق خود را نبود تعهد در روابط زناشویی خود اعلام کردند (عباسی مولید، 1390). همچنین نتایج پژوهش محمدی و همکاران (1393) نشان داد که دینداری و ابعاد آن رابطه معناداری با تعهد زناشویی دارند و پیشبین مهمی برای تعهد زناشویی میباشد.
توجه به عامل تعهد زناشویی به عنوان یکی از عوامل مهم در زندگی زناشویی جهت تحقیق و پژوهش از اواخر قرن بیستم آغاز شد. محققان زیادی تلاش کردند تا به این سؤال که چرا بسیاری از زوجین علی رغم فقدان رضایتمندی زناشویی هم چنان به همسر و ازدواج خود پایبند هستند، پاسخ دهند (هارمون، 2007).
از جمله مظاهر زندگی اجتماعی انسان ها، وجود تعامل میان انسان ها و برقرار بودن عشق به همنوع و صمیمیت و همدلی به یکدیگر است (نصر اصفهانی، اعتمادی و شفیع آبادی، 1392). رابطه زناشویی نیز یک رابطه پایدار و صمیمی و منبع حمایت و لذت افراد است. رضایت از رابطه زناشویی موجب احساس شاد بودن و ایجاد صمیمیت در بین زوجین میشود (گریف، 2001). صمیمیت در ازدواج با ارزش است زیرا تعهد زوجین به ثبات رابطه را محکم میکند. به نظر هات فیلد (1998) صمیمیت فرآیندی است که در آن افراد تلاش میکنند به یکدیگر نزدیک شوند و شباهت ها و تفاوت هایشان در احساسات، افکار و رفتارها را کشف کنند (حسینی، 1390).
صمیمیت یک مقوله بسیار مهم در ثبات و استحکام زوج ها به شمار میرود. صمیمیت یکی از نیاز های زندگی زن و شوهری است و در عین حال از ویژگی های بارز یک ازدواج شاد و موفق نیز میباشد (اسدپور، نظری، ثنایی و تبریزی، 1389). هم چنین صمیمیت مداوم یکی از پیش نیازهای مهم خلق ازدواج ماندگار نیز میباشد. زمانی که صمیمیت رو به اضمحلال میرود، پایه های ازدواج لرزان میشود (حسینی، 1390). طبق دیدگاه پی یرز هنگامی که تجربه عاطفی عشق و صمیمیت در روابط زوج ها کم اهمیت و کم ارزش میشود، متعاقباً فضای ازدواج بی ثبات و غیر قابل اعتماد میشود (هاروی، 2005؛ به نقل از چیت ساززاده، 1391).
صمیمی نبودن همسران و یا احساس کمبود صمیمیت یکی از شاخصهای آشفتگی در روابط زناشویی محسوب میشود. بنابراین صمیمیت یکی از پیشبینی کننده های مهم موفقیت در درمان های زناشویی محسوب میشود (کرو و ریدلی،2000؛ به نقل از حسینیان، یزدی و طباطبایی، 1390). شارپ و گانونگ، (2000) نیز بیان میدارند که برخورداری از صمیمیت در بین زوج ها از جمله عوامل مهم در ایجاد ازدواج های پایدار است و از سویی دیگر اجتناب از برقراری روابط صمیمانه، از جمله عواملی است که موجب شکست در زندگی زناشویی میشود. زوجینی که نتوانند نیاز به صمیمیت را در رابطه جاری بین خود ارضا کنند در مقایسه با زوجینی که این نیاز را در روابط خود ارضا میکنند، با احتمال بیشتر در معرض ترک روابط خود هستند. اگر نیاز به صمیمیت در زوج ها ارضا نشود، احتمال بیشتری برای پایان دادن به روابط جاری وجود دارد.
طبق تحقیقات همچنین ازدواج شاد و موفق، ازدواجی است که در آن بخشودگی، شکیبایی، تحمل و درک متقابل نیز مرتب تمرین میشود (نوری تیرتاشی و کاظمی، 1391). در فرهنگ و بستر بخشودگی به صورت رهایی از احساس انزجار نسبت به عمل ارتکابی غلط، اغماض از طلب خسارت یا جبران عمل از سوی فرد خطاکار و چشم پوشی از تقصیر وی توصیف شده است (زکی یی، خدادادی، علیخانی، رستمی و کرمی، 1389). در تعریف و مفهوم سازی بخشش، اختلاف نظر وجود دارد و تعریف های متعددی از آن بیان شده است. فرآیند کاهش خشم، کاهش نارضایتی یا تنفر از دیگران، آزادی از قضاوت ها و ادراک های گذشته از جمله تعریف های ارائه شده میباشند. بیشتر پژوهشگران بخشش را نوعی رفتار انطباقی میدانند که فقدان آن به فشار روانی و آسیب و وجود آن به سلامت مربوط میشود. مفهوم بخشودگی به عنوان فرآیند چشم پوشی ارادی از حق عصبانیت و انزجار از یک عمل ارتکابی پر گزند تعریف شده است که شخص سالم رفتاری گرم و محبت آمیز را با شخص خاطی در پیش میگیرد (مایر و همکاران، 2000). بخشودگی یکی از واکنش هایی است که امکان تداوم رابطه را علی رغم اشتباهات، خیانت ها یا ناکامی در برآورده ساختن انتظارات ممکن میسازد. بخشودگی اجازه نمیدهد که عواطف منفی بازدارنده صمیمیت، بر فرد غلبه نماید و این واکنش (بخشودگی) معرف ظرفیت شناختی پیچیده تر شخص است. بخشودگی اجازه میدهد که روابط استمرار یابند و با وجود تهدیدها صمیمیت تقویت گردد؛ از این رو بخشودگی ابزار مهمی در حفظ و تداوم روابط جدی و بلند مدت است (احتشام زاده و طبیبی، 1390). بخشودگی به ما کمک میکند روابطی را که برای ما ارزشمند هستند و از آنها لذت می بریم حفظ کنیم (نوری تیرتاشی و کاظمی، 1391).
امروزه نقش و جایگاه مفاهیمی مانند صمیمیت و تعهد در روابط زناشویی به دلیل افزایش روزافزون آمارهای تعارضات و طلاق و خیانت در مطالعات خانواده و ازدواج بسیار با اهمیت است. وفاداری زوجین به یکدیگر از ویژگی های مهم ازدواج های پایدار و رضایت بخش است (احمدی، 1391). صمیمیت در ازدواج نیز با ارزش است زیرا تعهد زوجین به ثبات رابطه را محکم میکند و به طور مثبت با رضایت زناشویی همراه است (حسینی، 1390). تجربیات بالینی نشان داده است که روابط صمیمیانه یکی از نیازهای اساسی انسان است و عدم ارضای آن موجب افزایش تعارضات و کاهش صمیمیت در روابط زناشویی و بروز مشکلات عاطفی و روانی میگردد (باگاروزی، 2001) و در واقع ریشه بسیاری از مشکلات زناشویی فقدان صمیمیت و مشکلات ارتباطی بین زوجین است (حسینیان و همکاران، 1390). زوج هایی که دارای توانایی درک و پذیرش افکار و احساسات خود میباشند، موفقیت و سازگاری بیشتری در زندگی زناشویی خود دارند (هاوز و همکاران، 1997). توانایی بخشش همسر می تواند به عامل پابرجایی رابطه و افزایش رضایت زناشویی منجر شود. افرادی که قادر به بخشش همسر خود هستند اعتقاد بر تقدس رابطه زناشویی خود دارند و این توانایی بخشش همسر به استحکام بیشتر رابطه زناشویی و افزایش رضایت زناشویی میانجامد (باکوس، 2009؛ به نقل از عسگری، روشنی، ابافت و ضمیری، 1391). بنابراین مهمترین سوال پیش روی محقق این است که آیا تعهد زناشویی براساس متغیرهای صمیمیت و بخشودگی قابل پیشبینی می باشد یا خیر.
1-3 ضرورت و اهمیت انجام پژوهش:
تاکنون در عمده بحث هایی که برای تعریف ازدواج سالم وجود داشته، باور بر این است که در واحدهای زناشویی قوی عناصر زیر موجود است: صمیمیت، تعهد، ارتباط عاطفی و مهارت های حل تعارض و معنویت (شروود، 2008؛ به نقل از شاکرمی، 1393) فهمیده شده است که تعهد زناشویی بین همسران یک پیشبینی کننده مهم برای ازدواج های رضایتبخش و پایدار است، تعهد مادام العمر نسبت به ازدواج، وفاداری نسبت به همسر خویش، ارزشهای اخلاقی قوی، احترام نسبت به همسر خویش به عنوان بهترین دوست و تعهد نسبت به وفاداری جنسی از ویژگیهای ازدواجهای رضایت بخش با عمری بیش از 20 سال هستند (لیندزی، 2007؛ به نقل از عسگری، پاشا و آذرکیش، 1390). تشکیل زندگی مشترک و بنیان خانواده ای گرم و صمیمی که رکن آن زن و شوهر میباشد باید بر پایه ی تعهد بنا گردد (سفرچی تیل، 1391). به گفته نیکلز (2010؛ به نقل از حسینی، 1390) تعهد در ایجاد ثبات و موفقیت در یک ازدواج نقش اساسی دارد. بر این اساس هرگونه رابطه ای بدون تعهد، سطحی و بدون سمت و سو خواهد بود و هرگونه آشنایی معطوف به ازدواج پس از مدتی اگر به تعهد پایدار و طولانی منجر نشود، در واقع یک آشنایی ناکام کننده خواهد بود (ناصر، 1390). بر اساس داده های سازمان ثبت اسناد، آمار طلاق از 20/10 درصد در سال 1383 به 39/16 درصد در سال 1390 رسیده است؛ به این معنی که آمار طلاق در کشور ما افزایش 19/6 درصدی در طی 7 سال داشته است (تبعه امامی، 1391). از این رو طلاق کماکان یکی از موضوعات بسیار مهم در جامعه ایران میباشد و محققان زیادی در این حوزه به تحقیق پرداخته اند (کلانتری، روشنفکر و جواهری، 1390). از سویی دیگر طبق نتایج تحقیقات، تعهد زناشویی دومین عامل حفظ کننده ازدواج و فقدان آن مهم ترین عامل مؤثر در بروز طلاق به شمار می آید (رینولد و منسفیلد، 1999 ؛ کوهان و کلینبائوم، 2002).
تا زمانی که زوجین تعهد ازدواج را جدی نگیرند نمی توانند به ساختار زندگی زناشویی سالم برسند (رضایی، 1389). در واقع یکی ازعوامل بسیار مهم که ازدواج را از سایر روابط متمایز میسازد، نوع تعهد مربوط به آن است. بدون تعهد زوجین نخواهند توانست عمق عشق و صمیمیتی را که در سایه وفاداری و تعهد به همسر و ازدواج به وجود خواهد آمد، تجربه کنند (تانگ و کوران، 2012 ).
همچنین مطالعات و تجارب بالینی (شاپیو و ریمن، 2001؛ به نقل از حامدی و زارعی، 1389) نشان داده است که ریشه بسیاری از مشکلات زناشویی فقدان صمیمیت و مشکلات ارتباطی بین زوج ها است. بنابراین صمیمیت یک نیاز اساسی و واقعی انسان است و تنها یک تمایل و آرزو نیست. بنابراین عدم ارضای آن می تواند موجب افزایش تعارضات، کاهش رضایت زناشویی و بروز مشکلات عاطفی و روانی شود. صمیمیت به طور کلی به عنوان بخشی ضروری از یک رابطه در نظر گرفته میشود (باگاروزی، 2001).
در روابط بین زوج ها، بخشودگی یکی از واکنشهایی است که امکان تداوم رابطه را علی رغم اشتباهات، خیانتها یا ناکامی در برآورده ساختن انتظارات ممکن میسازد. بخشودگی اجازه نمیدهد که عواطف منفی بازدارنده صمیمیت، بر فرد غلبه نمایند. بخشودگی اجازه میدهد که روابط استمرار یابند و با وجود تهدیدها، صمیمیت تقویت گردد. از این رو بخشودگی نیز ابزار مهمی در حفظ و تداوم رابط جدی و بلند مدت است (احتشام زاده و طبیبی، 1390).
امروزه جایگاه تعهد نیز در روابط زناشویی به دلیل افزایش روز افزون آمار خیانت ها و طلاق، در مطالعات خانواده و ازدواج بسیار با اهمیت تشخیص داده شده است. هم چنین تعهد به این دلیل مهم است که با ارتباط بهتر، شادتر بودن و برخورد بهتر (رفتار سازنده تر) با مشکلات در ارتباط است؛ به همین دلیل بررسی عواملی که تعهد را افزایش میدهد مهم است . در دین و فرهنگ ما نیز تعهد زناشویی یک ارزش بسیار عالی میباشد و حساسیتهای زیادی نسبت به آن وجود دارد و به عنوان یکی از عوامل اساسی در ثبات و کیفیت زندگی زناشویی شناخته میشود اما از آنجایی که تحقیقات اندکی به بررسی رابطه تعهد زناشویی با سایر متغیرها پرداخته اند هنوز سؤالاتی در مورد نقش متغیرهای مختلف در پیشبینی تعهد زناشویی وجود دارد (کریمیان، کریمی و بهمنی، 1390). بر این اساس با توجه به اهمیت این سازه در زندگی زناشویی و در راستای حفظ سلامت و بهداشت روانی زوجین و در نتیجه جامعه، ضرورت اقداماتی برای بهبود روابط زناشویی و خانوادگی و به ویژه افزایش میزان تعهد زناشویی زوجین مطرح میگردد. لذا ضرورت دارد به بررسی عوامل پیشبین این متغیر مهم پرداخت تا از این طریق بتوان با ارائه ی راهکارهایی به افزایش آن در زندگی زوجین پرداخت.
1-4 اهداف پژوهش:
بررسی رابطه صمیمیت زناشویی با تعهد زناشویی.
بررسی رابطه بخشودگی با تعهد زناشویی.
بررسی رابطه صمیمیت زناشویی و بخشودگی با تعهد زناشویی.
1-5 فرضیه های پژوهش:
1-6 تعریف متغیرها و اصطلاحات پژوهش:
1-6-1 تعاریف نظری
1-6-1-1 تعهد زناشویی: تعهد در روابط زناشویی مفهوم ویژه ای دارد و به معنای تک همسری است که چنین تعریف میشود: “شرایط حاکی از داشتن روابط عاشقانه و زناشویی تنها با یک نفر در هر زمان”. برای آن که زوجین بتوانند ارتباط عاشقانه درازمدت و موفقی داشته باشند، هر دوی آن ها باید در زمینه پایبند ماندن به تک همسری توافق کنند (گود، ترجمه داورپناه، 1384).
1-6-1-2 صمیمیت زناشویی: صمیمیت در روابط زناشویی، به صورت الگوی رفتاری بسیار مهمی مفهوم سازی شده است که جنبه های عاطفی، هیجانی و اجتماعی نیرومندی دارد و بر پایه پذیرش، رضایت خاطر و عشق شکل میگیرد. صمیمیت معمولا شامل احساساتی است که نزدیکی، تعلق و تماس را ایجاد میکند. صمیمیت یک نزدیکی، تشابه و روابط شخصی عاشقانه یا هیجانی با شخص دیگر است که مستلزم شناخت و درک عمیق از فرد دیگر و همینطور بیان افکار و احساساتی است که نشانه تشابه با یکدیگر است (اعتمادی، 1389).
1-6-1-3 بخشودگی: در فرهنگ و بستر بخشودگی به صورت رهایی از احساس انزجار نسبت به عمل ارتکابی غلط، اغماض از طلب خسارت یا جبران عمل از سوی فرد خطاکار و چشم پوشی از تقصیر وی توصیف شده است (زکی یی و همکاران، 1389). بخشودگی عمل بی قید و شرطی است که بدون چشمداشت صورت میگیرد و بخودی خود ارزشمند است. عملی است که به خاطر نفس رابطه و خود شخص صورت میگیرد و سلامت هر دو طرفین در رابطه را تضمین میکند (بهاری و سیف، 1379).
1-6-2 تعاریف عملیاتی
1-6-2-1 تعهد زناشویی: تعهد زناشویی در این پژوهش عبارت از نمره ای است که افراد از پرسشنامه 44 سؤالی تعهد زناشویی آدامز و جونز (1997) به دست میآورند.
1-6-2-2 صمیمیت زناشویی: صمیمیت زناشویی در این پژوهش عبارت از نمره ای است که افراد از پرسشنامه صمیمیت زناشویی اولیاء (1385) به دست میآورند.
1-6-2-3 بخشودگی: بخشودگی در این پژوهش عبارت از نمرای است که افراد از پرسشنامه بخشودگی زناشویی پولارد و اندرسون (1988) به دست میآورند.
- اهمیت و ضرورت تحقیق
امروزه مفهوم سرمایه اجتماعی در کنار سرمایه های انسانی و اقتصادی مورد توجه قرار گرفته است. در واقع، سرمایه اجتماعی را می توان بخشی از ثروت ملّی به حساب آورد که بستر مناسبی برای بهره برداری از سرمایه انسانی و فیزیکی (مادّی) و راهی برای نیل به موفقیت و توسعه اجتماعی و اقتصادی قلمداد می شود. هیچ مجموعه انسانی، بدون سرمایه اجتماعی نمی تواند اقدامات مفید و هدفمندی انجام دهد. سرمایه اجتماعی همانند سایر اشکال سرمایه مولّد است؛ یعنی تحقّق اهداف معیّنی را که در نبودش محقّق نمیشوند، امکانپذیر میگرداند(برجسته،1389). هیچ فردی به تنهایی مالک این سرمایه نیست. روند جدید که به نظر می رسد برای رهبران کسب و کار جالب باشد، استفاده از مفهوم سرمایه درباره افراد و به ویژه اندیشه سرمایه اجتماعی است که توجه مدیران عالی سازمان ها را به خود جلب کرده است. چنین زمینه مساعدی از وجود مباحث اجتماعی در محدوده سازمان شرایط رویکرد به سرمایه اجتماعی را در سازمان و مدیریت فراهم کرده و بررسی سرمایه اجتماعی و استفاده از آن در مطالعات سازمانی نیز به سرعت افزایش یافته است. اهمیت سرمایه اجتماعی در مطالعات سازمان ها و تبیین موقعیت نسبی نقش آفرینان در بسیاری از حوزه های مورد توجه در تحقیقات سازمان تأیید شده است. بهسازی مجموعه کنشهای هدفمند، از پیش اندیشیده شده و طرحریزی شدهای است که با هدف افزایش اثربخشی فرد و سازمان، بطور مداوم و نظام مند به بهبود و ارتقای سطح دانش، فنون، مهارتها،تجارب و نگرشهای مربوط به بهبود عملکرد شغلی حال و آینده کارکنان میپردازد.
بهسازی منابع انسانی بهعنوان یکی از فعالیتهای ضروری برای تطبیق نیروی انسانی با شرایط متغیر سازمان فرایندی است که در شیوه سنتی آن، صرفاً نظری و کلاس محور بوده و به جای جنبهی کارآموزی، بیشتر جنبه آموزشی و به تعبیری وقت گذرانی اداری داشته، اما امروزه، روشهای جدیدی برای آموزش کارکنان دولت وجود دارد که از جمله آنها میتوان طرح توسعه فردی، آموزش از راه دوره/ مجازی، آموزش خرد، مربیگری درمدیریت، مرشدی، قراردادهای یادگیری را نام برد. باتوجه به نقش و جایگاه آموزش کارکنان در فرآیند توسعه سازمانهای امروزی، برنامهریزی، هدایت و کنترل آن در مسیر تحقق اهداف هر سازمان ضرورتی اجتناب ناپذیر میباشد (محبت، 1390).
نتایج پژوهش حاضر میتواند بهمدیران آموزش و پرورش در ارائه بهتر راهکارهای مناسب جهت توسعه سرمایه اجتماعی خود که بتواند بهسازی مطلوبتری در سازمان موجب شود کمک رساند. همچنین میتواند به برنامهریزی و تصمیمسازی بهینه سازمانی منجر شود. فواید پژوهش حاضر میتواند مورد مطالعه مدیران جهت شناسایی ضعفهای موجود در نظام تامین منابع انسانی باشد و همچنین پایداری و ثبات محیطی را به همراه داشته باشد.
1-4- اهداف تحقیق
1-4-1- اهداف اصلی
بررسی تأثیر سرمایه اجتماعی بر بهسازی سازمانی کارکنان اداره آموزش و پرورش شهرستان لامرد
بررسی تأثیر ابعاد درونی سرمایه اجتماعی بر بهسازی سازمانی کارکنان اداره آموزش و پرورش شهرستان لامرد
بررسی تأثیر ابعاد بیرونی سرمایه اجتماعی بر بهسازی سازمانی کارکنان اداره آموزش و پرورش شهرستان لامرد
1-4-2- اهداف فرعی
بررسی تأثیر بعد هنجارهای سرمایه اجتماعی بر بهسازی سازمانی کارکنان اداره آموزش و پرورش شهرستان لامرد
بررسی تأثیر بعد عقاید دینی سرمایه اجتماعی بر بهسازی سازمانی کارکنان اداره آموزش و پرورش شهرستان لامرد
بررسی تأثیر بعد اعتماد سرمایه اجتماعی بر بهسازی سازمانی کارکنان اداره آموزش و پرورش شهرستان لامرد
بررسی تأثیر بعد شبکه سرمایه اجتماعی بر بهسازی سازمانی کارکنان اداره آموزش و پرورش شهرستان لامرد
بررسی تأثیر بعد مشارکت سرمایه اجتماعی بر بهسازی سازمانی کارکنان اداره آموزش و پرورش شهرستان لامرد
بررسی تأثیر بعد قانون سرمایه اجتماعی بر بهسازی سازمانی کارکنان اداره آموزش و پرورش شهرستان لامرد
1-5- فرضیات تحقیق
1-5-1- فرضیات اصلی
سرمایه اجتماعی بر بهسازی سازمانی کارکنان اداره آموزش و پرورش شهرستان لامرد تأثیر دارد.
ابعاد درونی اجتماعی بر بهسازی سازمانی کارکنان اداره آموزش و پرورش شهرستان لامرد تأثیر دارد.
ابعاد بیرونی اجتماعی بر بهسازی سازمانی کارکنان اداره آموزش و پرورش شهرستان لامرد تأثیر دارد.
1-5-2- فرضیات فرعی
بعد هنجارهای سرمایه اجتماعی بر بهسازی سازمانی کارکنان اداره آموزش و پرورش شهرستان لامرد تأثیر دارد.
بعد عقاید دینی سرمایه اجتماعی بر بهسازی سازمانی کارکنان اداره آموزش و پرورش شهرستان لامرد تأثیر دارد.
بعد اعتماد سرمایه اجتماعی بر بهسازی سازمانی کارکنان اداره آموزش و پرورش شهرستان لامرد تأثیر دارد.
بعد شبکه سرمایه اجتماعی بر بهسازی سازمانی کارکنان اداره آموزش و پرورش شهرستان لامرد تأثیر دارد.
بعد مشارکت سرمایه اجتماعی بر بهسازی سازمانی کارکنان اداره آموزش و پرورش شهرستان لامرد تأثیر دارد.
بعد قانون سرمایه اجتماعی بر بهسازی سازمانی کارکنان اداره آموزش و پرورش شهرستان لامرد تأثیر دارد.
1-6- قلمرو تحقیق
1-6-1- قلمرو موضوعی
قلمرو موضوعی تحقیق شامل بررسی مفهوم سرمایه اجتماعی و تأثیر آن بر بهسازی سازمانی کارکنان اداره آموزش و پرورش شهرستان لامرد می باشد.
1-6-2- قلمرو زمانی
این تحقیق در بازه زمانی مهر ماه 1393 تا خرداد ماه 1394 به انجام رسیده است.
1-6-3- قلمرو مکانی
این تحقیق کلیه کارکنان اداره آموزش و پرورش شهرستان لامرد را در بر می گیرد.
1-7- تعاریف مفهومی و عملیاتی واژه ها
1-7-1- تعاریف مفهومی واژه ها
سرمایه اجتماعی:
شبکه های اجتماعی ، دستور های اخلاقی و هنجارهای حاکم بر روابط و پیوندهای اجتماعی بین اعضا که به مولد بودن، نفع یا خیر دیگران، نفع عمومی و یا نفع مشترک ومتقابل اعضای شبکه ها می انجامد(Thompson,2009).
بهسازی سازمانی
عبارت است از فرایند تغییر و توسعه برنامه ریزی شده سازمان با استفاده از دانش علوم رفتاری (لجوبلیجانا، 2012). شورای خدمات انسانی آمریکا (2012) نظام بهسازی سازمان را اینگونه تعریف و توصیف میکند: فرایند اصلاح و بهبود در برنامهریزیها و تصمیمگیریهای سازمانی که معطوف به عوامل انسانی بوده و از دانشهای علوم رفتاری بهره میگیرد. بهسازی سازمانی به معنی فرایند اصلاح و بهبود سازمان از طریق تغییر در نگرشها، اعتقادات و ارزشهای افراد، ساختار و فعالیتهای سازمان است. به طور عمده بر تغییر و اصلاح رفتار انسان در سازمان تاکید دارد (کچوئیان،1380).
1-7-2- تعاریف عملیاتی واژه ها
سرمایه اجتماعی:
سرمایه اجتماعی در این تحقیق بر مبنای پرسشنامه استاندارد سرمایه اجتماعی پوتنام(2002) با ابعاد درونی سرمایه اجتماعی شامل هنجارها(سوالات 1الی5)، عقاید دینی(سوالات 6 الی 10)، اعتماد(سوالات 11 الی 15) و ابعاد بیرونی شامل شبکه(سوالات 16 الی 20)، مشارکت(سوالات 21 الی 25) و قانون(سوالات 26 الی 31) مورد ارزیابی و سنجش قرار گرفته است.
بهسازی سازمانی: نمره ای که کارکنان به پرسشنامه بهسازی سازمانی عطافر و صلح نیا (1388) مشتمل بر 31 گویه اختصاص می دهند.
-Bernardin
– Ljublijana
– American Public Human Service Association
2-3- تعریف مدیریت عملکرد
مدیریت عملکرد یک فرایند استراتژیک و یکپارچه است که از طریق بهبود عملکرد و توسعه قابلیتهای افراد وتیمهای کاری موجب موفقیت پایدار سازمانها می شود. مدیریت عملکرد، یک مفهوم استراتژیک است، از این حیث که با موضوعات وسیعتر کسبوکار و نیز با جهتگیری کلی آن برای نیل به اهداف بلند مدت مرتبط است. مدیریت عملکرد از دو جهت قابل بررسی است:
در یک تعریف ساده مدیریت عملکرد عبارت است از ممیزی بینش، دانش و توانایی های بالفعل و بالقوه منابع انسانی و پرورش افراد در راستای استرتژیهای سازمانی و تعالی افراد و جامعه. در شرکت یونایتد دیستیلرز همانطور که کریس بنز مطرح می کند، فعالیتهای مدیریت عملکرد از طریق چشمانداز و الزامات استراتژیک کسب و کار هدایت میشوند.
2-3-1- مفهوم عملکرد
بدون تردید،مدیریت عملکرد دربارهی عملکرد است. اما مفهوم این واژه چیست؟ اگر عملکرد تعریف نشود، نمی تواند اندازهگیری ومدیریت شود.پس،مشخص کردن معنی آن مهم است.باتزوهالتن معتقدند که « عملکرد یک مفهوم چند بعدی است که باتوجه به عوامل مختلف اندازهگیریش متغیر است» همچنین اظهار می کنند مهم است مشخص کرد که هدفگذاری، ارزیابی نتایج عملکرد است یا رفتار.
2-3-2- هدف مدیریت عملکرد
مدیریت عملکرد یکی از مباحث ویژه مدیریت منابع انسانی استراتژیک است و ابزار مناسبی برای ارتقاء عملکرد کارکنان و سازمان به حساب می آیدو هدف آن شناسایی مسایل و مشکلات سازمان و ارایه راهکارهای عملی در جهت حل آنهاست.مدیریت عملکرد نگرش جامع ای به عملکرد افراد و سازمان دارد و با ساز و کارهایی مشخص بین عملکرد فردی و سازمانی همبستگی ایجاد می کند.
طبق تعریف فیلپوت وشپارد «هدف اساسی مدیریت عملکردایجاد فرهنگی است که در آن افراد و گروهها مسئولیت بهبود مستمر فرآیندهای کسب و کار و نیز مهارتها و تلاشهای شان را بپذیرند.»
2-3-3- مدیریت عملکرد نه ارزیابی عملکرد
ارزیابی عملکرد را میتوان به عنوان ارزیابی و درجهبندی رسمی کارکنان توسط مدیران معمولاً در یک جلسه بازنگری سالانه تعریف کرد. اما باید از مدیریت عملکرد متمایز شود، چرا که مدیریت عملکرد یک فرآیند وسیعتر، جامعتر و معمول مدیریتی است که بر شفافسازی انتظارات متقابل، نقش حمایتی مدیران به عنوان مربی، نه داور، و نیز آینده تاکید دارد. درحال حاضر ارزیابی عملکرد دیگر اعتباری ندارد. چرا که اغلب به عنوان یک نظام بسیاردیوان سالارانه بالابه پایین توسط واحد پرسنلی،نه مدیران صف اجرا شده است. ارزیابی عملکرد اغلب گذشتهنگر است و بر اشتباهات انجام شده. به عوض توجه به نیازهای توسعهای آینده تمرکز می کند طرحهای ارزیابی عملکرد به صورت جداگانه اجرا می شوند؛ یعنی پیوند کم یا هیچ پیوندی بین آنها با نیازهای کسب و کار وجود ندارد.
تعالی در صورتی که بدرستی بکار گرفته شود ابزاری کارآمدی است که میتواند مفاهیم و ارزشهای سازمانی، تدوین و اجرای برنامههای راهبردی، بکارگیری روشهای خود ارزیابی، یادگیری سازمانی و بهبود مداوم را در سازمانها نهادینه نموده و امکان شناسایی بهترین فرایندها و انجام بهینه کاوی را فراهم سازد(ادب، 1392).
از این رو، در این پژوهش با نگاهی عملیاتی و کاربردی به مقوله تعالی سازمانی، محقق تلاش دارد میزان کاربست مولفههای مدل تعالی سازمانی در دانشگاه علوم پزشکی شهرستان گرگان را بررسی نماید.
بیان مسئله
امروزه شاهد تغییر فضای کسب و کار سازمانهای کشور از محیط حمایتی به رقابتی هستیم در چنین محیطی سازمانها برای بقا و کسب موفقیت پایدار نیازمند مدیریت مدبرانه منابع میباشند.مدلهای تعالی سازمانی در این راستا با الگو برداری از شرکتهای موفق در دنیا توانستهاند چارچوبی را برای مدیریت سازمانها در محیط رقابتی ارائه نمایند از جمله این مدلها، مدل ارائه شده از سوی بنیاد مدیریت کیفیت اروشا است که شرکتهای بسیاری در جهان بخصوص در اروپا از آن به عنوان یک الگو مناسب برای راهبری کسب و کار خود استفاده مینمایند. مدل فوق بعنوان مدل جایزه ملی بهرهوری و تعالی سازمانهای کشور انتخاب شده است و سازمانهای ایرانی نیز از آن استقبال خوبی داشتهاند (امیری، 1389).
EFQM اصلیترین منبع تایید کیفیت برای شرکتهای اروپایی به شمار میرود، بطوری که در سال 2004 با موفقیت و دستاوردهای بزرگی برای EFQM همراه بود. مدل تعالی سازمانی به عنوان چارچوبی اولیه برای ارزیابی و بهبود سازمانها معرفی میشود مدل تعالی ساختاری مدیریتی است که با تکیه بر اصول و مفاهیم اساسی و توجه داشتن به معیارهای اصلی مدیریت کیفیت جامع و سیستم خود ارزیابی موجبات پیشرفت و بهسازی را فراهم میکند (EFQM، 2006)
سازمانهای متعالی آنهایی هستند که با توجه به افقهای جدید، موفقیت و نحوهی دستیابی به آنها در جهت رضایت ذینفعان خود حرکت میکنند. تداوم این کامیابیها در بهترین شرایط سازمانی مشکل است و در جهانی با رقابتهای شدید و فزاینده ابداعات سریع در عرصهی تکنولوژی، تغییر فرایندها و تغییرات متناوب در عرصههای اقتصادی و اجتماعی به مراتب مشکلتر مینماید. با شناسایی این چالشها بنیاد اروپایی مدیریت کیفیت برای ترویج رویکردهایی با گسترهی جهانی برای مدیرانی که به دنبال تداوم برتری خود هستند پایهگذاری شد و مدل تعالی را ارائه کرد این مدل بعنوان چارچوبی اولیه برای ارزیابی و بهبود سازمانها تلقی میشود و میتواند آنان را به نتایجی پایدار برساند (روزی و فیرنزاده ،2005).
تجزیه و تحلیلهای فاصله با اهداف با استفاده از خودارزیابی بر اساس مدل تعالی از طریق بازنگری منظم و نظاممند فرایندهای سازمان و نتایج موجب ارتقای تعالی سازمان میگردد(اکلند، 1386).
ابعاد مدل تعالی در این پژوهش ( رهبری، کارکنان، راهبرد، شراکتها و منابع، فرایندها محصولات و خدمات، نتایج کارکنان، نتایج جامعه و نتایج مشتریان میباشد)، لذا برای ارزیابی دانشگاه علوم پزشکی گرگان جهت شناخت نقاط قوت و زمینه قابل بهبود شرکت که بر اساس آنهای برنامه بهبود تعریف شود و با بهبودهای اجرای برنامه ، رویکردها ارتقاء یافته و اهداف سازمانی دانشگاه علوم پزشکی محقق شود، هر چه بیشتر برای مدیران این شرکت آشکار شده است. با توجه به مطالب بالا این پژوهش بدنبال بررسی میزان کاربست مولفههای مدل تعالی سازمانی در دانشگاه علوم پزشکی گرگان میباشد.
اهمیت وضرورت موضوع تحقیق
مدیران امروزی در جستجوی دستیابی به راه حلی جامع، قابل اعتماد و انعطافپذیر جهت ارزیابی عملکرد سازمان خود بوده تا ضمن حصول اطمینان از اجرای استراتژیهای خود، بتوانند دادههای دقیق و کافی از جایگاه امروز خویش را بدست آورده و با نگاه به آینده موجبات ارتقا و بهبود سازمان خود را فراهم آورند. یک روش ارزیابی بایستی بتوانند وضعیت کلی سازمان را نسبت به اهداف سازمانی به لحاظ فاصله تا هدف در هر لحظه ارائه نماید. همچنین جایگاه سازمان را در ارتباط با محیط پیرامون (بازار، رقبا و سازمانهای دیگر) مشخص کند (جورج و همکاران، 2003) .
مدیران امروزی در جستجوی دستیابی به راه حلی جامع، قابل اعتماد و انعطافپذیر جهت ارزیابی عملکرد سازمان خود بوده تا ضمن حصول اطمینان از اجرای استراتژیهای خود، بتوانند دادههای دقیق و کافی از جایگاه امروز خویش را بدست آورده و با نگاه به آینده، موجبات ارتقا و بهبود سازمان خود را فراهم نمایند. یک روش ارزیابی بایستی قادر باشد که وضعیت کلی سازمان را نسبت به اهداف سازمانی با به لحاظ فاصله تا هدف در هر لحظه ارایه نماید ( مولین، 2007).
مدلهای تعالی سازمانی در قالب الگوهای ارزیابی در صورتی که درست بکار گرفته شوند، ابزارهای کارآمدی هستند که میتوانند مفاهیم و ارزشهای سازمانی تدوین و اجرای برنامههای استراتژیک بکارگیری روشهای خود ارزیابی، یادگیری سازمانی و بهبود مداوم را در سازمانها نهادینه نموده و امکان شناسایی بهترین فرایندها را فراهم سازند (تری، 2006) . اهمیت این تحقیق در این است که مدلهای تعالی سازمانی به سازمان کمک میکنند تا با مقایسه وضع موجود و مطلوب خود تفاوتها را شناسایی و سپس با شناسایی عارضهها و بررسی علل وقوع آنها، راهحلهای بهینهسازی وضع موجود را تعیین و اجرا نمایند.
اهداف تحقیق
هدف اصلی
وضعیت تعالی سازمانی دانشگاه علوم پزشکی گرگان
اهداف فرعی:
سوالات تحقیق
سوال اصلی تحقیق
وضعیت تعالی سازمانی دانشگاه علوم پزشکی گرگان چگونه است؟
سوالات فرعی تحقیق:
تعاریف واژهها و اصطلاحات
الف) تعاریف نظری
تعالی سازمانی: تعالی سازمانی عبارت است از: معرفی تعمدی و منطقی، ایجاد تقویت و اشاعه به منظور بهبود اثربخشی سازمان (لوتانز،2000، ص187).
ابعاد متغیر تعالی سازمانی
ب) تعاریف عملیاتی
عالیت پیچیده خواندن همان طور که پیشتر ذکر شد دارای مؤلفه‑هایی است که از آنها تأثیر میپذیرد و شناخت این مؤلفهها در بهبود یا تضعیف خواندن اثر میگذارند. براساس همین مؤلفهها دستهبندیهای مختلفی از اهداف خواندن توسط بسیاری از پژوهشگران انجام گرفته است. یکی از این تقسیمبندیها از آنوبیکو است. وی اهداف خواندن را در 4 بخش طبقهبندی کرده است. او اولین هدف خواندن را برای لذت، سرگرمی و آرامش میداند. دومین هدف از خواندن در جهت افزایش اطلاعات عمومی انجام میگیرد. وبیکو سومین هدف برای خواندن را کسب دانش ذکر میکند. او خواندن برای کسب دانش را همان مطالعه کردن میداند. در نهایت این پژوهشگر چهارمین هدف از خواندن را ترکیبی از سه هدف بالا عنوان میکند( اوگانرومبی و جیبویگا، 1995).
گروهی که«خواندن آزاد» نامیده میشود و در آن لذت بردن و سرگرم شدن هدف اصلی تلقی میشود و هرچه از آن حاصل میشود برنامه ریزی نشده است و گروه دیگر «خواندن مقید» است که در آن خواننده خود را از ابتدا پایبند اصول خاصی قرار میدهد و درپایان نیز نتیجه کار خود را میسنجد مثل آموختن کاری یا یافتن پاسخ برای سئوالهایی و یا در معرض ارزشیابی قرار دادن خود.(. قزل ایاغ به نقل از توران میرهادی 1386 ،22)
در برخی از متون از این دو نوع کلی خواندن تحت عنوان واحد نگرشها نسبت به خواندن بحث شده است. البته نگرشها نسبت به خواندن و علاقهمندیها نسبت به خواندن خود دو بازوی مفهوم بزرگتری به نام انگیزش نسبت به خواندن میباشند. اگرچه این اصطلاحات در متون مختلف بهجای همدیگر به کار رفتهاند اما دارای تفاوتهای ساختاری هستند. نگرشها نسبت به خواندن را همانطور که پیشتر ذکر شد میتوان احساسات و باورهای یک شخص درباره عمل خواندن تعبیر کرد اما علاقهمندیها نسبت به خواندن به ترجیحات خواندنی افراد از قبیل گونهها، موضوعات و زمینههایی مربوط میشود که یک فرد عمل خواندن خویش را در قالب آنها شکل میدهد و در نهایت انگیزش نسبت به خواندن بیشتر به حالات درونی افراد مربوط میشود که آنها را نسبت به خواندن ترغیب مینماید بنابراین اگر بپذیریم لازمه زیستن در سده 21 میلادی خواندن و نوشتن بیشتر از هر زمان دیگری در تاریخ بشریت است و مصادیق آن در همه امور زندگانی از جمله داشتن شغل مناسب، رعایت حقوق شهروندی و مدیریت زندگی شخصی قابل مشاهده است و دربرابر هجوم اطلاعاتی که به سمت انسان میآید خواندن و نوشتن ابزارهایی برای مقابله هستند پس باید در این دو زمینه پژوهشهایی را انجام داد( کلارک و رامبلد 2006). جامعه، متشکل از افرادی هستند که در کنار یگدیگر زندگی می کنند و بر روی باورها و ارزش های یکدیگر تاثیر می گذارند و اگر یک جامعه از سلامت روحی و روانی برخوردار باشد امنیت اجتماعی برقرار بوده و موجب بالندگی و توسعه فرهنگی، اقتصادی و سیاسی می شود. ناهنجاری های موجود در جامعه یکی از تصاویر نادرست فرهنگی است. وجود ندامت گاه ها حکایت از وجود ناهنجاری است و انجام انواع بزه کاری، پژوهشگر را به این سوال معطوف کرد که خواندن و مطالعه چه تاثیری در کاهش بزه کاری خواهد داشت. بنابراین، پژوهشگر، در صدد پاسخ به این پرسش که وضعیت نگرش خواندن و عادت مطالعه بین مددجویان ندامتگاه شهر خرم آباد چکونه است؟ ونیز، میزان نگرش خواندن و عادت مطالعه و نیز رابطه معناداری با جنسیت، میزان تحصیلات، سن، مدت حبس و نوع بزه آنها مورد بررسی قرار گرفته است .1-3 اهمیت و ضرورت پژوهش
خواندن به طور فزایندهای موضوع بسیاری از پژوهشهای عملی و نظری بوده است. این پژوهشها حاصل فعالیت پژوهشگران رشتههای متفاوتی از قبیل علوم اطلاعات و دانششناسی، تعلیم و تربیت، علوم اجتماعی و نظامهای اطلاعاتی است. اما علیرغم پژوهشهای بسیاری که در این حوزه انجام گرفته مخصوصاً در ایران نتایج و یافتههای اکثر آنها در حد نظری باقی مانده و عمدتاً منجر به بهبود امر خواندن نشده است. از همین رو پژوهشگران سعی دارند تا از طریق انجام یک بررسی نظاممند به یافتههای دقیقی درباره نگرش خواندن و عادت مطالعه مددجویان ندامتگاههای شهر خرمآباد دست پیدا کنند و آنها را بهصورت کاربردی به سازمان مسئول یعنی امور فرهنگی و کتابخانه ندامتگاه ارائه دهند تا از این طریق هم در اجرای برنامههای ترویج کتابخوانی و هم در برنامههای مجموعهسازی کتابخانههای ندامتگاهها بازنگریهای لازم صورت بگیرد.
1-4 اهداف پژوهش
الف. اهداف اصلی
هدف اصلی این پژوهش نگرش خواندن و عادت مطالعه مددجویان ندامتگاههای شهر خرمآباد است.
ب. اهداف فرعی
1- شناسایی نگرشهای مددجویان ندامتگاه های شهر خرمآباد به خواندن
2- شناسایی عادت مددجویان ندامتگاههای شهر خرمآباد به مطالعه
1-5 فرضیههای پژوهش
بین نگرش خواندن و عادت مطالعه مددجویان ندامتگاههای شهر خرم آباد تفاوت معناداری وجود دارد.
1-7 تعریف مفاهیم پژوهش
الف. تعاریف مفهومی
خواندن: یک فرآیند پیچیده شناختی متشکل از رمزگشایی نمادها به منظور ساخت معنا یا بیرون کشیدن آن از متن است. خواندن یک فرآیند تعاملی پیچیده بین متن و خواننده است که توسط دانش قبلی خواننده، تجربیات، نگرشها و جامعه زبانی که بر اساس محیط و فرهنگ ساخته میشود شکل میگیرد. این فرآیند نیازمند تمرین مداوم، تقویت و پالایش است (خواندن 2013،136-130).
نگرش نسبت به خواندن : برای این مفهوم نظری تعاریف مختلفی ارائه شده است که وجه اشتراک همه آنها مورد توجه قرار دادن سه بخش شناختی، عاطفی و واکنشی در انسان است. به عبارت دیگر نگرشها نسبت به خواندن بهطور مستقیم از باورها و ارزشگذاریهای شخصی، احساسات و عواطف فرد و –
کنشپذیری و نیات رفتاری وی اثر میپذیرد و باعث میشود با نگرشهای مختلفی نسبت به خواندن اقدام کند (یاماشیتا 2004،19-1).
عادت مطالعه: استیگر (2009) معتقد است که عادت مطالعه را مانند خیلی دیگر از عادتها میتوان کسب کرد. عادت به کتابخوانی از نظر بیشتر افراد تحصیل کرده یک عادت پسندیده محسوب میشود که در فرد و جامعه اثر مطلوب دارد. عادت به مطالعه همانند بسیاری از عادتهای دیگر در دوران کودکی شکل میگیرد و عادتی اکتسابی است. البته این بدان معنا نیست که در بزرگسالی نتوان آن را ایجاد یا اصلاح کرد، بلکه با کمی تلاش، تحمل و شناختن روشها و عادتهای صحیح مطالعه میتوان عادتهای نادرست مطالعه را تغییر داد و با توجه به این امر، باید در تغییر عادتهای غیرمعمول دانشجویان تلاش نمود( اباذری و ریگی 1391، 861)
ب. تعاریف عملیاتی
خواندن: در این پژوهش منظور از خواندن، خوانش متون در هر شکل، با هر اندازه و به هر قصدی است که میتواند در هر مکانی انجام بگیرد. شایان ذکر است که در پژوهش حاضر منظور از خواندن مطالعه نیست به دلیل اینکه اساساً مطالعه اعم بر خواندن است و فعالیتهایی از قبیل شنیدن، دیدن و حتی لمس کردن نیز مطالعه محسوب میشوند. این در حالی است که در بخشی گسترده از پژوهشهای انجام شده به جای واژه خواندن از واژه مطالعه استفاده شده البته به این معنی هم نیست که پژوهشهای مربوط به مطالعه اصلا به خواندن نپرداخته باشند.
نگرش خواندن: در این پژوهش منظور از نگرش خواندن، لذت و سرگرمی، نگرانی؛ سختی؛ دشواری، ترغیب و تشویق از سوی دیگران، چگونگی رویارویی با فعالیت خواندن با استفاده از ابزار پرسشنامه ASRA اسمیت 1992 و نیزمنظور از عادت مطالعه، تمرکز، یادآوری، سازماندهی زمان، مطالعه یک فصل، گوش کردن و یادداشت برداری، برگزاری امتحانها، انگیزه با استفاده از ابزار پرسشنامه PSSHI است .
1-8 متغیرهای پژوهش
متغیرمستقل: مددجویان ندامتگاههای شهر خرمآباد
متغیر وابسته: نگرشخواندن، عادت مطالعه