وبلاگ

توضیح وبلاگ من

پیشگیری غیر کیفری از جرم

ث اول: پیشگیری اجتماعی

 

پیشگیری اجتماعی شامل آن دسته از تدابیر و  اقداماتی است که با مداخله در فرآیند رشد افراد، بهبود شرایط زندگی آنها و سالم سازی محیط اجتماعی و محیط طبیعی به دنبال حذف یا کاهش علل جرم زا و در نتیجه پیشگیری از بزهکاری است. (نیازپور، ۱۳۸۲: ۱۲۷ الی ۱۳۹) پیشگیری اجتماعی با استفاده از محیط های اجتماعی دور و نزدیک نسبت به افراد به دنبال تاثیر برفرآیند شکل گیری شخصیت آنان است. برجسته ترین گونه های پیشگیری کنیشی از این رهگذر پیشگیری اجتماعی نام دارد. پیشگیری اجتماعی مجموعه اقداماتی است که مهارت عوامل اثر گذار در شکل گیری جرم را به دنبال می کنند و از آنجا که گذشته از محیط اجتماعی بر فرد و انگیزه های او تاثیر گذارند به آن پیشگیری فرد مدار نیز گویند. هدف پیشگیری اجتماعی تقویت بنیادهایی است که با اثرگذاری بر گروه های در آستانه خطر به جامعه پذیری فرد کمک می کند.

 

به دیگر سخن پیشگیری اجتماعی به دنبال هم نواساختن فرد با قواعد اجتماعی ازرهگذر آموزش و پرورش است. آنچه دست اندرکاران پیشگیری باید انجام دهند، بیرون بردن هرچه بیشتر افراد از نظام کیفری است. پیشگیری اجتماعی به دو نوع است: جامعه مدار و رشد مدار.

 

رویکردهای اخیر متولیان سیاست جنایی به سمت اقدامهای غیر قهرآمیزی که ماهیت اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و وضعی دارند متمایل شده و از این طریق به اجتناب از مداخله نظام عدالت کیفری روی آورده اند. بدین سان که با تأمین حقوق اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مردم، پیشگیری اجتماعی محقق می شود. شاید بهترین راهبرد برای پیشگیری، غلبه و یا دست کم کاهش جرایم، در نظر گرفتن اثرتعاملی علل و عوامل جرم زا باشد. زمانی که عوامل جرم زا ناشی از محیط های پیرامون انسان مورد نظر باشد از آن به  پیشگیری جامعه مدار یاد می شود. و آنگاه که عوامل جرم زا ناشی از مراحل مختلف رشد کودک و نوجوان است آن را پیشگیری فردمدار می نامند. لذا متداولترین عوامل خطر بزهکاری مانند اختلالات رفتاری در گروه پیشگیری رشد مدار بررسی می شود و آنجا که نابسامانیهای خانوادگی ممکن است طلیعه بروز بزه را نوید دهند از پیشگیری جامعه مدار گفتگو خواهد شد. به طور کلی در پیشگیری اجتماعی هدف هماهنگ سازی اعضای جامعه با قواعد اجتماعی بوده و محور اقدامات در پیشگیری فرد است، به عبارت دیگر پیشگیری اجتماعی مجرم مدار و فردمدار است. (شیرازی، ۱۳۸۴: ۱۹)

 

گفتار اول:  مفهوم و اقسام پیشگیری اجتماعی

 

پیشگیری اجتماعی، ایجاد تغییرات و اصلاحات فردی و محیطی است که منجر به اصلاح جامعه و فرد و جلوگیری از جرم به صورت پایدار و همیشگی می شود. پیشگیری اجتماعی نتایج مثبتی داشته است. در پیشگیری اجتماعی به دنبال هماهنگ سازی اعضای جامعه با قواعد اجتماعی هستیم. محور اقدامات در پیشگیری اجتماعی فرد است. به دیگر سخن پیشگیری اجتماعی مجرم مدار و فردمدار است در حالی که پیشگیری وضعی بزه دیده مدار و سیبل مدار است.

 

در پیشگیری اجتماعی از طریق آموزش و تربیت، ترغیب و تنبیه در صدد هستیم تا معیار شناخت اعمال خوب و بد را به فرد القا کرده و قدرت ارزیابی و ارزشیابی عملکرد خویش را به او بدهیم.پیشگیری اجتماعی از اقداماتی بشکیل می شود که به انواع محیط های پیرامون فرد تأثیر می گذارد.کلیه این محیط ها در فرایند جامعه پذیری و اجتماع پذیری یک فرد نقش داشته و دارای کارکردهای اجتماعی هستند.هریک از محیط های خانه،مدرسه،دانشگاه،دوستان و…در یک مقطع خاص زمانی عمل کرده و فرایند جامعه پذیری را تسهیل می کنند.مثلاً مدرسه دارای دو کارکرد آموزشی و تربیتی می باشد. کارکرد نخست دانشگاه آموزش فنون وعلوم است حال آنکه کارکرد جنبی آن آموزش نحوه معاشرت با جامعه است.خانواده علاوه بر اینکه موظف به تأمین تغذیه وبهداشت اطفال است می بایست پرورش و تربیت آنها را نیز برعهده بگیرند.بنابراین هرگاه هریک از این محیط ها رسالت تربیتی،پرورشی و سازگاری خویش را به انجام نرسانند.اولین خلل در زمینه جامعه پذیری فرد ایجاد شده و در واقع زمینه ارتکاب جرم فراهم می شود. پیشگیری اجتماعی در واقع به دو نقطه یک خط تشبیه شده است که در یک طرف فرد و خانواده و در طرف دیگر جامعه یا محیط قرار دارند. خانواده نیز خود بخشی از محیط است ولی خانواده بستر تولید و تربیت اولیه است. (نجفی ابرندآبادی: ۱۸۶) “ریموند گسن” در خصوص مشخصه برنامه های پیشگیری اجتماعی از بزهکاری بر این اعتقاد است که این برنامه ها از نخستین تجربیات پیشگیری و نخستین پیشگیری از بزهکاری جوانان است، از این جهت پیشگیری اجتماعی خوانده می شود که ثمره تجربیات مددکاران اجتماعی بدون مداخله بحث های پلیس و دادگستری است. پس موضوع عبارت از برنامه هایی است که هدف آنها در دراز مدت اقداماتی عمقی درباره افراد و اطرافیان اجتماعی آنان است. (کسن، ۱۳۷۰: ۱۰۱)

 

 

 

گفتار دوم: شیوه های پیشگیری اجتماعی

پایان نامه - مقاله - تحقیق

 

پیشگیری اجتماعی به دو نوع تقسیم می شود: ۱- پیشگیری اجتماعی جامعه مدار ۲- پیشگیری اجتماعی رشد مدار

 

 


پیشگیری وضعی و مدل پزشکی

سایل ارتکاب جرم کنترل شوند.

 

ج) مجرمین بالقوه به دقت تحت نظر قرار گیرند.

 

افراد خطرناک ممکن است قصد قانون شکنی را داشته باشند، اما تنها شخص حقیقتاً بی منطق، هدف غیرقابل دسترسی و خوب محافظت شده را مورد حمله قرار می دهد و خطر مجازات سخت را به جان می خرد. بعد از آن پیشگیری از جرم با کاهش فرصتهایی که مردم برای ارتکاب جرم های خاص باید داشته باشند قابل دسترسی خواهد بود، این عمل به عنوان پیشگیری وضعی مشهور است.

 

 

پیشگیری وضعی در ابتدا در یالات متحده در اوایل سال ۱۹۷۰ توسط “اسکارنیومن scar new man” رواج یافته بود. کسی که اصطلاح فضای قابل دفاع را ایجاد نمود برای آنکه نشان دهد جرم قابل پیشگیری است. “نیومن” می گفت می توان با استفاده از طرحهای معماری مسکن فرصتهای جنایی را کاهش داد مانند پروژه های مسکن با روشنایی خوب که مراقبت را افزایش می دهند. در سال ۱۹۷۱ سی.ری جفری c.ray jeffri طرح پیشگیری از جرم از طریق محیطی را تحدید نمود که تعهدات “نیومن” را توسعه داد و آنها را برای نواحی غیرمسکونی مانند مدارس وکارخانه ها به کاربرد. بر طبق این نظریه ساز و کارهایی از قبیل سیستم های امنیتی، قفل های بازنشدنی، روشنایی خیابان با شدت بالا و مأموران نگهبانی محلی باید قادر به کاهش فرصت جنایی باشند.

 

“رونالد کلارک Ronald clark” در سال ۱۹۹۲ پیشگیری وضعی را منتشر نمود که مشهورترین استراتژی ها و تاکتیک ها را برای کاهش رویدادهای جنایی در آن جمع آوری نموده بود. (سیکل، ۱۳۸۳: ۲۰۳)

 

همانطوری که تأکید شده است پیشگیری وضعی بر اراده طراحی و کنترل محیط فیزیکی اتکا دارد و از این طریق است که فرصت های ارتکاب جرم را کاهش می دهد، لکن اگر این هدف یعنی کاهش فرصت تأمین نشد خطر تغییر افزایش می یابد: لذا نظریه وضعی به انگیزه های مرتکب نمی پردازد بلکه به محافظت از هدف جرم بزه دیده توجه دارد. البته آنجا که صحبت از بحث و گفت و گوی صمیمی بین افراد جامعه با افرادی که در آستانه بزهکاری قرار دارند، در جهت دور کردن آنها از انجام فعل مجرمانه، خود نوعی پرداختن غیر مستقیم به انگیزه های مرتکب است. واقعیت این است که مرتکبین جرایم از یک سو معمولاً به طور دانسته و آگاهانه دست به عمل مجرمانه می زنند لذا طبیعی است که در این راه به یک انتخاب معقول و حساب گرانه بیندیشند. در نتیجه با اعمال راهکارهای وضعی محل موردنظر به عنوان محل مورد ارتکاب نمی شوند لذا از این طریق در محل مذکور احساس ترس و عدم امنیت کاهش می یابد. از سوی دیگر ارتکاب جرم نوعاً برای جلب منفعت است، مرتکبین جرایم، خطر دست گیرشدن را با احتمال بدست آوردن منفعت می سنجند و هر قدر نسبت خطر دستگیر شدن به کسب منفعت کمتر باشد احتمال وقوع جرایم افزایش می یابد.

پایان نامه - مقاله - تحقیق

 


معرفی بهترین و پر فروش ترین سریال ها ایرانی نمایش خانگی

سریال مانکن

 

 

دانلود سریال مانکن جز یکی از کلمات پر جستجو در گوگل بوده است. مانکن یک مجموعه نمایش خانگی به کارگردانی سعید سهیلی زاده، محصول سال ۱۳۹۷ است. این مجموعه ملودرام با موضوع عاشقانه می باشد.داستان سریال مانکن درباره ی عشق های بزرگ و زیبا و دشمنان بزرگ و مخوف آنهاست … ستارگانی چون محمدرضا فروتن، مریلا زارعی، فرزاد فرزین و نازنین بیاتی ، امیرحسین آرمان و … در این سریال بسیار زیبا هنرنمایی می کنند.سریال مانکن اولین تجربه حضور در شبکه نمایش خانگی برای محمدرضا فروتن میباشد. این سریال در ۲۶ قسمت به کارگردانی حسین سهیلی زاده و تهیه کنندگی ایرج محمدی در ۲۶ قسمت ساخته شده است.

 

 

۲- سریال دل

 

 

سریال دلبه تهیه‌کنندگی جواد فرحانی و گارگردانی منوچهر هادی در دست ساخت است. توزیع سریال «دل» از پاییز ۹۸ در شبکه نمایش خانگی پخش می شود.

 

 

 

 

 

منوچهر هادی که در سال‌های اخیر فیلم ها و سریال های پر مخاطبی را در تلویزیون و سینما کارگردانی کرده که سریال عاشقانه اولین سریال وی در شبکه نمایش خانگی بود و سریال دل دومین سریالش محسوب میشود. پیش تولید این سریال از سال ۹۷ آغاز شد و از مهر ماه امسال آغاز به پخش کرد. در این سریال ابتدا قرار بود محمدرضا گلزار به عنوان بازیگر نقش اول حضور داشته باشد که در نهایت او حضور نیافت و حامد بهداد جانشین او شد. آخرین حضور بهداد در شبکه نمایش خانگی بازی در سریال دندون طلا به کارگردانی داوود میرباقری در سال ۹۴ بود. بعد از انصراف ایرج محمدی از تولید سریال دل، جواد فرحانی تهیه‌کننده فصل ۱ و ۲ برنامه خندوانه تهیه کنندگی دل را به عهده گرفت. آهنگ تیتراژ این سریال را هم تا کنون محمد علیزاده و رضا بهرام خوانده اند.

 

 

نکته : برای دانلود سریال دل با کیفیت بسیار عالی به وبسایت نیو وان موزیک مراجعه کنید.

 

 

در خلاصه داستان سریال دل آمده: جهان دل، جهان ناشناخته ای است. از تاریکی و نور تا کینه و بخشش و از عشق و تنفر تا شوق وصال و حسرت و جدایی در آن رفت و آمد می کنند و گاه «دل» را تصاحب می کنند و … افسانه بایگان,بهرام افشاری,بیژن امکانیان,حامد بهداد,ساره بیات,سعید راد,کوروش تهامی,لیلا زارع,محمدرضا گلزار,مهراوه شریفی‌ نیا,نسرین مقانلو,یکتا ناصر در این سریال به ایفای نقش می پردارند.

 

 

 

 

پایان نامه - مقاله - تحقیق

۳- سریال هیولا

 

 

مهران مدیری به عنوان کارگردان و پیمان قاسمخانی به عنوان نویسنده، سال‌ها زوج درخشانی در ساخت سریال کمدی بودند. این دو هنرمند سریال‌های به یاد ماندنی زیادی را برای مخاطبان تلویزیون تولید کردند. . پاورچین یکی از سریال‌های محبوب دهه ۸۰ حاصل همکاری مدیری و قاسمخانی بود. شب‌های برره، اوج همکاری این نویسنده و کارگردان بود که در سال ۸۴ از شبکه ۳ پخش شد. این سریال کمدی از محبوب‌ترین برنامه‌های تلویزیونی چند دهه اخیر بود که حتی تکه کلام بازیگران آن وارد مکالمات روزمره مردم شد.

 

 

هیولا سریالی طنز و اجتماعی است به کاگردانی مهران مدیری! داستان جذاب و بسیار زیبای سریال هیولا درباره زن و شوهری است که زندگی سالمی پیش گرفته‌ اند. این زوج به مردی برخورد خواهند کرد که باعث تغییر مسیر زندگی‌ شان شده و باعث ورود آن‌ها به کارهای خلاف می‌شود.رنگ کلی سریال جدید مهران مدیری براساس آنچه که خوانید خواهد بود و از دل آن موقعیت‌های خنده‌داری شکل خواهد گرفت … بازیکران سریال هیولا : مهران مدیری،فرهاد اصلانی، شبنم مقدمی، گوهر خیراندیش، شیلا خداداد،محمد بحرانی، سیما تیرانداز، میرطاهر مظلومی، نیما شعبان نژاد، عزت اله مهرآوران، فرزین محدث، افشین زینوری و محسن قاضی مرادی

 

سخن آخر

مبانی نظری شادکامی

م شادی از دیرباز مورد توجه دانشمندان مختلف بوده است و سعی در شناختن آن داشته اند ابن سینا معتقد است که عقل می داند که شادکامی در چیزهای فانی یافت نمی شود. او می گوید که شادکامی واقعی رسیدن انسانها به کمال در قدرت اندیشه و عمل است. غزالی معتقداست که شادکامی واقعی بشر  در نتیجه دانش است. او معتقد است شادکامی بشر در شناخت و پرستش و بندگی خداست و پیروی از دین راه شادکامی است. اکونیاس معتقد است که شادکامی وحدت با خداست. او می نویسد که مردم به کمال می رسند و به وسیله پرهیزگاری به سمت اعمالی که مستقیماً به سوی شادکامی هدایتشان می کند، حرکت می­ کنند (دیویس[۴] ،۲۰۰۳).

 

ازدیدگاه کانت، شادکامی پاداشی طبیعی است برای رفتار پرهیزگارانه و با فضیلت، بنابراین رفتار اخلاقی باید منجر به شادکامی شود(دور[۵] ،۲۰۰۲).

 

افلاطون در کتاب جمهوری به سه عنصر در وجود انسان اشاره می کند که عبارت از: قوه تعقل یا استدلال، احساسات و امیال است. افلاطون، شادکامی را حالتی از انسان می داند که بین سه عنصر تعادل و هماهنگی وجود داشته باشد(دیکی، ۱۹۹۹).

 

از نظر ارسطو شادکامی منوط به راضی بودن از حالات، شرایط یا عملی خاص در زمان و مکان مشخص بود. پر واضح است که در این دیدگاه خشنودی فرد برشرایط عینی استواراست. زیرا در ابعاد مکان یا زمان قرار می گیرد. اما ارسطو فقط بر همین دو بعد اشاره ندارد. او معتقد بود بنیان فرد در شادکامی او مؤثر است و اینکه تلاش هایش به بارنشسته باشد و فرزندان نیکو پرورش داده باشند و موفقیت شغلی کسب کرده باشند. اما برخلاف تفکر ارسطویی شادکامی نوعی از احساس رضایت ذهنی است نه احساس رضایت عینی(اسدی،۱۳۸۲). آرگایل(۲۰۰۱)به عنوان پیشگام درنظریه پردازان شادکامی، ارتباطات اجتماعی را از مؤلفه های مهم شادی می داند و پیوندهای نزدیک همچون دوستی، عشق و ازدواج را از نمونه های بارز و اثرگذار بر بهکامی شمرده است.

 

وینهون[۶] (۱۹۸۸)، شادکامی رابه عنوان مجموعه ای از عواطف و ارزیابی شناختی از زندگی تعریف کرده است و آن را درجه ای از کیفیت زندگی افراد می داند که به طورکلی مثبت ارزیابی می-کند(رجاس،۲۰۰۷، نقل ازپائیزی،۱۳۸۶).

 

به عبارت دیگر، شادمانی به این معناست که فرد چقدر از زندگی خود لذت می برد. همچنین آیزنک[۷] (۱۹۳۸به نقل ازفرانسیس، براون، لستر و فیلیپ چالک[۸]، ۱۹۹۸) شادکامی را به عنوان برونگرایی پایدار در نظر گرفت و خاطرنشان ساخت از زمانی که عواطف مثبت در شادکامی مورد توجه قرارگرفت، شادکامی با جامعه پذیری آسان و تعامل مطلوب و لذت بخش با دیگران مرتبط دانسته شد.

 

در ارتباط با شادکامی، دو دیدگاه اصلی وجود دارد: دیدگاه لذت گرایی که براساس اصول لذت گرایی، موجودات زنده برانگیخته می شوند تا به دنبال لذت باشند و از درد اجتناب نمایند. لذت گرایی به طور معمول در چارچوب احساس هایی مفهوم سازی می شود که با ناشی از تحریک دستگاه های حسی مختلف (بینایی، شنوایی، چشایی، بویایی و لامسه) است و یا ناشی از بمباران حسی(برانگیختگی) است. بر اساس اصول لذت گرایی، احساس ها را می توان به صورت پیوستاری نمایش داد که عاطفه ی مثبت دریک انتها و عاطفه ی منفی در انتهای دیگران قرار دارد. شادی بالاترین سطح عاطفه ی مثبت است. شادی از نظر عصب شناختی به وسیله کاهش سریع سرعت شلیک عصبی، فعال می شود. رهایی از درد جسمی، رهایی از نگرانی ها، حل کردن مسأله دشوار و پیروز شدن در رقابتی اضطراب انگیزنمونه ی الگوی کاهش برانگیختگی عصب شناختی شادی است (ریو،۱۳۸۶).

 

لازاروس[۹] (۱۹۸۵) اشاره می کند که تحریک دو یا چند موضوع مربوط به هم، هیجان جدیدی تولید می کند که بازتابی از ترکیب آنهاست. در الگوها و نظریه های ارائه شده پیرامون شادی، مؤلفه های درون فردی و میان فردی چندی مطرح شده است.

 

در میان این الگوهای ارائه شده پیرامون شادی، الگوی شلدون و لیمبومیرسکی (۱۹۹۰) تازه ترین نمونه در این زمینه می باشد. آنها در توصیف شادی، سه مؤلفه کلیدی را مطرح نموده اند. اولین مؤلفه نقطه شروع ثابت است که به آمادگی­های ژنتیکی و ارثی اشاره دارد و از این نظر عامل ثابت این الگو به شمار می رود (شلدون و لیمبومیرسکی، ۱۹۹۰ به نقل ازجوکار، ۱۳۸۶). به بیان دیگر، این عامل بیانگرسطح شادی، در زمان صفر بودن عوامل دیگر می باشد. شرایط، دومین مؤلفه و در برگیرنده متغیرهای جمعیّت شناختی مانند سن، وضعیت تأهل، وضعیت استقلال و درآمد، تسهیلات، امکانات و بافت خانه و خانواده و مذهب می باشد و از این نظر، نسبت به عامل اوّل از ثبات کمتری برخورداراست. آخرین و سومین مؤلفه  کنش های عمدی است که اشاره به فرایندهای تلاش مدار و هدفمند زندگی فرد دارد و در برگیرنده ی جنبه های شناختی(مانند داشتن نگرش های مثبت و کمال گرا)، رفتاری(مانندابرازعلاقه به دیگران و ورزش کردن) و خواست های ارادی (مانند تعیین و دنبال کردن هدف های شخصی معنادار) می باشد. از این رو، این عامل قابل تغییراست.

 

شادی دارای دو مؤلفه شناختی و عاطفی است. مؤلفه عاطفی به معنی توازن لذت و مؤلفه شناختی به معنی رضایت فرد از زندگی می باشد. بنابراین شادکامی کلی بسته به ارزیابی های شناختی فرد در مورد رضایتش در حوزه های مختلف از قبیل خانواده، محیط زندگی، همچنین تجارب هیجانی او در این حوزه ها می باشد (دینر،۲۰۰۰).

 

 

 

[۱] Myers & Diener

 

[۲] Hilss

 

[۳] Dickey

 

[۴] Davies

 

[۵] Door

 

[۶] veenhoven

 

[۷] Eysenck

 

[۸] Francis, Brown, Lester & Philip chalk

 

[۹] Lazarous

 

 


مبانی نظری احساس پیوستگی

عتقد است منابعی برای روبرو شدن با مطالبه های محرک ها وجود دارد.

 

۳- این مطالبه ها، چالش هایی هستند که ارزش سرمایه گذاری و مبارزه دارند و بر همین اساس آنتونوسکی احساس پیوستگی را هسته اصلی پردازش اطلاعات پیچیده توسط انسان می داند که تعارضات را حل کرده و استرس را قابل تحمل می کند.

 

احساس پیوستگی، احساس قابل اعتماد، پویا، با ثبات و نافذ است ( آنتونوسکی، ۱۹۸۷؛ به نقل از ساوولاتین[۸] ۲۰۰۵؛ آنتونوسکی، ۱۹۹۶ )و آنتونوسکی معتقد است که احساس پیوستگی یک منبع مقاومت تعمیم یافته ای است که اثرات استرس را بر سلامت تعدیل می کند؛ این تعدیل از این طریق انجام می گیرد که احساس پیوستگی روش های سودمند و مفیدی از برخورد با عوامل استرس زا را در اختیار افراد قرار می دهد و لذا این احساس، آن افراد را قادر می سازد تا در برابر اثرات استرس های زندگی مقاومت بیشتری از خود نشان دهند (زهراکار،۱۳۸۷).

 

آنتونوسکی احساس پیوستگی را به عنوان جهت گیری نافذ در نظر می گیرد که منجر به شکل گیری باورهایی می شود مانند این که محرک های درونی و بیرونی که در مسیر زندگی قرار دارند، قابل پیش بینی و توضیح پذیر هستند. فرد از منابع و توانایی هایی برای مواجهه با مجموعه ای از این محرک ها برخوردار است که احساس ارزشمندی مواجهه با این محرک ها را به دنبال می آورد (آنتونوسکی، ۱۹۸۷ به نقل از واستناماکی، ۲۰۰۹). آنتونسکی همچنین معتقد است که احساس پیوستگی باعث ایجاد منبع مقاومت تعمیم یافته ای می شود که اثرات استرس بر سلامتی را تعدیل می کند. بدین صورت که، روش های سودمند و مفیدی از برخورد با عوامل استرس زا را در اختیار فرد قرار می دهد و از این رو، فرد را قادر می سازد تا در برابر اثرات استرس های زندگی مقاومت بیشتری از خود نشان دهد (بارتلت[۹]، ۱۹۹۸ به نقد از زهراکار، ۱۳۸۷).

 

احساس پیوستگی توانایی انتخاب یک راهبرد مقابله ای مناسب را برای مواجهه با محرک های استرس زای موجود در زندگی مهیا می­ کند ( توماسون[۱۰] و همکاران، ۲۰۰۹ ). زیرا انتخاب یک راهبرد مناسب برای مقابله استرس زاها بستگی به نوع نگرش و سازه های شخصیتی دارد. چنانچه استفاده راهبرد مقابله ای متناسب با موفقیت استرس زا کارآمد نباشد، می تواند منجر به برخی از مشکلات روانشناختی شود. یافته های بسیاری از پژوهشها رابطه احساس پیوستگی و سلامت روان را مورد تایید قرار دادند ( کانتین[۱۱] و همکاران، ۲۰۰۸، فلسنبرگ[۱۲] و همکاران، ۲۰۰۶؛ سامنین[۱۳] و همکاران، ۲۰۰۱ ). اما در خصوص رابطه احساس پیوستگی و راهبردهای مقابله ای مسأله مدار رابطه مثبت و بین احساس پیوستگی و راهبرد مقابله ای هیجان مدار رابطه منفی بدست آوردند ( توماسون و همکاران، ۲۰۱۰ ).

 

احساس پیوستگی به انتخاب راهبرد مقابله ای که برای فرد کارآمدتر باشد، منجر می شود. همچنین افرادی که احساس پیوستگی قوی دارند در استرس های روزمره و شرایطی که برای اغلب افراد استرس زا تلقی می شود برای آنها جزیی از زندگی و طبیعی است و بستری برای یادگیری را فراهم می کند. آنها باور دارند، هر آنچه برای مقابله با موانع و شرایط موجود لازم است در وجودشان نهفته است، بنابراین سعی می کنند از تمام موفقیت ها برای رشد خود استفاده کنند (آنتونوسکی، ۱۹۹۶). فلنسبورگ[۱۴] و همکاران معتقدند مفهوم احساس پیوستگی در سالهای اخیر به درک بهتر ما از عناصر اجتماعی مؤثر بر سلامت و بیماری کمک کرده است مفهوم احساس پیوستگی در سالهای اخیر توجه فزاینده ای را به عنوان یک مدل سلامتی زا به خود جلب کرده است. آنتونوسکی تاکید داشته است که یک حلقه ارتباطی بین احساس پیوستگی مفهوم سازی شده توسط او و سلامت جسمی وجود دارد و احساس پیوستگی یک تجربه درونی است که به صورت تدریجی در طول جوانی رشد می کند تا در یک فرد به یک کیفیت نسبتاً پایدار می رسد. توگاری[۱۵] و همکاران در یک مطالعه زمینه یابی آثار احساس پیوستگی را بر بهزیستی دانشجویان ژاپنی پیگیری کردند. شاخصهای مورد نظر در بهزیستی عبارت از وضعیت جسمی خوب، بهزیستی روان شناختی و حل موفقیت آمیز مسائل رشدی بود.

 

تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد، افرادی که نمره پایه و نیز نمره بعدی آنها در حس انجام بالا بوده نمراتشان در حد بالایی پیش بینی کننده بهزیستی جسمی و روانی است. نمرات پایین در احساس پیوستگی با شیوع بالا در شکایات روان – تنی ارتباط دارد. و خط پیشرفت علائم روان تنی در پسران نوجوانی که نمرات پایین در احساس پیوستگی دارند ۱۵ مرتبه بیشتر از پسرانی است که در احساس پیوستگی نمرات بالایی به دست می آورند. فلنسبورگ، مادسن[۱۶] و همکاران در مطالعه مقطعی نشان دادند که آزمون احساس پیوستگی، با سه نوع نمره سلامت بهزیستی جسمانی، علائم جسمی و خود ارزیابی سلامت روانی شناختی رابطه مثبت دارد.

 

کرانتر و آسترگرن[۱۷] در مطالعات انجام شده روی احساس پیوستگی و بهزیستی شخصی نشان دادند که احساس پیوستگی بالا تمایل به کنترل بهتر و موثرتر استرس را افزایش می دهد و فرد بهزیستی شخصی بالاتری را احساس خواهد کرد و در حالی که پایین بودن احساس پیوستگی، آسیب پذیری در برابر بیماری را افزایش می دهد. به طور کلی، نمرات بالا در احساس پیوستگی، همبستگی بالا و معنی داری با فاکتورهای بهزیستی داشته است و در پیش بینی بهزیستی شخصی بین مردان و زنان، اندکی تفاوت وجود دارد. آنتونوسکی احساس پیوستگی را به عنوان آشنایی و جهت گیری جهانی تعریف می کند که حدودی را بیان می کند که فرد دارای اندیشه جامع و پایدار و احساس پویایی اعتماد، قابلیت درک و فهم، قابلیت مدیریت و هدفمند بودن تجربیات زندگی است. قابلیت درک و فهم به درجه ای اشاره می کند که افراد موقعیت هایی را درک می کنند که با آنها مواجه هستند و از لحاظ شناختی معنی دار و قابل پیش بینی هستند.

 

قابلیت مدیریت به درجه ای اشاره می کند که افراد منابع خودشان را برای برآورده کردن نیازها و درخواست های درونی و بیرونی کافی و مناسب برداشت کنند؛ و هدفمند بودن به درجه ای اشاره می کند که افراد احساس می کنند زندگی از لحاظ احساسی هدفمند و معنی دار است و اینکه حداقل برخی از مشکلات روزمره آنها چالش انگیز هستند تا اینکه مانع و بازدارنده باشند (کراوتز، دروری و فلورین[۱۸]، ۱۹۹۳). بسط و گسترش ایجاد احساس پیوستگی از طریق تحقیق آنتونوسکی از بازماندگان بهبودی کمپ های اسیران جنگی در طی جنگ جهانی دوم انجام شده است، او متحیر بود که چگونه تعداد بسیار زیادی از یهودیان در مقابل همه تبعیضها زنده ماندند و بعداً به طور کامل زندگی را سپری کردند و به خوبی زندگی می کنند ( سولیوان ۱۹۹۵ ).آنتونوسکی (۱۹۸۷) توجه به گرایشهای دریافت جهانی را برای مبنا قراردادن چنین استراتژی های خاص چیره شدن مطرح کرده است، او به این گرایش شخصیتی عمومی شده به عنوان احساس پیوستگی اشاره می کند. احساس پیوستگی آشنایی و جهت گیری اساسی است که فرد را قادر می سازد تا استراتژی غالب شدن را در نظر بگیرد که بهترین مداخله کلی در مورد ملاحظه قرار دادن هر مشکل خاصی می باشد (فلانری و فلانری[۱۹] ۱۹۹۶). بر اساس دیدگاه آنتونوسکی احساس پیوستگی منبع درونی است که به افراد کمک می کند تا از بین موقعیت های استرس زا برآیند (کراوتز[۲۰] ۱۹۹۳). همه مردم در معرض موارد استرس زا هستند و این توانایی افراد برای فایق آمدن بر این موارد استرس زا است که در بخش، سلامت فردی تعریف می شود (سولیوان[۲۱]، ۱۹۹۵). همچنین آنتونوسکی به رفاه و سلامتی، چیره شدن، وضعیت خلق و خو، رضایت شغلی و روابط خانوادگی اشاره می کند (استرومپفر[۲۲] ۱۹۹۵). از لحاظ تئوری منبع درونی شامل سه بخش به هم مرتبط زیر می شود که به درجه ای اشاره می کند که فرد موقعیت را درک می کند که با آن مواجه است و از لحاظ شناختی معنادار و قابل پیش بینی است؛ قابلیت مدیریت به درجه ای اشاره می کند که فرد در می یابد منابع او برای مواجه شدن با نیازهای درونی و بیرونی کافی و مناسب هستند؛ و هدفمند بودن به درجه ای اشاره می کند که افراد احساس می کنند زندگی از لحاظ احساسی معنادار است و اینکه حداقل برخی مساله های روزمره را به جای موانع به عنوان مشکلات در نظر می گیرند ( کراوتز ۱۹۹۵ ).

 

پیش بینی رضایت شغلی زنان شاغل در مشاغل خدماتی غیر دولتی مشهد

 

 

[۱]- sense of coherence

 

[۲]- Sullivan

 

[۳] – Antonovosky

 

[۴] – Compkehensibility

 

[۵] – mmanayeability

 

[۶] – meaningfulness

 

[۷]- Vastamaki

 

[۸]- Savoluinen

 

[۹]- Bartlet

 

[۱۰]- Tomotsune

 

[۱۱] – Tomotsune

 

[۱۲] – Konttinen

 

[۱۳] -Suominen

 

[۱۴]- Flensborg

 

[۱۵]- Togari

 

[۱۶]- Flensborg , Madsen

 

[۱۷]- Krantz , Ostevgren

 

[۱۸]- Kravetz , Drory , Florian

 

[۱۹]- Flanery , Flanery

 

[۲۰]- Kravetz

 

[۲۱]- Sullivan