ر حال در جوامع امروزی بیشتر افراد معمولا به دلیل کمبود وقت از پرداختن به فعالیتهای طولانی مدت قصور میورزند (25, 26) و از طرفی بر اساس یافتهها و توصیههای متخصصین، برای دستیابی به سازگاریهای مطلوب تمرینات استقامتی در جهت جلوگیری از بیماریهای مزمن و مرگ نابهنگام و زودرس، بایستی 30 تا 60 دقیقه فعالیت ورزشی را در همه روزهای هفته انجام دهند (27). بنابراین، اخیراً به منظور حل مشکلات کمبود وقت، تمرینات تناوبی با شدت بالا (HIT) نظر پژوهشگران را به خود جلب نموده است. در همین راستا برخی مطالعات پیشنهاد کردهاند که تمایل افراد برای اجرای تمرین با تکرار پایین و شدت بالا، بیشتر از برنامه تمرینی با تکرار بالا و شدت پایین است (7) و حتی درک لذت بیشتری نیز دارند (27). هر چند در رویکردهای گذشته بسیاری از افراد از HIT به دلیل خطرناک بودن، کاربردی نبودن و یا غیر قابل تحمل بودن معاف میشدند، اما امروزه ارزش بالقوه تمرین شدید تناوبی در زمینه توسعه سلامت و آمادگی، حتی در افرادی که شرایط بیماری گوناگونی دارند نیز درک شده است (28, 29).
پژوهشهای اخیر صورت گرفته به خوبی روشن ساخته است که سازگاریهای مشابه زیادی در دو نوع تمرین استقامتی طولانی مدت و HIT روی میدهد. بنابراین به نظر میرسد HIT میتواند جایگزین مناسبی برای تمرینات استقامتی طولانی مدت باشد. در همین راستا چندین پژوهش نشان دادهاند که سازگاریهای مشابه و حتی بیشتری در پی تمرینات HIT از نظر فیزیولوژیکی و عملکردی در مقابل تمرینات استقامتی طولانی مدت در افراد سالم، ورزشکار و همچنین افراد با بیماری های متابولیکی بوجود آمده است (2, 29-31). حال با توجه به اینکه پژوهشهایی که، پاسخ تک جلسهای فاکتورهای آنژیوژنز را بررسی کردهاند نتایج متناقضی گزارش کردهاند به طوری که بعضی افزایش، بعضی کاهش و بعضی عدم تغییر را در سطح پلاسما یا سرم گزارش کردهاند و از طرفی در زمینه سازگاریهای مربوط به آنژیوژنژ و فاکتورهای پلاسمایی در پی تمرینات HIT پژوهشهای اندکی انجام گرفته است اکنون این سوال برای ما پیش آمده است که آیا یک جلسه تمرین استقامتی میتواند تغییری در فاکتور رشد اندوتلیال عروقی VEGF ایجاد کند و آیا در پی 4 هفته تمرین HIT با شدت بالا حجم پایین تغییری در میزان VEGF پلاسمایی استراحتی به عنوان مهمترین فاکتور آنژیوژنز روی میدهد؟ و آیا در تغییرات فاکتور آنژیوژنیک VEGF در پاسخ به یک وهله فعالیت استقامتی پس از سازگاری به تمرینHIT با شدت بالا و حجم پایین تغییری صورت میگیرد؟

شیوع سندرم متابولیکی (شاخهای از فاکتورهای خطر قلبی عروقی، شامل فشار خون بالا، دیس لیپیدمیا، مقاومت انسولینی و چاقی) که بیشتر در نتیجه افزایش کالری دریافتی و اتخاذ سبک زندگی ساکن است (32) به طور همهگیر در حال رشد است و گزارش شده که بیش از 300 میلیون انسان در دنیا با این مشکل روبرو هستند (33). مطالعات زیادی نشان داده است که افزایش در فعالیت بدنی راه حلی موثر و کم هزینه برای مقابله با چنین نشانههای مرتبط با اختلالات متابولیکی است (34-36). به هر حال با وجود پتانسیل درمانی آشکار فعالیت ورزشی، بسیاری از مردم برای شرکت در فعالیت ورزشی بیمیل هستند و اغلب کمبود وقت را به عنوان عامل اصلی ذکر میکنند (25, 26). امروزه تمرینات HIT به عنوان یک راهکار کارا از نظر زمان در سازگاریهای مربوط به سلامت مورد توجه قرار گرفته و بر طبق یافتههای موجود، سازگاریهای متابولیک به این تمرینات مشابه سازگاری به تمرینات استقامتی با حجم بالا است (37). همچنین به خوبی نشان داده شده است تمرین ورزشی استقامتی باعث سازگاریهای چشمگیری در سیستم قلبی و عروقی از جمله افزایش چگالی مویرگی میشود که باعث افزایش سطح انتشار، افزایش زمان تبادل خون و بافت و کاهش مسافت انتشار اکسیژن، افزایش اختلاف اکسیژن خون سرخرگی سیاهرگی و متعاقبا افزایش max2VO و به تعویق افتادن خستگی و تداوم اجرای ورزشی با شدت بالاتر میشود (3). همچنین توسعه شبکه مویرگی همواره یکی از فاکتورهای مهم برای بالا بردن توان عملکردی محسوب میشود چون باعث انتقال سریع گلوکز و اکسیژن به بافتها شده از طرف دیگر باعث دفع سریعتر مواد زاید ناشی از متابولیسم و کاهش زمان انتشار مواد بین مویرگ و بافت میشود (3, 4). بعلاوه این عامل میتواند یکی از فاکتورهای مهم برای ورزشکاران، علیالخصوص ورزشکاران استقامتی باشد چون باعث به تعویق افتادن خستگی ورزشکاران میشود و ورزشکار را قادر به اجرای فعالیت بدنی در مدت و شدت بیشتری میسازد (3).
از آنجایی که در زمینه سازگاریهای مربوط به آنژیوژنژ و فاکتورهای پلاسمایی در پی تمرینات HIT پژوهشهای اندکی انجام گرفته است، و همچنین پژوهشهای که در زمینه پاسخ فاکتورهایآنژیوژنیک به فعالیت حاد صورت گرفته، نتایج متناقضی را گزارش کردهاند بنابراین به نظر میرسد تمرین ذکر شده که هم از لحاظ شدت و هم حجم، بهعنوان یک پروتکل کاربردی بتواند سازگاریهای مثبتی را در بدن ایجاد کند.
تعیین تاثیر 4 هفته تمرین تناوبی باشدت بالا و حجم پایین بر میزان تغییرات فعالیتی و استراحتی فاکتور رشد اندوتلیال عروقی VEGF پلاسمای خون در مردان جوان فعال.
تعیین تاثیر یک وهله تمرین استقامتی زیر بیشینه بر تغییرات VEGF پلاسما در مردان جوان.
تعیین تاثیر 4 هفته تمرین تناوبی با شدت بالا و حجم پایین بر میزان VEGF استراحتی پلاسما در مردان جوان.
تعیین تاثیر 4 هفته تمرین تناوبی باشدت بالا و حجم پایین بر تغییرات VEGF پلاسمای خون پس از فعالیت زیر بیشینه در مردان جوان فع
4 هفته تمرین تناوبی با شدت بالا و حجم پایین بر میزان تغییرات فاکتور رشد اندوتلیال عروقی VEGF پلاسمای خون در مردان جوان فعال تاثیر دارد.
یک وهله تمرین استقامتی زیر بیشینه بر تغییرات VEGF پلاسما در مردان جوان تاثیر دارد.
4 هفته تمرین تناوبی با شدت بالا و حجم پایین بر میزان VEGF استراحتی پلاسما در مردان جوان تاثیر دارد.
4 هفته تمرین تناوبی با شدت بالا و حجم پایین بر تغییرات VEGF پلاسمای خون پس از فعالیت زیر بیشینه در مردان جوان فعال تاثیر دارد.
. Lack of Time
مین راستا شواهد علمی از نقش تمرینات ورزشی بر کاهش اختلالات عملکرد بطن چپ بعد از انفارکتوس قلبی حکایت دارد .(de Waard, et al., 2009) مطالعات انجام شده در زمینه تاثیر فعالیت ورزشی بر عضله قلبی انفارکتوس شده به دلیل محدودیتهای روش شناسی، بسیار محدود است. این دست یافتهها خاطر نشان میکنند که تمرینات ورزشی باعث به وجود آمدن سازگاریهایی در عضله قلبی شامل افزایش جریان خون عضله قلبی در پاسخ به فعالیت ورزشی میشود. مبنای فیزیولوژیک چنین تغییراتی ناشی از افزایش چگالی مویرگهای عضله قلبی است. در مقابل، اینکه تمرینات ورزشی چگونه در فرایند آنژیوژنز عضله قلبی درگیر میشود، بر خلاف عضله اسکلتی که از مسیر افزایشVEGF موجب فرایند آنژیوژنز میشود، کمتر بررسی شده است.
در بیماران قلبی-عروقی فعالیت بدنی ارتباط معناداری با کاهش میزان مرگ و میر دارد، که این میتواند احتمالاً ناشی از تاثیرات مفید تمرینات ورزشی بر عملکرد قلبی به دنبال افزایش NO و توسعه فرایند آنژیوژنز ناحیه انفارکتوس شده باشد. این یافتهها نشان میدهد که تمرینات ورزشی و NO تا حدودی مکمل هم عمل میکنند. از طرفی دیگر مطالعات نشان میدهند که NO به طور مستقیم یا غیر مستقیم مانع از فعال شدن کاسپاز-3 و در نهایت مانع از مرگ سلولی میشود.
توانایی توسعه شبکه خونرسانی انگیزه جدیدی برای درمان بیماری MI فراهم آورده است. با این وجود، مطالعات انجام شده با موفقیت چشمگیر همراه نبوده است. بنابراین برای افزایش بازدهی و کارایی روشهای ترمیمی میبایست مکانیسمهای درگیر مولکولی، دقیق شناخته شوند.
بنابراین با توجه به دانش موجود، این سوال را مورد بررسی قرار میدهیم که آیا ترکیب همزمان مصرف مکمل ال-آرژنین به عنوان پیش ساز NO همراه با تمرینات ورزش هوازی، میتواند چگالی مویرگی ناحیه در معرض خطر بطن چپ را افزایش بیشتری داده و این دگرگونی سرانجام به بهبود عملکرد بطن چپ بعد از انفارکتوس قلبی بیانجامد؟
1-3. اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
انفارکتوس قلبی مهمترین عامل تهدید کننده سلامت افراد در دنیای مدرن امروزی میباشد، که هر سال هزینههای قابل توجهی برای درمان و ساخت داروهای جدید برای این بیماری صرف میشود. برای نمونه در آمریکا انفارکتوس قلبی عامل 17% از میزان مرگ و میر می باشد و سالانه در این کشور 503 میلیون دلار برای درمان بیماریهای قلبی صرف میشود. چنانچه نقش تمرینات ورزشی بطور مؤثر مشخص شود، در این صورت به منزله یک روش کم هزینه در درمان انفارکتوس قلبی تلقی شده و میتواند هزینههای درمانی و میزان مرگ و میر را به طور قابل توجهی کاهش دهد.
شواهد علمی تغییرات بطن چپ در پاسخ به انفارکتوس قلبی را در نقش یک عامل مهم پیشگوکننده نرخ مرگ و میر بعد از انفارکتوس قلبی آشکار کرده است. اما علیرغم مطالعات موجود، هنوز مشخص نیست که تمرینات ورزشی چگونه بر تغییرات بطن چپ بعد از انفارکتوس قلبی تاثیر میگذارد. از این رو، درک تغییرات بطنی بعد از انفارکتوس قلبی به این دلیل مهم میباشد که تحلیل نتایج آن میتواند نقش ورزش رابه عنوان یک روش درمانی بعد از انفارکتوس قلبی خاطر نشان سازد.
از سوی دیگر، مکانیسم مولکولی تاثیر تمرینات ورزشی و مصرف مکمل ال-آرژنین بر فرایند آنژیوژنز ناحیه در معرض خطر بطن چپ مشخص نیست و مطالعه تجربی تعادل میان فاکتورهای آنژیوژنیک و آنژیوستاتیک در پاسخ به تمرین استقامتی و مصرف مکمل ال-آرژنین در بطن انفارکتوس شده قابل توجه خواهد بود.
ناحیه انفارکتوس شده بیماران پس از انفارکتوس قلبی افزایش مییابد و این تغییر، عامل اصلی ناکارامدی قلب بعد از انفارکتوس قلبی محسوب میشود. بنابراین در این مطالعه به دنبال دستیابی به یک روش درمانی مؤثر (مصرف مکمل ال-آرژنیین همراه با تمرینات ورزشی) در کاهش احتمالی اندازه انفارکتوس در شرایط کاملا آزمایشگاهی میباشیم.
به بیان دیگر، با توجه به پیشینههای در دسترس، مطالعهای در زمینه تاثیر همزمان تمرینات هوازی مزمن زیر بیشینه و مصرف مکمل ال-آرژنین بر فرایند آنژیوژنز ناحیه در معرض خطر هایپوکسی بطن چپ موشهای نر که دچار انفارکتوس قلبی شدهاند، صورت نگرفته است، بنابراین پاسخ به این سوال ضروری میرسد که آیا ترکیب تمرینات ورزشی استقامتی با مصرف مکمل ال-آرژنین فرایند آنژیوژنز ناحیه در معرض خطر بطن چپ را تحت تاثیر قرار میدهد؟
1-4. اهداف تحقیق
1-4-1. هدف کلی
تاثیر تمرینات زیربیشینه دراز مدت همراه با مصرف مکمل ال-آرژنین بر فرایند آنژیوژنز ناحیه در معرض خطر بطن چپ موشهای با انفارکتوس قلبی.
1-4-2. اهداف اختصاصی
1: مقایسه اثر همزمان مداخلهگرهای فعالیت ورزشی استقامتی و مصرف مکمل ال-آرژنین در مقابل تاثیر جداگانه دو متغیر (تمرینات ورزشی و مکمل ال-آرژنین) بر سطح NO سرم، VEGF و آنژیوستاتین بطن چپ به عنوان شاخص های آنژیوژنیکی و آنژیوستاتیکی موشها در شرایط قلب انفارکتوس شده.
2: مقایسه تاثیر جداگانه فعالیت ورزشی استقامتی و مصرف مکمل ال-آرژنین در مقابل تاثیر همزمان تمرینات ورزشی و مصرف مکمل ال-آرژنین بر اندازه چگالی مویرگی و نسبت مویرگ به میوفیبریل ناحیه در معرض خطر بطن چپ موشهای با انفارکتوس قلبی.
3: مقایسه تاثیر مداخلهگر فعالیت ورزشی استقامتی و تاثیر مصرف مکمل ال-آرژنین در مقابل تاثیر ترکیبی تمرینات ورزشی و مصرف مکمل ال-آرژنین بر اندازه ناحیه انفارکتوس در موشهای با انفارکتوس قلبی.
1-5. عوامل کنترل شده
1 : ویژگیهای فیزیکی (نژاد، جنس، وزن).
2: عوامل محیطی (نور، دما، رطوبت، صدا، غذا)، دمای آزمایشگاه در طول اجرای تحقیق 2 ± 22 درجه سانتیگراد بود.
3: عوامل تمرینی (شامل مدت، شدت و فعالیت ورزشی) و خارج کردن موشهایی که قادر به سازگار شدن به دویدن روی تردمیل نبودند. پروتکل تمرینی از ساعت 19:00 عصر برگزار میشد.
1-6. تعریف عملیاتی واژهها
فاکتور رشد آندوتلیال عروق: عامل رگ ساز که باعث تکثیر و مهاجرت سلولهای آندوتلیال میشود و بیان ژن آن به روش RT-PCR مورد اندازهگیری قرار گرفت.
آنژیوستاتین: بخش درونی پروتئین پلاسمینوژن میباشد که به عنوان یک فاکتور آنژیوستاتیکی عمل میکند و مانع از تکثیر و مهاجرت سلولهاى آندوتلیال میشود. در این مطالعه بیان ژن آن به روش RT-PCR مورد اندازهگیری قرار گرفت.
ورزش استقامتی: فعالیت دویدن زیر بیشینه روی نوارگردان الکتریکی که به مدت 10 هفته با تواتر 5 روز در هفته و هر نوبت کار هوازی ظرف 50 دقیقه با شدت 17 متر در دقیقه برای حیوان آزمایشگاهی تنظیم شده بود، انجام گرفت.
آنژیوژنز: به فرایند جوانه زدن و ساخته شدن یک مویرگ نو از مویرگ های قبلی اطلاق می شود. در این مطالعه به صورت مارکرهای چگالی مویرگی و نسبت مویرگ به تار مورد اندازهگیری قرار گرفت.
نیتریک اکسید(NO): آنتی اکسیدانی که موجب افزایش بیان ژن VEGF و کاهش آنژیوستاتین میشود. میزان NO سرم در این مطالعه مورد ارزیابی قرار گرفت.
انفاکتوس قلبی: بیماری ناشی از انسداد عروق کرونر میباشد، که در این مطالعه به وسیله انسداد شریان پایین رونده قدامی(LAD) ایجاد گردید.
مکمل ال-آرژنین: ال-آرژنین پیش ساز NO میباشد که به صورت محلول 4% در اختیار آزمودنیها قرار گرفت.
[1]. Myocardial Infarction
[2]. Heart Failure

. Area at Risk
[5]. Vascular Endothelial Growth Factor
[6]. Nitric Oxide
جا که تاثیر تقویت گروه های عضلانی موجود در صفحه فرونتال شامل ابداکتورها و اداکتورهای ران همراه با تقویت عضلات موجود در صفحه ترنسورس شامل چرخاننده های ران کمتر مورد توجه قرار گرفته و از طرفی تاثیر این تقویت بر روی زاویه Q نیز عمدتاً نادیده گرفته میشده است لذا بنظر میرسد انجام تحقیقی که ترکیبی از تمرینات قدرتی عضلات ابداکتور واداکتور و چرخانندههای ران میباشد بر روی جامعه آماری مردان ضرورت مییابد. چرا که تعداد تحقیقات صورت گرفته در این زمینه اندک بوده و در موارد مشاهده شده آمار ضد و نقیضی در رابطه با بهبود بیماران مشاهده میشود . بهویژه آن که تاکنون پژوهشی که ترکیبی از تاثیر تقویت عضلات ابداکتور واداکتور و چرخانندههای ران بر سندرم درد کشککی رانی در جامعه مردان رامورد مطالعه قرار داده باشد توسط محقق یافت نشد . وجود چنین خلایی ونیز شیوع بالینی این بیماری و هزینههای سرسام آور درمان این عارضه در کلینیک های بالینی و رنجش خاطر بیماران بهویژه ورزشکاران بهواسطه دور بودن از فعالیت های روزمره و دور بودن از میادین ورزشی از جمله ضروریات اجرای چنین تحقیقی می باشد.
لازم به ذکر است که در ایران آماری از مبتلایان به سندرم درد کشککی رانی منتشر نشده است لیکن به نظر میرسد تعداد مبتلایان به این عارضه به دلیل شیوه زندگی، افزایش آپارتمان نشینی و نبود فرهنگ ورزش کم و بیش از آمارهای جهانی پیروی میکند . به نظر میرسد با انجام تحقیق حاضر شواهد کلینیکی دال بر تا ثیرتقویت عضلات را ن بربیماران مبتلا به سندرم درد کشککی رانی افزا یش می یابد ونتایج تحقیق می تواند توسط مراکز فیزیوتراپی و توانبخشی مورد استفاده قرار گیرند و شاید بتوان توصیه نمود که این روش درمانی را در برنامه روزانه خانگی خود گنجانده و از هزینههای مادی و معنوی رفت و آمد در کلینیکهای ارتوپدی و فیزیوتراپی بکاهند.
١-۴ اهداف تحقیق
١-۴-١ هدف کلی
تاثیر هشت هفته تمرین قدرتی عضلات دور ، نزدیک کننده و چرخاننده های ران بر درد و زاویه ی Q مردان مبتلا به سندرم پتلو فمورال
١-۴-٢ اختصاصی
١ -تاثیر هشت هفته تمرین قدرتی عضلات دور و نزدیک کننده و چرخاننده ی خارجی و داخلی ران بر درد مردان مبتلا به سندرم پتلوفمورال
٢ -تاثیر هشت هفته تمرین قدرتی عضلات دور و نزدیک کننده و چرخاننده ی خارجی و داخلی ران بر زاویه Q مردان مبتلا به سندرم پتلوفمورال
١-۵ فرضیه ها
١-هشت هفته تمرین قدرتی عضلات دور ونزدیک کننده و چرخاننده خارجی و داخلی ران بر درد مردان مبتلا به سندرم پتلوفمورال تاثیرگذار است.
٢- هشت هفته تمرین قدرتی عضلات دور ونزدیک کننده و چرخاننده خارجی و داخلی ران بر زاویه Q مردان مبتلا به سندرم پتلوفمورال تاثیرگذار است.
١-۶ پیش فرض ها

1-آزمودنیهای مورد مطالعه ، نمونه مناسبی از بیماران مبتلا به سندرم درد کشککی رانی بوده و نمونهها افرادی را دربر میگیرند که درد آنها ناشی از عوامل ساختار ی و عوامل بیرونی مانند جراحت نمی باشد .
۲ برنامه تمر ینی درست و دقیق بوده و نمونه های تجربی تمر ینات را مطابق برنامه طراحی شده به انجام رساندهاند .
3-نمونه های شاهد هیچ گونه برنامه تمر ینی خا صی نداشتهاند.
4-آزمونهای مقاومتی تحقیق حاضر به درستی طراحی شده و محقق به درستی آنها را بکار برده است و آزمودنیها با انگیزه تمام تلاش خود را در انجام آنها بکار بردهاند .
١-٧ محدودیتهای تحقیق
١-٧-١ محدودیتهای خارج از کنترل محقق
۱ – شرایط روحی و روانی آزمودنیها قابل کنترل نبود .
۲ – شرایط زندگی و میزان فعالیتهای روزانه آزمودنیها طی دوران تحقیق قابل کنترل نبود.
١-٧-2 محدودیتهای در کنترل محقق
۱ – آزمودنیها همگی از بین مردان بین سنین ٢۵ تا ٣۵ سال انتخاب شدهاند چرا که درافراد بالای ٣۵ سال احتمال ابتلا به استئوآرتریت وجود دارد لذا بهمنظور اطمینان از عدم ابتلا به آرتروز افراد بالای ٣۵ سال از طرح تحقیق حذف شدند .
2- کلیه آزمودنیها سابقه درد طی٩ ماه گذشته و یا بیشتر را داشتهاند .
3- هیچ کدام از آزمودنیها سابقه جراحی زانو و یا دررفتگی کشکک را نداشتهاند .
4- کلیه آزمودنیها طی ۶ ماه گذشته و طول مدت تحقیق در هیچ گونه فعالیت ورزشی شرکت نمیکردند .
5- کلیه آزمود نیها از بین افراد غیر ورزشکار انتخاب شد هاند .
6-کلیه آزمود نیها داروها ی ر ایج در درمان سندرم درد کشککی رانی را مصرف نمودهاند .
7-پرسشنامههای درد در مورد هر دو زانو بوده است زیرا افراد مبتلا به سندرم از درد هر دو پا اظهار شکایت میکردند.
١-٨ واژههای کلیدی
تعاریف مفهومی (1) و عملیاتی (2)
تمرینات مقاومتی :
١- تمریناتی که منجر به افزایش نیروی عضلانی از طریق سازگاریهای عصبی و عضلانی می گردد(١۰).
۲- در تحقیق حاضر با استفاده از کشهای ورزشی با مقاومت متفاوت ، عضلات ابداکتور واداکتور و چرخانندههای ران آزمودنیها تقویت شدند.
درد:
١-تجربه ناخوشایند حسی یاعاطفی واحساس آسیب فردی و خصوصی است که ممکن است همراه با تخریب واضح یا بالقوه بافتی باشد.(IASP)
۲-این عامل در تحقیق حاضر بوسیله مقیاس دیداری دردا ندازه گیری شد .
زاویه Q:
١-زاویهی است بین خط واصل خار خاصره ی فوقانی با مرکز کشکک و مرکز کشکک با برجستگی استخوان درشت نی (١١).
۲– در تحقیق حاضر این زاویه توسط پژوهشگر در کلینیک ارتوپدی با استفاده از گونیامتر اندازه گیری گردیده است.
سندرم درد پتلوفمورال :
١– دردی که جلوی زانو، کنار، زیر و یا اطراف کشکک احساس میشود و با فعالیتهایی نظیر بالا و پایین رفتن از پلهها، پیاده روی، نشست و برخاست، نشستن با زانوی خمیده به مدت طولانی، دویدن در سطوح ناهموار، دوچرخه سواری، وزنه برداری و اسکی تشدید میشود)١٢،١٣و١۴)
۲- سندرم درد کشککی رانی آزمودنیها توسط پزشک فوق تخصص ارتوپدی و با استفاده از شواهد بالینی و عکس MRI تشخیص داده شد.
Patellofemoral Pain Syndrome.
Subchondral bone
Patellar malalignment
Quadriceps angle
Hypermobile
Pain
– International Assemblage Study of Pain
Visual Analogue Scale
موفقیت در امر استعدادیابی، شاید با ارزشترین امر شناسایی ویژگیهای وراثتی و مهیا نمودن محیط مناسب برای فرد مستعد است. این روند باعث میشود تعداد نخبگان ورزشی در هر رشته افزایش یافته و مربیان و دستاندرکاران حق انتخاب وسیعتری در بین بهترینها داشته باشند. بر طبق شواهد موجود با وجود اینکه حدود پنجاه سال است که مربیان به طور غیر رسمی به استعدادیابی و ارزیابی وضعیت جسمانی و روانی افراد مشغول اند اما تا پیش از کشورهای اروپای شرقی که در اواخر دهه 1960 و اوایل دهه 1970 برنامههای ویژه ای برای شناسایی ورزشکاران مستعد طراحی کردند، هیچ کشوری چنین برنامهای نداشت (3). هان و همکاران (1990) چنین اظهار نمودهاند که روشهای موثر گزینش و پرورش استعدادهای ورزشی را میتوان از عوامل اصلی تسلط و برتری کشورهای اروپای شرقی در المپیادهای ورزشی چند دهه اخیر دانست (به نقل از پینار و همکاران، 1998).
پژوهشگرانی که بر رشد استعداد در ورزش تمرکز دارند اغلب تصدیق میکنند که عملکرد سطح جهانی حاصل عوامل مختلفی است (123، 128، 134) و جهت کمک به ورزشکاران برای رسیدن به چنین سطحی، داشتن بصیرت بر معیارهای تاثیر گذار در رشد موفقیت آمیز در حرفه ورزشی اهمیت زیادی دارد (91). معیارهای استعدادیابی در اکثر ورزشها به چهار دسته تقسیم میشوند: ویژگیهای پیکرسنجی، ویژگیهای فیزیولوژیکی، ویژگیهای روانشناختی و ویژگیهای تکنیکی (133).
ویژگیهای آنتروپومتریکی و فیزیولوژیکی فوتبالیستهای مرد نخبه به خوبی در مطالعات متعددی مورد بررسی قرار گرفته و مشخص شدهاند (مانند چاماری و همکاران، 2004؛ ریلی، بانگزبو و فرانکز، 2000؛ ریلی و گیلبورن، 2003). اما نباید فراموش کرد که بازی فوتبال در طی سالهای اخیر دستخوش تغییرات زیادی شده است و بعید نیست که نیازمندیهای فیزیولوژیکی و آنتروپومتریکی برای موفقیت در فوتبال نسبت به دهههای گذشته تغییرات شگرفی پیدا کرده باشد. علاوه بر افزایش سرعت بازی، اجرای حرکتهای اساسی مانند پاس دادن، دریبل زدن و شوت کردن سرعت بیشتری نسبت به گذشته دارد. نبرد برای تصاحب توپ سختتر شده است و مهارتهای مختلف بازیکنان توسعه یافته است (133). بنابراین برای بازی کردن در سطوح بالا، لازم است که بازیکنان تمرینات شدید و طاقت فرسایی را از سنین پائین شروع کنند. با این حال، فقط تعداد اندکی به این سطح میرسند. چه ویژگیهایی آن دسته از افرادی را که موفق میشوند متمایز میکند؟ در این پژوهش با یک رویکرد چند بعدی به دنبال پاسخ دادن به این سئوال هستیم. هر دوی ورزشکاران نخبه و زیرنخبه در مطالعه حاضر در باشگاههای حرفهای فوتبال بازی میکنند، با این تفاوت که ورزشکاران نخبه سابقۀ دعوت به تیم ملی را دارند.
1-3-1 هدف اصلی:
تعیین میزان ویژگیهای روانی، تکنیکی، فیزیولوژیکی و آنتروپومتریکی فوتبالیستهای زیر 16 سال در دو سطح نخبه و زیرنخبه
1-3-2 اهداف اختصاصی:
فرضیههای تحقیق عبارتند از:
1 بین ویژگیهای روانی بازیکنان در دو سطح نخبه و زیر نخبه تفاوت معنی داری وجود دارد.
2 بین ویژگیهای تکنیکی بازیکنان در دو سطح نخبه و زیر نخبه تفاوت معنی داری وجود دارد.
3 بین ویژگیهای فیزیولوژیکی بازیکنان در دو سطح نخبه و زیر نخبه تفاوت معنی داری وجود دارد.
4 بین ویژگیهای آنتروپومتریکی بازیکنان در دو سطح نخبه و زیر نخبه تفاوت معنی داری وجود دارد.
5 بین ویژگیهای روانی بازیکنان نخبه و زیر نخبه در چهار گروه سنی 12 تا 16 سال تفاوت معنی داری وجود دارد.
6 بین ویژگیهای تکنیکی بازیکنان نخبه و زیر نخبه در چهار گروه سنی 12 تا 16 سال تفاوت معنی داری وجود دارد.
7 بین ویژگیهای فیزیولوژیکی بازیکنان نخبه و زیر در چهار گروه سنی 12 تا 16 سال تفاوت معنی داری وجود دارد.
8 بین ویژگیهای آنتروپومتریکی بازیکنان نخبه و زیر نخبه در چهار گروه سنی 12 تا 16 سال تفاوت معنی داری وجود دارد.
بنابراین سئوالهای اصلی که این تحقیق به دنبال یافتن پاسخ آنهاست عبارتند از:

1-5 ضرورت و اهمیت تحقیق
فقط معدودی از ورزشکاران قادر به فراگیری و اجرای مهارتهای پیچیده ورزشی هستند و شناسایی این افراد مستعد نیاز به شناخت تفاوتهای ژنتیکی و عوامل محیطی مؤثر بر اجرای حرکات در آنها دارد (41). از اینرو یک دیدگاه در فرایند استعدادیابی گزینش افرادی است که از هر جهت شایستگی لازم را برای ادامه در رشته ورزشی موردنظر داشته باشند. به دو طریق میتوان به این مهم نایل گردید. از یک طرف تحلیل نیازهای یک رشته معین از لحاظ بدنی، فیزیولوژیکی، روانی و حتی اجتماعی که امکان تعیین معیارهایی را برای گزینش افراد فراهم میآورد و از طرف دیگر داشتن الگوهایی از ورزشکاران نخبه در مورد خصوصیات آنان که میتواند معیارهای موردنظر را در گزینش افراد تعیین نماید.
پژوهش حاضر قصد دارد تا به تعیین تفاوت بازیکنان نخبه و زیرنخبه در چهار دسته ویژگیهای مورد بررسی بپردازد. یکی از زمینههای کاربردی این اطلاعات در این است که به مربیان اجازه خواهد داد تا ویژگیهای مورد نیاز برای موفقیت در رشته فوتبال را بشناسند و در تمرینات خود به آنها توجه کنند. ضمناً عواملی که باید در انتخاب بازیکنان مورد توجه قرار گیرند را شناسایی کنند.
امروزه باشگاهها هزینههای گزافی را خرج گزینش مطلوب و پرورش استعدادها میکنند. آنها با شناسایی استعداد فوتبال در سنین اولیه این اطمینان را حاصل میکنند که فرد از امکانات آموزشی و مربیگری مناسبی بهره مند میشود تا روند پرورش استعداد شتاب پیدا کند. تشخیص درست بازیکنان مستعد آینده به باشگاه اجازه میدهد تا منابع خود را به تعداد معدودی از بازیکنان اختصاص دهد و درنتیجه بهره وری بهتری از منابع داشته باشد. نقش پژوهشگران در فرایند تولید بازیکنان مستعد این است که در تعامل با مربیان و مدیران، عوامل پیش بینی کنندۀ موفقیت در ورزش و ورزشکارانی که دارای این ویژگیها هستند را شناسایی کنند. لذا با توجه به گرایش روزافزون باشگاهها به امر استعدادیابی در ورزش، انجام پژوهش در این زمینه همواره از اولویتهای اصلی محققین است.
بررسی مطالعات گذشته نشان داد که، پژوهشهای قبلی نتوانسته اند به پرسشهای اساسی در مورد پیش بینی موفقیت در ورزش جوانان پاسخ دهند (115، 159). با این حال هوآر و وار (2000) نشان دادند که میتوان بر اساس ویژگیهای آنتروپومتریکی، فیزیولوژیکی و مهارتی، زنان فوتبالیست با پتانسیل رسیدن به سطح نخبه را شناسایی کرد (85). در مطالعاتی که در طی سه دهه گذشته در زمینه استعدادیابی انجام شدهاند اغلب، ویژگیهای آنتروپومتریکی و فیزیولوژیکی مورد بررسی قرار گرفتهاند و علی رغم اهمیت زیاد عوامل روانی و حرکتی کمتر به آنها توجه شده است. از بین مطالعات گذشته گکزی (2009) در طرح پژوهشی خود به نقش این دو دسته از عوامل در استعدادیابی بازیکنان جوان پرداخت و در سه مورد از ویژگیهای روانی و دو مورد از ویژگیهای حرکتی تفاوت معنی داری بین ورزشکاران نخبه و زیرنخبه یافت (76). نتایج این مطالعه همسو با یافتههایی که ولستنکرافت (2002) در مقاله مروری خود اظهار داشت نشان میدهد که از بین معیارهای مختلف استعدادیابی عوامل روانی و تکنیکی بیشترین اهمیت را دارند و علی رغم توجه زیادی که تا کنون به ویژگیهای آنتروپومتریکی شده است این ویژگیها از کمترین اهمیت در شناسایی ورزشکاران نخبه جوان برخوردارند. اما با توجه به کمبود شواهد تجربی هنوز برای پاسخ دادن به بسیاری از سئوالات در این حیطه بسیار زود است و نیاز به مطالعات بیشتری وجود دارد. لذا این پژوهش قصد دارد تا با مقایسه ویژگیهای روانی، تکنیکی، فیزیولوژیکی و آنتروپومتریکی در فوتبالیستهای نخبه و زیر نخبه، عواملی که حقیقتاً در فرایند شناسایی بازیکنان نخبه موثر هستند را شناسایی کند.
1-6 محدودیتهای تحقیق
1-6-1 محدودیتهای خارج از کنترل پژوهشگر:
[1]. Williams
[2]. Franks
. Talent Identification
. Hahn
. Pienar
. Chamari
. Reilly
. Bangsbo
. Franks
. Gilbourne
. Geczi
. Wolstencraft
ز معتبرترین تعاریف برند، تعریف انجمن بازاریابی آمریکا (1960) است که برند را “یک نام، واژه، نماد، طرح یا ترکیبی از آنها قلمداد میکند، که هدف آن شناساندن محصولات یا خدمات یک فروشنده یا گروهی از فروشندگان به مشتریان و همچنین تمایز محصولات آنها از رقباست.”یک برند به یک محصول یا خدمت، ابعادی را اضافه میکند تا آن محصول یا خدمت از رقبا متمایز شود. این تمایزها ممکن است از لحاظ کارکردی، منطقی، ملموس یا حتی ناملموس باشد (محمدیان وجلالزاده،1388).
در فرهنگ مصرفی فعلی، هر چیزی از سوپ تا بازیکنان فوتبال را میتوان برندسازی کرد. با این حال برخلاف حجم قابل توجه پژوهشها درباره روش برندسازی محصولات، توجه نظاممند اندکی معطوف برندسازی انسانی بوده است (پارمنتیر، فیچرو روبر، 2008).
رابطه بین افراد معمولی و افراد معروف از دهه 1950 مورد بررسی قرار گرفته است(هورتون و وول 1956، کاگی 1978، روبین و مک هیو 1987، آلپرستین 1991). در واقع افراد معروف برندهای انسانی محسوب میشوند. زیرا میتوان آنها را “به صورت حرفهای مدیریت کرد؛ از طرفی، آن_ها دارای ارتباطات و ویژگیهای اضافه تر از یک برند هستند”. برندهای انسانی بخش مهمی از فرهنگ و اقتصاد بازار معاصر هستند. با توجه به مرکزیت برندهای انسانی در زندگی مصرف کنندگان، عجیب است که پژوهشها در این باره محدود هستند (تامسون، 2006).
برندها از لحاظ سنتی به کار، محصولات، سازمانها یا خدمات مربوط بوده اند؛ اما امروزه محققان دریافتهاند که برندها نیز میتوانند انسان باشند. برندهای انسانی به افراد معروف یا نوظهوری اشاره میکند که محور بازاریابی، ارتباطات میان فردی یا میان سازمانی هستند. مشابه برندهای افراد مشهور مثل مارتا استوارت، برندهای ورزشی مثل مایکل جوردنو برندهای مدیر عاملی مثل استیو جابز ,که تحصیل کردهها نیز میتوانند به عنوان برندهای انسانی منظور شوند )تامسون،2006 ) .
حقیقت موضوع این است که استراتژی برند پیچیده شده است چون دنیایی که در آن زندگی میکنیم به سرعت در حال تغییر و رشد است و امروز رقابت بیشتر و خطر بیشتری وجود دارد؛ چرا که انسانها با یکدیگر در ارتباطند. روشهای قدیمی ساخت برند دیگر اثر ندارند و درنتیجه باید تفکر خود را درمورد نحوه ساخت برند تغییر دهند و همان سازههایی که برای تعریف موفقیت برند معاصر از آن استفاده میکنیم، در واقع همان سازههای انسانی هستند. برند نیاز به داشتن ایده ، روح و اصل دارد، نیاز به ساخت مفهومی در زمان و داشتن هویت ثابت، ساخت روابط و بالاتر از همه نیاز به داستان سرایی دارد )لورکس، دی بر، بی تا).
از آنجا که ورزش حرفه ای بیش از گذشته به یک بخش از صنعت تجاری تبدیل شده، یک “فرد مشهور ورزشی” یک محصول فرهنگی محبوب محسوب میشود (گیلچریست 2005، سامر و مورگان 2008). در دنیای کسب و کار ورزشی، افراد مشهور ورزشی توجه بسیاری را از جانب رسانهها و شرکتهای اسپانسر جلب خود میکنند. بنابراین، فرد مشهور ورزشی یک هویت تبلیغاتی کارآمد چند متنی و چند سکویی محسوب میشود (سامر و مورگان، 2008). در عین حال، افراد مشهور ورزشی نقش پیچیده و متنوعی را به عنوان نیروی کار ورزشی، سرگرم کننده، محصول قابل تجارت، مدلها و شخصیتهای سیاسی در این اقتصاد جهانی رو به گسترش را ایفا میکنند(اندروز و جکسون ، 2001). چنین ورزشکار معروفی باید برای حداکثر رساندن قدرت شهرت ورزشی به عنوان یک “برند انسانی” مدیریت شوند. مدیریت برند استراتژیک برای افراد معروف ورزشی بسیار مورد نیاز است.
در پژوهشهای بازاریابی ورزشی، افراد مشهور ورزشی حامیان کارآمدی هستند. با این حال، اخیراً، افراد مشهور ورزشی نه تنها ابزارهایی برای تأیید محصول محسوب میشوند، بلکه مانند محصولات فرهنگیای هستند که میتوان آنها را همچون “برند” به فروش رساند (گیلچریست، 2005).
به بیان دیگر، ورزشکارانی با برند خوب میتوانند از نظر حقوق، هزینه حمل و نقل، پول قرارداد و طرفداران بسیار، حتی وقتی در عملکرد خود ضعیف هستند، وضعیت خوبی داشته باشند (گلادن و فانک، 2001). به علاوه، ورزشکارانی با برند خوب، میتوانند پیام آشکاری را مطرح کنند، میتوانند شرکتهایی را جذب خود کنند که به دنبال حامیان کارآمدی هستند. در حقیقت آژانسهای متعددی وجود دارند که آشکارا برندسازی را شغل اصلی خود معرفی میکنند: “امروزه ما به صدها ورزشکار نخبه، مدیران صنعتی و سازمانهای با پرستیژ ورزشی کمک میکنیم تا پتانسیل درآمد خود را به حداکثر رسانده و برندهای انسانی قدرتمندی بسازند (آرای و کو ، 2009).
مؤلفههای برند ورزشکاران که متفاوت از برندهای محصولات یا شرکتها هستند نامحسوس بوده (مثلا، عملکرد) و معمولاً مصرف کنندگان نمیتوانند مستقیماً با ستارگان ورزشی ارتباط برقرار کنند. بنابراین، برندسازی یک ورزشکار درباره تصویر اوست (کوردینر,2001). آگاهی و شناخت برند برای برندهای انسانی قدرت قابل توجهی دارد، زیرا آنها طبق تعریف برند انسانی، در حوزه انتخاب شده مهارت بسیاری دارند و بخاطر انجام این کار، شهرت عمومی بسیاری بدست میآورند (پرینگل و بینت 2005، کرونین 2003). این همان شناخت مؤلفه تصویر برند انسانی، دانش برند است؛ یعنی ارتباطاتی که در حافظه به یک برند انسانی پیوند میخورند، برای مدیران، برند در تعیین موقعیت استراتژیک اهمیت بسیار بالایی داشته و آنها باید روی استفاده از ارتباطات مثبت و منحصر بفرد ثانویه از برند انسانی تمرکز کنند (کلر ،2008).
ارتباطات برند انسانی بسیار قدرتمند هستند. زیرا میتوان آنها را به یک برند تحت حمایت منتقل کرد (مک کراکن ,1989). شناسایی ارتباطات برند اطلاعات مفیدی در اختیار مدیران برند قرار میدهد تا بهتر بتوانند برند خود را از رقبا متمایز سازند، احساسات و دیدگاه های مثبتی نسبت به برندهای خود به وجود آورند و به احیا و نوسازی اطلاعات برند نیز کمک میکند(آکر 1991، لو و لامب 2000).
ارتباطات مربوط به برندهای انسانی شامل صفات فرد مشهور، تبلیغاتی که در آن ظاهر شده اند، برندهایی که حمایت میکنند، دیدگاهها نسبت به این حمایتها و نیز برداشت مصرف کننده از تجربیاتی که با خود فرد مشهور داشتهاند ( مثلاً، امضای کتاب زندگینامه، باشگاه طرفداران، مقالات رسانهای و بلاگها مانند توئیتر ) میباشند. ارتباطاتی که مصرف کنندگان با برندهای انسانی میسازند از طریق تجربیات با آن برند شکل گرفته، اولویت و انتخاب مصرف کننده در رابطه با برند انسانی و برندهایی که از آن حمایت میکنند را تحت تأثیر قرار میدهند (آکر،1991).
علیرغم آنکه برندسازی یک موضوع مهم در حوزه بازاریابی و ارتباطات محسوب میشود، مطالعات درباره مدیریت برند به ندرت از مفهوم برند برای انسان استفاده کردهاند که البته چند استثناء وجود دارد (جودی و مک دونالد 2002، تیل 2001، تامسون 2006).
حضور چهرههای سرشناس به ویژه بازیگران و ورزشکاران شناخته شده در تبلیغات مختلف محیطی در چند سال اخیر به شکل گسترده مورد توجه قرار گرفته است. استفاده از چهرههای شناخته شده سینمایی و ورزشی برای تبلیغ یک کالا مسئلهای است که از مدتها قبل در کشورهای مختلف مورد توجه و استفاده بوده است. این موضوع از چند سال پیش در کشور ما نیز مطرح شده و بسیاری از شرکتهای تبلیغاتی برای جلب نظر بازیگران و ورزشکاران شناخته شده، به شکل گسترده تلاش کردند ولی به دلایلی استفاده از هرگونه تصویر چهر های ملی، ورزشی و فرهنگی در تبلیغات تجاری ممنوع شد (اسماعیلی، 1390).
بر طبق آیین نامه اجرایی قانون انتخابات شوراهای اسلامی مصوب 28/4/1368 (ماده 26) در ماده 12 آمده است: استفاده از تصاویر و عناوین مقالات عالی رتبه مملکتی و تمثال پیشوایان مذهبی و شخصیتهای تاریخی و فرهنگی کشور در تبلیغاتی با هدف ارائه کالاهای مصرفی و خدماتی مشابه صورت میگیرد ، ممنوع است و طبق قوانین وضع شده در سال 1387 هنرمندان و ورزشکاران نمیتوانستند در آگهیهای تبلیغاتی حضور داشته باشند، چون طبق قوانین بند 10 ماده 6 قانون مطبوعات، رسالت آنها بالاتر از تبلیغ کالاها بوده است. اما در سال 1389 قانون فوق تغییر کرد و اینطور عنوان شد “به منظور حمایت از کالا و خدمات داخلی و تشویق مخاطبان به استفاده از کالا و خدمات تولید داخل کشور، استفاده از تصاویر هنرمندان و ورزشکاران در تبلیغات کالا و محصولات ایرانی بلامانع است.”(دفتر تبلیغات و اطلاع رسانی وزارت ارشاد، 1389) (کشکر و همکاران، 1390).
بسیاری از صاحب نظران در نشست تخصصی بررسی حضور چهرههای سرشناس در تبلیغات میگویند: هدف ما این بود که مشخص شود آیا وجود و استفاده از چهرههای سرشناس در تبلیغات مثبت تلقی میشود یا منفی و آیا حوزه تبلیغاتی به این افراد به عنوان سرمایه اجتماعی یا اقتصادی نگاه میکنند و یا آنها را طرد میکنند.. با توجه به نگاه متضادی که در این حوزه میان مسوؤلان و مدیران وجود دارد، صاحبان این نگاه می_گویند این هنرمندان و چهرهها اشخاص موجه و خوبی هستند، اما برای تبلیغات و این که چهرههایشان روی بیلبوردها برود شایسته نیستند! در چنین فضایی بحث تبلیغات چندان مفهومی پیدا نمیکند و در طرف مقابل چهرهها هم دلیلی نمیبینند برای حضور در تبلیغات تلاش کنند، چرا که درآمد حاصل شده برای آنها از این راه یک چندم پاداشهایی است که به آنها تعلق میگیرد (اسماعیلی، 1390).
در تحقیقات چندین عامل تاثیرگذار بر نظرات مصرف کنندگان درباره افراد معروف به عنوان حامیان برند را شناسایی کردهاند. ویژگیهای افراد معروف مانند جذابیت آنها (اوهانیان ،1990) و اعتبار، قابلیت اطمینان و تخصص همگی روی تناسب و کارایی فرد معروف به عنوان حامی تاثیرگذار هستند (هوولند، جانیس و کلی1953، هوولند و ویس 1951).
به عنوان اولین مقاله بازاریابی برای بررسی تجربی برندهای انسانی، تامسون در سال 2006 دریافت که نیازهای افراد به خودمختاری، ارتباط و رقابت بر دلبستگی به برندهای مشهور تأثیر میگذارد (جی.کلوز و همکاران ، 2005).
دو فاکتور دخیل دیگر در ظهور یک برند قدرتمند در ارزش برند انسانی را شناسایی میکند: ارزش حرفهای و ارزش فرد مشهور. ارزش حرفهای در میان مخاطبین در حوزه فعالیت ( مانند فوتبال حرفهای ) بدست میآید. این ارزش تا حدی از طریق نشان دادن توانایی در انجام فعالیتهای تخصصی و ارزشمند در میدان بدست میآید، اما میتوان با ایجاد شبکههای اجتماعی رو به بالا با بازیکنان قدرتمند در آن حوزه و نیز با استفاده از فرصتهای دیده شدن در آن حوزه (با بازی برای شناخته شدهترین باشگاه) آن را بدست آورد. ارزش فرد مشهور در خارج از حوزه اصلی در میان مصرف کنندگان (که در این مورد می توانند طرفدار فوتبال هم نباشند) بدست میآید. در حالیکه ارزش حرفهای می تواند پایه ای برای شکل دادن به ارزش فرد مشهور نیز باشد، فرد مشهور برای پرورش یک شخصیت اصیل که مورد علاقه مصرف کنندگان نسبتا ناآشنا به آن حوزه است به افراد نیاز دارد (مراجعه به تامسون 2006)، تا بتواند شبکه های وسیعی به وجود آورد و از فرصتها برای دیده شدن بیشتر در حوزه اصلی استفاده کند (پارمنتیر و فیچر ، 2009).
در مدل مفهومی دیگر یک مدل فرایند محور است که شامل آگاهی از برند، تصویر، مزیت، و ارزش برند میباشد. آگاهی از برند تحت تاثیر سه جنبه منحصر به فرد تحت عناوین هویت برند ورزشکار (برگرفته از عامل)، تبلیغات دهان به دهان و محبوبیت (برگرفته از بازار)، و تجربه قبلی طرفداران (برگرفته از تجربه) قرار دارد(آرای، کو و کانگ، 2009). ایجاد هویت برند برای چشم انداز استراتژیک یک برند انسانی اهمیت بسیاری دارد (آکر، 1996). در این مدل هویت برند شامل مؤلفه برند ورزشکار، موقعیت برند ورزشکار، شخصیت ورزشکار و ویژگی عملکرد اوست. هویت برند برای جذب وفاداری طرفداران باید منسجم (کلر، 1993) و اصیل (تامسون،2006) باشد. این عوامل شامل تعریف دهان به دهان، تبلیغات (بری، 2000) و برجستگی در بازار (محبوبیت) میباشد. عوامل ناشی از تجربه همان تجربه گذشته طرفداران از ورزشکار است که شامل عملکرد تجربه تماشای زنده یا تلویزیونی طرفداران، و دیگر منابعی است که طرفداران و ورزشکار میتوانند در آن با هم ارتباط برقرار کنند (مثلاً بلاگ و بوردهای پیغام). بری (2000) بیان میکند که تجربه مستقیم خدمات یک مؤلفه مهم است. شناخت برند به قدرت گره یا رد برند در حافظه مرتبط است (آکر، 1996) که ما میتوانیم آن را به شکل توانایی مصرف کننده برای شناسایی برند تحت شرایط مختلف ارزیابی کنیم.
در تعین برند ملی در جامعه بالفعل کردن شاخصهای موجود به عنوان برند ملی اهمیت دارد . “برند ملی هر کشور بر مبنای ارزشها، آرمانها و اندیشههای پویای یک کشور شکل میگیرد و برند هر کشوری بازتاب ارزشها، اصول و اندیشههای پویای یک کشور است(خطیبی، 1392).
برند ملی مفهومی فراگیر و گستردهای است که میتواند چتری برای همه برندها باشد و کلیه برندهای کشور را تحت پوشش خود قرار دهد. در واقع برند ملی نشاندهنده هویت یک ملت از ابعاد گوناگون است. برند ملی نمونه عینی و مدرن قدرت نرم است و تلاش برای ساخت برند ملی به سه منظور ایجاد جایگاه ذهنی مناسب از یک ملت نزد سایر ملت جهان، تقویت صادرات، تشویق سرمایهگذاری خارجی و جذب گردشگر انجام میشود ( همان).
با توجه به موارد فوق، پژوهشها و مدلهای گوناگونی در زمینه برند انسانی در جوامع مختلف انجام شده است و تاکنون پژوهشی در این زمینه در ایران صورت نگرفته است. و باید در نظر داشت با توجه به فرهنگ غنی و متفاوت کشور ایران با دیگر جوامع و اهمیت برند ملی در عرضه های مختلف به خصوص در زمینه ورزش ما نیاز به شناسایی و الویت بندی مؤلفه های برند انسانی در ورزش کشور داریم. تا از این طریق به فدراسیونهای ورزشی در انتخاب و معرفی ورزشکاران نمونه سال و انتخاب بازیکنان تیمهای ملی که هر کدام از آنها نماد و سمبل ملت ایران در بازیهای برون مرزی میباشند و ایجاد یک جایگاه ذهنی مناسب نزد سایر ملل کمک شایانی کنیم و همچنین در انتخاب بازیکنان خارجی همراستا با مؤلفههای مورد نظر در کشور و در تعیین سطح دستمزد برای بازیکنان باشگاهی به مسئولین کمک کنیم.
با توجه به مطالب ارائه شده در فوق مسئله مورد نظر این پژوهش عبارتست از اینکه جایگاه و اهمیت استفاده از ورزشکاران به عنوان برند در بازاریابی محصولات تولیدی کشورمان چیست؟ آیا انتخاب چهرههای ورزشی به عنوان برند نیازمند ویژگیهای خاصی است؟

1-3) اهمیت و ضرورت پژوهش
برند در اقتصاد فعلی جهان، به عنوان یکی از ارکان اصلی و اساسی کسب و کار به شمار میرود. هر برندی برای اینکه قدرتمند شود باید بتواند هویت خود را به درستی، در دوران تولد و شکل گیری ایجاد کند و در زمانهای مختلف با نوآوری، تصویر خود را در ذهن مصرف کنندگان، بهبود بخشد. در واقع برند سازی یک ابزار قدرتمند در تنظیم منابع شرکت جهت توسعه مزیت رقابتی استراتژیک میباشد)ابراهیمی و پایبنده نژاد، 1390).
برندها میتواند نقش مهمی در اطمینان آفرینی، ارائه سریع، راهنمایی و کمک به مصرف کنندگان برای دسترسی بهتر، و تصمیمات سریعتر بازی کنند. برندها به مصرف کنندگان معنایی را میدهند که به موجب آن میتوانند انتخاب و قضاوت کنند ( حیدرزاده و شکرزاده، 1389). یک برند، تصویر یک مشتری را بازتاب میدهد (ابراهیمی و پایبنده نژاد، 1390)
زمانی که یک شرکت از یک فرد مشهور برای تبلیغ برند استفاده میکند، امیدوار است تا بتواند با استفاده از فرد مشهور آگاهی مصرف کنندگان را نسبت به برند بالا ببرد. یک فرد مشهور که در یک تبلیغ شرکت میکند باعث میشود تا به طور طبیعی نشانی از کیفیت بالای محصول تبلیغ شده، دراذهان مصرف کنندگان بماند. به عنوان مثال، ارتباط ورزشکاران سطح بالا با یک برند ورزشی خاص میتواند به عنوان یک شاخصی از کیفیت برتر محصول نگریسته شود که تصویر قابل اعتمادی را ایجاد مینماید. افراد مشهور اگر به درستی مورد استفاده قرار گیرند میتوانند نقش با ارزشی در توسعه ارزش برند و ارتقاء موقعیت رقابت پذیری برند داشته باشند (صابری، بی تا). برند انسانی یکی از مفاهیم نو ظهوری است که به تازگی مورد توجه دیگر جوامع به خصوص ایران قرار گرفته است و در این راستا همایشها و سمینارهای مختلفی برگزار شده است، که برند انسانی هر کشور را همان برند ملی مینامند و برند ملی را هویت یک ملت عنوان می کنند .
برند ملی هر کشور بر مبنای ارزشها، آرمانها و اندیشههای پویای یک کشور شکل میگیرد. در واقع برند هر کشوری بازتاب ارزشها، اصول و اندیشههای پویای یک کشور است. برند ملی مفهومی فراگیر و گسترده است که میتواند چتری برای همه برندها باشد و کلیه برندهای کشور را تحت پوشش خود قرار میدهد. در واقع برند ملی نشاندهنده هویت یک ملت در ابعاد گوناگون است.
در زمینه ورزش هر ورزشکاری نماد یک برند ملی را دارد. ورزشکاران در مسابقات بینالمللی این آرمانها و اندیشههای غنی و پویای کشورمان را به دیگر جوامع نشان میدهند که باعث ایجاد جایگاه ذهنی مناسب از یک ملت نزد سایر ملت های جهان میشود.
با توجه به مطالب بالا و درک واهمیت این موضوع فدراسیونها و سازمانهای ورزشی وظیفه مهمی در انتخاب ورزشکاران ملی دارند و با بررسی ویژگیهای یک برند انسانی با توجه به فرهنگ و ارزش کشورمان و تعیین سطح اهمیت این ویژگیها گامی مؤثر در انتخاب آن دارند.
باید این نکته را هم در نظر گرفت که انتخاب درست و شایسته ورزشکار باعث رشد وتوسعه ورزش کشور چه در سطوح بینالمللی و چه در سطوح پایین تر میشود . چرا که بسیاری از کودکان و نوجوانان از این طریق جذب ورزش شده و ورزشکاران ملی را سمبل و نماد زندگی خود میداند و به پیروی از حرکات آن میپردازند. این نکته حائز اهمیت است که فدراسیون ها با انتخاب شایسته ورزشکار علاوه بر ترغیب بیشتر مردم به ورزش سلامت جامعه را در پیخواهد داشت.
از آنجا که ورزش حرفه ای بیش از گذشته به یک بخش از صنعت تجاری تبدیل شده و در دنیای کسب و کار ورزشی، افراد مشهور ورزشی توجه بسیاری را از جانب رسانهها و شرکتهای اسپانسر جلب خود میکنند. بنابراین، فرد مشهور ورزشی به عنوان یک منبع درآمد قابل توجهای برای خود و سازمان محسوب میشود.
– Ilicic & Webster
– Ferrand & Pages
– American Marketing Association
– parmentier ، Fischer & Reuber
– Horton & Wohl
– Caughey
– Rubin & Mc Hugh
– Alperstein
– Thomson
– Martha Stewart
– Michael Jordan
– Steve Jobs
– Leroux
– De Beer
– Gilchrist
– Summers & Morgan
– Andrews & Jackson
– Gladden & Funk
– Arai & Ko
– Cordiner
– Pringle & Binet
– Cronin
– Keller
– Mc Cracken
– Aaker
– Low & Lamb
– Jowdy & Macdonald
– Till
– Ohanain
– Hovland
– Janis
– Kelley
– Weiss
-G.Close & et.al
-Parmentier & Fisher
– Arai , Ko & Kang
– Berry