“
در پژوهشی که توسط جنسن۲، تامسون۳، هاستد۴،۲۰۰۶ در دانمارک انجام شده است اکثر افراد مورد مطالعه زنان ۴۵ تا ۶۶ سال متاهل بودند. ۵۴% از این افراد حداقل ۵ سال از درد مزمن رنج میبرند و اکثر آن ها از دردهای نوروپاتیک رنج میبرند و محل آن اکثرا کمر میباشد. همچنین در مطالعه ای که در سال ۲۰۰۲ در همین مرکز انجام شده است نیز اکثر شرکت کنندگان خانم های متاهل بودند که نشان “
شکل (۲-۱). عوامل مؤثر تعهد سازمانی از دید مییر و آلن (۱۹۹۷) (انصاری و همکاران، ۱۳۸۹، ص۵۰)
مدل اریلی و چاتمن[۸۸]
اریلی و چاتمن (۱۹۸۶) معتقدند که پیوند بین فرد و سازمان میتواند، سه شکل متابعت همانند سازی و درونی کردن را به خود بگیرد. متابعت زمانی اتفاق میافتد که نگرشها و رفتارهای همسو با آن ها به منظور کسب پاداشهای خاص اتخاذ میشود. همانند سازی زمانی اتفاق میافتد که فرد نفوذ را به خاطرایجاد یا حفظ رابطه ارضا کننده میپذیرد. سرانجام درونی کردن، رفتاری که از ارزشها و یا اهداف نشأت گرفته را منعکس میکند که با ارزشها یا اهداف سازمان منطبق است. بررسی جدیدتر از یک نمونه بزرگتر، دو نوع تعهد را به جای سه نوع تعهد مشخص کرد که تعهد ابزاری(متابعت) و تعهد هنجاری (همانند سازی و درونی کردن) نامیده شدند (رهنمای رود پشتی و محمودزاده، ۱۳۸۷، ص ۴۵)
مدل مییر و شورمن[۸۹]
به نظر مییر و شورمن تعهد سازمانی دو بعد دارد. آن ها این دو بعد را تعهد مستمر (میل به ماندن در سازمان) و تعهد ارزشی(تمایل به تلاش مضاعف) نامیدند. (رهنمای رود پشتی و محمودزاده، ۱۳۸۷، ص ۴۷). تعهد مستمر به معنای میل ماندن در سازمان و تعهد ارزشی به معنای تلاش مضاعف برای سازمان. در واقع در این مدل تعهد مستمر، مرتبط با تصمیم ماندن یا ترک سازمان است، در صورتی که تعهد ارزشی مرتبط با تلاش مضاعف در جهت حصول به اهداف سازمانی است. در حالی که در مدل آلن ومییر این هر سه جز تعهد مبنی بر ادامه ماندن در سازمان و یا ترک آن میباشد. (بهروان و سعیدی، ۱۳۸۸، ص ۱۸۶)
مدل بالفور و کسلر[۹۰]
مبنای سه مؤلفه مورد تأکید بالفور و کسلر (۱۹۹۶) با عنوانهای تعهد همانند سازی شده[۹۱]، تعهد پیوستگی[۹۲] و تعهد مبادلهای[۹۳] (که مجموع آن ها تعهد سازمانی کلی را پدید میآورند) میباشد. بالفور و وکسلر (۱۹۹۶) تعهد همانند سازی شده را تعهد پدید آمده بر مبنای عضویت در سازمان (که برای عموم مورد احترام و ارزش بوده و در کارکنان سازمان احساس غرور به وجود میآورد) معرفی کردهاند. در تعهد پیوستگی، اعضای یک سازمان خود را مانند یک گروه پیوسته و در قالب یک خانواده تلقی میکنند. تعهد مبادله ای در قالب واکنش به توجه، حمایت و تشویق سازمان به
-
- Human Resource Management ↑
-
- Management ↑
-
- Decenzo & Robbins ↑
-
- Arthur ↑
-
- Pfeffer ↑
-
- Pfeffer& Veiga ↑
-
- Dyer and Holder ↑
-
- Decenzo & Robbins ↑
-
- Retention ↑
-
- Frank et al ↑
-
- Cascio ↑
-
- Johnson ↑
-
- Abbasi and Hollman ↑
-
- Hale ↑
-
- Ehrenberg and Smith ↑
-
- Cheng Lian Chew ↑
-
- McNee et al ↑
-
- Dckel ↑
-
- Salman Bashir ↑
-
- Sunil Ramlall ↑
-
- Cappelli ↑
-
- Cole ↑
-
- Compensation ↑
-
- Pfeffer ↑
-
- Woodruffe ↑
-
- Zhang and Chen ↑
-
- Motivation – Hygiene Theory ↑
-
- Heszberg ↑
-
- Hansen ↑
-
- Higginbotham ↑
-
- Tangible Compensation ↑
-
- Intangible Compensation ↑
-
- Internal Awards ↑
-
- External Awards ↑
-
- Mathieu and Zajac ↑
-
- Williams and McDermid ↑
-
- Career Development Opportunities ↑
-
- Career ↑
-
- Internal Career ↑
-
- External Career ↑
-
- Career Development ↑
-
- Hall ↑
-
- Career Planning ↑
-
- Career Management ↑
-
- Hall ↑
-
- Sturges, Jane, Neil Conway, David Guest, and Andreas Liefooghe ↑
-
- Psychological Contract ↑
-
- Maurer, Todd J., and Michael Lippstreu ↑
-
- Supervisor Support ↑
-
- human face ↑
-
- Eisenberger ↑
-
- Ontario ↑
-
- Berg, P. & Kalleberg, A. L. & Appelbaum, E ↑
-
- Kalliiath and Beck ↑
-
- Ramlall ↑
-
- Pare et al ↑
-
- ORGANISATIONAL COMMITMENT ↑
-
- De Groot & Cross ↑
-
- Draker ↑
-
- Handy ↑
-
- Conter ↑
-
- Henry Fayol ↑
-
- Values ↑
-
- Attitudes ↑
-
- Job Satisfaction ↑
-
- Job Involvement ↑
-
- Oxford English Dictionary ↑
-
- Becker ↑
-
- Compliance ↑
-
- Identification ↑
-
- Internalization ↑
-
- Salancik ↑
-
- Chatman and O’Reilly ↑
-
- Kanter ↑
-
- Mowday et al ↑
-
- Grusky ↑
-
- Hall & et al ↑
-
- Wiener ↑
-
- Porter ↑
-
- Becker and Homans ↑
-
- Meyer & Allen ↑
-
- Affective Commitment ↑
-
- Continuance Commitment ↑
-
- Normative Commitment ↑
-
- Becker ↑
-
- Meyer & Allen ↑
-
- wiener and vardi ↑
-
- O’Reilly & Chatman ↑
-
- Mayer & Schoorman ↑
-
- Balfour, Danny L., and Barton Wechsler ↑
-
- Affiliation Commitment ↑
-
- Identification Commitment ↑
” میدهد که زنان در خطر بیشتری نسبت به آقایان از نظر مشکلات جسمی و روحی قرار دارند و با سطح تحصیلات و وضعیت تاهل رابطه آماری معنی داری ندارد و درد سوماتیک در دهه سوم زندگی به بعد در افراد بدون تحصیلات عالیه و بیکار بیشتر دیده می شود.
۱٫ Howking 3. Thomson
۲٫ Jensen 4. Hoisted
در مطالعه دیگری که در نروژ، توسط دیسویک۱ و همکاران در سال ۲۰۰۳ انجام شده است میانگین سنی افراد ۴۷ سال بوده است که اکثرا خانم و متاهل بوده اند و اکثر آن ها بالای دیپلم هستند، ۲۱% دارای کار تمام وقت و یا نیمه وقت میباشند میانگین مدت دوره درد در این بیماران ۱۰ سال بوده است و ۵۶% از آن ها از دردرهای عضلانی اسکلتی رنج میبرند، ۴۸% از آن ها از مقادیر کم مسکن ها و ۵۲% از مقادیر زیاد مسکن ها استفاده می نمایند.
سوزا۲ و همکاران در سال ۲۰۱۱ کیفیت زندگی مبتلایان به دردهای مزمن لگنی را مورد مطالعه قرار دادند جامعه آماری این مطالعه شامل ۵۷ بیما ر مبتلا بود که میانگین سنی این افراد ۲۵-۴۸ سال بود. برای بررسی کیفیت زندگی این افراد از پرسشنامه WHOQOL استفاده شد. برای بررسی میزان شدت درد در این بیماران از معیار ۰-۱۰ استفاده کردند که نمره ۰ به افراد بدون درد داده می شد و نمره ۱۰ بالاترین درد ممکن را در این بیماران نشان میداد. برای نمره دهی به میزان کیفیت زندگی طی آنالیز جواب های پرسشنامه ۲۶ سوالی نمرات ۱-۵ مورد بررسی قرار گرفت که هر چه جواب ها به سمت ۵ پیش میرفت نشان دهنده برخورداری از کیفیت زندگی بهتر بود. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که افرادی که از شدت درد بیشتری رنج میبرند از کیفیت زندگی پائین تری برخوردارند.
۱٫ Dysvick
۲٫ Souza
در مطالعه دیگری که بارسلوز۱ و همکارانش در سال ۲۰۱۰ بر روی زنان مبتلا به دردهای مزمن لگنی انجام شد، با بررسی ۳۰ زن مبتلا به درد مزمن لگنی و ۲۰ زن سالم در گروه کنترل، کیفیت زندگی این زنان را با پرسشنامه ۳۶- SF مورد بررسی قرار دادند. همچنین شدت درد در این افراد را با معیارهای قابل قیاس دیداری مد نظر قرار دادند که پس از بررسی نتایج حاصله پیشنهاد کردند که شدت درد و افسردگی در این بیماران رابطه معکوسی با کیفیت زندگی این افراد داشت به طوری که افرادی که درد بیشتری داشتند نسبت به گروه کنترل از کیفیت زندگی کمتری برخوردار بودند و درمان شدت درد و افسردگی به بهبود کیفیت زندگی این افراد کمک بسزایی کرد.
در بسیاری از دیگر مطالعات عوامل مختلفی در میزان تاب آوری و چگونگی کیفیت زندگی مبتلایان به درد مزمن بررسی شده است مثلا در سال ۲۰۱۱، باسینسکی۲ و همکارانش اثر اعتقادات دینی را بر کیفیت زندگی و تاب آوری این بیماران بررسی کردند. در این مطالعه ۹۲ بیمار مورد مطالعه قرار گرفت که شامل ۳۷ زن و ۵۵ مرد می شد، که کل جامعه مورد مطالعه ۲ گروه را شامل بود، یک گروه شامل ۵۷ نفر از بیمارانی بودند که به باورهای دینی پایبند بودند و گروه دیگر شامل ۳۵ نفر از بیمارانی بودند که اعتقادی به باورهای دینی نداشتند. کیفیت زندگی این افراد با پرسشنامه ۳۰ QLQC – مورد بررسی قرار گرفت و شدت درد نیز با معیارهای دیداری رده بندی شد. به دنبال آنالیز داده ها نتایج نشان داد افرادی که پایبند به باورهای دینی بودند از تاب آوری بالاتری برخوردارند. از طرفی در این مطالعه پس از مدتی برای کاهش درد بیماران هر دو گروه از داروهای مسکن استفاده کردند و دوباره کیفیت زندگی این دو گروه را بررسی کردند و مشاهده شد افراد با باورهای دینی که تحت درمان با داروی مسکن قرار گرفتند از کیفیت زندگی بهتری برخوردار خواهند بود.
۱٫ Barcelos
۲٫ Basin ´ski
در مطالعه ای که لیم۱، پیترز۲، ولاین۳، کلیف۴ ۲۰۰۵، بر روی ۱۲۰۸ بیمار مبتلا به درد مزمن انجام دادند، از بیماران علاوه بر پرسشنامه های(MPQ5)،(PCCL6)،(PCS7)و(Rand list-36)،سایر اطلاعات دموگرافیک مانند شدت درد، مکان درد در بدن، علت درد گرفته شد. نتایج پژوهش مشخص کرد که بین مدت زمان ابتلا به در و کیفیت زندگی رابطه معنا داری وجود ندارد، اما نتایج پژوهش نشان داد که زمانی که بحث درمان باشد طول مدت درد میتواند به عنوان یک عامل تاثیر گذار باعث بالا رفتن کیفیت زندگی می شود.
حیدری نژاد و همکارانش در سال ۲۰۱۱، چگونگی کیفیت زندگی مبتلایان به سرطان را مورد بررسی قرار دادند. کل جامعه آماری آن ها شامل ۲۰۰ فرد مبتلای بالای ۱۸ سال سن بود، برای بررسی کیفیت زندگی از پرسشنامه ۳۰ QLQC – استفاده شد. نتایج نشان داد که آنچه بر کیفیت زندگی این افراد نقش عمده ایفا میکند، نوع درمان مناسب و شیوه های مؤثر درمانی میباشد، و این نوع مقابله با بیماری است که تاب آوری را در این افراد زیاد کرده و به بهبود زندگی شان کمک میکند. همچنین نتایج نشان داد که کیفیت زندگی در افرادی که درد نداشتند نسبت به بیمارانی که درد داشتند در سطح بسیار بالاتری بود. از طرفی آنالیز داده ها بیانگر رابطه چشمگیر بین نوع سرطان و شدت درد در ضعف و ناتوانایی این بیماران بود، در حالی که سایر اطلاعات دموگرافیک نیز شامل: سن، تحصیلات، میزان درآمد و… ارتباط چشمگیری با کیفیت زندگی این بیماران داشتند.
۱٫ Lame
۲٫ Peters
۳٫ Velayen
۴٫ Kleef
۵٫ McGill Pain Questionnaire
۶٫ Pain Coping & Cognition List
۷٫ Pain Catastrophising Scale
شییربل۱ و همکارانش در سال ۲۰۱۱ کیفیت زندگی مبتلایان به التهاب روده را مورد بررسی قرار دادند. جامعه آماری این گروه شامل ۳۳۴ فرد مبتلا بین سنین ۸۰-۱۸ سال بود. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که آنچه به عنوان عامل اصلی تاثیر بر کیفیت زندگی این افراد است شدت درد موجود در هر فرد میباشد، چرا که جامعه مورد مطالعه این گروه شامل افرادی بودند که شدت درد در آن ها متفاوت بود، به طوری که یکسری از افراد مورد مطالعه مورد عمل جراحی قرار گرفته بودند که انجام عمل جراحی در این نوع بیماران منجر به کاهش درد در این افراد می شد که تنها در زنان باعث بهبود کیفیت زندگی شده بود.
الاندر۲ و همکارانش در سال ۲۰۰۹ کیفیت زندگی و رابطه آن با تاب آوری در ۲۰۹ بیمار مرد مبتلا به هموفیلی که از درد مزمن مفاصل رنج می بردند را مورد بررسی قرار دادند. با بررسی نتایج بیان کردند که شدت درد نقش عمده ای در چگونگی کیفیت زندگی این افراد دارد. همچنین افراد تاب آور از میزان سلامت جسمی و روانی و کیفیت زندگی بالاتری برخوردار خواهند بود.
“
فرم در حال بارگذاری ...