وبلاگ

توضیح وبلاگ من

پیش بینی تحلیل رفتگی آموزشی بر اساس تحریف شناختی و باورهای غیر منطقی در دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان

 
تاریخ: 25-12-99
نویسنده: نجفی زهرا

اس تحقیقات چنج، راند و استرانگ (2000) ؛فیمین، فاستانا و تاشنر(1989) ؛ مارتینز، مارکوس، سالانوا و لوپز دا سیلوا (2002) ؛مک کارتی، پرتی و کاتانو(1990) ، دانشجویان ممکن است این پدیده را به این دلیل تجربه کنند که شرایط یادگیری برای آنان ، سطوح بالایی از تلاش را می طلبد و مکانیسم های حمایتی که راهکارهای کنار آمدن موثر با مشکلات را تسهیل می کند مهیا نمی سازد.

 

 

تحلیل رفتگی آموزشی در موقعیت های آموزشی میتواند منجر به غیبت بیشتر و انگیزه کمتر برای انجام کارهای مورد نیاز دوره تحصیل و درصد بالاتر ترک تحصیل در دانشگاه شود(سالما- آرو و همکاران،2008). افرادی که از این موضوع رنج می برند معمولا علائمی مانند بی اشتیاقی نسبت به مطالب درسی، ناتوانی در ادامه حضور مستمر در کلاس های درس، مشارکت نکردن در فعالیت های کلاسی، احساس بی معنایی در فعالیت های درسی و احساس ناتوانی در فراگیری مطالب درسی را تجربه می کنند (تاپینن تانر و همکاران، 2005؛ اسچافلی، مارتینز، پینتو و سالانوا ، 2002؛آهولا و هاکانین، 2007؛کاسکه و کاسکه ، 1991؛ نیومن ، 1990).

 

 

بنابراین شناسایی متغیرهای پیش بینی کننده ی تحلیل رفتگی آموزشی یک موضوع اساسی است. از جمله متغیرهای مهم اثر گذار بر این موضوع ، تحریف شناختی و باورهای غیر منطقی هستند.

 

 

الیس باورهای غیرمنطقی را اینگونه تعریف می کند: هرگونه فکر، هیجان و یا رفتاری که منجر به تخریب نفس و از بین رفتن خود می‌شود و پیامدهای مهم آن اختلال در بقا، خوشحالی و شادمانی است(شفیع‌آبادی ، 1389(.

 

 

یکی از مؤلفه‌های شناختی که ارتباط نزدیکی با تفکرات غیرمنطقی دارد، ارزیابی های غیرعقلانی افراد از نحوه رویارویی با پدیده‌ها و ارتباطات بین فردی است که عمدتا نیز ناکارآمد و ناسالم هستند و بک (1995) از آنها تحت عنوان تحریف‌های شناختی یاد می‌کند و این تحریف‌ها باعث می‌گردند که ما خود را بیشتر یک قربانی ببینیم تا یک مقابله‌کننده. از این رو مشکلات زندگی، نارضایتی و ناراحتی بیشتری را در ما ایجاد می‌کند(گیبس، 2004).

 

 

با توجه به اینکه در پژوهش های گذشته تحقیقی درباره ی رابطه تحریف شناختی و باورهای غیر منطقی با تحلیل رفتگی آموزشی انجام نشده است در طی این پژوهش به بررسی رابطه ی بین این سه متغیر خواهیم پرداخت.

 

 

لذا عمده ترین مسائلی که این پژوهش با آن روبروست این است که میزان تحریف شناختی و باورهای غیر منطقی دانشجویان چقدر است؟ آیا بین تحریف های شناختی و باورهای غیرمنطقی با تحلیل رفتگی آموزشی رابطه وجود دارد؟ آیا به وسیله تحریف های شناختی و باورهای غیر منطقی می توان تحلیل رفتگی آموزشی دانشجویان را تبیین و پیش بینی کرد؟

 

 

3-1 ضرورت انجام پژوهش

 

 

 نیومن (1990) معتقد است که تحلیل رفتگی آموزشی در دانشجویان بنا به دلایل مختلف یکی از عرصه های مهم تحقیقاتی دانشگاه است. دلیل اول این است که بررسی این مهم می تواند کلید مهم درک رفتارهای مختلف دانشجویان، مانند عملکردتحصیلی در دوران تحصیل باشد. دوم اینکه این موضوع رابطه دانشجویان را با دانشکده و دانشگاه خود تحت تأثیر قرار می دهد. دلیل سوم این است که مفهوم ذکر شده می تواند شوق و اشتیاق دانشجویان را به ادامه تحصیل تحت تأثیر قرار دهد. با توجه به این دلایل ، شناسایی متغیرهای پیش بینی کننده تحلیل رفتگی آموزشی یکی از موضوع های اساسی در نهاد آموزش عالی است.

 

 

لازم به ذکر است در مورد علت های پدید آمدن این مسئله ، ممکن است یکی از دلایل آن طرز فکر و باورهای افراد باشد خصوصا اگر این باورها، ناکارآمد باشند. به قول الیس ناراحتی‌های هر فرد زاییده افکار غیرمنطقی او است (شفیع‌آبادی، 1389) و ضرورت پرداختن به این موضوع حل مشکل تحلیل رفتگی آموزشی براساس فرآیندهای فکری ناکارآمد دانشجویان است. تفکرات ناسالم یا تحریف‌های شناختی به عنوان فرآیندهای ناسالم نیز مشکلات عدیده‌ای را برای افراد ایجاد می‌کنند. ضرورت کاربردی این پژوهش بررسی دلایل و عوامل فردی از جمله باورهای غلط و غیرمنطقی و تحریف‌های شناختی و فکری است. تفکرات افراد و نحوه حل مسائل آنها و باورهایی که در مورد خود و دیگران دارند می‌تواند به عنوان یک عامل مهم در تبیین و پیش‌بینی تحلیل رفتگی آموزشی نقش داشته باشد .

 

 

4-1 اهداف پژوهش

 

 

الف) هدف کلی:

 

 

شناسایی رابطه تحریف شناختی و باورهای غیر منطقی با تحلیل رفتگی آموزشی دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا.

 

 

ب) هدف های فرعی:

 

 

1- تعیین رابطه بین تحریف شناختی و خستگی هیجانی دانشجویان.

 

 

2-تعیین رابطه بین تحریف شناختی و بدبینی (بی علاقگی)آموزشی دانشجویان.

 

 

3-تعیین رابطه بین تحریف شناختی و ناکارآمدی آموزشی دانشجویان.

 

 

4-تعیین رابطه بین باورهای غیر منطقی و خستگی هیجانی دانشجویان.

 

 

5-تعیین رابطه بین باورهای غیر منطقی و بدبینی (بی علاقگی) آموزشی دانشجویان.

 

 

6- تعیین رابطه بین باورهای غیر منطقی و ناکارآمدی آموزشی دانشجویان.

 

 

7- تعیین رابطه بین تحریف شناختی و باورهای غیر منطقی دانشجویان.

 

 

8- پیش بینی تحلیل رفتگی آموزشی بر اساس تحریف شناختی و باورهای غیر منطقی.

 

 

 5-1 فرضیه های پژوهش

 

 

الف)فرضیه اصلی:

 

 

تحریف های شناختی و باورهای غیر منطقی سهم معنا داری در پیش بینی تحلیل رفتگی آموزشی دارند.

 

 

ب)فرضیه های فرعی:

 

 

1- بین تحریف شناختی و خستگی هیجانی دانشجویان رابطه مثبت وجود دارد.

 

 

2- بین تحریف شناختی و بدبینی (بی علاقگی) آموزشی دانشجویان رابطه مثبت وجود دارد.

 

 

3- بین تحریف شناختی و ناکارآمدی آموزشی دانشجویان رابطه مثبت وجود دارد.

 

 

4- بین باورهای غیر منطقی و خستگی هیجانی دانشجویان رابطه مثبت وجود دارد.

 

 

5- بین باورهای غیر منطقی و بدبینی (بی علاقگی) آموزشی دانشجویان رابطه مثبت وجود دارد.

 

 

6- بین باورهای غیر منطقی و ناکارآمدی آموزشی دانشجویان رابطه مثبت وجود دارد.

 

 

7- بین تحریف شناختی و باورهای غیر منطقی دانشجویان رابطه مثبت وجود دارد.

 

 

8-بر اساس تحریف شناختی می توان تحلیل رفتگی آموزشی دانشجویان را پیش بینی کرد.

 

 

9- بر اساس باورهای غیر منطقی می توان تحلیل رفتگی آموزشی دانشجویان را پیش بینی کرد.

 

 

6-1 متغیرهای پژوهش

 

 

الف)متغیرهای پیش بین: باورهای غیر منطقی و تحریف شناختی

 

 

ب)متغیر ملاک: تحلیل رفتگی آموزشی(خستگی هیجانی – بدبینی آموزشی و ناکارآمدی آموزشی)

 

پایان نامه - مقاله - تحقیق

ج)متغیر های کنترل کننده: سال ورود به دانشگاه و دوره تحصیلی(کارشناسی)

 

 

7-1 تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرها

 

 

الف)تعاریف مفهومی

 

 

  تحریف شناختی: فرض‌ها و باورهای جهت‌گیرانه‌ای هستند که فرد نسبت به خود، جهان، اطراف و آینده دارد. این نگرش‌ها موجب جهت‌گیری فهم و ادراک فرد از رویدادها شده و احساسات و رفتارها را تحت تأثیر قرار می‌دهند و فرد را مستعد فرسودگی، اضطراب، و دیگر آشفتگی‌های روانشناختی می‌کند (اسمیت ، 1994).

 

 

–  باورهای غیرمنطقی: باورهایی که بر روان فرد سلطه دارند و عامل تعیین‌کننده نحوه تعبیر و معنی دادن به رویدادها و تنظیم‌کننده کیفیت و کمیت رفتارها و عواطف است که حقیقت ندارند و با واقعیت منطبق نیستند (کولهان و واتسون ،2003(.

 

 

–  تحلیل رفتگی آموزشی: تحلیل رفتگی آموزشی اغلب به عنوان یک خستگی هیجانی ، تهی شدن از ویژگی های فردی و کاهش عملکرد شخصی تعریف می شود(مسلش و جکسون،1984).

 

 

–  خستگی هیجانی: این مفهوم به صورت احساس فشار به ویژه خستگی مزمن ناشی از کار بیش از اندازه در فعالیت‌های درسی تعریف می شود( برسو ، سالانووا و اسچافلی، 2007؛ تاپیتن تانر  و همکاران ، 2005).

 

 

–  بدبینی آموزشی: بدبینی آموزشی به صورت نگرش بدبینانه و بی‌تفاوتی نسبت به کارهای مدرسه، فقدان علاقه نسبت به کارهای مربوط به تحصیل و بی‌معنی پنداشتن آنها تعریف می شود ( برسو و همکاران، 2007؛ تاپیتن تانر و همکاران، 2005).

 

 

–  ناکارآمدی آموزشی: این مفهوم به صورت احساس شایستگی پایین، پیشرفت کم و فقدان احساس موفقیت در تکالیف تحصیلی تعریف می‌شود( برسو و همکاران، 2007؛ تاپیتن تانر و همکاران، 2005).

 

 

ب)تعاریف عملیاتی

 

 

–  تحریف شناختی: نمره ای که فرد با استفاده از پرسشنامه تحریف شناختی(بک و وایسمن ،1978)کسب       می کند نشان دهنده تحریف شناختی است.

 

 

 – باورهای غیر منطقی: نمره ای که فرد با استفاده از پرسشنامه باورهای غیر منطقی(جونز ،1968)کسب         می کند نشان دهنده باورهای غیر منطقی است.

 

 

 – تحلیل رفتگی آموزشی: نمره بالای 30 که فرد با استفاده از پرسشنامه تحلیل رفتگی آموزشی (برسو، 1977، به نقل از برسو، سالانوا و اسچافلی، 2007) کسب می کند نشان دهنده تحلیل رفتگی آموزشی است.

 

 

 – خستگی هیجانی: نمره بالای 10 که فرد با استفاده از پرسشنامه تحلیل رفتگی آموزشی کسب می کند و بر اساس سوالاتی که خستگی هیجانی را می سنجند مشخص می شود،که  نشان دهنده خستگی هیجانی است.

 

 

 بدبینی آموزشی: نمره بالای 8 که فرد با استفاده از پرسشنامه تحلیل رفتگی آموزشی کسب می کند و بر اساس سوالاتی که بدبینی آموزشی را می سنجند مشخص می شود ،که نشان دهنده بدبینی آموزشی است.

 

 

–  ناکارآمدی آموزشی: نمره بالای 12 که فرد با استفاده از پرسشنامه تحلیل رفتگی آموزشی کسب می کند و بر اساس سوالاتی که ناکارآمدی آموزشی را می سنجند مشخص می شود،که  نشان دهنده ناکارآمدی آموزشی است.


فرم در حال بارگذاری ...

« بررسی و مقایسه کمال گرایی، احساس تنهایی و حساسیت به اضطرابپیش بینی درماندگی‌آموخته‌شده آموخته‌شده براساس ویژگی های شخصیتی »