وبلاگ

توضیح وبلاگ من

" دانلود متن کامل پایان نامه ارشد | آیا بین هوش فرهنگیوتعهد سازمانی معلمان ابتدایی رابطه معنادار وجود دارد – 7 "

 

فرهنگ استدلال ووبدالی است بین آنچه افراد درجهان انجام می‌دهند وآنچه برای آن ها انجام می‌دهد ( ‌آهن‌چیان و همکاران ،۱۳۹۱).گرچه بهره هوشی[۱۶] از سال های دور مورد توجه روانشناسان قرار گرفته داشته و

 

آزمون های بسیاری برای سنجش وتقویت آن ارائه گردیده است. اما ابعاد جدید هوشی مانندهوش عاطفی وهوش فرهنگی تنها در سال های اخیر مورد توجه وبررسی قرار گرفته اند و( نائیجی وعباسعلی زاده ، ۱۳۸۶ ). همراه با روند جهانی شدن عبارات گونانگون مانند « شایستگی بین فرهنگی[۱۷] » ویا « شایستگی های جهانی[۱۸] » درطول چندین سال ، برای نام گذاریتوانایی ومهارت افراد برای سازگاری وانجام وظیفه به طور اثربخش درفرهگ های مختلف مورد استفاده بود.اما مفهوم هوش فرهنگی ، به عنوان نوعی خاص ازهوش ، برای اولین ‌بار توسط ارلی وانگ[۱۹] ‌از محققان کسب وکارلندن مطرح شد وبه عنوان تئوری جدیدی در دنیای مدیریت وروانشناسی سازمانی پدیدارگشت. بعدها کنسرسیومی ازاساتیدآمریکا وانگلیس ‌و آسیا ، هوش فرهنگی را ارزیابی سیستماتیک ظرفیت فرد برای رویارویی با افرادی ‌از فرهنگ متفاوت تعریف کردند ( بنتن ولینچ[۲۰] ، ۲۰۰۷) .

 

هوش فرهنگی نوعی از هوش است که ارتباط بسیار زیادی با محیط کاری متنوع دارد.توانایی فرد برای تطبیق باارزش ها ، سنت ها وآداب رسوم متفاوت ازآنچه که ‌در زمینه فرهنگی خودبه آن عادت ‌کرده‌است ‌و کارکردن دریک محیط متفاوت فرهنگی ، معرف هوش فرهنگی است (‌آهن‌چیان و همکاران ،۱۳۹۱). هم چنین ، هوش فرهنگی ، بینش های فردی را دربرمی گیردکه برای انطباق باموقعیت ها وتمایلات میان فرهنگی وحضور موفق در ‌گروه‌های کاری چند فرهنگی مفید است ( عباسعلی زاده ،۱۳۸۷ ) .چارچوب هوش فرهنگی ازدیدگاه ایرلی وآنگ (۲۰۰۳) شامل سه بعد شناختی ( اظهاری ، رویه ای ، قیاسی ، تشخیص الگوها ) ، بعدانگیزشی ( خودباوری ، پشتکار ، اهداف ، ارتقاء ) و بعد رفتارهای ضروری و بعدرفتاری( تهیه لیست رفتارهای ضروری ، اقدامات ، عملکردها وآداب ورسوم ، عادت ها ) است. ‌بر اساس تقسیم بندی مرکزمطالعات هوش فرهنگی ، هوش فرهنگی به چهاربخش فراشناختی[۲۱] ، شناختی[۲۲] ، انگیزشی[۲۳] ، و رفتاری[۲۴] تقسیم می شود ( مرکزمطالعات هوش فرهنگی[۲۵] ، ۲۰۰۵ ؛ نقل از حسینی نسب وقادری ، ۱۳۹۰ ) .

 

تمپلروتای[۲۶] ( ۲۰۰۶ ؛ نقل از حسینی نسب وقادری ، ۱۳۹۰) ‌به این نتیجه رسیدند که رابطه مثبت بین مؤلفه‌ انگیزشی هوش فرهنگی با هرسه نوع سازگاری عمومی ، سازگاری بین فرهنگی وسازگاری شغلی وجود داراد. کاظمی (۱۳۸۷) ‌به این نتیجه رسید که بین هوش فرهنگی وابعاد آن وعملکرد ، ارتباط وجود دارد. عباسعلی زاده(۱۳۸۷) براین باوراست که هوش فرهنگی ‌و هر کدام از مؤلفه‌ های فرا شناختی ، شناختی ، انگیزشی ورفتاری ، تاثیرمثبتی در روی انگیزه توفیق طلبی مدیران دارند. دررابطه با تعهدسازمانی هم پژوهش های مختلفی در داخل وخارج کشورصورت گرفته است. کرمیک درپژوهشی که ‌در سال‌ ۲۰۰۰انجام شد ، به بررسی ومطالعه نگرش های شغلی همچون رضایت شغلی ، تعهد سازمانی وتعهد شغلی ورابطه آن ها با سازگاری شغلی پرداخت. درپایان مطالعه ، این نتیجه به دست آمدکه بین رضایت شغلی وتعهدسازمانی رابطه مثبت ومعنا داری وجود دارد. خشنودی( ۱۳۸۳ ؛ نقل از صداقتی فرد وفلج اسدی ،۱۳۹۰) به بررسی تاثیرابعاد رضایت شغلی برتعهد سازمانی معلمان مردوزن دبیرستان هایی شهر شیراز پرداخت ونتیجه گرفت که بین مؤلفه‌ های کار ، سرپرست،همکاران با تعهدسازی ارتباط معنادار وجود دارد. ولی بین رضایت از ارتقاء وپرداخت وارتقاء با تعهد سازمانی رابطه مشاهده نشد.پس ازآنجا که معلمان از اعضای مهم آموزش وپرورش محسوب می شود وتعهد آنان به سازمان ، در پیشبرد اهداف سازمان وکار آمدی خود آنان مؤثر است واگر از هوش بالایی برخوردار باشد عملکرد بهتری خواهندداشت وباتوجه به بررسی های صورت گرفته ، مشخص شد که درهیچ پژوهشی به بررسی این دو متغییر پرداخته نشده است. حال مسئله پژوهش ‌حاضر این است : « آیا بین هوش فرهنگیوتعهد سازمانی معلمان ابتدایی رابطه معنادار وجود دارد؟ »

 

اهمیت وضرورت تحقیق

 

نیروی انسانی وفادار ، متعمد و دلبسته که با اهداف وارزش های سازمانی سازگار بوده ومتمایل به حفظ عضویت سازمانی است ، حاضر است فراتر از وظایف مقرر خود فعالیت کند ‌و موجبات اثر بخشی وارتقا سطح عملکرد سازمان را به خوبی فراهم آورد. برعکس ، نیروی انسانی ناراضی ویا بااحساس وفاداری ، تعمدودلبستگی کم نه تنها خود ‌در صحبت نیل به اهداف سازمان حرکت نمی کند ، بلکه درایجاد فرهنگ بی اعتنایی در بین همکاران نیز ممکن است مؤثر باشد ( کمینیان ،۱۳۸۲با نقل از صداقتی فرد وفلج اسدی ،۱۳۹۰). درتعریف وسنجش تعمد سازمانی ، به شکل قابل ملاحظه ای اختلاف نظر وجود دارد.تعریف های متفاوتی از تعهد سازمانی وجود دارد ، اما هریک از آن ها یکی از سه موضوع کلی ، وابستگی عاطفی ، مدرک هزینه ها و احساس تکلیف را منعکس می‌کنند.( دولت آبادی فراهانی ، ۱۳۷۸ ). سیمونز[۲۷] ‌در سال‌ ۲۰۰۵ درپژوهشی تحت عنوان عوامل پیش‌بینی کننده ی میزان تعهدسازمانی دربین کارمندان به بررسی تاثیرفرهنگ سازمانی ورضایت شغلی بر روی تعهدسازمانی آن ها پرداخت.یافته های او نشان داد که بین رضایت شغلی وتعهد سازمانی همبستگی مثبت ومعنادار وجود دارد.

 

اصطلاح تعهد سازمانی عبارت انداز نگرش های مثبت یا منفی افراد نسبت به کل سازمانی که درآن مشغول به کارهستند.درتعهدسازمانی شخص نسبت به سازمان احساس وفاداری قوی دارد ‌و ازطریق آن ، سازمان خودرا مورد شناسایی قرار می‌دهد ( استرون ،۱۳۷۷). از زمانی که پدیده ای به نام هوش توسط آلفردبینه[۲۸] درفرانسه به صورت عددورقم نمودکمی پیداکردواصطلاح بهره هوشی توسط ترمن[۲۹] معرفی شده نزدیک به یک قرن می گذرد.از ان زمان تاکنون بسیاری از روانشناسان ، تعاریف وطبقه بندی های مختلفی از هوش به دست داده وبر ان اساس به تهیه ابزارهایی پرداخته‌اند .که مدعی سنجش این کیفیت ذهنی هستند .به طورکلی هوش عبارت است از ظرفیت فرد برای تفکر ، استدلال وحل مسئله به طور مولد وسازنده ( نقل از قلی پور ،۱۳۸۶ ). فرهنگ ، ارزش ها ، ایده ها ، نگرش ها ونمادهای اگاهانه ای است که رفتار انسان ‌را شکل می‌دهد واز نسلی به نسل ‌دیگر منتقل می شود (پیتر[۳۰] و همکاران ، ۲۰۰۵ ؛ نقل از حسینی نسب وقادری ،۱۳۹۰). ارلی وانگ هوش فرهنگی را ساختار مستقلی از فرهنگ می دانند که در شرایط خاص فرهنگی به کار می رود ( کرون ، ۲۰۰۸ ؛ نقل از رحیم نیا و همکاران ، ۱۳۸۸). تمپلر ، تای وچندر اسکار[۳۱] (۲۰۰۶ )نیز طی پژوهشی با عنوان ” هوش انگیزشی ، نمای واقعی شغل ، نمای واقعی وزندگی وسازگاری بین فرهنگی ” دریافتند که بعدانگیزشی هوش فرهنگی بر توانمندی فرد در سازگاری خود با وظایف بین‌المللی تاثیر گذار است . یافته های ان ها نشان داد که افرادی که تمایل وانگیزه کشف فرهنگ جدید را دارند وقابلیت های خود درسازگی با محیط های فرهنگی جدید را باور می‌کنند.‌بنابرین‏ بابررسی های صورت گرفته که درمورد انواع هوش انجام شده است وپژوهش ها مربوط به تعمد سازمانی این نتیجه حاصل شد که انجام چنین پژوهشی تاکنون صورت نگرفته واجرای آن ضروری است.

 

 

اهداف تحقیق

 

بطورکلی هرتحقیق به دنبال اهداف خاصی است که انجام کلی مراحل تحقیق درجهت رسیدن آن اهداف می‌باشد در این تحقیق درصد رسیدن به اهداف زیر می باشیم.

 

هدف کلی

 

تعیین رابطه هوش فرهنگی با تعهد سازمانی معلمان ابتدایی.

 

اهداف فرعی

 

۱٫ تعیین رابطه هوش فرهنگی با پذیرش ‌و باور به ارزش ها واهداف سازمان (تعمدعاطفی) درمیان معلمان ابتدایی.

" دانلود پایان نامه و مقاله – مدل اریلی و چاتمن – 10 "

 

در پژوهشی که توسط جنسن۲، تامسون۳، هاستد۴،۲۰۰۶ در دانمارک انجام شده است اکثر افراد مورد مطالعه زنان ۴۵ تا ۶۶ سال متاهل بودند. ۵۴% از این افراد حداقل ۵ سال از درد مزمن رنج می‌برند و اکثر آن ها از دردهای نوروپاتیک رنج می‌برند و محل آن اکثرا کمر می‌باشد. همچنین در مطالعه ای که در سال ۲۰۰۲ در همین مرکز انجام شده است نیز اکثر شرکت کنندگان خانم های متاهل بودند که نشان “

 

 

 

شکل (۲-۱). عوامل مؤثر تعهد سازمانی از دید می‌یر و آلن (۱۹۹۷) (انصاری و همکاران، ۱۳۸۹، ص۵۰)

 

مدل اریلی و چاتمن[۸۸]

 

اریلی و چاتمن (۱۹۸۶) معتقدند که پیوند بین فرد و سازمان می‌تواند، سه شکل متابعت همانند سازی و درونی کردن را به خود بگیرد. متابعت زمانی اتفاق می‌افتد که نگرش‌ها و رفتارهای همسو با آن ها به منظور کسب پاداش‌های خاص اتخاذ می‌شود. همانند سازی زمانی اتفاق می‌افتد که فرد نفوذ را به خاطر‌ایجاد یا حفظ رابطه ارضا کننده می‌پذیرد. سرانجام درونی کردن، رفتاری که از ارزش‌ها و یا اهداف نشأت گرفته را منعکس می‌کند که با ارزش‌ها یا اهداف سازمان منطبق است. بررسی جدیدتر از یک نمونه بزرگتر، دو نوع تعهد را به جای سه نوع تعهد مشخص کرد که تعهد ابزاری(متابعت) و تعهد هنجاری (همانند سازی و درونی کردن) نامیده شدند (رهنمای رود پشتی و محمودزاده، ۱۳۸۷، ص ۴۵)

 

مدل می‌یر و شورمن[۸۹]

 

به نظر می‌یر و شورمن تعهد سازمانی دو بعد دارد. آن ها این دو بعد را تعهد مستمر (میل به ماندن در سازمان) و تعهد ارزشی(تمایل به تلاش مضاعف) نامیدند. (رهنمای رود پشتی و محمودزاده، ۱۳۸۷، ص ۴۷). تعهد مستمر به معنای میل ماندن در سازمان و تعهد ارزشی به معنای تلاش مضاعف برای سازمان. در واقع در این مدل تعهد مستمر، مرتبط با تصمیم ماندن یا ترک سازمان است، در صورتی که تعهد ارزشی مرتبط با تلاش مضاعف در جهت حصول به اهداف سازمانی است. در حالی که در مدل آلن ومی‌یر این هر سه جز تعهد مبنی بر ادامه ماندن در سازمان و یا ترک آن می‌باشد. (بهروان و سعیدی، ۱۳۸۸، ص ۱۸۶)

 

مدل بالفور و کسلر[۹۰]

 

مبنای سه مؤلفه‌ مورد تأکید بالفور و کسلر (۱۹۹۶) با عنوانهای تعهد همانند سازی شده[۹۱]، تعهد پیوستگی[۹۲] و تعهد مبادله‌ای[۹۳] (که مجموع آن ها تعهد سازمانی کلی را پدید می‌آورند) می‌باشد. بالفور و وکسلر (۱۹۹۶) تعهد همانند سازی شده را تعهد پدید آمده بر مبنای عضویت در سازمان (که برای عموم مورد احترام و ارزش بوده و در کارکنان سازمان احساس غرور به وجود می‌آورد) معرفی کرده‌اند. در تعهد پیوستگی، اعضای یک سازمان خود را مانند یک گروه پیوسته و در قالب یک خانواده تلقی می‌کنند. تعهد مبادله ای در قالب واکنش به توجه، حمایت و تشویق سازمان به

 

    1. Human Resource Management ↑

 

    1. Management ↑

 

    1. Decenzo & Robbins ↑

 

    1. Arthur ↑

 

    1. Pfeffer ↑

 

    1. Pfeffer& Veiga ↑

 

    1. Dyer and Holder ↑

 

    1. Decenzo & Robbins ↑

 

    1. Retention ↑

 

    1. Frank et al ↑

 

    1. Cascio ↑

 

    1. Johnson ↑

 

    1. Abbasi and Hollman ↑

 

    1. Hale ↑

 

    1. Ehrenberg and Smith ↑

 

    1. Cheng Lian Chew ↑

 

    1. McNee et al ↑

 

    1. Dckel ↑

 

    1. Salman Bashir ↑

 

    1. Sunil Ramlall ↑

 

    1. Cappelli ↑

 

    1. Cole ↑

 

    1. Compensation ↑

 

    1. Pfeffer ↑

 

    1. Woodruffe ↑

 

    1. Zhang and Chen ↑

 

    1. Motivation – Hygiene Theory ↑

 

    1. Heszberg ↑

 

    1. Hansen ↑

 

    1. Higginbotham ↑

 

    1. Tangible Compensation ↑

 

    1. Intangible Compensation ↑

 

    1. Internal Awards ↑

 

    1. External Awards ↑

 

    1. Mathieu and Zajac ↑

 

    1. Williams and McDermid ↑

 

    1. Career Development Opportunities ↑

 

    1. Career ↑

 

    1. Internal Career ↑

 

    1. External Career ↑

 

    1. Career Development ↑

 

    1. Hall ↑

 

    1. Career Planning ↑

 

    1. Career Management ↑

 

    1. Hall ↑

 

    1. Sturges, Jane, Neil Conway, David Guest, and Andreas Liefooghe ↑

 

    1. Psychological Contract ↑

 

    1. Maurer, Todd J., and Michael Lippstreu ↑

 

    1. Supervisor Support ↑

 

    1. human face ↑

 

    1. Eisenberger ↑

 

    1. Ontario ↑

 

    1. Berg, P. & Kalleberg, A. L. & Appelbaum, E ↑

 

    1. Kalliiath and Beck ↑

 

    1. Ramlall ↑

 

    1. Pare et al ↑

 

    1. ORGANISATIONAL COMMITMENT ↑

 

    1. De Groot & Cross ↑

 

    1. Draker ↑

 

    1. Handy ↑

 

    1. Conter ↑

 

    1. Henry Fayol ↑

 

    1. Values ↑

 

    1. Attitudes ↑

 

    1. Job Satisfaction ↑

 

    1. Job Involvement ↑

 

    1. Oxford English Dictionary ↑

 

    1. Becker ↑

 

    1. Compliance ↑

 

    1. Identification ↑

 

    1. Internalization ↑

 

    1. Salancik ↑

 

    1. Chatman and O’Reilly ↑

 

    1. Kanter ↑

 

    1. Mowday et al ↑

 

    1. Grusky ↑

 

    1. Hall & et al ↑

 

    1. Wiener ↑

 

    1. Porter ↑

 

    1. Becker and Homans ↑

 

    1. Meyer & Allen ↑

 

    1. Affective Commitment ↑

 

    1. Continuance Commitment ↑

 

    1. Normative Commitment ↑

 

    1. Becker ↑

 

    1. Meyer & Allen ↑

 

    1. wiener and vardi ↑

 

    1. O’Reilly & Chatman ↑

 

    1. Mayer & Schoorman ↑

 

    1. Balfour, Danny L., and Barton Wechsler ↑

 

    1. Affiliation Commitment ↑

 

    1. Identification Commitment ↑

 

” می‌دهد که زنان در خطر بیشتری نسبت به آقایان از نظر مشکلات جسمی و روحی قرار دارند و با سطح تحصیلات و وضعیت تاهل رابطه آماری معنی داری ندارد و درد سوماتیک در دهه سوم زندگی به بعد در افراد بدون تحصیلات عالیه و بیکار بیشتر دیده می شود.

 

۱٫ Howking 3. Thomson

 

۲٫ Jensen 4. Hoisted

 

در مطالعه دیگری که در نروژ، توسط دیسویک۱ و همکاران در سال ۲۰۰۳ انجام شده است میانگین سنی افراد ۴۷ سال بوده است که اکثرا خانم و متاهل بوده اند و اکثر آن ها بالای دیپلم هستند، ۲۱% دارای کار تمام وقت و یا نیمه وقت می‌باشند میانگین مدت دوره درد در این بیماران ۱۰ سال بوده است و ۵۶% از آن ها از دردرهای عضلانی اسکلتی رنج می‌برند، ۴۸% از آن ها از مقادیر کم مسکن ها و ۵۲% از مقادیر زیاد مسکن ها استفاده می نمایند.

 

سوزا۲ و همکاران در سال ۲۰۱۱ کیفیت زندگی مبتلایان به دردهای مزمن لگنی را مورد مطالعه قرار دادند جامعه آماری این مطالعه شامل ۵۷ بیما ر مبتلا بود که میانگین سنی این افراد ۲۵-۴۸ سال بود. برای بررسی کیفیت زندگی این افراد از پرسشنامه WHOQOL استفاده شد. برای بررسی میزان شدت درد در این بیماران از معیار ۰-۱۰ استفاده کردند که نمره ۰ به افراد بدون درد داده می شد و نمره ۱۰ بالاترین درد ممکن را در این بیماران نشان می‌داد. برای نمره دهی به میزان کیفیت زندگی طی آنالیز جواب های پرسشنامه ۲۶ سوالی نمرات ۱-۵ مورد بررسی قرار گرفت که هر چه جواب ها به سمت ۵ پیش می‌رفت نشان دهنده برخورداری از کیفیت زندگی بهتر بود. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که افرادی که از شدت درد بیشتری رنج می‌برند از کیفیت زندگی پائین تری برخوردارند.

 

 

 

۱٫ Dysvick

 

۲٫ Souza

 

در مطالعه دیگری که بارسلوز۱ و همکارانش در سال ۲۰۱۰ بر روی زنان مبتلا به دردهای مزمن لگنی انجام شد، با بررسی ۳۰ زن مبتلا به درد مزمن لگنی و ۲۰ زن سالم در گروه کنترل، کیفیت زندگی این زنان را با پرسشنامه ۳۶- SF مورد بررسی قرار دادند. همچنین شدت درد در این افراد را با معیارهای قابل قیاس دیداری مد نظر قرار دادند که پس از بررسی نتایج حاصله پیشنهاد کردند که شدت درد و افسردگی در این بیماران رابطه معکوسی با کیفیت زندگی این افراد داشت به طوری که افرادی که درد بیشتری داشتند نسبت به گروه کنترل از کیفیت زندگی کمتری برخوردار بودند و درمان شدت درد و افسردگی به بهبود کیفیت زندگی این افراد کمک بسزایی کرد.

 

در بسیاری از دیگر مطالعات عوامل مختلفی در میزان تاب آوری و چگونگی کیفیت زندگی مبتلایان به درد مزمن بررسی شده است مثلا در سال ۲۰۱۱، باسینسکی۲ و همکارانش اثر اعتقادات دینی را بر کیفیت زندگی و تاب آوری این بیماران بررسی کردند. در این مطالعه ۹۲ بیمار مورد مطالعه قرار گرفت که شامل ۳۷ زن و ۵۵ مرد می شد، که کل جامعه مورد مطالعه ۲ گروه را شامل بود، یک گروه شامل ۵۷ نفر از بیمارانی بودند که به باورهای دینی پایبند بودند و گروه دیگر شامل ۳۵ نفر از بیمارانی بودند که اعتقادی به باورهای دینی نداشتند. کیفیت زندگی این افراد با پرسشنامه ۳۰ QLQC – مورد بررسی قرار گرفت و شدت درد نیز با معیارهای دیداری رده بندی شد. به دنبال آنالیز داده ها نتایج نشان داد افرادی که پایبند به باورهای دینی بودند از تاب آوری بالاتری برخوردارند. از طرفی در این مطالعه پس از مدتی برای کاهش درد بیماران هر دو گروه از داروهای مسکن استفاده کردند و دوباره کیفیت زندگی این دو گروه را بررسی کردند و مشاهده شد افراد با باورهای دینی که تحت درمان با داروی مسکن قرار گرفتند از کیفیت زندگی بهتری برخوردار خواهند بود.

 

 

 

۱٫ Barcelos

 

۲٫ Basin ´ski

 

در مطالعه ای که لیم۱، پیترز۲، ولاین۳، کلیف۴ ۲۰۰۵، بر روی ۱۲۰۸ بیمار مبتلا به درد مزمن انجام دادند، از بیماران علاوه بر پرسشنامه های(MPQ5)،(PCCL6)،(PCS7)و(Rand list-36)،سایر اطلاعات دموگرافیک مانند شدت درد، مکان درد در بدن، علت درد گرفته شد. نتایج پژوهش مشخص کرد که بین مدت زمان ابتلا به در و کیفیت زندگی رابطه معنا داری وجود ندارد، اما نتایج پژوهش نشان داد که زمانی که بحث درمان باشد طول مدت درد می‌تواند به عنوان یک عامل تاثیر گذار باعث بالا رفتن کیفیت زندگی می شود.

 

حیدری نژاد و همکارانش در سال ۲۰۱۱، چگونگی کیفیت زندگی مبتلایان به سرطان را مورد بررسی قرار دادند. کل جامعه آماری آن ها شامل ۲۰۰ فرد مبتلای بالای ۱۸ سال سن بود، برای بررسی کیفیت زندگی از پرسشنامه ۳۰ QLQC – استفاده شد. نتایج نشان داد که آنچه بر کیفیت زندگی این افراد نقش عمده ایفا می‌کند، نوع درمان مناسب و شیوه های مؤثر درمانی می‌باشد، و این نوع مقابله با بیماری است که تاب آوری را در این افراد زیاد کرده و به بهبود زندگی شان کمک می‌کند. همچنین نتایج نشان داد که کیفیت زندگی در افرادی که درد نداشتند نسبت به بیمارانی که درد داشتند در سطح بسیار بالاتری بود. از طرفی آنالیز داده ها بیانگر رابطه چشمگیر بین نوع سرطان و شدت درد در ضعف و ناتوانایی این بیماران بود، در حالی که سایر اطلاعات دموگرافیک نیز شامل: سن، تحصیلات، میزان درآمد و… ارتباط چشمگیری با کیفیت زندگی این بیماران داشتند.

 

۱٫ Lame

 

۲٫ Peters

 

۳٫ Velayen

 

۴٫ Kleef

 

۵٫ McGill Pain Questionnaire

 

۶٫ Pain Coping & Cognition List

 

۷٫ Pain Catastrophising Scale

 

شییربل۱ و همکارانش در سال ۲۰۱۱ کیفیت زندگی مبتلایان به التهاب روده را مورد بررسی قرار دادند. جامعه آماری این گروه شامل ۳۳۴ فرد مبتلا بین سنین ۸۰-۱۸ سال بود. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که آنچه به عنوان عامل اصلی تاثیر بر کیفیت زندگی این افراد است شدت درد موجود در هر فرد می‌باشد، چرا که جامعه مورد مطالعه این گروه شامل افرادی بودند که شدت درد در آن ها متفاوت بود، به طوری که یکسری از افراد مورد مطالعه مورد عمل جراحی قرار گرفته بودند که انجام عمل جراحی در این نوع بیماران منجر به کاهش درد در این افراد می شد که تنها در زنان باعث بهبود کیفیت زندگی شده بود.

 

الاندر۲ و همکارانش در سال ۲۰۰۹ کیفیت زندگی و رابطه آن با تاب آوری در ۲۰۹ بیمار مرد مبتلا به هموفیلی که از درد مزمن مفاصل رنج می بردند را مورد بررسی قرار دادند. با بررسی نتایج بیان کردند که شدت درد نقش عمده ای در چگونگی کیفیت زندگی این افراد دارد. همچنین افراد تاب آور از میزان سلامت جسمی و روانی و کیفیت زندگی بالاتری برخوردار خواهند بود.

" پایان نامه آماده کارشناسی ارشد | قسمت 12 – 9 "

 

مسئله دوم- اگر شوهر با زن خود نزدیکی کند و در آن زمان مردی با همان زن به شبهه نزدیکی نماید و شرایط الحاق به هر دو موجود باشد در اینجا راه حل منحصر به قرعه است چون زن نسبت به هر دو فراش است.[۱۲۴]

 

از کلمات صاحب حدائق مستفاد می شود: در مسئله مورد نظر استناد به قاعده «الفراش» بلامانع است، ولی چون هر دو نفر(شوهر و مرد اجنبی) صاحب فراش اند، نمی توان به قاعده فوق استناد کرد: پس اگر ثابت شود که صاحب فراش در اینجا تنها شوهر است تمسک به قاعده بلامانع خواهد بود و نوبت به قرعه نخواهد رسید.

 

به نظر می‌رسد که مرد اجنبی نمی تواند صاحب فراش باشد، بلکه فراش اختصاص به شوهر دارد، چنان که در کتاب وافی آمده است:«الولد للفراش ای مالک الفراش و هو الزوج».[۱۲۵]

 

در مجمع البحرین در ماده فرش می‌گوید: الولد للفراش ای للزوج فان کل واحد من الزوجین یسمی فراشاً للاخر کما یسمی کل واحد منهما لباساً للاخر.

 

علامه بجنوردی در کتاب القواعد الفقهیه در تعریف فراش می‌گوید: و اما الفراش فهی عباره عما یفرش لنوم او لغیره و ههنا کنایه عن الزوج الشرعی باعتبار آن من هو زوج شرعاً کان له حق ان ینام معها فیه شرعاً و یستمتع منها.[۱۲۶]

 

فراش هر چیزی است که بر زمین گسترده می شود جهت خواب و مانند آن و در اینجا مراد شوهر شرعی زن است. ‌به این اعتبار که هر شوهری حق دارد با زوجه خود در آن بستر بخوابد.

 

نتیجه می گیریم: در مسئله مورد نظر مالک فراش شوهر است و مرد اجنبی نمی تواند صاحب فراش باشد و چون عبارت«الولد للفراش» مستقل است، چنان که از کلمات صاحب حدائق و علامه بجنوردی(قده) مستفاد می شود در مسئله مورد نظر ولد به همسر ملحق می شود.

 

در شرایع آمده است: و لو طلقها فاعتدت ثم جاءت بولد ما بین الفراق الی اقصی مده الحمل لحق به أذا لم توطأ بعقد و لا شبهه: صاحب جواهر مستند حکم را قاعده فراش می‌داند و می‌گوید: «لانها فراشه» این تعلیل می رساند که قاعده الفراش مستقل است و تنها در مقام نفی زانی نیست.

 

گاهی شبهه از طرف مرد و گاهی از طرف زن شبهه است و مرد می‌داند که این زن، اجنبیه است و گاهی از هر دو طرف شبهه است. در صورت اول حمل بر مرد محلق می شود و از او ارث می‌برد و در صورت دوم به زن ملحق می شود و از او ارث می‌برد و در صورت سوم از هر دو ارث می‌برد یعنی به هر دو ملحق می شود، چنان که قانون مدنی بر آن صراحت دارد:

 

«طفل متولد از نزدیکی به شبهه فقط ملحق به طرفی می شود که در اشتباه بوده و در صورتی که هر دو در اشتباه بوده اند ملحق به هر دو خواهید بود(ماده ۱۱۶۵).

 

در شبهه فرق نمی کند موضوعی باشد یا حکمی: در اشتباه موضوعی شخص می‌داند که نزدیکی با زن اجنبی حرام است ولی او را به اشتباه همسر خود می‌داند و با او نزدیکی می‌کند. مثال دیگر: شخصی با زنی که خواهر رضاعی اوست ازدواج می‌کند و نمی داند که با خواهر رضاعی خود ازدواج ‌کرده‌است. در اثر این ازدواج حملی به وجود می‌آید.

 

در اشتباه حکمی شخص مرتکب نمی داند که این نزدیکی حرام است و آن را مجاز می‌داند و مرتکب می شود، برای مثال: مردی با زنی ازدواج می‌کند که در عده طلاق به سر می‌برد ولی نمی داند که ازدواج در عده حرام و باطل است و در اثر این ازدواج حملی به وجود می‌آید. مثال دیگر: مردی با دختر یا خواهر رضاعی خود ازدواج می‌کند و نمی داند که این ازدواج باطل و حرام است و آن را مجاز می‌داند و با او نزدیکی می‌کند. در همه این صور حمل ناشی از شبهه به صاحب نطفه ملحق می شود و از او ارث می‌برد.[۱۲۷]

 

در کتاب حقوق مدنی آمده است: فرع ۱- آنچه در بالا گفته شد که ولد شبهه مانند فرزند متولد از نکاح صحیح می‌باشد، در صورتی است که نزدیکی از محارم و اقربای نسبی، سببی یا رضاعی از قبیل عمه، خاله، مادرزن، دایه و امثال آن ها واقع نشده باشد والا فرزندی که به شبهه از یکی از اینان متولد گردد ملحق به هیچ یک از ابوین نخواهد بود، زیرا در این مورد جهل نمی تواند مانع از تأثیر موانع ذاتی نکاح گردد و نقص آن را جبران کند. این امر اجماعی بین فقهای امامیه است«تا آنجا که می‌گوید:» ولی به دستور ماده(۳) قانون آئین دادرسی مدنی می توان طبق عرف و عادت مسلم جامعه مسلمین که فرزند متولد به شبهه از محارم را در ردیف ولدالزنا می شناسد او را از ارث محروم ساخت.[۱۲۸]

 

فرزند متولد از شبهه در صورتی در حکم متولد از نکاح صحیح است و با شخص دارای شبهه نسب قانونی خواهد داشت که نتیجه رابطه جنسی بین محارم نباشد والا طفل با هیچیک از طرفین نسب قانونی نخواهد داشت، اگر چه در قانون مدنی حکم مذبور را نمی توان یافت، چون در موارد ابهام و سکوت ‌بر اساس مقررات قانون اساسی باید به موازین فقهی مراجعه کرد در حقوق ایران نیز باید الحاق فرزند مذبور را به محارمی که مرتکب رابطه جنسی شده اند، منفی دانست[۱۲۹].

 

از عبارت”باید به موازین فقهی مراجعه کرد” مستفاد می شود که به نظر نویسنده، در فقه امامیه فرزند مذبور به هیچک از ابوین ملحق نشده است. ولی آنچه در فقه امامیه آمده است خلاف این است در فقه امامیه ولد شبهه ملحق به کسی است که دارای شبهه است. خواه این شبهه در بین محارم شخص باشد خواه دیگران.

 

و لو نکح المسلم بعض محارمه بشبهه وقع التوارث بینه و بین اولاده بالنسب ایضاً و ان کان فاسداً[۱۳۰]

 

ترجمه: اگر مسلمان با بعضی از محارم خود به شبهه ازدواج کند او نیز(مانند مجوس) به نسب از یکدیگر ارث می‌برند. هر چند نسب فاسد است. سپس شهید ثانی در اینجا به فروع ذیل اشاره کرده و می‌گوید:

 

فرع ۱- اگر مسلمان در اثر شبهه از دختر خود صاحب دو دختر شود، همه ماترک او میان هر سه دختر به طور مساوی تقسیم می شود، یعنی دختر اول که همسر اوست ارث زوجیت نمی برد، زیرا که سبب فاسد موجب ارث نمی شود، برخلاف نسب فاسد که او موجب توارث است.

 

فرع ۲- اگر یکی از آن دو دختر بمیرد و وارث منحصر به فرد او دو دختر دیگر باشد، که یکی مادر اوست ماترک دختر به مادر او که خواهر او نیز هست، می‌رسد و خواهر دیگر از آن محروم است.

 

فرع ۳- اگر مادر بمیرد دو دختر دیگر وارث او هستند.

 

فرع ۴- اگر بعد از مردن مادر یکی از دخترها نیز بمیرد دختر زنده که خواهر اوست از او ارث می‌برد.[۱۳۱]

 

وطی به شبهه زنا نیست خواه با محارم باشد و خواه با اجانب و بچه ای که از آن به وجود می‌آید ولد زنا نیست، باز فرق نمی کند از محارم باشد یا از اجانب.

 

عبارات حقوق مدنی و کتاب ارث از جهت دیگر نیز قابل مناقشه است. درکتاب حقوق مدنی آمده است: جهل نمی تواند مانع از تأثیر موانع ذاتی نکاح گردد”این نظریه قابل مناقشه است، زیرا مخالف با کلمات فقهای امامیه و ظاهر ماده ۱۱۶۵ ق .م است طفل متولد از نزدیکی به شبهه فقط ملحق به طرفی می شود که در اشتباه بوده و در صورتی که هر دو در اشتباه بوده اند ملحق به هر دو خواهد بوداین ماده اطلاق دارد: فرزند را در صورت اشتباه به هر دو ملحق می‌کند و بین محارم و اجانب فرق نمی گذارد.

 

و در کتاب ارث می‌گوید[۱۳۲]: “در قانون مدنی حکم مذبور را نمی توان یافت” این سخن نیز قابل مناقشه است زیرا چنانچه گفته شد ماده فوق با اطلاقی که دارد فرقی میان محارم و اجانب نمی گذارد و حکم مسئله مورد نظر از آن مستفاد می شود.[۱۳۳]

" پایان نامه آماده کارشناسی ارشد – ۲-۵ – 3 "

 

پارکر و بروان[۱۶۱] (۱۹۸۲؛ به نقل از حسینی ‌قدم‌گاهی،۱۳۷۶) با بهره گرفتن از روش تحلیل عامل، شش گونه مقابله را شناسایی و نامگذاری کرده‌اند: بی پروایی[۱۶۲] (شکستن اشیاء)، اجتماعی شدن[۱۶۳] (گذراندن اوقات با دوستان)، حواسپرتی[۱۶۴] (مشغول کردن خود به کاری دیگر)، حل کردن مشکل (تفکر درباره مشکل)، برخورد منفعلانه[۱۶۵] (مطالعه و خواندن)، به خود دلداری دادن[۱۶۶] (پول خرج کردن برای خود).

 

هیجان‌ها معرف داده های درونی هستند که بر انگیزش و رفتار اثر می‌گذارند. در واقع، هیجان ممکن است مقدم بر شناخت باشد و داده های تجربی نشان می‌دهد که از طریق ساختارهای مغزی زیر قشری کنترل می شود. هیجان‌ها می‌توانند بر طیفی از فرایندهای شناختی، از جمله سوگیری در توجه و حافظه، قضاوتها و تصمیم گیری اثر بگذارند (کلور[۱۶۷] و پارات[۱۶۸]، ۱۹۹۴).

 

نتایج تحقیقات لازاروس و فولکمن (۱۹۸۴)، نشان داد در فرایند مقابله، مهارت های شناختی برای حل مشکل مورد استفاده قرار می گیرند و فرد با به کار بستن سبک های مقابله ای کارآمد مسئله مدار از مهارت های شناختی برای حل مسئله استفاده می‌کند و بر این اساس راه های مقابله با مشکل مستقیما بررسی می‌شوند و معمولا با یافتن راه حل های مناسب برای مشکل،رضایت روانشناختی حاصل می شود.

 

۲-۵ فراشناخت

 

توجه روانشناسان به نظریه های شناختی و تحول دیدگاه های چند دهه اخیر به قدری زیاد بوده است که آن را انقلاب شناختی[۱۶۹] نام نهاده اند( لطف آبادی،۱۳۷۳).یکی از موضوعاتی که به دنبال این تحولات در عرصه روانشناسی مطرح گردید،مفهوم فراشناخت[۱۷۰] است (فلاول[۱۷۱]،۱۹۸۵).

 

فراشناخت را می توان به عنوان هر نوع دانش یا فرایند شناختی تعریف کرد که در آن ارزیابی، نظارت یا کنترل شناختی وجود داشته باشد (فلاول،۱۹۷۹؛موزس و بیرد[۱۷۲]،۲۰۰۲).

 

پیاژه[۱۷۳] برای اولین بار مفهوم فراشناخت را به گونه ای ضمنی مورد استفاده قرار داد، چرا که تفکر صوری پیاژه آشکارا ماهیتی فراشناختی دارد، زیرا مستلزم تفکر درباره گزاره ها، فرضیه‌ها و احتمالات تصوری است که ماهیت شناختی دارند. با این حال پیاژه اصطلاح فراشناخت را به کار نبرد. شاید اولین روانشناسی که به گونه ای صریح این اصطلاح را وارد روانشناسی شناختی کرد، فلاول بود(علیزاده۱۳۸۷؛به نقل از تیموری،۱۳۸۸).

 

ولز[۱۷۴] برای اولین بار فراشناخت را در مفهوم درمانی به کار برد. وی فراشناخت را “شناخت درباره شناخت” می‌داند (ولز ۱۹۹۴؛به نقل از ولز،۲۰۰۰).

 

فراشناخت یکی از زیر مجموعه های خود تنظیمی که نقش مهمی در خیلی از کارکردها و دانشها دارد. به عبارت ساده تر فراشناخت تفکر در باره تفکر یا شناخت خود است. فراشناخت یک مفهوم چند وجهی است که شامل، فرآیندها و استراتژیهایی است که ارزیابی، مراقبت یا کنترل شناختی را به عهده دارند (فلاول،۱۹۷۹؛ موزس و بارد،۱۹۹۹؛ ولز،۲۰۰۰).

 

۲-۵-۱ رابطه شناخت و فراشناخت

 

طبق نظر فلاول (۱۹۸۱، به نقل از گارنر، ۱۹۹۰) روابط متقابلی بین عناصر شناختی و فراشناختی وجود دارد. به نظر می‌رسد که دانش فراشناختی، تجربه فراشناختی و رفتار شناختی طی دوره انجام تکلیف شناختی، اطلاعاتی برای یکدیگر فراهم می‌کنند و همدیگر را فرا می‌خوانند: دانش فراشناختی پایه‌ای برای تجربه فراشناختی است که به نوبه خود استفاده از راهبرد‌های شناختی و فراشناختی را افزایش می‌دهد، همچنین تجربه فراشناختی می‌تو‌‌اند بازبینی دانش فراشناختی را ارتقاء دهد و تجربه‌‌های فراشناختی بیشتری را فراهم می‌کند. استفاده از راهبرد‌های فراشناختی می‌تو‌‌اند هم استفاده از راهبرد‌های شناختی و هم بازبینی دانش فراشناختی را تحریک کند، و استفاده از راهبرد شناختی می‌تو‌‌اند تجربه فراشناختی را ایجاد کند.

 

۲-۵-۲ نظریه های مختلف ‌در مورد فراشناخت

 

مطالعه فراشناخت ابتدا در حوزه روانشناسی رشد و بعد در روانشناسی حافظه ، سالمندی و عصب روانشناسی مطرح شد (براون،۱۹۸۷، فلاول،۱۹۷۹؛ متکالف و شیمامورا[۱۷۵]،۱۹۹۴) در سال‌های اخیر فراشناخت به عنوان پایه و اساس بسیاری از اختلال های روانشناختی مورد بررسی قرار گرفته است (ولز و ماتیوس[۱۷۶]،۱۹۹۴؛ولز،۲۰۰۰،۱۹۹۵). فراشناخت گستره ای از عوامل به هم وابسته را توصیف می‌کند که دانش یا فرآیندهای شناختی دخیل در تفسیر، پایش یا کنترل شناخت را در بر می گیرند.

 

عده ای از جمله فلاول[۱۷۷] ( ۱۹۷۹)، براون[۱۷۸] (۱۹۸۷)، پاریس و همکاران[۱۷۹] (۱۹۸۴) ، کراس و پاریس[۱۸۰] (۱۹۸۸)، وینوگراد [۱۸۱]و پاریس (۱۹۸۸، به نقل از گلاور و برونینگ ، ۱۹۹۰ ، ترجمه خرازی ، ۱۳۷۵)، در متن رویکرد رشدی[۱۸۲] ، فراشناخت را “فعالیت ویژه شناختی ” یعنی “شناخت در باره شناخت” تعریف و در نظریه سازی خود به تصریح آن پرداخته‌اند . فلاول (۱۹۸۷) فراشناخت را مرکب از دو مؤلفه‌ دانش فراشناختی و تجربه شناختی می‌داند. به اعتقاد وی دانش فراشناختی به بخشی از دانش به دست آمده در ارتباط با امور شناختی اطلاق می شود که به مرور از طریق تجربه در حافظه بلند مدت اندوخته می شود. این دانش در بر گیرنده دانش ‌در مورد شخص [۱۸۳]، تکلیف[۱۸۴] و راهبرد[۱۸۵]و تعامل آن ها است. موریسون[۱۸۶] و ولز ( ۲۰۰۰) دانش فراشناختی را به سه طبقه خبری[۱۸۷] ، فرایندی[۱۸۸] و شرطی [۱۸۹]تقسیم نمودند. موریسون و همکاران (۲۰۰۷) فراشناخت رامشتمل بردو طبقه از کنشهای ذهنی یعنی دانش “خود ارزیابی ‌در مورد شناخت “و” خود مدیریتی در فکر کردن” تعریف نمودند. وینوگراد و پاریس نیز (۱۹۸۸، به نقل از گلاور و برونینگ ، ۱۹۹۰ ، ترجمه خرازی ، ۱۳۷۵) فراشناخت را به “دانش و کنترل خود” و” دانش و کنترل فرایند ” تعریف نموده اند .

 

در مقابل ، عده ای دیگر از جمله لیوینگستون [۱۹۰](۱۹۹۷) و لوری و همکاران [۱۹۱] ( ۱۹۹۸)یادآورشدند که فعالیت های فراشناختی مشتق از شناخت نیست بلکه تنها به لحاظ پردازشی با فعالیت شناختی پایه[۱۹۲]مشابهت دارند و تفاوت هایی که میان آن دویعنی شناخت و فراشناخت موجود است به “اهداف بازبینی و فعالیت های کنترلی “آنان مربوط می شود. بدین معنی که هدف فعالیت های شناختی ” بازبینی و کنترل دنیای بیرونی شخص ” وهدف فعالیت های فراشناختی ” بازبینی و کنترل دنیای درونی شخص” است.

 

۲-۵-۳ نظریه نلسون و نارنز ‌در مورد سطوح فراشناخت

 

نلسون[۱۹۳] و نارنز[۱۹۴] (۱۹۹۰) خاطر نشان کرده‌اند که فرایندهای شناختی در دو یا چند سطح مرتبط با هم عمل می‌کنند. این سطوح را سطح فرا[۱۹۵] و سطح عینی[۱۹۶] می‌نامند. دو فرایند شناخته شده در مدل آن ها مشابه جهت جریان اطلاعات بین دو سطح در شکل ۲ است.

 

سطح فرا

 

جریان اطلاعات کنترل نظارت

 

سطح عینی

 

شکل۲-۳: ساز و کار سطح فرا/ سطح عینی از نبسون و نارنز (۱۹۹۰)

" دانلود متن کامل پایان نامه ارشد – «رأی داوری در موارد زیر باطل است و قابلیت اجرایی ندارد…». – 9 "

 

در این دعوا، دیوان عالی، همانند دادگاه استیناف به ماده © (1) 5 کنوانسیون نیویورک اشاره کرد. درستی این استناد در ما نحن فیه یعنی شروع داوری پس از حصول محدوده زمانی (مرور زمان) مورد تردید است؛ زیرا محدودیت زمانی برای آغاز داوری، در واقع اعتبار موافقت‏نامه داوری را زیر سؤال می‌برد. وقتی برای درخواست داوری، محدوده زمانی، ‌تعیین می‌شود این امر ‌به این معنی است که پس از انقضای مدت مذبور، موافقت‌نامه داوری، اعتبار خود را از دست می‌دهد. در این صورت مسأله مورد بحث، اعتبار موافقت‌نامه داوری و عدم صلاحیت مرجع داوری، به جهت عدم اعتبار موافقت‌نامه داوری بوده است نه صدور رأی خارج از حدود اختیار داور.[۹۰]

 

ادعای صدور رأی خارج از حدود اختیار، ‌متضمن این معنی است که مدعی، وجود یک موافقت‌نامه داوری معتبر و نیز صلاحیت مرجع داروی را قبول دارد و مسأله عدم صلاحیت مرجع داوری به خاطر عدم اعتبار موافقت‌نامه داوری، مطرح نیست. عدم صلاحیت مرجع داوری به خاطر عدم موافقت‌نامه داوری، در ماده (a) (1) 5 کنوانسیون عنوان شده است. ‌بنابرین‏ دیوان کشور آلمان، نه تنها به منظور تعیین قانون مربوط به حل مسأله محدودیت زمانی برای شروع داوری، بلکه برای تصمیم‌گیری راجع به کل مسائل مربوط به صلاحیت داور، بایست به ماده (a) (1) 5 کنوانسیون اشاره می‌نمود.

 

مبحث پنجم – دیدگاه نظام حقوقی ایران

 

در بررسی حقوق کشورمان باید به دیدگاه قانون آیین دادرسی مدنی و دیدگاه قانون داوری تجاری بین ‏المللی پرداخت.

 

گفتار نخست – در قانون آیین دادرسی مدنی

 

قانون آیین دادرسی مدنی فعلی کشورمان تنها راه اعتراض به رأی داوری را درخواست ابطال رأی اعلام ‌کرده‌است. البته ماده ۴۸۹ این قانون که موارد ابطال و بطلان رأی داوری را برشمرده در صدر ماده اعلام داشته که:

 

«رأی داوری در موارد زیر باطل است و قابلیت اجرایی ندارد…».

 

لیکن در ادامه از موارد ابطال نیز چند مورد را ذکر ‌کرده‌است. لذا در تدوین ماده دقت چندانی اعمال نشده است.

 

اگر رأی داوری، با یکی از مبانی بطلان مذکور در ماده ۴۸۹ قانون آیین دادرسی مدنی تطبیق بکند در این صورت بطلان آن از کدام نوع بطلان مطلق یا نسبی است. به طور کلی مبانی بطلان مذکور در ماده ۴۸۹ از مصادیق کدام یک از بطلان مطلق یا نسبی است؟

 

«هنگام تصویب باب داوری قانون آیین دادرسی مدنی ۱۳۱۸ برای اعتراض به رأی داوری، موعدی تعیین نشده بود. در جریان تصویب آن قانون، این امر مورد توجه یکی از نمایندگان واقع شد و پیشنهاد کرد: همانند موارد پژوهش و فرجام برای اعتراض به رأی داوری نیز موعودی تعیین گردد. مخبر کمیسیون در پاسخ این نظر گفت با توجه به اینکه صدر ماده اشاره دارد که در موارد زیر رأی داور اساساً باطل و غیرقابل اجرا است منظور این است که در این موارد، رأی اساساً و مطلقاً باطل است و چیزی که مطلقاً باطل و فاقد اعتبار است همیشه فاقد اعتبار است و نیازی ‌به این نیست که برای طرح اعتراض به آن مدتی تعیین گردد».[۹۱]

 

اینک نیز صدر ماده ۴۸۹ قانون آیین دادرسی مدنی مصوب ۱۳۷۹ با اندک تفاوتی همان مصوبه سال ۱۳۱۸ است که می‌گوید در موارد زیر رأی داور باطل است و قابلیت اجرایی ندارد. نظر قانون‌گذار ۱۳۷۹ از این عبارت، چیزی جز بطلان مطلق رأی داوری نبوده است و مفهوم دیگری از این عبارت استنباط نمی‏ شود. هر چند که قانون‌گذار در ماده ۴۹۰ قانون مذکور اعلام بطلان رأی را منوط به اعتراض احد از طرفین به رأی داوری، ظرف ۲۰ روز از تاریخ ابلاغ نموده است. چنانچه ظرف این ۲۰ روز به رأی اعتراض نشود دادگاه ارجاع‌کننده دعوا به داوری یا دادگاهی که صلاحیت رسیدگی به اصل دعوا را دارد مکلف است به درخواست طرف ذی‌نفع، بر طبق رأی داوری برگ اجرایی صادر کند.

 

به عبارت دیگر «ظاهراًً با تعیین موعد۲۰ روزه برای اعتراض رأی داوری، مبانی بطلان رأی داوری در ماده ۴۸۹ ق.آ.د.م از بطلان مطلق به بطلان نسبی تبدیل ‌کرده‌است و نتیجه این است که دادگاه فقط به درخواست ذی‌نفع می‌تواند بطلان رأی را مورد رسیدگی و حکم قرار دهد و خود رأساً حق چنین اظهار نظری ندارد. اما این برداشت از نظر حقوقی معتبر بوده و در صورت وجود مبانی بطلان و عدم اعتراض در مهلت مقرر، رأی داوری باطل بوده وقابلیت اجرایی ندارد».[۹۲]

 

باید توجه کرد همه مبانی بطلان رأی داوری که در ماده ۴۸۹ قانون آیین دادرسی مدنی آمده است و همه قوانین موجد حق که ممکن است رأی داوری مخالف آن ها باشد از اهمیت متفاوتی برخوردار بوده و نباید همه این مبانی، یکسان قلمداد شوند. آیا رأی داوری مخالف قوانین آمره و نظم عمومی، با رأی داوری مخالف قوانین تفسیری، هم وزن است تا با هر دو نوع مخالفت با قانون، برخورد یکسانی صورت پذیرد؟

 

اگر رأی داوری، مبتنی بر قرارداد ارجاع به داوری نباشد یا مبتنی بر قرارداد داوری مخالف قوانین آمره و اخلاق حسنه و نظم عمومی باشد؛ یا موضوع داوری از دعاوی قابل ارجاع به داوری نباشد و چنین رأیی از سوی ذی‌نفع برای ابلاغ و اجرا به دادگاه ارائه شود آیا دادگاه باید از جهات فوق چشم پوشی کند و امر به ابلاغ و اجرای چنین رأیی که به وضوح بر خلاف قوانین آمره موجد حق است صادر نماید؟

 

ممکن است رأی داوری، مبتنی بر موافقت‏نامه داوری بوده و از سوی داوران منتخب طرفین یا مقام ناصب قانونی صادر شده باشد اما جریان داوری یا مفاد رأی مخالف قوانین آمره باشد.

 

معمولاً بدون اعلام و اعتراض طرف مقابل، جریان داوری به اطلاع دادگاه نمی‏رسد. برای صدور دستور ابلاغ رأی داوری، ارائه موافقت نامه داوری، سند تعیین داور یا داوران از سوی طرفین یا مقام ناصب قانونی، و خود رأی صادره از سوی داور یا داوران مذبور لازم است.

 

رأی داور باید کتبی باشد. این امر از ماده ۴۸۵ قانون آیین دادرسی مدنی به خوبی فهمیده می‌شود. رأی داوری چه اعلامی و چه موجد حق باشد، می‌تواند در مقام دعوا یا دفاع قابل استناد باشد. از این رو می‌توان به رأی داوری، اطلاق سند کرد.

 

چون نمی‏توان داور یا داوران صادر کننده رأی را به مأمورین رسمی موضوع ماده ۱۲۸۷ قانون مدنی ملحق نمود لذا رأی داوری سند عادی است.

 

می‌دانیم که مفاد سند اعم از عادی و رسمی و در حکم سند رسمی، در صورتی معتبر است که مخالف قوانین نباشد.[۹۳] سند ممکن مخالف قوانین آمره یا تفسیری باشد. اگر مفاد سند مخالف قوانین آمره باشد آن سند مطلقاً باطل و غیرمعتبر خواهد بود و دادگاه‌ها از پذیرش آن خودداری خواهند کرد. در صورتی که رأی داوری به عنوان یک سند، مفاداً مخاف قوانین آمره باشد آیا دادگاه رأساً می‌تواند از اعتبار دادن به آن و از شناسایی و صدور دستور ابلاغ و اجرای آن خودداری کند؟

 

ماده ۶۵۴ قانون مدنی مصوب ۱۳۱۸ می‌گوید: «قمار و گروبندی باطل و دعاوی راجع به آن مسموع نخواهد بود». همین حکم ‌در مورد کلیه تعهداتی که از معاملات نامشروع تولید شده باشدجریان دارد. در قسمت اول این ماده به «علت» عدم استماع دعاوی راجع به قمار و گروبندی تصریح شده است و آن باطل بودن قمار و گروبندی است.