وبلاگ

توضیح وبلاگ من

بررسی اثر بخشی آموزش فرزندپروری مثبت به مادران کودکان اوتستیک در کاهش مشکلات رفتاری فرزندان شان

 
تاریخ: 25-12-99
نویسنده: نجفی زهرا

تار

 

– یادگیری

 

بررسی های اخیر نشان می دهند که شیوع اختلال اوتیسم 2-1 مورد به ازای هر1000 نفر جمعیت  برای درخودماندگی (اوتیسم) و نزدیک به 6 موردبه ازای هر 1000 نفر جمعیت، برای اختلالات طیف اوتیسم تخمین زده شده ات. اختلال اوتیسم در هر دو جنس دیده می شود، اما فراوانی آن در پسر ها 3 تا 4 برابر دختران است. هر ساله بر آمار کودکان مبتلا به اوتیسم افزوده می شود تا جایی که موسسه ملی بهداشت روان آمریکا میزان شیوع اختلال را در سال 2010، 1 مورد در هر 99 نفر تخمین زده است (ماتسون، 2007).

 

پژوهش ها در مورد علل بوجود آورنده ی اوتیسم به نقش اختلال ساختاری مغز، ژنتیکو عوامل محیطی اشاره داشته است. اما تاکنون هیچ عامل قطعی و مشخصی شناخته نشده است (ماتسون، 2007).

 

بررسی ها نشان می دهند که والدین کودکان با اختلال های گستره اوتیسم بیش از والدین کودکان با اختلال های روانشناختی دیگر، در معرض فشارهای روانی ناشی از داشتن کودک ناتوان قرار دارند. این فشارها می تواند برخاسته از مشکلات ناسازگاری و رفتارهای ضداجتماعی، خود آسیب رسانی، حرکات کلیشه ای و یا فشارهای روانی ناشی از دشواری در برقراری ارتباط اجتماعی و نیز مشکلات مربوط به حضور در اماکن عمومی با شرایط خاص جسمانی کودک و یا هزینه های زیاد خدمات آموزشی و درمانی باشد (انجمن درخودماندگی آمریکا، 2003).

 

مشکلات رفتاری، رفتارهای گوناگون افراطی، مزمن، انحرافی هستند که گستره آن ها شامل اعمال تهاجمی یا برانگیختگی ناگهانی، ‌اعمالافسرده‌گونه و گوشه‌گیرانه می‌باشد و بروز آن ها به دور از انتظار مشاهده‌کننده است، به‌طوری که وی آرزوی توقف این‌گونه رفتارها را دارد (نراقی و نادری، 1374).

 

امروزه دیگر از لفظ اختلالات رفتاری استفاده نمی شود. بلکه تقسیم بندی مشکلات رفتاری به دو دسته درونی سازی شدهو بیرونی سازی شده، راه را برای پژوهش و بررسی دقیق تر این مشکلات هموارتر ساخته است. مشکلاتی از قبیل نارسایی توجه، بیش فعالی، اختلالات سلوک، اضطراب فراگیر، افسردگی، نافرمانی، هراس و … که می توانند به صورت قشقرق به راه انداختن، کتک کاری، نزاع، داد و فریاد، خرابکاری، تهدید، فرار از مدرسه، افت تحصیلی و منفی کاری بروز پیدا  کند، این موارد اگر جنبه خودانگیخته داشته و همیشگی باشد، می توانند به عنوان مشکلات رفتاری بیان شوند. هر کدام از این مشکلات می توانند زمینه ساز مشکلات دیگری شده، در بزرگسالی نیز به شکل های مختلف ظاهر شوند (ایمانی و محب، 1388).

 

به طور معمول کودک این نمونه های رفتاری را در مکان های گوناگون، مانند : آموزشگاه، خانه و در موقعیت های اجتماعی از خود بروز می دهند و این گونه کردارها باعث می شوند که مشکلات چشمگیری درعملکرد اجتماعی، آموزشی و خانوادگی پدید آید (ایمانی و محب، 1388).

 

هنگام اندیشیدن به مشکلات رفتاری کودکان می توان در سه گستره متمرکز شد : کودک، آموزشگاه، خانواده. خانواده بستری است که آدمی زندگی اش را با آن آغاز می کند و در آن شکل می گیرد. یکی از موثرترین مداخلات در حیطه مشکلات رفتاری و عاطفی کودکان، آموزش مهارت هایی به والدین است که به کنترل رفتار از جانب کودک و ایجاد سبک های والدینی موثر، می انجامد. رابطه عاطفی میان والد و کودک، در فرایند درمان امری تاثیر گذار محسوب می شود و با آموزش مهارت های درمانی، والدین می توانند در حد یک درمانگر و شاید بیشتر از آن برای فرزندانشان موثر باشند (لندرت، ری و براتون، 2009).

 

فرزندپروی حوزه ی نسبتا جدیدی است که توجه پژوهش ها را از دهه های 1970  به بعد به سمت خود معطوف نموده و از آن زمان رویکردهای بسیاری برای پیشگیری و حل مشکلات والد- کودک و خانواده با تمرکز بر درمان و پیشگیری مطرح شده اند (استنبورد ، 2006).

 

یکی از انواع برنامه های آموزش والدین، «برنامه فرزندپروری مثبت» است که توسط ساندرز و همکاران و بر اساس رفتار درمانگری های خانواده مبتنی بر اصول یادگیری اجتماعی به وجود آمده است این برنامه به دلیل وجود سطوح مختلف در نارسایی کارکرد خانواده و نیازهای گوناگون مادر و کودک دارای پنج سطح مختلف می باشد و استفاده از آن برای مادران کودکان 3-2 ساله ای پیشنهاد می شود که هم اکنون مبتلا و یا در معرض خطر ابتلا به اختلالات رفتاری و عاطفی هستند(پور احمدی و همکاران، 1388).

 

اهداف تمام سطوح درمانی این روش بر افزایش خودبندگی و خودکارآمدی مادران در مدیریت و کنترل رفتار متمرکز شده است که از طریق آموزش مادران در جهت ارتقاء تحول کودک، می توان دستیابی به حس شایستگی و خویشتن داری را در والدین هموار ساخت (ساندرز ، 2005).

 

درطول 30 سال گذشته، شواهد زیادی جهت اثر بخش بودن برنامه فرزندپروری مثبت بدست آمده است. اثر بخشی برنامه فرزندپروری مثبت در طیف گسترده ای از فرهنگ ها از طریق آزمایشات درهنگ کنگ، ژاپن، آلمان، سوئیس، استرالیا، نیوزیلند و ایالات متحده نشان داده شده است (ساندرز ، 2010).

 

آموزش والدین از دو جهت بر سایر روش ها برتری دارد، اول آن که برنامه اصلاح رفتار کودک در محیط طبیعی منزل و توسط والدین که بیشترین تماس را با او دارند، اجرا می گردد و دوم آن که آموزش  والدین جنبه های مختلفی از عملکرد والدینی و خانوادگی را تحت تاثیر قرار می دهد ( ساندرز، 2007).

 

فارشتاین (1986)، بیان می کند هنگامی که والدین آگاهی درستی از مشکلات کودک شان داده می شود، مادران سازوکارهای مناسبی از خود نشان می دهند تا بدون دخالت احساسات شان با فرزندان خود برخورد نمایند (مختاری، 1387).

 

شیوه آموزش این روش به صورت گروهی، موجب غنا بخشیدن به عوامل محافظتی کودکان و کاهش عوامل خطرساز و مرتبط با مشکلات رفتاری و هیجانی کودکان خواهد شد (ساندرز، 2008). شفیع آبادی (1386)، بیان می کند آموزش گروهی والدین نوعی از تعلیم و تربیت گروهی است که آموزش وسیعی را شامل می گردد و به والدین کمک می کند تا دانش و توانایی های خود را در زمینه پرورش و تعلیم و تربیت کودکان به نحوه مطلوب گسترش دهند. در چنین موقعیت هایی برنامه آموزش فرزندپروری می تواند به والدین بیاموزد که چگونه با ارائه الگوهای مناسب، نقش مثبت تری را برای کودکان شان ایفا کنند و سبک های سالم زندگی را به خود بیاموزند و به کودکان شان منتقل کنند. در چنین حالتی با افزایش توانمندی های والدین، مشکلات رفتاری کودکان کاهش می یابد.

 

هشت روش عمومی که به آموزش خانواده اوتستیک، بیشتر مربوط می شود شامل آموزش، والدین به عنوان همکار درمانگر، روش رفتاری، تقویت ارتباط، روش شناختی، حمایت احساسی، حمایت بیمه ای و آموزش حمایتی می باشد (ربیعی و همکاران، 1390).

 

متخصصین معتقدند که کودک اوتستیک باید از همان کودکی ، آموزش های مناسبی جهت همبودی های ارتباطی و اجتماعی دریافت کند. با آغاز قرن بیستم ، این موضع فلسفی و کاربردی که والدین می توانند و باید در طراحی و اجرای سرویس های مداخلاتی کودکان اوتیسم همکاری کنند ، پذیرش بین المللی دریافت کردهاست (ربیعی و همکاران ، 1390).

 

با توجه به تحقیقات انجام شده مشکلات رفتاری کودکان اوتستیک به طور معناداری بالاتر از کودکان عادی است همچنین تعاملات والدین و کودکان دچار آسیب شده است. آموزش فرزند پروری مثبت می تواند باعث تغییرات مثبتی در مهارت های والدین و رفتارهای مشکل دار شود (نواک و هنریچ، 2008).

 

برنامه فرزندپروری مثبت با ارائه اطلاعات درباره اختلال اوتستیک، آموزش چگونگی رابطه مادر- کودک و مهارت های فرزند پروری می تواند در راستای کاهش مشکلات شدید رفتاری و هیجانی و درک و ارتقاء کیفیت رابطه مادر- کودک مورد استفاده قرار گیرد (پور احمدی و همکاران ،1388).

 

با توجه به تحقیقات انجام شده در مورد اثر بخش بودن آموزش والدین در کاهش علائم و مشکلات رفتاری کودکان اوتستیک، در برخی از کشورها و عدم پژوهش در این زمینه در داخل کشور، پژوهش حاضر درصدد پاسخ به این سوال است که آیا آموزش مهارت  فرزندپروری مثبت به مادران کودکان اوتستیک در کاهش مشکلات رفتاری فرزندان شان تاثیر دارد؟

 

1-3 اهمیت و ضرورت تحقیق :

 

یکی از ضرورت های این تحقیق این است که اوتستیک می بایست از همان کودکی، آموزش های مناسبی جهت بهبود مهارت های ارتباطی و اجتماعی دریافت کند. در قرن حاضر ،برنامه آموزش والدین در درمان کودکان اوتستیک از نظر بین المللی مورد پذیرش قرار گرفته است و در منابع مختلف بر آن تاکید شده است (ربیعی و همکاران،1390). نیاز است تا جنبه های مختلف تاثیر برنامه فرزندپروری مثبت بر کودکان اوتستیک مشخص شود.

 

از سوی دیگر یافته ها نشان داده است که برنامه فرزندپروری مثبت می تواند از طریق تقویت رفتارهای مثبت کودکان به وسیله مادر، الگوسازی والدگری مناسب، تلفیق سطح دانش و توانایی مادران، ایجاد تعاملات موثر والد-کودک، فراهم آوردن حمایت اجتماعی و ارتقاء سطح خودکارآمدی والدینی مادر، باعث کاهش اختلالات رفتاری کودک شود (طالعی و همکاران، 1390).اما در خصوص آموزش برنامه فرزند پروری مثبت به والدین کودکان اوتستیک در سطح بین المللی تحقیقات کمی انجام شده است بنابراین پژوهش های بیشتری در خصوص سودمند بودن  و اعتبار این برنامه در کاهش مشکلات رفتاری کودکان اوتستیک نیاز است (ویتینگام، سافرنوف و شفیلد، 2006).

 

پایان نامه - مقاله - تحقیق

از دیگر ضروریات این پژوهش این است که در ایران مداخلات آموزشی فرزند پروری مثبت در مورد اختلالات روانپزشکی برای والدین منتشر شده است. از جمله می توان به برنامه آموزشی والدین در ارتباط با کودکان بیش فعال- کم توجه، کودکان مبتلا به اختلالات اضطرابی، کودکان دارای شکایات جسمانی و کودکانی که مشکل رفتاری دارند اشاره کرد (ربیعی و همکاران،1390).اما در مورد آموزش برنامه فرزندپروری مثبت به والدین کودکان اوتستیک هنوز هیچ پژوهشی منتشر نشده است. بنابراین انجام این پژوهش و نتایج حاصل از آن، اولین پژوهش در خصوص سنجش سودمند بودن برنامه فرزندپروری مثبت در کاهش مشکلات رفتاری کودکان اوتستیک در داخل کشور خواهد بود.

 

از سوی دیگر والدین کودکان اوتستیک با وجود اضطراب های ناشی از زندگی اجتماعی، اقتصادی که در قرن حاضر دچار آن هستند و عدم آگاهی های لازم در خصوص فرزندپروری مثبت علاوه بر این که با اختلال اوتستیک کودکان شان دست به گریبان هستند، با مشکلات رفتاری کودکان خود نیز روبه رو هستند. والدین در مورد مشکلات رفتاری فرزندان خود بی اطلاع هستند و یا آن را جزئی از اختلال اوتستیک کودکان شان می دانند، این باعث می شود والدین و همچنین خود کودکان از هر طرف تحت فشار باشند و دچار مسائل بیشتری شوند. بنابراین ضرورت می یابد پژوهش های بیشتری در خصوص سودمند بودن برنامه فرزندپروری مثبت در کاهش مشکلات رفتاری کودکان اوتستیک انجام شود تا در صورت اثر بخش بودن، این برنامه در درمان و آموزش کودکان اوتستیک گنجانیده شود.

 

جلسات آموزشی والدین و کودکان اوتستیک بیشتر به صورت انفرادی انجام می شود. این آموزش ها بسیار وقت گیر و هزینه بر می باشد و با توجه به این که آموزش های گروهی در درمان این کودکان هنوز رایج نشده است ضرورت می یابد، پژوهش هایی در خصوص آموزش های گروهی والدین کودکان اوتستیک انجام شود. به علاوه آموزش های گروهی موجب تماس و تعامل بیشتر والدین این کودکان با یکدیگر می شود و از این طریق آنان می توانند از یکدیگر اطلاعات، همدلی و حمایت دریافت کنند.

 

همچنین اجرای این گونه پژوهش ها از اهمیت خاصی برخوردار است زیرا نتایج حاصل از آن می تواند دید متفاوت و روشن تری در درمان کودکان اوتستیک را در اختیار روانشناسان و مشاوران قرار دهد تا از طریق آموزش برنامه فرزندپروری مثبت به والدین کودکان اوتستیک ، علائم این کودکان را تضعیف نمایند.

 

بنابراین انجام این پژوهش و نتایج حاصل از آن، نه تنها به عنوان یک راهنمای مناسب فراسوی روانشناسان، مشاوران، اداراتی چون بهزیستی و آموزش و پرورش در داخل کشور قرار خواهد گرفت، در پذیرش بین المللی برنامه فرزندپروری مثبتدر کاهش علائم اوتستیک نیز سودمند خواهد بود.

 

همچنین می تواند نتایج این پژوهش در کاهش اختلالات رفتاری سایر اختلالات کودکان همچون (دیگر اختلالات نافذ رشد، اختلال بیش فعال- کم توجه، اضطراب جدایی و …) مفید واقع شود. از این رو پژوهش حاضر به بررسی تاثیرآموزش مهارت فرزندپروری به مادران کودکان اوتستیک در کاهش اختلالات رفتاری فرزندان شان پرداخته تا به سوالات و فرضیه ها ی پژوهشی پاسخ دهد.

 

1-4 اهداف مشخص تحقیق (شامل اهداف آرمانی، کلی، اهداف ویژه و کاربردی)

 

1-4-1 اهداف آرمانی

 

در صورت اثر بخش بودن آموزش مهارت فرزند پروری به مادران کودکان اوتستیک، گنجاندن این برنامه در آموزش کودکان اوتستیک.

 

1-4-2 هدف کلی

 

بررسی اثر بخشی برنامه آموزش فرزندپروری به مادران کودکان اوتستیک در کاهش اختلالات رفتاری فرزندان شان.

 

 

  • اهداف اختصاصی

 

1-بررسی اثربخشی آموزش مهارت فرزندپروری به مادران در کاهش اختلالات رفتاری کودکان اوتستیک.

 

2- بررسی اثربخشی آموزش مهارت فرزندپروری به مادران در کاهش اضطراب کودکان اوتستیک.

 

3- بررسی اثربخشی آموزش مهارت فرزند پروری به مادران در کاهش رفتار پرخاشگری کودکان اوتستیک.

 

1-5 فرضیه‏ های تحقیق

 

1-آموزش مهارت فرزندپروری به مادران در کاهش اختلالات رفتاری کودکان اوتستیک تاثیر دارد.

 

2-آموزش مهارت فرزندپروری به مادران در کاهش اضطراب کودکان اوتستیک تاثیر دارد.

 

 

  • آموزش مهارت فرزندپروری به مادران در کاهش رفتار پرخاشگری کودکان اوتستیک تاثیر دارد.

 

1-6 تعریف واژه‏ها و اصطلاحات فنی و تخصصی (به صورت مفهومی و عملیاتی):

 

1-6-1 تعرف مفهومی مهارت فرزند پروری مثبت : به عنوان مجموعه ای از رفتارها که تعاملات والد و کودک را در طول دامنه گسترده ای از موقعیت ها توصیف می کند و فرض شده است که یک جو تعاملی تاثیر گذار به وجود می آورد تعریف می شود (ساندرز و همکاران،2003).

 

1-6-2 تعریف عملیاتی مهارت فرزندپروری مثبت : منظور « برنامه فرزندپروری مثبت» است که توسط ساندرز و همکارانش به وجود آمده است و در 8 جلسه آموزشی اجرا می گردد.

 

1-6-3 تعرف مفهومی اوتیسم : اوتیسم (درخودماندگی) یک اختلال رشدی مغز است که بوسیله آسیب در  مداخلات اجتماعی، ارتباط، رفتارهای تکراری و ویژه تقسیم بندی می‌شود، این علایم همگی پیش از سه سالگی کودک ایجاد می‌شود. اوتیسم بسیاری از بخشهای مغز را تحت تاثیر قرار می‌دهد(کاپلان و سادوک،2003).

 

1-6-4 تعریف عملیاتی اوتیسم : منظور ملاک های تشخیصیDSM-IV-TR   برای اختلال اوتستیک می باشد.

 

1-6-5 تعریف مفهومی مشکلات رفتاری : مشکلات رفتاری کودکان، رفتارهایی است که ضمن نامتناسب بودن با سن فرد، شدید، مزمن یا مداوم  باشد و گستره آن شامل رفتارهای بیش‌فعالی و پرخاشگرانه تا رفتارهای گوشه‌گیرانه است. ویژگی‌ این‌گونه رفتارها این است که اولا تاثیر منفی بر فرایند رشد و انطباق مناسب کودک با محیط دارد، ثانیا مزاحمت برای زندگی دیگران و استفاده آنان از شرایط به‌ وجود می‌آورد (نراقی و نادری، 1374).

 

1-6-6 تعریف عملیاتی مشکلات رفتاری : منظور نمره ای است که آزمودنی از پرسشنامه مشکلات رفتاری راتر بدست می آورد.


فرم در حال بارگذاری ...

« اثربخشی درمان فعال سازی رفتاری کوتاه مدت بر کاهش افسردگی دانشجویاناثربخشی مشاوره گروهی تنظیم هیجانی و کارآفرینی بر توانمند سازی زنان سرپرست خانوار شهرکرد »